از : ایران بدون تبعیض
عنوان : امتیازاین بیانیه اینست که ایرانیان را به خودی و غیر خودی و یا ایرانیان داخل و خارج کشور تقسیم نمی کند.
مرحبا به کسانی که چنین بیانیه ای آفریدند که محتوای آن با عنوان آن یکی است. از هر حیث دمکرات و شفاف است. درود به کسانی که پای این بیانیه را امضاء کرده اند و به وظیفه ملی خود عمل کرده اند.
امتیازاین بیانیه اینست که ایرانیان را به خودی و غیر خودی و ایرانیان داخل و خارج کشور تقسیم نمی کند و هیچگونه تفرقه و تبعیضی را من در این بیانیه مشاهده نکرده ام.
صبر کنیم و ببینیم که کسانی که دم از دمکراسی می زنند اینبار هم دبه در می آورند یا نه.
با آرزوی پیروزی برای همه ایرانیان آزاده و آزادیخواه
۲۰٣۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨٨
|
از : nasr
عنوان : hagh
ضمن احترام به تمام این عزیزان بایستی بگویم که کسی حق دارد بیانیه صادر کند که در خییابانهئی تهران بدون هیچ پشتوانه خود را جلو هزاران خطر قرار میدهد نه کسی که در خارج از کشور به هیچ داغداقایی حین خوردن قهوه بیانیه صادر میکند!!! درود بر جنبش سبز مردمی ایران
۲۰۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨٨
|
از : زنجانی
عنوان : امیدوارم هر روز بر تعدا امضاء کنندگان - ما ایرانی بدون تبعیض می خواهیم - افزوده شود.
من از خواندن این بیانیه واقع به وجد آمدم و من بعد از طریق سایت شان اخبارشان را دنبال خواهم کرد. امیدوارم هر روز بر تعدا امضاء کنندگان - ما ایرانی بدون تبعیض می خواهیم - افزوده شود.
۲۰۲۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨٨
|
از : فرد معمولی
عنوان : من مشکلی با این بیانیه ندارم و تا زمانی که نقد معقولی در این بیانیه دیده نشود از آن حمایت می کنم.
من صبر کردم ببینم نقد نظر دهندگان از این بیانیه چیست و بعد نظر خودم را اضافه کنم. این بیانیه چون همه مفاد منشور حقوق بشر را قبول دارد و می گوید که قانون اساسی جدید باید مبنی بر آن باشد مقبول من است. همین کافیست که هر نوع تبعیضی را در کشورمان برای همیشه از میان بردارد، نهادهای دین و دولت را از هم جدا کند، کشور را بر حسب ایدئولوژی اداره نکند، تمامیت ارضی کشور را حفظ کند و حقوق شهروندان را هم حفظ کند. این همان چیزهایی است که شهروندان کشورهای دمکراتیک از آن برخوردار هستند. من سالهاست در انگلیس زندگی و کار کرده ام و میخواهم از همین حقوق در ایران برخوردار باشم و به کشورم برگردم و خدمت کنم.
همه نظرهای مخالف را خوانده ام و ایراد بجایی ندیده ام که به این بیانیه گرفته شده باشد. من مشکلی با این بیانیه ندارم و تا زمانی که نقد معقولی در این بیانیه دیده نشود از آن حمایت می کنم.
۲۰۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : لقمانی
عنوان : ازموده را ازمودن خطاست
زیدی بی نام و نشانی بنا داشت در کامنتی راجع بچگونگی پشتیبانی از اعلامیه گروهی از جنبش اصلاحاتی اخیر که بجنبش سبز معروف گشت، اظهار نظر کند. در یاداشت بیست و چند سطری خود اکتفاء بجدل و جنگ واهی باکمونیستها نموده و با آوردن بیش از ۱۵ بار کلمه «کمونیسم» منطق شاه دوستی خود را بروشنی نشان داد. غافل از این، که جامعه دردمند ایران سی سال اخیر را پشت سر نداشته و اصلآ دوران خفقان قبل از بهمن ۵۷ را نداشته و اصولآ جنایتکارانی با تاج و چکمه و یا با عمامه و نعلین، در قتل و عام مردم و نابودی ایران وجود نداشته اند. امروز روزی تاریخی برای مردم ایران است که توانستند مظهر استبداد فردی را خلع و فراری بدهند. این باربرای همیشه و بدون اینکه بتواند مرداد ۱۳۳۲ را بکمک سازمانهای جاسوسی خارجی و پشتیبانان جنایتکارش بار دیگر تکرار نماید. طالب حاکمیت مردم و نظام حکومتی جمهوری و در پناه قانون بودن از خصوصیات عمده انقلاب مردم است که هنوز بیش از سی سال است برایش قربانی میدهند. من یک دموکرات و تابع رای اکثریت هستم،ولی رژیم جنایتکار ووابسته ای که یکبار ساقط شد و برچه اصل حقوق بشر که سلطنت طلبان بویی از آن نبرده اند، باستناد بآن طالب رفراندم هستند؟ آزموده را آزمودن خطاست.
۲۰۲٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : secular
عنوان : V
بوی هر چیز غماض و خود را لو میدهد!!!
پشت این بازی خیمه شب بازی شاهزاده= امامزاده رضا پهلوی است!!! تا به خیال خویش این مکاران بعنوان تیم رهبری بر جنبش سبز نسل جوان و خردورز ایرانزمین تحمیل گردد!!! غافل از آنکه جنبشهای مدنی و سندیکایی فراایدئولوژی سیر روند به مدرنیته را میشناسند و نیازی به واژه های بزک گشته ندارند!!!!
در عصر مدرنیته برای دستیابی به حقوق حقهمان اینبار نه از طریق سپردن سرنوشت خویش بدست احزاب تزدیک به تفکر جنبشها و سندیکاها بلکه خود تفکر باید حاکمیت را بدست گیرند تا قدرت سیاسی و ثروت ملی را از آن جامعه مدنی گردد!!!!!!!
این مکاران پیر بجای جنبش های مدنی و سندیکایی فراایدئولوژی پیش نویس قانون اساسی را نیز نگاشته اند!!!
تو گویی جامعه مدنی مانند رمه ایی هستند که فقط باید رای آری یا نه به قانون اساسی دهند!!!! پرده ها افتاده و دست همگان برای نسل جوان و خردورز جنبش سبز ایرانزمین رو گشته است حال میخواهد هر نامی بخود گیرد چه سکولار سبز و چه حقوق دانان سبز !!!
جنبش تحولخواه سکولار
۲۰۲۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : نیاز
عنوان : ایرانی جماعت و تشکل هایش
خانم شیوا من صحبت از اتحاد جمهوری خواهان اکثریت و حزب توده نمیکنم. شما میدانید که دو اتحاد جمهوری خواهان وجود دارد. دومی نامش اتحاد جمهوری خواهان دموکرات و لائیک است. شما و سینه چاکان دیگر چرا با این گروه که بسیار هم ساخت دموکرات تری از اتحاد جمهوریخواهان داشته و توسط انجمن های محلی و نه اعضای شناخته شده حزب توده و اکثریت اداره میشود همکاری نمیکنید. این سینه چاکان که بیانیه جدید را امضا کرده اند یا از افراد منفعلی هستند که جز امضای بیانیه و اظهار فضل هیچ زحمتی منجمله شرکت در تظاهرات این اتحادها نمیکنند و فقط میگویند "لنگش کن" یا میخواهند "شخص اول مملکت" باشند و در اتحاد های موجود شغل ریاست برای خود پیدا نمیکنند. بسیاری از روشنفکران و نویسندگانی که این بیانیه ها را امضا میکنند نیز حتی زحمت نگارش دو مقاله برای تبلیغ این تشکلشان نمیدهند. والا از حدود صد نفری که بیانیه اتحاد جمهوری خواهان را امضا کردند اقلا صد مقاله باید چاپ میشد. چنانکه گفتم بدون تحلیل کافی آسیب شناسی اینگونه اتحاد ها ول کردن یکی و تشکیل دیگری کمکی به ما نمیکند و چنین اتحادهایی نیز دیر یا زود به ریزش هوادارانش دچار خواهد شد. من در این اتحادها، آری هردو این اتحاد های قبلی شرکت فعال داشتم، در سایر تشکلات مدنی ایرانیان شرکت فعال داشتم و میدانم که ایرانی جماعت نه ظرفیت کار جمعی و نه تساهل و تعامل را دارد. به سادگی هورا میکشد و سینه چاک میدهد، اما موقع عمل حاضر نیست کوچکترین زحمتی به خود بدهد. موتوی زندگی ما شده "لنگش کن" و بعد هم که کسی میخواهد لنگش کند همه میریزند سرش و آنقدر انتقاد بهش میکنند که طرف اصلا پشیمان میشود. همین اتحاد جمهوری خواهان چرا تنها دست اکثریت و توده ای ها افتاد؟ چون بقیه جا زدند. چون نظراتشان را وقتی نمیتوانند توجیه کنند فوری جا میزنند و قهر میکنند. این روال تراژیک احزاب و تشکل های ایرانی بعد از سی سال است. بسیاری از کسانی که نق میزنند چرا دست روی دست گذاشته اید و از ماست که بر ماست مثل همین آقای امینی را بپرسید حاضر است دریک تشکل ایرانی بیاید مسعولیت قبول کند و همکاری و تساهل و تعامل با دیگران داشته باشد؟
۲۰۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : تعین حدود صفوف مبارزان
در سیستمهای استبدادی، مبارزات اجتماعی مردم همواره در جهت محترم نگهداشتن مفاد قانونی که مستبدین زیرپا میگذارند آغاز و بتدریج رادیکالیزه و در نهایت کل وجود سیستم را مورد سوال قرار داده و خواهان نظام جدید که حاکمیت مردم را در بر داشته باشد، هستند.رفراندم یکی از خواستهای مردم در طول مبارزاتشان مطرح میگردد. پیگری مستمر وبسا خونین برای خواستاری رفراندم بین سیستم ارتجاعی حاکم و حاکمیت مردمی که نهایتآ در صورت پیروزی،در جهت لغو و نابودی سیستم حاکم خواهد انجامید، امریست روشن که بیانگر خواستهای مردم است.اینکه «رفراندم» ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، از نظر حقوقی رفراندم نبود بلکه یک تاییده ای بود و آنهم بطوری جمهوری اسلامی آری و یا نه، در ماهیت مردود شمردن و نفی رژیم فاصد پهلوی که در طول مبارزت خونین مردم متبلور گشته،تغیر نمیدهد.حال حامیان رنگارنگ رژیم پهلوی که هنوز دوران طلایی قدرقدرتی آریامهری و چپاول ثروت ملی فراموش نکرده اند، ناگهان «دموکرات» و خواهان رفراندم برای نظام آینده هستند. این کور دلان و ابزار استبداد وابسته هنوز عاجز از درک این نکته هستند، رژیم وحشتی که امروزه در ایران حاکم است خود برخاسته از همان رژیم استبدادی و دیکتاتوری سابق است. طالب گشتن رفراندم از جانب سلطنت طلبان، نه بخاطر نجات مردم از دست استبداد دین گرایان مرتجع و روی دیگر سکه ارتجاع پهلوی،بلکه میتواند کوره شانسی ممکنی برای آنان باشدکه بدون هزینه رغیب و همیارتاریخی خودرا کنار بزنند و بدون ملاها بجنایات ذاتی خود ادامه بدهند.طیف صف مبارزان آزادی، اسقلال و جمهوری ایران نباید آنقدر گشاد باشد که شعبان بی مخها و پلپوتها و استالینستهابا تعصب مذهبی و هیزم بیاران استبداد اسلامی در آن جاء داشته باشند. طالب جمهوری ایران یک آغاز است وتا رسیدن بحاکمیت واقعی مردم راهی طولانی در پیش است، زیرا خرابیهای بنیادی جامعه بجامانده از دو رژیم ضد مردمی ایران بسیار فراوان است.
۲۰۲۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : پوینده
عنوان : نظام آینده در ایران نظام جمهوری خواهد بود.
اضافه کنم:
این بحث رفراندم هم اگر جه در اساس درست است. ولی دارد بوسیله سلطنت طلبان مورد سو استفاده قرار میگیرد. نظام آینده ایران باید نظامی دمکراتیک باشد. این یعنی نظام جمهوری بدون دخالت دین و روحانیت در امر دولت. شکل این جمهوری میتواند مورد بحث قرار بگیرد. از جمله اشکال فدرالیزم، یا ساختار پارلمان و نقش ارگانهای مدنی در فرایند تصمیم گیری های محلی یا سراسری. حق تعیین سرنوشت که یکی از اصول اساسی اعلامیه جهانی حقوق بشر است در تضاد با غیر انتخابی بودن سران مملکت است.
یک جمهوری خواه دمکرات هم رفراندم میخواهد ولی هر چهار سال یکبار نه هر ۴۰ یا ۵۰ سال بعد از کلی کشتار و انقلاب
۲۰۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : shahsavan
عنوان : شما هم مثل خامنه ای هنوز نیامده حذف را شروع کردید
چرا بجای مردم تصمیم گرفتن که نوع حکومت چی باشه ؟ اگر اکثر مردم مشروطه سلطنتی بخواهند تکلیف چیست ؟ مجاهدین و ملی مذهبیها چرا حذف شده اند ؟ اگر بیانیه فراگیر میخواستید بدهید که بایستی همه را پوشش میدادید و اگر میخواستید دکان جدیدی باز کنید مقابل دکان موسوی و ۵ روشنفکر دینی و ۵۴ تن توده ای فدایی که عنوانش فراگیر نیست . شما هم ساز خودتان را زده اید . تازه با مرد رندی از کنار کمونیست ها رد شدین .
چون کمونیسم هم مثل مذهب میخواهد جامعه را به سمت ارزش های ایدولوژیک که خودش به ان باور دارد بکشاند. خصوصن که ارزش هایش چندان مورد قبول هیچ جامعه بشری از جمله ایرانیان نیست !
مثلا لغو مالکیت خصو صی و نظام تک حزبی و دیکتاتوری پرولتاریا و مخالفت با انتخابات آزاد و سرمایه داری و استقلال قوا و ....!
خوب کمونیست ها اگر به قدرت برسند ولو دموکراتیک آیا حاضرند از اعتقادات اصولی خود صرف نظر کنند ؟ هرگز ! چون ان را خیانت به آرمان خود میدانند مثل مذهبیها !
اگر آرمان خودشان را پیاده کردند و مردم مخالفت کردند آیا مثل سایر کمونیست ها و مذهبی ها به مردم حمله و آنها را کشتار و شکنجه نمیکنند ؟ البته اینبار زیر اسم خائن به طبقه کارگر ! و آرمان عدالت جویانه سوسیالیسم !
اینها هم مثل مهاجرانی در اصل نوع حکومت التقاطی خودشونو تبلیغ کردن به نام سکولاریسم ! در حالیکه سکولاریسم ضد دین و ایدیولوژی نیست بلکه با حاکمیت ان بر دولت مخالف است . احزاب دموکرات مسیحی و کمونیست در اروپا وجود دارند ولی هیچکدام اجازه ندارند دیکتاتوری پرولتاریا یا مذهبی ایجاد کنند . همینطور احزابی که به سیستم مشروطه سلطنتی معتقدند ولی نمیتوانند امپراتوری و حکومت فردی ایجاد کنند .
این بیانیه دکور است و به جایی نمیرسد . حالا چپها هی دورو برش حسین حسین میکنند ولی خامنه ای و موسوی دارند آشتی میکنند و چین و روسیه هم دنبال آنها را سفت دارند . اینها هم دلشان خوش است چند صباحی و بعد به سرنوشت احزاب دیگر دچار میشوند .
۲۰۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : پوینده
عنوان : دو رکن اصلی فرهنگ استبدادی در ایران برای قرن ها کنترل وسلطه سلطنت و روحانیت بر دولت بود. یکی رفت، حالا هم وقت رفتن جون سخته است.
از نظر من یک ایراد اساسی بر هر دو اعلامیه که از طرف "ایرانیان سکولار در چند روز اخیر فرستاده شده وارد هست.
هر دو این اعلامیه ها به مهمترین معضل فرهنگی در کشورمان بخاطر ملاحظات سیاسی به اندازه کافی نمیپردازند.
آن معضل فرهنگ استبدادی و استبداد سیاسی است.
دو رکن اصلی فرهنگ استبدادی در ایران برای قرن ها کنترل وسلطه سلطنت و روحانیت بر دولت بود. یکی رفت، حالا هم وقت رفتن جون سخته است. دیر یا زود داره سوخت و سوز نداره حق تعیین سرنوشت که یکی از اصول اساسی اعلامیه جهانی حقوق بشر است در تضاد با غیرانتخابی بودن بالاترین قدرت حکومت است. حالا میخواهد ولایت سفیه باشد یا شاه. فرهنگ استبدادی تبلور د را در استبداد سیاسی (حکومتی) نمایان میسازد و استبداد سیاسی به نوبه خود با قربانی نمودن آزادی بیان و اندیشه و ممانعت از بوحود آمدن نهادهای مستقل و گسترده مدنی موجب باز تولید فرهنگ استبدادی میگرددریشه کن کردن فرهنگ استبدادی در چهارچوب نظامهای توتالیتر و استبدادی امکان پذیر نیست. برای اینکار احتیاج به رشد آگاهی گسترده نسبت به مولفه های متنوع فرهنگ استبدادی هست. لازمه اینکار وجود آزادی مطبوعات، آزادی بیان, آزادی احزاب و شکل گیری تشکلهای مدنی قدرتمند و مستقل از حکومت هست. بنابراین حتی با سرنگونی نظام کنونی احتیاج به دوران گذار برای نهادینه شدن فرهنگ دمکراتیک خواهیم داشت. هیج جای تعجبی نیست که علیرغم برخی تفاوت های ایدئولوژیک، شیوه های تبلیغ و سرکوب در هر دو نظام مشابهت های زیادی داشته باشه. چرا که ابشخور مشترک فکری فرهنگ استبدادی بسیار عمیق تر از تفاوت های بنیادگرایی دینی با جزمیت ناشی از استبداد و شونیزم سلطنتی است. بیانیه ای که در حمایت از برنامه موسوی طرح شده به این سئوال اساسی نمیپردازد که برنامه اصلاح طلبان حکومتی نه در جهت نفی استبداد دینی که نظام "جمهوری" اسلامی تبلور مشخص انست بلکه اساسا در جهت نفی جناح دیگر در قدرت است. اگر آقایان واقعا با استبداد مشکل داشتند چرا بعد از سی سال و بعد از اخراج شدن از حکومت طرفدار آزادی احزاب و آزادی مطبوعات شدند؟آقای موسوی آیا در سی سال گذشته ما آزادی احزاب و آزادی مطبوعات در نظام ولایت فقیه داشته ایم؟ شما در این سی سال کجا تشریف داشته اید؟
اشکال بیانیه دوم هم در این است که حتی یکبار از کلمه دیکتاتوری یا استبداد استفاده نمیکند. چرا که بعضی افراد خواهان سلطنت در این اعلامیه اگر چه بنوعی میتوانند " سکولار" به مفهوم محدود کلمه باشند. اما بخاطر علاقه شان به سلطنت زیاد سر موضوع و خصلت صد دیکتاتوری این جنبش نمی توانند مانور بدهتد. چرا که گذشته خودشان در این رابطه مسئله دار است.
چرا در اعلامیه دوم حرفی از جمهوری ایران زده نشده.
نقطه اشتراک طرفداران سلطنت با طرفداران نظام ولایت فقیه در خواستن هر دو گروه در حقنه کردن نیرویی ماورای رای مردم بعنوان بالاترین قدرت سیاسی در کشور است.
بقول خودشان شاه و رهبر موهبت های الهی!!!! هستندکه به مردم باید تحمیل شوند.
۲۰۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : بابک تبریزی
عنوان : به نظر من فوق العاده است
به نظر میاد که ما سکولار ها هر چه زودتر یک حذب مانند تشکیل دهیم و نیروهایمان را جمع و به نمایش بگذاریم که بعضی فرصت طلبها و عوامفریبها و دروغگو ها و زالو ها و .... نتوانند بگویند که یک عده قلیل یک غلطی هم کردند و آن را نباید به حساب اکثریت گذاشت. البته بنده قبلآ با چندین کامت به عرضشان رساندم که غلط را شخص ایشان کردند . درود بر شما که این امکان را میدهید که ما نظر خود را بیان کنیم.
۲۰۲۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : جمهوری ایران سرآغازحرکت مشترک
اشکال اساسی ناموفق بودن جنبش اصلاحتی ـ اجتماعی ایران در کمبود ارایه بیانیه ها و اعلامیه های رنگارنگ و کم و بیش با متون و ادبیات عوام فریب مشابه نیست. در مدت این سی سالی که از عمر رژیم عقب افتاده و استبدادی اسلامی میگذرد، بارها و بارها اعلامیه و فراخوان از جانب گروهها و محفلهای سیاسی انتشار یافته و عده ای در خارج از کشور با حلقه زدن دور آن، طومارها را بامضاء رساندند و انرا آخرین نسخه شفاآور مشکلات شمردند. از طرفداری جریانات مشکوک عوامل خارجی و وابسته بکمکهای بیگانگان نظیر صدام حسین گرفته تا گروههای تجزیه طلب سنتی و وابسته بسیاست نابودی حاکمیت و استقلال ایران و در طیف دیگر، آنقدر «دموکرات» شدند که در دولت آینده جایی برای دوباره جان گرفتن بازماندکان استبداد پهلوی را لازم و شرط موفقیت در امر مبارزاتی آزادیخواهانه و استقلال طلبانه میدانند.امروز پس از گذراندن هفت خان و پریدن از این سو بآنسو، بیانیه هفدهم اقای موسوی، فرصتی دیگر برای ابراز وجود و عقب نماندن از دیگر همقطاران« بیانیه۵۴ نفر دو سه روز پیش»باین خانمها و آقایان بوجود آورد.
من مشکل بخصوصی بااین بیانیه ندارم که قابل تکمیل و تصحیح نباشد. منهم معتقد به سرنگونی رژیم استبدادی از طرق مسالمت آمیز ، سکولار و در چار جوب تمامیت ارضی ایران هستم.فاکت است که مردم رژیم پهلوی را سرنگون کردند، فاکت است مردم با توجه بتجربه از نظام مذهبی اسلامی، با حاکمیت مذهبی از هر قماشی دیگر مخالفند. ولی مشکل اصلی و اساسی که وجود دارد، بی اعتمادی به قسمتی از امضاء کنندگان و ناشرین این بیانیه ها که از گذشته های هفت رنگ، که نشان از طیف چپ دوآتشه تا راست مرتجع و اخوند وابسته دارند،است. بنظر میرسد وقت آنست که این ورشکستگان سیاسی، بجهت اشکالات بینشی که دارا بودند و ضربات جبران ناپذیری بمبارزات مردم زده اند، جزو بازنسشتگان سیاسی گردند و شرشان را کم نمایند.آنان شاید بعنوان کمک دنده، در صورت نیاز مورد استفاده قرارگیرند. فردای پس از پیروزی برای بازسازی مرمت خرابیها بجا مانده از دو سیستمهای ارتجاعی شاه و خلیفه گری، نیاز مبرم به پیر و جوان خواهیم داشت.آنهاییکه مثل خانم ملکی ادعا میکنند که نوع حکومت مطرح نیست ودر عین حال رضاربع پهلوی را دموکرات میدانند، طرفدار رژیم شاهی با همه زیر و بمهایش هستند.مطمین باشید، مبارزه مردم که سی و چند سال پیش برای آزاد اندیشی و آزادی شروع شده، همراه با برداشتن تاج و عمامه بپیروزی خواهد رسید.
۲۰۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : شیوا
عنوان : اتحاد جمهوریخواهان خواستش " انحلال حکومت " نبوده و نیست.
اتحاد جمهوریخواهان خواستش انحلال حکومت نیست , خواست اتحاد جمهوریخواهان تثبیت حکومت با اندکی تغییر است این فرق کوچکی نیست, اتحاد جمهوریخواهان به دنبال سبز علوی ست نه سبز سکولار و........
۲۰۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : نیاز
عنوان : اینکه حرف جدیدی ندارد
خانم اردلان اتحاد جمهوریخواهان دموکرات لائیک که از موسوی حمایت نکرده، چرا به آنها نپیوستید؟ اصلا معلوم نیست چرا همیشه یکعده کار دیگران را میخواهند ضایع کنند و با نادیده گرفتن آن خودشان همان کار را تکرار میکنند و انتظار استقبال و کف زدن هم دارند. بنظر من منشور اتحاد جمهوریخواهان دموکرات لائیک بسیار روشن تر و منسجم تر از این بیانیه جدید است. تازه اگر اشکالی به آن وارد است این عزیزان اول باید کار پیشینیان را نقد میکردند و بعد شاهکار خودشان را ارایه میدادند. مشکل اپوزیسیون ایرانی این است که همه افراد آن بقول اسماعیل خویی میخواهند "شخص اول مملکت" باشند و الا اینقدر همدیگر را ضایع نمیکردند. شاید صدها نفر این بیانیه را امضا کنند اما فراموش نکنیم که بیانیه اتحاد جمهوری خواهان را هم چیزی حدود هزار و چهارصد نفر امضا کردند و آخرش هم میبینیم که دچار چه ریزشی شدند و آخرش همان علی ماندو خوضش. ایکاش قبل از چنین اقداماتی ابتدا به آسیب شناسی حرکتهای قبلی مینشستیم و کار دیگران را بی ارزش نمینمودیم. هیهات...
۲۰۲۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : secular
عنوان : V
بیانیه ی «پشتیبانان سکولار???? جنبش سبز ایران»
ما ایرانی بی تبعیض می خواهیم
******************************************************
۳. ما معتقدیم که ایرانیان، بعنوان مالکان حقیقی کشورشان، باید از همه ی حقوق مندرج در اعلامیه ی حقوق بشر، بدور از هرگونه شرط مذهبی یا غیر مذهبی، برخوردار باشند و حکومت آینده ی ایران???????????????? باید همه ی مفاد کنوانسیون های بین المللی را که متضمن برابری جنسیتی، ممنوعیت تبعیض، شکنجه، اعدام، زندان عقیدتی ـ سیاسی، و محرومیت از خدمات آموزشی و بهداشتی اند بدون هیچ اما و چرا و شرطی پذیرفته و رعایت کند.
------------------------------------------------------
حاکمیت از آن جامعه مدنی است!!!
در سال ۵۷ با فریبکاری از ملت خواسته شد برای تعیین سرنوشت خویش در رفراندمی شرکت کنند تا بدین وسیله حاکمیت خویش را به حاکمیت جعلی سپارند !!!
دگراندیشان بظاهر مترقی هم نمی اندیشیدن که رفراندم تعیین نوع حاکمیت (مذهبی ،کمونیست، ناسیونالیسم، سوسیالیسم , پادشاهی ...) درست در مقابل حاکمیت جامعه مدنی قرار دارد !!!
زیرا حق حاکمیت جامعه مدنی به زیر کشیده گشته است و به زیر سوال رفته !!! و با مغلطه این رفراندم را بنام دمکراسی به ملت عرضه کردند!!!
امروز هم مکاران و بیخردان جاه طلب با مطرح نمودن اینکه ما خواهان نظامی ??? سکولار و دمکراتیم که تعیین نوع حاکمیت توسط ملت از طریق رفراندم تعیین گردد پا بمیدان گذاشته اند.
غافل از آنکه عقل خودبنیاد هر تجربه ای را یکبار تجربه خواهد کرد و تکرار آن را جهل مرکب میداند !!!
حق حاکمیت جامعه مدنی (جمهور جامعه مدنی) برای تسلط بر قدرت سیاسی و ثروت ملی هرگز به زیر سوال و رفراندم نخواهد رفت!!!
Jonbesh tahvol khahe secular
۲/۸/۸۸
*************************************************
۵. ما اعتقاد داریم که «ایرانی بودن»، علاوه بر جنبه های حقوقی و قانونی اش، یک باور برخاسته از «هویت ملی ـ تاریخی??????????????????????» ما است که تبعیض می تواند ویرانگر آن باشد.
----------------------------------
هویت آدمی از خردگرایی منشا میگیرد. زندگی آدمی بقامت خرد و معرفت اوست که آدمی را دعوت برهایی طلبی میکند.
استبداد ضد فرهنگ است!!!! و فرهنگ ایرانزمین ، غیر از تاریخ ایرانست !!!
درفرهنگ ایران ،برترین مرجعیت درحکومت ، خرد ِبنیادی خود ِانسانهاست !!! تاریخ را آن کسی مینویسد که در موضع قدرت است و تاریخ ایران مجموعه ای از کلکسیون دیکتاتوران است که همواره خویش را مرجع و حقیقت مطلق میدانستند و جامعه را تودههای فرمانبر !!
.*********************************
۶. ما معتقدیم که ایران در صورتی متعلق به همه ی ایرانیان خواهد بود که هیچ فرد و گروهی از لحاظ مالکیت بر حاکمیت و اداره ی مملکت و برخورداری از مواهب آن بر دیگران برتری نداشته و دارای امتیار ویژه ای نباشد!!!!.
--------------------------------------------------------------
Agar rigi dar kaf-she-tan nist pas chera sokhan az jomhooriyate jamehe madani nemizanid !!!!
va ba rigi dar kafsh va-bas-tegi khod ra be hakemeyate Padeshahi makhfi mikonand!!!!
Shahzadeh=Emamzadeh à farde bartar ke tasmime nahai ra oo migirad!!!!!
*********************************
۱۳. ما سخت به اهمیت «تحزب» در کار سیاسی معتقدیم و همگان را به عضویت در احزاب??????????????????????????????/ گوناگون تشویق می کنیم????????????????????
------------------------------------------------------------------------
در عصر مدرنیته برای دستیابی به حقوق حقهمان اینبار نه از طریق سپردن سرنوشت خویش بدست احزاب تزدیک به تفکر جنبشها و سندیکاها , بلکه خود تفکر باید حاکمیت را بدست گیرند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سکولاریته در عصر مدرنیته = جدایی ایدئولوژیها از سیاست, بعبارت دیگر پلورالیسم اندیشه ها از متن جامعه مدنی در غالب جنبشها و سندیکاهای مدنی (فراایدئولوژی) بر میخیزد و سیاست را بتصویر میکشد. در حقیقت جنبشها و سندیکاها نقش احزاب را ایفا مینماید بدون آنکه نمایندگی ایدئولوژیها را داشته باشند و یا قیومیت خویش را به ایدئولوژیهای دیگر واگزار نمایند. حاصل چنین پرسه ای, آنچه را که اجتماعیست سیاسی و آنچه را که سیاسیست اجتماعی میداند.
Tek-rare kalameh tab-iz az an ja ast !!!! ke shoma na maani vajeh jamehe madani ra mi-she-nasid va na be an bavar darid!!!
۲۰۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : آرش
عنوان : مناظرات جدید تلویزونی را باید همچنان حقه و فریب دونست تا میل به بازکردن فضای سیاسی کشور
احمدی نژاد، مصباح، جنتی، شریعتمداری، حسینیان... =) دستگیری سران جنبش سبز و سرکوب
.
باهنر، مطهری، رضایی، لاریجانی .... =) تعامل با جنبش سبز
.
خامنه ای =) اول ایجاد شکاف در جنبش سبز با دادن چند آب نبات چوبی (مثل مناظرات تلویزیونی) و بعد سرکوب
با این کار خامنه ای میخواد در سرکوب شدید گروه دوم را هم همراه خودش بکنه
بدون آزادی زندانیان سیاسی و رفع توقیف مطبوعات، مناظرات جدید تلویزونی را باید همچنان حقه و فریب دونست تا میل به بازکردن فضای سیاسی کشور.
۲۰۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : مستوره اردلان
عنوان : تبریک می گویم که بالاخره اعلامیه ای در شأن ایرانیان فراهم شد.
پس از احساس سرخوردگی ای که بیانیه های موسوی و پنج تن و ۶۴ «روشنفکر» اتحاد جمهوریخواهان در من ایجاد کرده بود با خواندن این اعلامیه دوباره سرزنده شدم. به این عزیزان از صمیم قلب شادباش می گویم و برایشان آرزوی پیروزی در این پیکار می کنم. از اینکه زنان فرهیخته ما در میان امضاء کنندگان دیده می شوند بسیار خوشحالم و انتظار دارم حداقل نیمی از کل امضاء کنندگان در پایان زنان ما باشند. این بهترین راه برای تضمین حقوق نیمی از جامعه ماست.
من مشکلی در این بیانیه نمی بینم بخصوص که معتقد به سرنگونی کل رژیم از طرق مسالمت آمیز است، سکولار است و متعهد به اجرای کل مفاد منشور حقوق بشر در ایران نوین است.
امیدوارم این فرهیختگان و براستی روشنفکر هر چه زودتر در سایت خود فضایی برای تبادل نظر ما ایجاد کنند.
۲۰۲۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : ghaemi
عنوان : مگر دموکرات مسیحی و احزاب طرفدار پادشاهی مشروطه در غرب نداریم ؟
سلطنت طلبان اخراج شدند ازمملکت۰ توده ایها اصرار دارند موسوی (اسلام اصولگراخط امام رهبر سکولارها باشد) اماملی مذهبی ها اصلا نباشد ۰ کمونیست ها هم که مثل مذهبیها ایدیولوژی دارند و می خواهند به جامعه تحمیل کنند اشکالی ندارد!
مگر دموکرات مسیحی و احزاب طرفدار پادشاهی مشروطه در غرب نداریم ؟
مجاهدین هم که همیشه حذفند.
این همان ج ا است که فدایی توده ای می خواهند ۰ موسوی اثبات کننده است!
۲۰۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : کریم ن
عنوان : جعبه مارگیری!
پس از سپری شدن سی سال از دوره مارگیری خمینی تصور منطقی بایستی این باشد که مدعیان کنونی حکومت دموکراتیک در دوره دهکده جهانی ارتباطات، کمی با مخاطبان خود رو راست باشند.
بیانیه “گروهی از فعالین سیاسی دموکرات و سکولار در آمریکا و اروپا “هر چند در بعضی جاها خوش نما است اما وقتی با دقت در محتوای جملات و کلمات دقت شود داستان جعبه مارگیری خمینی را به ذهن تداعی میکند.
اگر از عنوان گمراه کننده بیانیه بگذریم که که جنبش سبز را سراسری گرفته و توجه نکرده که این حرکت مختص چند شهر مرکزی ایران است و اساسا مورد حمایت عملی زحمتکشان و ملیت های غیر فارس هم قرار ندارد، و پشت جملات خوش ظاهر بیانیه نیت اصلی نویسندگان را در یابیم، چیز خوش آیندی نمیبینیم. البته با نگاهی به امضا کنندگان این بیانیه و دیدن سابقه کاری و قلمی تعداد زیاد آنها پیشاپیش امید به داشتن ذهن مساوات طلبانه از ناحیه آنها حد اقل از دید زبان و فرهنگ منتفی میشود، اما دنیا را چه دیدی! این احتمال همیشه هست که افراد، تحت شرائط روز وبا یافته های جدید و دیدن واقعیت ها از عقیده سابق بر گردند و طور دیگری فکر کنند.
اما وقتی در جوهر بیانیه دقت کنیم میبینیم که نه! در بر همان پاشنه میگردد و بس. به نمونه زیر توجه کنید:
در بیانیه چند جا از لزوم رفع تبعیض در همه موارد صحبت شده از جمله صراحتا جائی میگوید “اعمال هرگونه تحمیل در مورد مذهب، زبان، ارزش های فرهنگی، و نیز کوشش برای ایجاد یک شکلی تبعیض آفرین و تمرکز بی قاعده به تبعیض، نارضایتی، و پیدایش نیروهای گریزان از همزیستی می شود و باید ممنوع گردد”
با دیدن این اظهاریه و توجه به این مساله که این رفع تبعیض مشخصا زمانی میتواند عملی باشد که از تحمیل انحصاری مذهب، زبان و ارزش های فرهنگی خاصی جلوگیری شود، انتظار طبیعی اینست که بیانیه صراحتا و مشخصا به به لغو زبان و ارزش های فرهنگی انحصاری تحمیلی تاکید کند. اما میبینیم که در بیانه صرفا در خصوص لغو مذهب رسمی اشاره شده و بر عکس، در بقیه بند های بیانیه مشخص است که چنین فکری نه تنها در بین نیست بلکه بر عکس دنبال سفت و سخت کردن و حالت تقدس دادن به انحصار زبان و فرهنگ تحمیلی تحت نام «هویت ملی ـ تاریخی» هستند. از جمله:
“ما اعتقاد داریم که شرط وجود «ایرانیان» برقراری و حفظ یک ایران یکپارچه است"
و جائی دیگر آمده :
“آزادی بیان ایجاب می کند که در سطح ملی، هیچ امری بجز یکپارچگی کشور، آزادی مردمان، و برقراری نهادهای دموکراتیک «مقدس» نباشد”
نتیجه اینکه از آنجا که شرط وجود ایرانیان حفظ یک ایران یکپارچه است و از آنجا که این امر” مقدس” است و از آنجا که به گفته بیانیه " «ایرانی بودن»، علاوه بر جنبه های حقوقی و قانونی اش، یک باور برخاسته از «هویت ملی ـ تاریخی» ما است” (که لابد سر منشا آن به کورش میرسد!) پس مساله تبعیض در زبان و ارزش های فرهنگی ول معطل است.
این بیانیه مرا یاد حکومت اسلامی خمینی انداخت که در آن حتی مارکسیست ها را هم آزاد میدانست اما به شرطی که در خدمت نظام مقدس اسلام باشند.
۲۰۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : مئهران باهارلی
عنوان : نشانه های ناخوشایند
این بیانیه هنوز با باورهای نژادپرستانه و قومیتگرائی افراطی در هم تنیده است. در کشور کثیرالمله ایران با هویتهای ملی گوناگون ملل ساکن در آن، ایرانی را که صرفا یک هویت سرزمینی و تابعیتی است، به عنوان یک هویت ملی-ائتنیکی تعریف کردن، رفتاری نژادپرستانه است.
در بیانیه علی رغم خواستاری برای لغو مذهب رسمی، در باره لغو رسمیت انحصاری زبان فارسی که صرفا زبان سی درصد مردم این کشور است سکوت اختیار شده است. این نیز رفتاری نژادپرستانه و نشانگر خواست نویسندگان آن برای ادامه نظام تبعیض در ایران است
۲۰۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : محسن مقصودی
عنوان : تبعیض ها را از ریشه برکنیم !
بسیار جای خوشحالی است که فریاد میلیونها و میلیونها انسان که قربانی آشکار و پنهان تبعیض ها و نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی می شوند اینچنین پژواک هایی می یابد که امید رهائی و برابری را در دل های دردمند و جریحه دار افزون می کند.
گرایش ضد تبعیض جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران نیز به سهم خود ، مدتها است که منشوری را در این رابطه منتشر ساخته است . علاقه مندان می توانند آنرا در وبلاگ http://zedetabiiz.blogfa.com مطالعه نمایند و نظرات خود را به آدرس zedetabiiz@ymail.com ارسال کنند.
زنده باد استقلال ، آزادی و برابری، آرزوی دیرین ایرانیان !
مرگ بر دیکتاتوری و تبعیض ! دشمنان ایران و ایرانیان !
۲۰۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : ایرانی
عنوان : کدام قسمت این بند نادرست است؟
پیامگذار محترمی با بند ذیل مخالف است. کدام قسمت این بند نادرست است؟ اگر فردی توانا و کاردان خود را شایسته اعتماد و منتخب مردم میداند، چه اشکالی دارد که در فواصل زمانی معین عملکرد خود را در معرض قضاوت و رأی مردم قرار دهد؟
"...همچنین، بمنظور جلوگیری از بروز استبداد حزبی، هیچ شخصیت و حزبی نمی تواند برای همیشه در قدرت بماند و همه ی گردانندگان کشور بصورتی ادواری و مدتمند برای انجام وظایف خود برگزیده می شوند و در دوران کار خود همگی مستخدمین و خدمتگذاران ملت محسوب شده و در موقعیتی نیستند که از لحاظ حقوق اجتماعی خود را بالاتر از تک تک آحاد ملت ایران بدانند."
۲۰۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : جمهور یعنی حاکمیت ملی و نه نام حکومت؟!.
خانم ملکی گرامی، من چنین برداشتی که شما داشته اید را ندارم، شاید اشتباه می کنم. فکر می کنم جمهور مردم به معنای برخواسته از مردم باشد و نه نوع حکومت باشد. این ابهام باید هر چه زودتر برطرف شود چون گروهی را اتوماتیک حذف می کند و تبعیض آمیز است.
خانم ملکی خواهشمندم هر چه زودتر با افراد مربوطه تماس برقرار کرده و جوابی صزیح بخواهید و ما را در جریان بگذارید.
تندرست و شاد باشید.
۲۰۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : مینا ملکی
عنوان : حذف مشروطه خواهان و سومین اتحاد جدید از جمهوریخواهان راه به جایی نخواهد برد.
من ابتدا این بیانیه را امضا کردم چون برخی از هم اندیشان خود این را از من خواستند. اما امروز بعد از خواندن دقیق متن نام خود را پس گرفتم. دلیل من که به آنها نوشتم:
دوستان بیانیه شما حمایت بخشی از اپوزیسیون را که طرفدار حکومت پادشاهی مشروطه میباشد ناممکن ساخته است. در بند سیزده میخوانیم:
"...همچنین، بمنظور جلوگیری از بروز استبداد حزبی، هیچ شخصیت و حزبی نمی تواند برای همیشه در قدرت بماند و همه ی گردانندگان کشور بصورتی ادواری و مدتمند برای انجام وظایف خود برگزیده می شوند و در دوران کار خود همگی مستخدمین و خدمتگذاران ملت محسوب شده و در موقعیتی نیستند که از لحاظ حقوق اجتماعی خود را بالاتر از تک تک آحاد ملت ایران بدانند."
به این ترتیب این بیانیه فقط نه فقط محتوی بلکه تلویحا شکل نظام آینده ایران را تعیین کرده است و آن جمهوری میباشد. برای منکه که امروز نه جمهوری خواهم و نه پادشاهی خواه و شکل حکومت آینده برایم اصلا مهم نیست بلکه در درجه اول تمرکز قدرت در کانون انتخابی پارلمان را خواهانم، این بند بسیار ناخوشایند است. اولا پیش از شما دو اتحاد سکولار جمهوریخواهان وجود داشته و دارد. دوم اینکه با توجه به اینکه رضا پهلوی را فرد دموکراتی میدانم و تعیین نظام آینده جامعه را حق مسلم مردم در یک انتخابات آزاد میدانم، این بند بیانیه را نمیتوانم قبول کنم. پادشاهی مشروطه تناقضی با حقوق بشر و دموکراسی ندارد. نظر شما راجع به این بند چیست؟ آیا حذف بخشی دگر اندیشان دموکرات و تفرقه بین خودی و غیر خودی را به صلاح و منطبق بر منافع ملی ما میدانید؟
شاید امضای این بیانیه اشتباه عجولانه ای از من بود. اما اگر جمهوری خواهان میخواهند بطور خزنده نظرات خود را تحمیل کنند، من به نفع دگر اندیش دموکرات آنها یعنی مشروطه خواهان امضای خود را پس خواهم گرفت.
با درود، مینا ملکی
۲۰۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : وسواس در چنین مواردی حیاتی و یک وظیفه ملی است.
جناب بی نیاز (داریوش) مهربان،
من وسواس شما را بسیار بجا می دانم، ما باید آگاهانه پا پیش بگذاریم و بدنبال شفافیت و جزییات امر باشیم . حقوقدانان متبحر مستقل باید در این امور دخالت داشته باشند تا از هر گونه ابهامی جلوگیری شود و راه را برای جلب اعتماد همگان هموار کند.
وسواس در چنین مواردی حیاتی و یک وظیفه ملی است و من شما را بخاطر همین وسواستان می ستایم.
دوستدارتان
حق
۲۰۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : ب. بی نیاز داریوش
عنوان : هموطن عزیز (حق)
همانگونه که در پائین نوشتم به نظرم این یک گام بزرگ است و باید تأکید کرد که به لحاظ کیفی با اعلامیه آن پنجاه و چند نفر کاملاً متفاوت است. بعضی از دوستان شخصی ام نیز این پیمان را امضا کرده اند که حتما با آنها تماس خواهم گرفت و نظرات خود را بیان خواهم کرد. ولی بند ۳ هنوز به نظر من (شاید اشتباه کنم!) شفاف نیست. تلاش خواهم با دوستانی که کارشناس مسایل حقوقی هستند (البته دوستانی که آلمانی هستند و مسئله را فقط صرفاً حقوقی می بینند و احساسی برخورد نمی کنند) مشورت کنم. ولی به اعتقاد من عنوان «پشتیبانان سکولار جنبش سبز» تا حدودی گمراه کننده و مبهم است. به هر رو، شاید من زیادی واسوس به خرج می دهم. البته این وسواس می تواند بجا باشد می تواند به نوعی «مته به خشخاش» نهادن یا زیادی باشد.
مهم این است که جنبش سکولار سرانجام این اعتماد به نفس را پیدا کرده که مطالبات خود را مستقل از اصلاح طلبان عرضه کند و این خود گامی بزرگ است.
شاد و تندرست باشید
۲۰۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : آیا بند ۳ این اعلامیه جوابگوی مسایل قومی در ایران نیست؟
منهم به نوبه خود به روشنفکرانی که این اعلامیه افتخار آمیز در را در جواب به بیانیه ننگین ۵۶ «روشنفکر» تهیه و به امضاء رسانیده اند سپاسگزارم.
آقای بی نیاز (داریوش) گرامی، آیا بند ۳ این اعلامیه خواستار قانون اساسی نوینی که بر پایه منشور حقوق بشر سازمان ملل باشد نیست؟ آیا این حقوق جوابگوی مسائل قومی در ایران و یا هر جای دیگر در جهان نیست؟
آیا شما با امضاء کنندگان این بیانیه همراه خواهید شد؟ تبادل نظر خواهید کرد؟ آیا همکاری خواهید کرد؟
امیدوارم همیشه شاد وتندرست و با ما باشید.
۲۰۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : شیوا
عنوان : اجازه ندهیم جنبش سبز ملا خور شود !
درود بر شما , اجازه ندهیم جنبش سبز هم مثل انقلابمان ملا خور شود , درود بر همه شما
۲۰۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : ب. بی نیاز داریوش
عنوان : اشکالات اساسی نهان در بیانیه
ابتدا خسته نباشید.
از این که عدهای از هموطنان عزیز دست به چنین اقدامی شایانی زدهاند باید تبریک گفت و این آغاز بس ارزشمندی است. این بیانیه به درستی بر دو نکتهی اساسی یعنی «انحلال کامل حکومت موجود» و «پذیرش دوران گذاری تدریجی و بیخشونت» تأکید میکند. به اعتقاد من، بر مجموعهی مفاد اعلام شده، نقدی وجود ندارد. ولی در این جا دو اشکال اساسی به چشم میخورد:
بیانیه تحت عنوان «پشتیبانان سکولار جنبش سبز» نامگذاری شده است. به اعتقاد من «جنبش سبز» یک هویت معین دارد و بازتابدهندهی کل جنبش دموکراتیک مردم ایران نیست. «جنبش سبز»، جنبش اصلاحات به رهبری واقعی (نه نمادین) آقای موسوی (و البته کروبی و خاتمی) میباشد. اشکال قضیه در این جاست که این پیمان سیاسی- حقوقی برای «پشتیبانی» از «جنبش سبز« تدوین شده است. تقلیل دادن کل جنبش کنونی به «جنبش سبز» و سازماندهی کردن سکولارها برای «پشتیبانی» از آن، در واقع چیزی بیشتر از دنبالهرویهای تاکنونی نیست. پرسش من این است: چرا نویسندگان این بیانیه ، این بدیل را به عنوان «جنبش سکولارهای دموکرات» اعلام نکردهاند؟ شکی نیست که بخشی از مطالبات جنبش سبز با مطالبات کل جنبش دموکراتیک همخوانی و سازگاری دارد. در واقع این «جنبش سبز» است که یک بخش از کل جنبش را تشکیل میدهد و نه برعکس! به سخن روشنتر: جنبش سبز به کل جنبش مردم ایران اطلاق نمیشود، بلکه فقط بخش اصلاحطلبان آن را تعریف میکند و آن هم رهبریت شناخته شده دارد که آقایان موسوی، کروبی و خاتمی تبلور آن هستند.
نکته دوم: در بیانیه به درستی آمده است: «... ما باور داریم که استمرار این یکپارچگی (ایران) را تنها برانداختن انواع تبعیضهای قومی و سرزمینی و فرهنگی تضمین میکند»
فکر نکنم که کسی از بیانیه انتظار داشته باشد به حل مسایل ملی یا قومی (یا هر چه نامش را بگذارید) بپردازد. ولی به اعتقاد من این بیانیه وظیفه داشت که از این مسئله (ملی یا قومی) به گونهای شفاف و صریح به عنوان یک «معضل تاریخی» نام میبرد. یعنی جامعه ایران و جنبش جاری کنونی باید این واقعیت را بپذیرد که یک چنین «مسئلهای» داریم و در آینده، پس از رفتن این حکومت باید به شکل دموکراتیک حل شود. این که راه حل چیست، موضوعی است که به آینده مربوط است. به نظر من، جملهی فوق در رابطه با تبعیضهای قومی از چنین باری تهی میباشد.
به هر رو، فکر میکنم، اگر بیانیه این دو اشکال اساسی را مرتفع سازد شاید بتواند در آینده به یک موتور عمومی برای تعمیق و تداوم جنبش تبدیل شود.
شاد و تندرست باشید
۲۰۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : آیا بند ۳ این اعلامیه جوابگوی مسایل قومی در ایران نیست؟
منهم به نوبه خود به روشنفکرانی که این اعلامیه افتخار آمیز در را در جواب به بیانیه ننگین ۵۶ «روشنفکر» تهیه و به امضاء رسانیده اند سپاسگزارم.
آقای بی نیاز (داریوش) گرامی، آیا بند ۳ این اعلامیه خواستار قانون اساسی نوینی که بر پایه منشور حقوق بشر سازمان ملل باشد نیست؟ آیا این حقوق جوابگوی مسائل قومی در ایران و یا هر جای دیگر در جهان نیست؟
آیا شما با امضاء کنندگان این بیانیه همراه خواهید شد؟ تبادل نظر خواهید کرد؟ آیا همکاری خواهید کرد؟
امیدوارم همیشه شاد وتندرست و با ما باشید
۲۰۲۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|