مخالفت با جمهوری ایرانی
دلایل «موج سبز آزادی» برای مخالفت با شعار «جمهوری ایرانی»
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲٨ مهر ۱٣٨٨ -
۲۰ اکتبر ۲۰۰۹
اخبار روز: سایت «موج سبز آزادی» که توسط نزدیکان میرحسین موسوی منتشر می شود، در یادداشتی تحت عنوان «آن چه شعار ما نیست»، مخالفت خود را با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» اعلام کرد. در کنار این تحلیل تصویر بزرگی قرار داده شده که روی آن نوشته شده است: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»! و به این ترتیب به نظر می رسد مسئولان این سایت در برابر شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، همچنان از شعار قدیمی فوق دفاع کرده اند. متن این یادداشت را در زیر می خوانید:
آنچه شعار ما نیست
اگرچه همان روز های اول بعد از انتخابات زمزمه هایی شنیده شد، اما روز قدس بود که عدهای از سبزها شعار "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" سر دادند. هرچند بسیاری از تحلیلگران این عده را اندک دانستند، اما این شعار بهانهایست برای اینکه توجه داشته باشیم به آنچه شعار ما هست و آنچه شعار ما نیست.
«جمهوری ایرانی» به چندین دلیل شعار ما نیست:
نخست اینکه جنبش سبز، جنبشی برآمده از انتخابات پر شوری است که ۴۰ ملیون (بیش از ٨۰ درصد) از ایرانیان را به پای صندوقهای رای آورد. انتخاباتی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی. معترضان به نتیجهی انتخابات؛ به نتایج اعلام شده در چهارچوب همین نظام معترضند. اگر از ابتدا ساختار حکومتی را اصلاحپذیر نمیدانستیم، دلیلی نداشت در انتخابات شرکت کنیم و بعد به نتایجش معترض باشیم.
دوم اینکه جنبش سبز ساختاری طیف گونه دارد؛ تشکیل شده از گروههای مختلف فکری که خواستههای مشترکشان آنها را به یکدیگر پیوند داده است. بدون این خواستههای مشترک هیچ شبکهی اجتماعی یا ساختاری نمیتواند مردم را به یکدیگر پیوند داده و نیروهای خاموش اجتماع را به یک جنبش فراگیر تبدیل کند. این خواستهها، الزاما خواستههای حداقلی هستند. میرحسین موسوی به درستی در بیانههای خود این خواستهها را، اعتراض به نتایج انتخابات و بازگشت و عمل به تمامی اصول قانون اساسی معرفی کرده است. قانون اساسیای که میثاق ملی ماست و اصل اول آن نظام حکومتی ایران را جمهوریاسلامی دانسته است.
فراتر رفتن هرگروهی از این خواستههای حداقلی مشترک، به معنی ایجاد تفرقه در جنبش، از دستدادن بخش بزرگی از سرمایهی اجتماعی آن و در نهایت موجب تضعیف و یا چند پاره شدن آن خواهد بود. از سوی دیگر اگرچه جنبش سبز به اشخاص وابسته نیست، اما رهبران آن نمایندگان مردم و آینهای از خواستهای آنها هستند. میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی، هرسه به جمهوری اسلامی و ظرفیتهای اجرانشدهی قانوناساسی آن برای تامین حقوق شهروندی و مطالبات مردم معتقدند.
جنبش سبز حرکتی اصلاحی است نه براندازانه و انقلابی. حرکتهای براندازانه به دلیل ماهیت افراطی آنها نمیتوانند همهی اقشار مردم را جذب کنند. اما در سایهی حرکتی اصلاحی، بلندمدت و بر مبنای پایبندی به قانون و دوری از خشونت، میتوان همهی معترضین و به تدریج همهی مردم را گرد هم آورد. حرکتهای اصلاحی میتوانند آنچنان که موسوی تاکید کرده است، تجمعاتی را شکل دهند که در آنها همهی اقشار مردم حتی سالمندان و زنان باردار نیز شرکت داشته باشند.
از اینها گذشته وقتی جامعهی ایرانی نتواند حکومت را مجبور به پذیرفتن قانون اساسی موجود و متعهد به اجرای اصول آن کند، چگونه میتوان از منحرف نشدن حکومتهای فرضی چون جمهوری دمکراتیک، سوسیالیستی و یا ایرانی مطمئن بود؟ به یاد داشته باشیم، تمامیت ارضی، استقلال و قانوناساسی حاصل بیش از صد سال مبارزات ملت ما و ثمرهی خون عزیزترین فرزندان این آب و خاک است. شهدایی که فرزندان و وابستگان آنها سرمایههای جنبش سبز هستند و بسیاری از ما خود را فرزندان معنوی آنها میدانیم.
۱٣ آبان در پیش است. اگر میخواهیم در پایان این روز خون تازهای به رگهای جنبش سبز بدمیم، اگر میخواهیم حضورمان گامی به پیش باشد؛ باید حرکات خود را با دقتی وسواس گونه و عقلانیت همراه کنیم. شعارهایمان باید دربرگیرندهی خواستههای تمام سبزها باشد. نیازی نیست بیست و چهار ساعت در خیابان بمانیم. حضور حداکثری ما هرچه پرشورتر باشد، هرچه دامنهی آن شهرهای بیشتری را در برگیرد، کارکرد بهتری دارد. نیازی نیست هزینههای گزاف بپردازیم. پیروزی ما وقتی بینقص است که بعدازظهر سیزده آبان بار دیگر با حضوری پر شور پایداری خود را بر حقوقمان ابراز کرده باشیم؛ اما نه یک تن به شهدای جنبش اضافه شود، نه یک تن به اسرای آن.
راه سبز امید، راهی طولانی و دشوار است. مسیری که جز با توکل به خدا، اتحاد و جلوگیری از تندرویها و حرکتهای احساسی نمیتوان آن را پیمود.
|