جنبش آزادیخواهانه مردم پیروز میشود اگر... ۳ - فرید راستگو

نظرات دیگران
  
    از : کامران ج

عنوان : ممنون از پاسخ شما
عزیزفرید گرامی، ممنون از پاسخ شما. همانگونه که خواسته اید حتمن از طریق ای-میل شما با شما تماس خواهم داشت. تنها یک نکته: باور و یا نظر، بگمان من، از داشتن "ایده" بوجود میاید. من اگر "ایده" ای نداشته باشم که بخواهم آن را فرموله کرده و برای دستیابی اش اقدام نکنم، بر هیچ "باور" و "نظری" نیستم. وقتی به فرموله کردن "ایده" ام میپردازم، "ایدیولوگ" میشوم و زمانی که سیستمی درست میکنم که این ایده پیاده شود، سیستمی ایدیولوژیکی بوجود میاورم. پس، من، شما، فلان سازمان و حزب بالاجبار وابسته بیک سیستم ایدیواوژیک هستیم و این خود نشان از داشتن عقل و اندیشیدن است. مشگل کار نه آنجاست که حزب بقدرت رسیده، ایدیولوژی خود را بر دولت و جامعه مینشاند (اگر چنین نکند که هر چه گفته و تبلیغ کرده، دروغی بیش نیوده) مشگل آنجاست که حزب بقدرت رسیده میخواهد ایدیولوژی خود را در تمام تارو پود جامعه و حتی زنگی شخصی مردم گسترش دهد و مهم تر آنکه دایمی کندو آنهم با زور سر نیزه و کشتار.
اگر بر این باور باشیم که حکومت های "اردوگاه شرق" صرفا و صرفا بخاطر مردمی نبودنشان و نماینده مردمشان نبودن سقوط کرد، باید بر این باور باشیم که حکومت های "اردوگاه غرب" ، عربستان، سوریه و دیگر جکومت های دیکتاتوری، نماینده مردم هستند و مردمی. این ساده نگاه کردن مسله بسیار مهمی همانند فروپاشی اردوگاه شرق است. شاد باشید
۱۶۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨٨       

    از : فرید راستگو

عنوان : پاسخی به کاوه
جناب هموطن محترم با درود به شما
شما در کامنت خود فرموده اید شعار قدرت شوراها و ..... چه کسی داده است. و یا وجود شوراهای سربازان و...... است .هموطن شعار و حتی عملی که نتیجه آن درخدمت بشریت نباشد پشیزی نمی ارزد. هر دولتی می تواند هزاران سندیکا و شورا درست کند ولی وقتی عملاً حاکمیت از آن مردم نباشد این نهادها میشوند نهاد های حکومتی و از این قبیل نهادها در جمهوری اسلامی هم یافت می شود. ما باید قبول کنیم نتیجه فرو پاشی شوروی عدم حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش بوده است زیرا دلیلی ندارد یک حکومت مردمسالار و دمکرات از بین برود زیرا در تاریخ همواره نا حق از بین میرود نه حق.
سئوال دیگر شما اینست که آیا من بر این باورم که انسانها، سازمانها و احزاب دارای ایدئولوژی نیستند. من بر این باورم انسانها دارای باور هستند ولی الزاماً داری ایدئولوژی نیستند ولی سازمانها و احزاب حتماً دارای ایدئولوژی هستند ولی بحث مقاله من بر روی حکومتها است نه چیز دیگری. مطمئن باشید تمامی حکومت های دینی و ایدئولوژیکی از راست تا چپ به استبدادختم میشوند و سیر طبیعی آنان نابودی است. سئوال فرموده اید که آیا تمامی دولتهای حاکم در تمامی دنیا ایدئولوژیکی نبوده اند. بحث من این نیست چه بوده است بحث من این است که چه باید باشد. حتماً رئیس دولت و وزرا دارای ایدئولوژی خاصی هستند ولی حکومت نباید ایدئولوژیکی باشد یعنی احزاب و سازمانهائی که برای مدتی دولت را در دست می گیرند نباید ایئولوژی خود را حاکم کنند بلکه باید اراده مردم حاکم باشد. کاوه جان امروز در میان نخبگان غرب هم بحث است که چگونه باید دمکراسی فراگیر بشود و عدالت اجتماعی بصورت کامل برقرار شود البته بنظر من تا زمانیکه بیانها بویژه در نظامهای سیاسی بیان قدرت باشند و همه چیز از این زاویه بررسی شود انسانها به سعادت بایسته نمی رسند و هر آن ممکن است بوشی، خمینی، هیتلری و..... پیدا شود و دنیا را در معرض نابودی قرار دهد. بدین خاطر است من تبلیغ بیان آزادی می کنم تا شاید روزی انسانها در سرتا سر دنیا با صلح و صفا زندگی کنند. در مقالاتم سعی می کنم این بیان را باز کنم ولی اگر علاقه دارید بیشتر مکالمه داشته باشیم با ایمیل من که پایان مقاله است تماس برقرار کنیم که مطمئن هستم شما هم مثل من دل در گرو آزادی بشریت از قید هرگونه زور و قهر هستید.
پیروز باشید
۱۶۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣٨٨       

    از : کامران ج

عنوان : چند سوال از نویسنده
اقای فرید اگر ممکن است برای روشن شدن بحث های که بیش از ۹۰ سال هست میشود به سوالات زیر پاسخ دهید
۱. شعار تمامی قدرت بدست شورا ها را چه شخصی داد و عملا پیاده کرد؟
۲. آیا وجود شوراهای سربازان، کارگران، و تهی دستان در سراسر روسیه بعد از انقلاب ۱۹۱۷ تبلیغات صرف ک-جی-بی هست و یا وافعیت؟
۳. آیا میدانید چه کسی مانع چاپ اعلامیه لنین در مورد شرایط انقلابی و قیام و بدست گیری فدرت، شد؟
۴. آیا شما بر این باورید که انسان ها، سازمان ها، احزاب دارای ایدیولوژی نیستند؟ آیا تمامی دولت های حاکم در تمامی دنیا و در طول تاریخ دولت ایدیولوژیک نبودند؟ اگر چنین هست چگونه یک حزبی برنامه (که ناشی از ایدیولوژی آنها است) بیرون میدهد و در انتخابات شرکت میکند و بعد از پبروزی آن برنامه (ایدیولوژی) را پیاده میکند؟
آیا وقت آن نرسیده که همینطور الله بختکی هر چه را که سازمان های شکل دهنده افکار مردم دنیا که با پول سرمایه داران زالو صفت، تیلیغ و ترویج میکنند، تکرار نکنیم و خود را مضحکه این و آن؟
مخالفت بجا و درست آگاهان جامعه به حکومت های مدام العمری شخصی و حزبی نباید ما را به سخنگوی و برده های سازمان های وابسته به چپاولگران دنیا بکشاند. انسان، سازمان، حزب بدون ایدیولوژی، یعنی موجودی بدون مغز. مهم مخالفت با تسلط دایمی یک ایدیولوژی بر یک جامعه و مردم است نه مخالفت با ایده و نظر
۱۶۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨٨