من گنگ رویا دیده ام - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
  
    از : ساناز زارع ثانی

عنوان : نظر یک خواننده ی جوان
جناب خوئی عزیز .احتمالن از جوانی و ناپخته گی و بی تجربه گی من است که نه وزن شعر را درک می کنم نه مفهوم و نه قالب آنرا .. در بعضی سطور با وزن زیبایی جلو می رفتم و به ناگاه انگار که چند پله را یکی کرده باشم باشتاب غیر منتظره ای در سطر بعد به زمین می خوردم و سراسیمه به دنبال وزن می گشتم.
مفهموم و معنی شعر نیز گاهی چنان از نزدیک بزرگنمایی میکرد که به قول خود شما گوشهایم کور می شد و چشمهایم کر...و پس از عبور از پیچ و تاب قالب نا آشنای شعر به ناگاه در گوشه ای از شعر همین مفهموم و معنی چنان رنگ عوض میکرد و یا به کل تغییر شکل و معنی میداد که خواننده ی شعر (که من هم یکی از آنها می باشم ) اینبار از ابتدای پله به انتهای آن پرت می شد بی آنکه پله ای را طی کند !
بارها در رسانه های مختلف از شما شنیده ام که با شعر امروز ایران ابراز همدردی کرده اید و نسل خام و ناآشنای شاعران ایران امروز را بانی و باعث مرگ شعر عصر جدید ایران معرفی کرده اید ...
من به عنوان خواننده ی شعر از رده ی این نسل جدید احساس می کنم که با این کار شما شهامت این کار را پیدا کردم که در این صفحه بنویسم که : من اعتراض دارم جناب خوئی !
۱۷٣۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣٨٨       

    از : vali vali

عنوان : از کتاب شعر ,رنگ انار خوف انگیز بود , ۱۳۶۸ تهران, هادی آبرام
در من آسمان شدی
در تو , ستاره من .

در من خورشید بودی
در تو , آسمان من.

نیمی دریا, نیمی خاک
مشتی دانه , کفی آب
و سعادتی تمام که نیمی اش با رویاست
در ماتعلیق بود.
=
غفلت, کودکانه جستجوی پر, پروانه
جستن
نیافتنش
به سایه, پروازش سرانجام دل بستن

زکات ما وحشتناک بود در ساحت, نماندن

آه
جوانی , جوانی
بارشی که در پرچین زمان خفتی
میانه عشقی که اتحاد مشتی حروف بود
و سهم ما وحشتناک بود , همه بود

از کتاب شعر ,رنگ انار خوف انگیز بود , ۱۳۶۸ تهران, هادی آبرام
۱۷٣۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣٨٨