حق تعیین سرنوشت و حرکت ملی آذربایجان - م. ائینالی

نظرات دیگران
  
    از : علاءالدین ف

عنوان : شما سعی دارید در آن واحد روی دو صندلی بنشیند که امکانبذیر نیست
نظرات شما ملقمه ای از بینش ناسیونالیستی و دمکراتیک است و این به انگیزه عملگرای شما باز میگردد که شما سعی میکنید در آن واحد روی دو صندلی بنشیند که امکانبذیر نیست. پیش از هر چیزی باید تعریف مشخصی از مسئله ارائه دهید تا تکلیف خواننده با شما مشخص شود. من در نوشته ام که در این سایت هم موجود است به این مسئله بطور مشروح پرداخته‌ام تحت عنوان "جنبش دمکراسی خواهی در ایران و جاپگاه ملت‌ها در آن".
در اینجا تنها به آن تحریف تاریخی اشاره میکنم که بینش التقاتی شما موجب آنست. در طول نوشته‌تان بارها از اشتباه گذشتگان ما گفته اید که من به آنها میپردازم:
- هر کسی که کمترین آگاهی از تاریخ معاصر ایران دارد بخوبی میداند که تهران بعنوان پایتخت چه تاثیر تعیین کننده‌ای در تحولات اخیرایران داشته و دارد. ایران در دوران آق قویونلو و قره قویونلوها قرار ندارد که مثلاُ ستارخان در آذربایجان بنشیند و برای خودش اعلام استقلال بکند. چند مثال میخواهید برایتان بیاورم: محاصره تبریز پس از استبداد صغیر، سرکوب همه نهضت های مردمی در دوره های پیش و پس کودتای رضاخانی، سرکوب حکومت پیشه‌وری، سرکوب ح خ مسلمان و ...
- جنبش ملی نیازمند بستر اجتماعی در معنای سیاسی-اقتصادی آنست. ازین‌رو ملت، گذشته از مفهوم اتنیک آن، یک واحد اقتصادی است که در طول یک پروسه پدید می‌آید، نه واقعیتی صرف و مبتنی بر خود که باید برآن توجه کرد یا نکرد. جنبش ملی در ایران با مشروطیت آغاز میشود که موتور محرکه آن اجتماعیون عامیون هستند که با ضعف آن کل جریان مشروطه زیر سوآل میرود. در مشروطه غیراز ستارخان که رسول زاده هم حضور دارد که ۱۲- ۱۳سال بعد از ایجاد مساوات که در ابتدا حزبی اسلامی بود و پس از نشیب فرازهای بسیار دست بکار ایجاد جمهوری آذربایجان ردید که در نهایت چاره‌ای ندید جز تحویل آن به نظام شوراها چراکه در بلبشوی پس از جنگ جهانی اول کس دیگری را برای مدافعه آن نیافت.
- ظهور جمهوری اسلامی درحین تداوم سیاستهای شوونیستی آزادی های بسیاری هم برای جنبش های ملی پدید آورد که شما با یکدست انگاشتن آن قادر بدیدن آنها نیستید. اگر اجرای اصول ۱۵و۱۹ معوق مانده، این بدلیل آنست که بسیاری از خواسته های انقلاب معوق مانده است و این نشانه ادغام جنبش های ملی با سایر جنبشهای دمکراتیک است که شما تنها سه تای آنها را میبینید.
- ناسیونالیسم حاکم بر تفکرات شما مسائل را در چارجوب تنگ اتنیک میبیند ازین‌رو توجیهی برای دو ملت آلمان و اطریش که دارای اتنیک واحد هستند ندارد. آذربایجان شمالی و جنوبی را هم باید بدینگونه ببینید که پروسه های مختلفی برای ایجاد واحدهای مختلف سیاسی – اقتصادی طی کرده و میکنند. به خزئبلات شخصی بنام بالتاچی در سایت solgunsz.com توجه کنید که پاسخی ناسیونالیستی ندارد.
۱۶۵۷۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨٨       

    از : احسان قوجا تبریز

عنوان : تشکر
دوست عزیزم جناب ائینالی

نگرش رئالیستی شما را می ستایم. متاسفانه حرکت ملت آذربایجان در طول تاریخ همواره دچار افراط و تفریط شده است. از یاد نبریم ستارخان را که مشروطه را دو دستی تقدیم فاشیست های تهران نمود. ستارخان می توانست مشروطه را به جای اینکه به تهران ببرد، آنرا در تبریز نگهدارد و یا بجای اینکه زیر بیرق حضرت ابوالفضل برود زیر بیرق آذربایجان باقی بماند. و یا اینکه آیت اله شریعتمداری بجای اینکه مسیر قم را انتخاب کند در تبریز می ماند و پای ضد ولایت فقیه بودنش می ایستاد تا اینکه امروز هم پسرش در بی بی سی و صدای آمریکا اصالت خویش را قراموش نمی کرد.
امروز هم خیلی افراطی شده ایم. از یاد برده ایم که با ادامه سکوت خویش در تبریز به قدرت یافتن خامنه ای و احمدی نژاد کمک می کنیم. چه ایرادی داشت که هم مدافع حرکت ملی آذربایجان باشیم و با ترکیبی از شعارهای ملی و شعارهای دمکراتیک سراسری بدون اینکه هویت و اهداف خود را فراموش کنیم به برچیده شدن دیکتاتوری و ولایت فقیه کمک کنیم. چه ایرادی داشت که هم با پارچه های سبز و هم با پارچه های قرمز به خیابان می آمدیم. حرکت ملی آذربایجان یک حرکت دمکراتیک است. بنابراین بایستی همیشه در کنار نیروهای دمکرات بایستد و صد البته موضع انتقادی خویش را نیز حفظ کند.
از قدیم گفتند که پله نی بیر بیر چیخارلار. یک شبه نمی توان جمهوری دمکراتیک و مستقل آذربایجان را بنیان نهاد. متاسفانه حرکت ملی آذربایجان از یک افراط گرائی بیخودی رنج می برد.
بهر حال از خواندن مقاله تان لذت بردم. یولونوز آچیق اولسون
۱۶۵۷۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣٨٨       

    از : جواد مفرد کهلان

عنوان : شوونیسم
اگر ناسیونالیسم افراطی اقلیت راستگرایی از ایرانیان فارسی زبان (شوونیسم فارس، پان ایرانیسم) نفرت آور است. پان ترکیسم اقلیت آذری هم که تاریخچه فرهنگی و نژادی و دینی مشترک آذربایجانیها با دیگر ایرانیان را نادیده میگیرد و برای توجیه شوونیسم خود شوونیسم فارس مطرح میکند، منفور است. حالا حق تعیین سرنوشت برای ما ارزش آن چنانی ندارد که دموکراسی و آزادی احزاب و روزنامه و ادیان و عقاید و دیگر نهادهای مدنی دارد. با همسر باکویی دوستم که صحبت میکردیم گفت چرا شما میخواهید به ما ملحق شوید ما که نفت مان به زحمت خودمان را کفاف میکند.
۱۶۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : کریم ن

عنوان : شرط حفظ یکپارچگی ایران و استقرار دموکراسی واقعی!
دوستانی که با خلوص نیت و از سر علاقه به سرنوشت ملت های تحت ستم در ایران از جمله آذربایجانیها توصیه هائی دائر بر پیوستن ترک ها به جنبش موسوم به سبز مینمایند لطفا به چند نکته زیر عنایت بکنند.

ملیت های غیر فارس ایران بارها نشان داده اند که اولویت آنها در دوره حاضر اساساحصول مطالبات ملی است تا شعارهای عام و اغلب بی پشتوانه ای که از تهران صادر میشود. بر خلاف دوره انقلاب ۵۷ که همه زیر چتر مخالفت با دیکتاتوری شاه جمع شده بودند، هدف اولیه کنونی جنبش های ملی رفع ستم ملی است و این امر البته قابل درک هم میباشد زیرا که بدون شکستن سد نژاد پرستی و شوونیسم امکان حصول هیچ دستاورد دموکراتیک دیگر در ایران و مناطق ملی وجود ندارد.
درست است که ممکن است به نظر برسد که رهبران و سخنگویا ن جنبش موسوم به سبز در مسائل مختلف اقتصادی و سیاست جهانی کمی با جناح حاکم فعلی تفاوتی داشته باشند –هر چند با توجه به عملکرد ۲۴ ساله اینان، هظم همین نکته نیز کمی ثقیل است- اما در مورد مساله ملی در ایران با جناح دیگر اسلامی یکسان می اندیشند و فاجعه بار تر اینکه بخش عمده جناح اوپوزیسیون غیر اسلامی هم همینگونه می اندیشد. در نیتجه از منظر حرکت های ملی، هیچ تفاوتی بین سیاست های نژاد پرستانه و شوونیستی حاکمان فعلی و مدعیان آنها وجود ندارد. هر چند که ممکن است یکی از آنها شمشیر از رو بسته باشد و آن یکی با پنبه سر ببرد.
اگر ادعا اینست که جنبش های ملی با ساکت نشستن خود به دوام حکومت جناح فعلی کمک میکنند بایستی گفت که این ادعای خلافی است. سکوت ملیت های غیر فارس در این مرحله به مفهوم اعلام مطالبه منافع پایمال شده ملی آنان میباشد نه به مفهوم حمایت از جناح حاکم. اینان بر خلاف بخشی از اوپوزیسیون که در گذشته بارها رسما اعلام کرده اند که در مقابله با جنبش های ملی در ایران حاضرند پشت سر ملایان حاکم قرار به گیرند، از مبارزه آزادیخواهانه نسل جوان به پا خواسته حمایت اخلاقی میکنند اما اینبار خود را سپر بلای به قدرت رسیدن جمع جدیدی که اتفاقا امتحان خود را دربه فلاکت کشاندن مردم در آذربایجان- چه در دوره رفسنجانی و چه در دوره خاتمی- داده اند نمیکنند.
مساله تفکیک منافع ملی جنبش های ملی، در آینده ممکن است یا به از هم پاشیدن ایران و تاسیس واحد های مستقل در آذربایجان، کردستان وبلوچستان منجر شود، و یا اینکه با گذشت زمان، سیاسیون واقع بین در جبهه ملت فارس با عدول از افکار پان ایرانیستی، به دنبال همکاری، هم پیمانی و احترام به حقوق طرف مقابل بر آمده و جبهه متحدی با آنان که بنیان آن بر دموکراسی و برابری باشد تشکیل دهند که در این صورت هم یکپارچگی ایران ممکن است محفوظ بماند و هم دموکراسی واقعی امکان تحقق پیدا کند.
ادامه سیاست کنونی که به دنبال کسب حمایت بدون قید و شرط مردم غیر فارس از اوپوزیسیونی است که خود را سراسری مینامد و حاضر نیست حتی با نمایندگان مردم غیر فارس به گفتگو به نشیند، نه دیگر عملی است و نه به سود مردم ایران اعم از فارس و ترک است.
۱۶۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣٨٨       

    از : تضمین

عنوان : تضمین
نوشته اید:
"این حرکت از آنجا که خواستار بر چیده شدن سیستم ولایت فقیه و جدائی دین از دولت از یک طرف و احقاق حقوق شهروندی و آزادیهای فردی و رفع فضای امنیتی و پادگانی از طرف دیگر است نه تنها تناقضی با مطالبات حرکت ملی آذربایجان ندارد بلکه درست در جهت منافع ملی آن در جریان است ."

حتی با فرض اینکه پیش فرض های شما در مورد این حرکت درست باشد، چه تضمینی وجود دارد که حرکت ملی آذربایجان نیز از آنها بهره ببرد. هشتاد سال گذشته به ما درس دیگری آموخته است. واقعیت ها می توانند بر خلاف پیش فرض های شما پیش بروند. لطفا دنبال تضمین بگردید. با حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.
۱۶۵٣۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣٨٨