مخالفت با جمهوری ایرانی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : ایرانی یا به تعبیری غیرخودی

عنوان : دوتان راه سبز به بهتر بود به بقیه سبزا هم اجازه اظهار نظر میدادید
درود بر شما
اگر قرار باشد باز هم این دوستانی که مطلب فوق را نوشته اند خود را وکیل و وصی مردم بدانند باید عرض کنم واقعا در اشتباه هستند این جنبش متعلق به تمامی مردم ایران است نه قشر خاصی اگر دوستان اصلاح طلبان با حاکمیت کنار می آمدند که هیچ کاری به مردم نداشتند همانند خرداد ۷۶ و خیلی راحت به اموراتشان میرسیدند و باز مردم بینوا می مانند و خواسته هایشان .
بی انصاف نباشیم مردم خودشان راه را بلدند از نویسنده عزیز میخواهیم آن ملت بزرگ را عده اندک ننامد وگرنه ممکن است پس از ۱۳ آبان مجبور شوید حرف خود را پس بگیرد.
خلاصه نگذارید در این برهه تاریخ مردم شما را کاملا رها کنند و کار خودشان را بدون شما انجام دهند.
چون دوستان نویسنده حتی حاضر نشدند به بقیه مردم حق اظهار نظر بدهند من نتوانستم در لینک اصلی ( http://www.mowjcamp.org/article/id/۴۸۳۰۱# ) نظرم را بنویسم با تشکر از دوستان در اینجا مینویسم
با تشکر مجدد یک ایرانی
۱۷۴۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨٨       

    از : نرگس مست

عنوان : مخالفت با جمهوری اسرانی یا مخالفت با ایرانیان
این جتبش سبز اسلامی (نه تامی کسانی که خود را یکشیه سبز پوش کردند) در واقع مخالفتش با جمهوری ایرانی نیست بلکه با ایرانی بودن و ایرانیان هست همانگونه رهبر (امام) جنایتکارشان مرتب عربده میکشید که "دمکراتیک و ملی هر دو فریب خلق اند" حالا هم هیچی فرق نکرده. همان فرزند امام (موسوی) که دست در دست تمامی مسلمین ناب محمدی به کشتار و شکنجه مخالفینشان مشغول بود امروزه هم از ترس مجازات و نابودی حکومت اسلامی همان بی ربط گویی ها را تکرار میکند. این اعلامیه همانند تمامی اعلامیه های وزارت اطلاعات یا ارشاد رژیم هست "نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش" این ها از حالا شمشیر را از رو بسته اند و خیز برداشته اند برای کشتاری دیگر. مشگل از این عقب مانده های دوران بربریت نیست، مشگل از آنهایی هست که هیجان را جای عقل و خرد نشانده اند و همانند انسان های بی شکل بدنبال این عصر حجریان راه افتادند و سبز پوش و سبز فکر شدند.
۱۷۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨٨       

    از : وارطان

عنوان : مخالفت با جمهوری ایرانی
این نوع مخالفتهای اراده گرایانه ملاک نیست. این بیشتر شبه یک مانور سیاسی و فرار به جلو است تا یک بررسی جامع آنهم به این علت که در ۱۴ آبان مجبور به پاسخگویی برای شعار "جمهوری ایرانی" نباشد.

به قول معروف "گربه باید موش بگیزد". جنبش اصلاحات تابحال بجز چند دستاورد معنوی هیچگونه دستاورد مادی نداشته است و هیچیک از مطالبات حتا محدود او نیز برآورده نشده است. آنچه در چشم انداز می توان دید مذاکراتی است که هم اکنون در مجمع تشخیص مصلحت نظام بر سر طرح آقای رفسنجانی در جریان است. اگرچه مفاد این طرح هنوز معلوم نیست ولی نشانه های اولیه آن زیاد امیدوار کننده به نظر نمی رسد. شکست این مذاکرات و یا دست آورد ناچیز آن بدون شک به عنوان یک بن بست سیاسی ارزیابی خواهد شد و لاجرم ایده تغییر به شیوه های دیگر را تقویت خواهد کرد. می توان در چنین شرایطی، عمومی شدن شعار "جمهوری ایرانی" را متصور شد.

به نظر من خطر در شعار "جمهوری ایرانی" نیست بلکه خطر اصلی در آنست که رهبران جنبش سبز با عدم انعطاف و اصرار غیر منطقی به روی "ظرفیتهای استفاده نشده قانون اساسی" و جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر" در صورت فراگیر شدن این شعار نیاز جنبش را درک نکرده و به این طریق جنبش را به جستجو و یافتن رهبری خو در جای دیگری مجبور سازند. متاسفانه به نظر نمی رسد نیروهای دموکرات و آزادی خواه که چنین خط قرمزهایی برای خود قایل نیستند در موقعیتی باشند که بتوانند این خلا را پر کرده و جای سو استفاده های احتمالی را بگیرند و جنبش را در جهت درست هدایت کنند تا جنبش به دست موج سواران نیفتد. درچنین شرایطی همه آن خطراتی که آقای موسوی و آقای رفسنجانی در صحبتهای اخیر خود خاطر نشان کردند تقویت خواهند شد.

از سوی دیگر امید آن است که رهبری جنبش سبز بموقع دست به تصحیحهات اندک و گام به گام و همچنین منطبق با نیازهای جنبش و تناسب قوا دست زند تا آن را از خطرات احتمالی اجتناب دهد. این یک انتظار دور از واقعیت نیست هر گاه توجه کنیم که این جنبش است که آقای موسوی را به دنبال خود کشیده است و نه برعکس. این را خود آقای موسوی نیز معترف است.

شعار "جمهوری ایرانی" شعار بخشی از مردم است و به این لحاظ قابل احترام. هیچ رهبری نمی تواند اراده گرایانه در مقابل آن بایستد و هیچ نیرویی نمی تواند اراده گرایانه آن را فراگیر کند. در صورت نیاز جنبش، مخالفت آقای موسوی با این شعار و یا شعارهای مشابه، در بهترین حالت تاثیر موقت خواهد داشت.
۱۷۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨٨       

    از : جنبش به بیش

عنوان : برای بیشرفت جنبش باید از این رهبری عبور کرد
به نظر من از کوزه همان تراود که در اوست. از موسوی انتظاری بیشتر از این نیست. عده زیادی از مردم بدرستی بدلیل رهبری موسوی حاضر به شرکت نشده اند و به همین دلیل جنبش نتوانسته است فراگیر شود. فقط در صورتیکه جنبش از این رهبری عبور کند قادر است عده وسیعتری را به میدان مبارزه بکشاند. مردم شهرستانها بخصوص کردستان، آذربایجان و ... بدلیل اعتماد نکردن به این رهبری حاضر نیستند به میدان بیایند تا این آقایان جمهوری اسلامی دوم درست کنند. شرط بیشرفت جنبش عبور از این رهبری است. این را موسوی با صدای بلند اعلام کرده است. ظرفیت وی دیگر به بایان رسیده است. بر بایه توافقات انجام شده، وظیفه موسوی خسته کردن جنبش و جلوگیر ی از فراگیر شدن آن است تا بتوانند با جانه زدن در بالا به امتیازاتی برای باند رفسنجانی برسند. من مطمثن هستم که جناح مقابل چنین امتیازاتی را به اینها نخواهد داد ولی اینها منافعشان با این رژیم تامین می شود و همانطور که خود گفته بود بس از ۲۰ سال سکوت برای جلوگیری از سقوط این رژیم آمده است. بیشرفت بیشتر جنبش تنها در صورتی میسر است که از این رهبری عبور کرد.
۱۷۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨٨       

    از : secular

عنوان : V
سروران گرامی،

آدمی با خردش پیدایش مییابد. در فرهنگ سکولاریسم بینش آدمی روند سر یابی عقل خودبنیادست که در اندیشیدن آزموده میشود زیرا حقیقت هم سری دارد که برای یافتنش باید سرکشی کرد. هیچکس مالک حقیقت مطلق نیست, مدنیتی کاملست که همیشه خود را نو سازد!!! خرد می سنجد و معیار گذارست.

ایدئولوژیها آدمی را بی نیاز از اندیشیدن میسازند تا جامعه را در انتخاب ارزشها به کنار گذارند. آدمیان ملزم بپذیرش ارزشهای ثابتند تا بدینسان قدرت را به آنان واگذارند و آنانرا منشا حاکمیت و قانون گذاری نمایند.

حاکمیت عبارت است قدرت برتر فرماندهی بر دولت!!! یعنی ساختار, حق و تکلیف که منشا و مبدا قانون است.
اشکال حاکمیت عبارتند از:
۱.حاکمیتهای ایدئولوژیک شامل حاکمیت های فردی (شاه ، رهبر ، پیشوا) و طبقاتی اشراف, کارگران, روحانیت (جمهوریهای ایدئولوژیک)
۲. حاکمیت دمکراسی (جمهور جامعه مدنی)

در عصر شکوفایی عقلانیت جامعه مدنی مقدم بر دولت است که بنیانگذار حاکمیتست. بعبارت دیگر جامعه مدنی برابر است با حاکمیت, زیرا جامعه مدنی اصل ارزش آفرین در هم اندیشیست که مولفه اش پی ریزی حاکمیت قانونیست منطبق بر قوانین حقوق بشر برای احقاق حقوق شهروندی, آزادیهای فردی, امنیت مدنی-سیاسی, اقتصادی و ..

دولت در محدوده حاکمیت جامعه مدنی حرکت میکند که وظیفه اش مدیریت و نظارت بر اجرای قوانین حاکمیت است, در حقیقت پیشبرنده اهداف حاکمیت !!!
به بیان دیگر دولت در حاکمیتهایی غیر از حاکمیتهای جامعه مدنی تضاد آفرین و نا کارآمد است زیرا از یکسو دولت مکلف به برآوردن نیازهای اجتماعی-سیاسیت که جامعه از او میخواهد و از سوی دیگر محدود به خطوط قرمزیست که حاکمیت برای او ترسیم کرده است.

در شرایط کنونی که حاکمیت بر اثر مانورهای خرد جمعی جامعه مدنی دچار بحران عمیق ساختاری گشته و برای نجات خویش بدنبال تغییر سیستم قدرتمداریست, میبایست جنبشهای مدنی و سندیکایی بعنوان مولد از این پس خواسته های استراتژیک خویش را بیش از پیش عنوان سازند تا اهداف قابل لمستر گردند و بدین وسیله بر وسعت عملیات در سطح طبقات متنوع اجتماعی گسترش یابد و گروههای دیگر اجتماعی در کنار تحریم کنندگان مراکز سیاسی و اقتصادی غارتگران قدرتمدار قرار گیرند.


شعار جمهوری ایرانی آرمان استراتژیک جامعه مدنیست که در آن دولت سبز معنی میبابد در غیر اینصورت سرنوشت دولت سبز مصدق برایش رقم خواهد خورد زیرا حاکمیت از آن شاه بود.

گرامی باد یاد شهدای کودتای ۲۲ خرداد
زنده باد فرزندان ایرانزمین
زنده باد سکولاریسم (مکتب عقلانیت)
arezu
۲۶/۷/۸۸
۱۷۴۰۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨٨       

    از : عملگرای سیاسی

عنوان : جانم فدای رهبر و مرگ بر ضد ولایت فقیه و مرگ بر آمریکا یادتان نرود۰
تا می توانید علیه مذاکره اتمی و هر نوع مذاکره ای با آمریکا شعار دهید.
من نمی دانم این موسوی جادویی چه چیز دیگری باید بگوید تا به چپ های روسی ثابت شود که همه دعوا برای حفظ نظام فقاهتی روسی در جنبش سبز موسوی است۰ احمدی نژاددانسته یا ندانسته دارد ملت را از شر استالینیزم مذهبی راحت می کند حتی اگر منظورش حفظ نظام باشد
۱۷٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨٨