از : سلام بر مزدک دانشور .............
عنوان : باید! باید! می باید بود ...........
در پاییز فصل ها
وقتی
گل ها
می شوند
پَرپَر
باید!
باید!
می باید،
بود
مزدک دانشور.
تا
شعله ی
آرام گرفته
دوباره گُر گیرد
تا دفتر تاریخ
تازگی بپذیرد
تا
یاد گل ها
نمیرد
تا
با
شور قلم
زلف گندمزار زندگی
اوج در اوج
و
پُر از موج
دریا دریا
دیده شود
تا
صدای سبز بودن
حتی
در سرخ تاریخ
همچنان
شنیده
شود.
تا ثبت گردد
صدای هر پَرپَر
باید!
باید!
می باید،
بود
مزدک دانشور.
۹٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣٨٨
|