از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : راه حل
پیش از این در جاهای دیگر من نظرم را دربارهی وحدت نیروهای چپ مطرح کرده ام : بطور خلاصه چنین موضوعی را غیر ضروری دانسته بودم. با این وجود باید بگویم که چنین نظریاتی امر ثابتی نمی تواند باشد. علاوه بر این تکیهی من روی زیر بنای فرهنگ سوسیالیسم علمی بود که در حال حاضر اثر چندان قابل ملاحظه ای از آن مشاهده نمی شود. یکی از نشانه های فقدان تفکر پویا و یکی از نشانه های نمادینهی تحجر فکری در طیف چپ ایران (از این جهت که کمی هم آب به آسیاب کمانتر قبلی ریخته باشیم) می تواند به عنوان مثال تداوم انعکاس پدیدهی ای به نام صمد بهرنگی باشد که در عرصهی ادبی و خصوصا ادبیات کودکان و نوجوانان یک افتضاح تمام عیار است (می توانید به مقاله خود من در این مورد مراجعه کنید).
البته وقتی گفته می شود «نیروهای چپ» از دیدگاه من یعنی طیف های مختلف کمونیست ها. با این وجود مبارزهی طبقاتی و ساخت و پرداخت جامعهی کمونیستی تنها به عهدهی یک عده سیاست مدار کمونیست نیست. دانش ما از فلسفهی مارکسیستی در صورتی که کامل باشد (که نیست) مسئله ای را حل نمی کند اگر آن را در عرصه های مختلف به کار نیاندازیم.
پرسش اساسی شاید معضل وحدت نباشد! بلکه پرسشی که امروز می توانیم مطرح کنیم شاید این باشد که مبارز چه کسی ست و واجد چه دانش و اطلاعاتی باید باشد؟ بدون علم آیا می توانیم قول جهانی پیشرفته تر را باور کنیم؟ یک عده که فقط مارکسیست لنینیست هستند، تازه اگر ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک را خوب فهمیده باشند...آیا می توانند جامعه سوسیالیستی بر پا کنند؟ با کدام انباشت فرهنگی و زیر بنای تولیدی؟ با کدام تکنولوژی؟با کدام دانشگاه؟ نقطهی مفصلی جنبش چپ با تولید در ایران و جهان کجاست؟ به عبارت دیگر ما از نظر تولیدی در چه سطحی هستیم؟ این پرسش ها شاید چندان قانع کننده نباشد...ولی می شود روی آنها کار کرد.
بنابراین جنبش چپ نمی تواند تنها در عرصهی سیاسی سیر و سلوک کند و در بحث عقیم انتخاباتی شرکت نماید. این کاستی ها بی تردید نتیجهی مستقیم اختناق حاکم بر ایران و به طور خلاصه به دلیل امپریالیسم جهانی و نمایندهی آن در کشور های جهان سوم یعنی بورژوازی معامله گر است.
امروز فرصت تازه ای برای تمام مردم جهان فراهم آمده که شاید آخرین فرصت باشد. معلوم نیست، شاید هم که دیر شده باشد. موضوع تغییر و تحولات کرهی زمین موضوع ساده و چندان بی اهمیتی نیست. برخی پایان جهان را در ده سال دیگر اعلام کرده اند. و نتایج ضایعات جهان صنعت که والاترین هدف آن سود بیشتر برای سرمایه داران بوده از پیش بینی های بدبین ترین محققان نیز فراتر رفته است.
من فکر می کنم که در این جا موضوع بسیار بسیار حساسی هست که می تواند عرصهی مشارکت دسته جمعی باشد. کشاندن مبارزهی طبقاتی به عرصهی مبارزه برای حفظ محیط زیست و برای نجات موجودات زنده و ساکنین کرهی زمین و در پیوند با تمام مردمان و جانوران و گیاهان و چشم اندازهای زیبای جهان.
نظر من در این مورد این است که نظام سرمایه داری یا بشریت را از بین می برد، و یا این که بشریت نظام سرمایه داری را خواهد کشت. البته کشتار تاریخی سرمایه داران وقطع نسل این هیولاهای بی شاخ و دم در اتحاد با تمام مردم جهان امکان پذیر خواهد شد.
ما به مرحله ای از بحران طبیعی نزدیک می شویم که هیچ سرمایه و هیچ فن آوری پیشرفته ای که بخواهد همین نظام را تداوم ببخشد قادر به جلوگیری از فاجعهی جهانی نخواهد بود.
ماه دسامبر همین امسال نمایندگان کشورهای اروپایی قرار است در مورد آیندهی صنایعشان و در رابطه با بحران طبیعی تصمیم بگیرند.
پخش فیلم HOME در سطح گسترده چندان هم بی جهت نبود. آنهایی که این فیلم را ندیده اند می توانند آن را در یوتوب ببینند.
و این شعار قدیمی را فراموش نکنیم
نظام سرمایه دار دشمن نوع بشر
نباید منتظر فاجعه بنشینیم.
با تشکر از خوانش شما
۱٣۴۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣٨٨
|