یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بیانیه ی «پشتیبانان سکولار جنبش سبز ایران»
ما ایرانی بی تبعیض می خواهیم


• گروهی از فعالین سیاسی دموکرات و سکولار در آمریکا و اروپا بیانیه ی مشترکی در مورد خواست های خود منتشر کرده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۵ دی ۱٣٨٨ -  ۱۵ ژانويه ۲۰۱۰


۱. پیشگفتار و فراخوان
ایرانیان و هموطنان سرافراز!
ما، امضاء کنندگان این بیانیه، بخشی از پشتیبانان سکولار حامی جنبش سبز، دریافته ایم که در لحظاتی قرار داریم که باید بر اساس وظیفه ی گریزناپذیر تاریخی خود گزینه ای را که می پنداریم صلاح آینده ی سرزمین مان در تحقق آن نهفته است پیش روی ملت بزرگ ایران و شرکت کنندگان در جنبش غرور آفرین سبز ملت مان قرار دهیم.
ما باور داریم که سی سال قانون شکنی، ایجاد خفقان، نابودی آزادی بیان، برقراری زندان های عقیدتی، اعمال شکنجه، انجام قتل های زنجیره ای و کشتارهای دسته جمعی، و بی اعتنائی به تک تک مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های بین المللی، این نکته را روشن ساخته است که نظام فعلی مسلط بر ایران، در تمامیت ساختارها و قانون اساسی اش، مشروعیت و حقانیت خود را بکلی از دست داده است.
ما، بی آنکه منکر احتمال ضروری شدن پذیرش دوران گذاری تدریجی و بی خشونت به سوی متحقق شدن خواست های خود باشیم، فکر می کنیم که هر گونه گذاری باید دارای هدف مشخصی باشد که خواست های ما بر اساس آن تهیه شده و، در نتیجه، تنها راه چاره برای نجات سرزمین مان از انواع بحران های فعلی را انحلال کامل حکومت موجود و به رای گذاشتن نوع حکومت آینده، و گزینش نمایندگان مجلسین موسسان و شورا، و دولت آینده ی ایران از طریق یک سلسله انتخابات آزاد، و زیر نظارت نهادهای بین المللی می دانیم.
ما فهرست باورها و خواست های خود برای آینده ی کشورمان را به صورتی فشرده در بخش دوم این نامه آورده و، با ایجاد یک دبیرخانه و سایت اینترنتی که فقط عهده دار مسئولیت ایجاد ارتباطات شبکه ای و تبادل افکار و ایده ها بوده و می کوشد تا همگان را در جریان فکرها و نظرهای نیروهای سکولار ایران قرار دهد، از همه ی ایرانیانی که خود را با ما همدل و همراه می یابند دعوت می کنیم تا با امضاء کردن این بیانیه ـ حتماً با نام های حقیقی خود ـ به ما بپیوندند.

http://www.seculargreens.com


هموطنان! ما کم جمعیت و ناتوان نیستیم اما پراکندگی مان کارائی را از ما می گیرد. در این راه هیچ نیازی به کنار گذاشتن عقیده و سلیقه و مذهب و مکتب شخصی کسی وجود ندارد. مسلمانان شیعه و سنی، زرتشتیان، مسیحیان، بهائیان، کلیمی ها، و بی دینان و منکران مابعد الطبیعه همگی می توانند، در راستای ایجاد فضای تساهل و تحملی که همزیستی همگانی را تضمین می کند، خود را سکولار دانسته و برای تحقق خواست های مندرج در این بیانیه به صفوف ما بپیوندند.
ما همچنین از صاحبان رسانه های مختلفی که خود را سکولار می دانند دعوت می کنیم تا با پیوستن به ما امکان ایجاد شبکه ی قدرتمندی از رسانه های طرفدار سکولاریسم را فراهم آورند تا بتوان به کمک آن صدای خواست های راستین ملت ایران در سراسر جهان منعکس ساخت.
هموطنان! مقصد دور نیست اگر ما راه آینده را با دوستی و اعتقاد به همزیستی همدلانه طی کنیم.

۲. خواست های ما و دلایل مطرح شدن شان
۱. بنظر ما، مشکل اصلی و تاریخی ملت ایران تحمل رنج مدام ناشی از سلطه ی انواع تبعیض ها بوده است. ما ایرانیان همواره از تبعیض در مورد عقاید، مذاهب، ادیان، جنسیت، قومیت، زبان، ارزش های فرهنگی، و فرصت های اجتماعی خود رنج برده ایم و این امر به خصوص بخاطر اعلام «مذهب رسمی» در قانون مشروطه و نیز در سه دهه حکومت گروه روحانیون فرقه ی تشیع امامی بر کشورمان، بشدت افزایش یافته است.
۲. ما چاره ی این مشکل تاریخی را در ساختن جامعه ی نوینی می بینیم که بر اساس قوانین ناشی از اراده ی عموم مردم اداره شده و «همه ی ایرانیان» را فارغ از هر گونه هویت مذهبی، قومیتی، جنسیتی، زبانی و فرهنگی، به یکسان و بی هیچ تبعیضی نگریسته و داد و عدالت و امکانات و منابع را بر همگان ارزانی دارد.
٣. ما معتقدیم که ایرانیان، بعنوان مالکان حقیقی کشورشان، باید از همه ی حقوق مندرج در اعلامیه ی حقوق بشر، بدور از هرگونه شرط مذهبی یا غیر مذهبی، برخوردار باشند و حکومت آینده ی ایران باید همه ی مفاد کنوانسیون های بین المللی را که متضمن برابری جنسیتی، ممنوعیت تبعیض، شکنجه، اعدام، زندان عقیدتی ـ سیاسی، و محرومیت از خدمات آموزشی و بهداشتی اند بدون هیچ اما و چرا و شرطی پذیرفته و رعایت کند.
۴. ما اعتقاد داریم که شرط وجود «ایرانیان» برقراری و حفظ یک ایران یکپارچه است و معتقدیم که اعمال تبعیض های گوناگون مهمترین عامل به خطر افتادن یکپارچگی کشور بوده و میل جداسری را در گروه های مختلف اجتماعی بیدار می کند. ما باور داریم که استمرار این یکپارچگی را تنها برانداختن انواع تبعیض های قومی و سرزمینی و فرهنگی تضمین می کند.
۵. ما اعتقاد داریم که «ایرانی بودن»، علاوه بر جنبه های حقوقی و قانونی اش، یک باور برخاسته از «هویت ملی ـ تاریخی» ما است که تبعیض می تواند ویرانگر آن باشد. لذا، معتقدیم که توجه به میراث های گوناگون فرهنگی «همه ی ایرانیان»، در همه ی ادوار تاریخ این کشور، مهمترین اقدام در راستای حفظ و تقویت یک حس عمیق پیوند خوردگی با هویت ایرانی بشمار می رود. در عین حال، ما آگاهی انتقادی و بدون تبعیض از تاریخ گذشته، بدون انکار حتی لحظه ای از این سرگذشت را، یکی از شروط حفظ هویت ملی ایرانیان و بهم گره خوردن و پیوند یافتن همه ی گوناگونی های این ملت می دانیم.
۶. ما معتقدیم که ایران در صورتی متعلق به همه ی ایرانیان خواهد بود که هیچ فرد و گروهی از لحاظ مالکیت بر حاکمیت و اداره ی مملکت و برخورداری از مواهب آن بر دیگران برتری نداشته و دارای امتیار ویژه ای نباشد. درهای همه ی مناصب کشوری و لشگری باید بر همه ی ایرانیان گشوده باشد و هیچ کس را نتوان برای احراز مشاغل و مناصب انتخابی و انتصابی بخاطر نوع عقیده و مذهب و زبان و قومیت و جنسیت اش از این امکانات محروم ساخت.
۷. ما معتقدیم که مهمترین راه حل «پذیرش تفاوت ها در فضائی بی تبعیض» استقرار شایسته سالاری در کشور است چرا که اعمال هرگونه معیار دیگری در گزینش ها و انتصاب ها به برقراری تبعیض می انجامد.
٨. ما منابع و منافع ملی را از آن همه ی ایرانیان می دانیم، و در عین حال بنا بر اصل احترام به فردانیت انسان ها و حق آنها در برخورداری از ثمره ی تلاش هاشان در طول زندگی، مالکیت خصوصی را محترم داشته اما، در عین حال، اعتقاد داریم که، بنا بر اصل «عدم تبعیض»، هیچکس نمی تواند بخاطر دست آوردهای مادی خود از امتیازات اجتماعی خاصی برخوردار باشد. نیز همان اصل ایجاب می کند که سیاست های کشوری همواره در راستای ایجاد تعدیل اجتماعی تنظیم شوند.
۹. آشکار است که «رفع تبعیضات مختلف از یک جامعه ی رنگارنگ و متنوع» متضمن آن نیز هست که هیچ گروه و قشر اجتماعی نتواند ارزش های خاص خود را بر دیگران تحمیل کرده، شهروندان کشور را به درجات مختلف تقسیم نموده، و امکانات کشور را بر حسب این تقسیمات بین آنان توزیع کند. بدین دلیل، ما خواستار حکومتی غیر مذهبی و غیر مکتبی هستیم که فقط ترجمان خواست ها و نیازهای «همه ی ایرانیان» و مجری تصمیمات نمایندگان همه ی آنان در مجالسی قانونگزار باشد که نمایندگانشان بدون هیچ نظارت و دخالت تبعیض آمیزی برگزیده شده باشند.
۱۰. ما معتقدیم که یکی از نشانه های همزیستی آن است که هیچ گروهی نتواند ارزش ها، مناسبت ها و اعیاد و سوگواری های خود را بر دیگر گروه ها تحمیل کند. ما این «مناسبت ها» را اختصاصی و گروهی دانسته و، در عین حفظ احترامی معمولی نسبت به آنها، معتقدیم که دیگران نباید مجبور به رعایت ملاحظاتی در موردشان باشند.
۱۱. ما می دانیم که رنگارنگی یک جامعه در عین حالی که وجود چتر گسترده ی بی تبعیضی را ایجاب می کند، ضرورت توجه به نیازهای انحصاری قشرهای اجتماعی مختلف را نیز با خود می آورد. پس، لازمه ی پذیرش کثرت و تنوع، برسمیت شناختن اختیارات درونی گروه های بزرگ و کوچک اجتماعی نیز هست و اعمال هرگونه تحمیل در مورد مذهب، زبان، ارزش های فرهنگی، و نیز کوشش برای ایجاد یک شکلی تبعیض آفرین و تمرکز بی قاعده به تبعیض، نارضایتی، و پیدایش نیروهای گریزان از همزیستی می شود و باید ممنوع گردد.
۱۲. عدم تبعیض ایجاب می کند که در کشور ما هیچ مقامی نتواند غیرمسئول و غیرپاسخگو به مردم و نمایندگانشان باشد و خود را تافته ای جدا بافته تلقی کند. هرکس بقدر مسئولیتی که می پذیرد مسئول و پاسخگو به ملت است.
۱٣. ما سخت به اهمیت «تحزب» در کار سیاسی معتقدیم و همگان را به عضویت در احزاب گوناگون تشویق می کنیم. در عین حال، معتقدیم که کار یک حزب سیاسی کوشش برای تحمیل ایدئولوژی، مکتب و مذهبی خاص بر نظام حکومتی و زندگی اجتماعی نیست بلکه هر حزب می تواند، با تکیه بر دیدگاه های عقیدتی خود، اما در چهارچوب آزادی های دموکراتیک و سکولار، «برنامه» های مختلفی را به مردم رأی دهنده عرضه نماید. همچنین، هر حزب نشسته در قدرتی باید بداند که خادم «همه ی ایرانیان» است و نمی تواند بین اعضای خود با دیگران تفاوت و تبعیض قائل شود. همچنین، بمنظور جلوگیری از بروز استبداد حزبی، هیچ شخصیت و حزبی نمی تواند برای همیشه در قدرت بماند و همه ی گردانندگان کشور بصورتی ادواری و مدتمند برای انجام وظایف خود برگزیده می شوند و در دوران کار خود همگی مستخدمین و خدمتگذاران ملت محسوب شده و در موقعیتی نیستند که از لحاظ حقوق اجتماعی خود را بالاتر از تک تک آحاد ملت ایران بدانند.
۱۴. در ایران بی تبعیضی که ما می خواهیم ملت همواره باید از حق بازبینی، انتقاد، اعتراض، اجتماعات مسالمت آمیز و اعتصاب های قانونی بوسیله ی نمایندگان برگزیده ی خود برخوردار باشد. به موازات این امر، آزادی مطبوعات و رسانه ها باید بوسیله ی حکومت قانونی تضمین و حمایت شود. رسیدگی به هرگونه شکایتی در مورد مطالب پخش شده از سوی رسانه ها با قوه ی مستقل قضائی است و دولت ها باید حق دخالت در این امور را نداشته باشند. همچنین آزادی بیان ایجاب می کند که در سطح ملی، هیچ امری بجز یکپارچگی کشور، آزادی مردمان، و برقراری نهادهای دموکراتیک «مقدس» نباشد اما همین امور اخیر نیز، با توجه به قداست زمینی شان، «انتقاد ناپذیر» نبوده و کسی را نمی توان از عرضه ی انتقاد نسبت به آنها منع کرد.
۱۵. ما معتقدیم که نیروهای مسلح کشور و نیروهای انتظامی و فرماندهان آنان نباید حق شرکت در فعالیت های سیاسی و اقتصادی را (مگر در حد حقوق شهروندی و امکانات شخصی و بدون استفاده از هرگونه رانت حکومتی یا نظامی) دارا باشند و لازم است که موظف به اجرای وظایف قانونی خود بوده و از دولت منتخب ملت اطاعت کنند

آمریکا:
هما احسان
ژورنالیست و فعال سیاسی ـ آمریکا

دکتر صدرالدین الهی
نویسنده و ژورنالیست ـ آمریکا

امیل ایمانی
نویسنده و مفسر سیاسی ـ آمریکا

دکتر محمد پروین
فعال حقوق بشر

دکتر هرمز حکمت
حقوقدان، ژورنالیست، فعال حقوق بشر ـ آمریکا

بیژن خلیلی
ناشر و پژوهشگر ـ آمریکا

حسن داعی
نویسنده و پژوهشگر ـ آمریکا

حمیدرضا رحیمی
شاعر ـ طنزنویس ـ آمریکا

شیرین طبیب زاده
ژورنالیست ـ آمریکا

دکتر سیاوش عبقری
فعال سیاسی و استاد دانشگاه ـ آمریکا

دکتر شهلا عبقری
نویسنده و استاد دانشگاه ـ آمریکا

سام قندچی
نویسنده و آینده نگر ـ آمریکا

عبدی کلانتری
نویسنده ـ ژورنالیست ـ آمریکا

حسن ماسالی
نویسنده و فعال سیاسی ـ آمریکا

تقی مختار
کارگردان ـ نویسنده ـ ژورنالیست ـ آمریکا

سیروس مروستی
فعال سیاسی ـ آمریکا

بهمن مقصود لو
نویسنده و فیلمساز ـ آمریکا

شکوه میرزادگی
نویسنده و ژورنالیست ـ آمریکا

دکتر مسعود نقره کار
نویسنده و تحلیلگر سیاسی آمریکا

دکتر اسماعیل نوری علا
نویسنده و جامعه شناس ـ آمریکا

آلمان:
ویکتوریا آزاد
نویسنده و فعال حقوق بشر ـ آلمان

شهلا آقا پور
هنرمند و مدرس دانشکده هنر ـ آلمان

فریدون احمدی
فعال سیاسی ـ آلمان

مهدی استعدادی شاد
نویسنده و فیلسوف ـ آلمان

نیلوفر بیضایی
نویسنده و کارگردان تئاتر ـ آلمان

پریوش تجدد
نویسنده و کارگردان ـ آلمان

اسد سیف
نویسنده ـ آلمان

شهلا فرید
نویسنده ـ فعال سیاسی ـ آلمان

ناصر کاخساز
نویسنده و فعال سیاسی ـ آلمان

ناصر کرمی
فعال سیاسی و نویسنده ـ آلمان

توتیا ولی اوغلی
فعال سیاسی ـ آلمان

مهندس مینو یوسفی
فعال سیاسی ـ آلمان

مهندس هادی یوسفی
فعال سیاسی و حقوق بشرـ آلمان

کانادا:
نسرین الماسی
ژورنالیست و فعال حقوق زنان ـ کانادا

بهرام بهرامی
عکاس و ژورنالیست ـ کانادا

حسن زرهی
نویسنده و سردبیر نشریه شهروند ـ کانادا

حسین شرنگ
شاعر و نویسنده ـ کانادا

نادر کاکاوند
نویسنده و فعال سیاسی ـ کانادا

فرانسه:
دکتر جلال ایجادی
جامعه شناس و استاد دانشگاه ـ فرانسه

دکتر بتول عزیز پور
نویسنده و شاعر ـ فرانسه

ویدا فرهودی
شاعر و مترجم ـ فرانسه

دکتر فرهنگ قاسمی
نویسنده و رئیس اتحادیه مدارس عالی فرانسه

حسین لاجوردی
نویسنده و رئیس انجمن پژوهشگران ـ فرانسه

انگلستان:
افشین بابازاده
شاعر ـ فعال بشر انگلستان

دکتر رضا حسین بر
تحلیلگر سیاسی و مدیریت ـ انگلستان

شیرین رضویان
شاعر ـ فعال حقوق بشر انگلستان

سوئد:
دکتر تورج پارسی
ایرانشناس و استاد تاریخ ـ سوئد

اسفندیار منفردزاده
آهنگساز و فعال سیاسی ـ سوئد

نام گروه هایی که بیانیه را امضا کرده اند
حقوقدانان جنبش سبز ایران (به اتفاق آرا)

نشریات اینترنتی که بیانیه را امضا کرده اند:
سایت شکوه میرزادگی
سکولاریسم نو

۱۴ ژانویه ـ ۲۴ دی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست