در دفاع از «ساختار شکنی» - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : حق

عنوان : اگر ساختار شکنی زمان شاه خوب بود الان نه تنها خوب است بلکه خوبتر است.
در زمان شاه هر کس ساختار شکن نبود مورد احترام قرار نمی گرفت. ساختار شکنی و روشنفکری اجین بودند، فارغ اتحصیلان دانشگاه ها و آخوندهایی که ساختار شکن نبودند تحقیر می شدند. اولی، عضو کلوب روشنفکران محسوب نمی شد و دومی، دشمن اسلام قلمداد می شد. حال همان روشنفکران و آخوندهایی که زمان شاه ساختار شکن بودند ساختار شکنی را قبیح می دانند و هر ساختار شکنی را عامل آمریکا، اروپا و اسراییل قلمداد می کنند. به ساختار شکنی چنان بار منفی ای داده اند که بسیاری در صدد بر می آیند که ثابت کنند که نه تنها ساختار شکن نیستند بلکه رو در روی ساختار شکنان می ایستند.

اگر بشر ساختار شکن نبود نه به پیشرفت های علمی امروز دست می یافت و نه به دمکراسی، به زندگی در غار ها ادامه می داد و هر که زورش بیشتر بود زندگی بقیه غار نشینان در دستش.

کسانی مثل خامنه ای، خاتمی، رفسنجانی و یاران مذهبی و سکولار شان لطفأ به این سئوال پاسخ دهند:- چطور ساختار شکنی در زمان شاه خوب بود ولی حالا که خودتان به قدرت رسیده اید چیز بدی است؟

۲۲ بهمن در راه است و تظاهرات گسترده ساختار شکنان هر دو جناح حکومتی را به وحشت انداخته است. سعی در دستیابی به یک توافق در بالا بر علیه ساختار شکنان سبز جریان دارد. امیدوارم ما ایرانیان خارج از کشور به حمایت از ساختار شکنان سبز مان در ایران جلوی سفارت خانه های جمهوری اسلامی خود را به نمایش بگذاریم.

اگر ساختار شکنی زمان شاه خوب بود الان نه تنها خوب است بلکه خوبتر هم هست.
۲۰٨۲۶ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨٨       

    از : مهام

عنوان : ۸ سال حکومت سازش ونرم آقای خاتمی به کجا انجامید؟بس است سازش!بس است ذلت!
من جرب المجرب حلت به ا لندامه!تجربه کرده را ,تجربه کردن خطاست!
مردم این همه مبارزه کرده اند،این همه خون داده اند!برای چه؟ برای آزادی ورفاه.
اکنون مشتی سازشکار ودلال افتاده اند وسط تاجنبش را خاموش کنند!
آزادی و رفاه ویک حکومت دموکراتیک، حق مسلم مردم ایران است وتا رسیدن به
خواسته های اصولیشان قدمی کوتاه نخواهند آمد.زنده باد آزادی! زنده باد
جمهوری دموکراتیک!
۲۰٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : همشهری .

عنوان : تئوری خاکستری و درخت عمل سبز است. " گوته"
کسی از تظاهرات برمی گردد خانه و می نویسد و تحلیل میکند، دیگری از پنجره شاهد درگیری در خیابان است و استنباط خویش را مینویسد. آن دیگری در خارج از کشور است و همین کار را میکند. اگر فرض کنیم که هرسه نفر گرایشات و معلومات مشابهی دارند ، مشخص است که نظرات کدام یک به واقعیت نزدیک تر است. در ناآرامی های دانشجویی ۱۸ تیر ده سال پیش، من هم حضور داشتم. روزی که لباس شخصی ها در خیابان ها اغتشاش و آتش سوزی به پا کردند و به بهانه آن تحصن دانشجویان را برهم زدند، تنها کسانی که از نزدیک آن ها را با چشم خود می دیدند، متوجه ماهیت شان می شدند. همان شب و روزهای بعد ، بسیاری آن آتش سوزی ها را اوج قیام و تمام شدن کار رژیم ارزیابی کردند. از خارج از کشور بخصوص ، یک ارزیابی واقعی به گوش نرسید. همان موقع با خودبه این نتیجه رسیدم که اگر از کانون مسائل دور شدی، در ارزیابی از آنچه می گذرد ، عجله نکن ، وگرنه یا در دام خود رژیم می افتی و یا در دام صحنه سازان قدرت های سلطه گر.
۲۰۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : رویکردهای گوناگون برای تغییر، تکمیل کننده یکدیگرند
.
پس از تظاهرات عاشورا و بیانیه شماره ۱۷ رئیس جمهور موسوی، چند بیانیه مهم توسط برخی فرهیختگان و اندیشمندان جنبش سبز صادر شد؛ شامل بیانیه های ۵ نفره، زنان، ۵۰ نفره، و ۳۰ نفره.

اگر بپذیریم جنبش رنگارنگ است باید بپذیریم که راهکارهای رنگارنگ هم برای ادامه راه پیشنهاد کند. بنابراین نمی توان راهکارهای اصلاح طلبانه و یا هر جناح دیگر از جنبش را نادیده گرفت و به شکاف در جنبش که خواست حاکمیت است کمک کرد.


گزینه آشتی و مصالحه:

۱) یا باید دست آوردی داشته باشد (در جهت بازکردن فضای سیاسی کشور)،
۲) و یا محکوم به شکست است
(مگر این که رهبران جنبش به مردم خیانت کنند).


خب در هر دو صورت رویکردهای رادیکال تر برای تغییر را منتفی نمی کند:
در حالت اول اگر فضای سیاسی بازتر شود کمک می کند برای ادامه راه و گذر به مراحل بعدی.
اما اگر به شکست بیانجامد که خود بخود راه حل های رادیکال تر را روی میز می گذارد.

مثال خوب آن تحریم و یا شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ است. شرکت کنندگان می توانند به هواداران منطق تحریم بگویند: خب درست است که ما از طریق شرکت در انتخابات نتوانستیم فرد مورد نظر را رئیس جمهور کنیم. اما حرکتی ایجاد کرد که در جهت شماست؛ براندازی یا هر تغییر رادیکال مورد نظر شما.

نتیجه:
رویکردهای گوناگون برای تغییر که سرانجام به تغییرات اساسی بینجامد، در تضاد با هم نیستند. از اصلاحی به رادیکال تکمیل کننده یکدیگرند. رویکرد معتدل اصلاحی نافی رویکرد برای تغییرات عمیق نیست. باورمندان به حرکت های رادیکال به موازات آمادگی خود را برای زمان مناسب حفظ کنند.

پس از تظاهرات عاشورا و بیانیه شماره ۱۷ رئیس جمهور موسوی، چند بیانیه مهم توسط برخی فرهیختگان و اندیشمندان جنبش سبز صادر شد؛ شامل بیانیه های ۵ نفره، زنان، ۵۰ نفره، و ۳۰ نفره.

اگر بپذیریم جنبش رنگارنگ است باید بپذیریم که راهکارهای رنگارنگ هم برای ادامه راه پیشنهاد کند. بنابراین نمی توان راهکارهای اصلاح طلبانه و یا هر جناح دیگر از جنبش را نادیده گرفت و به شکاف در جنبش که خواست حاکمیت است کمک کرد.


گزینه آشتی و مصالحه:

۱) یا باید دست آوردی داشته باشد (در جهت بازکردن فضای سیاسی کشور)،
۲) و یا محکوم به شکست است
(مگر این که رهبران جنبش به مردم خیانت کنند).


خب در هر دو صورت رویکردهای رادیکال تر برای تغییر را منتفی نمی کند:
در حالت اول اگر فضای سیاسی بازتر شود کمک می کند برای ادامه راه و گذر به مراحل بعدی.
اما اگر به شکست بیانجامد که خود بخود راه حل های رادیکال تر را روی میز می گذارد.

مثال خوب آن تحریم و یا شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ است. شرکت کنندگان می توانند به هواداران منطق تحریم بگویند: خب درست است که ما از طریق شرکت در انتخابات نتوانستیم فرد مورد نظر را رئیس جمهور کنیم. اما حرکتی ایجاد کرد که در جهت شماست؛ براندازی یا هر تغییر رادیکال مورد نظر شما.

نتیجه:
رویکردهای گوناگون برای تغییر که سرانجام به تغییرات اساسی بینجامد، در تضاد با هم نیستند. از اصلاحی به رادیکال تکمیل کننده یکدیگرند. رویکرد معتدل اصلاحی نافی رویکرد برای تغییرات عمیق نیست. باورمندان به حرکت های رادیکال به موازات آمادگی خود را برای زمان مناسب حفظ کنند.
۲۰۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حسن کیان زاد

عنوان : راه حل مشکل، تنها پیروز جنبش دمکراسی سکولار است
سپاس از نقد روشنگرایانه شما در یادداشت روز. خواست ها و مطالبات جنبش خودجوش و گسترده سبز و رنگین کمانی مردم ایران را، که تحقق اش جز با بر کناری این حاکمیت ولائی سامان نمی پذیرد، نباید با قبول شگردهای سازشگرایانه کسانی چون محمد خاتمی ها، که همواره سرسپردگی و وفاداری خود را به نظام ولایت فقیه و نهادهای ساختاری آن، شفاف بیان داشته است، با شکست روبرو ساخت. مردم ایران کارنامه هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی، یعنی دولت اصلاح گرا را که هولناک ترین جنایات، از جمله قتل های زنجیره ای و یورش نیرو های سرکوب گر بسیج و امنیتی را به دانشگاه از یاد نبرده اند. فرایند دوران هشت ساله ریاست جمهوری ایشان، آقای احمدی نژاد است و حکومت جابر و غاصب و جنایتکارش، که بر حکم و فرمان ولایت سید علی خامنه ای، بنیان گرفته است.آری آزادی خواهان راستین ایران ساختار شکن ا ند و راه نجات را تنها در پهنه پیروزی جنبش دمکراسی سکولار دنبال می کنند و نه بار دیگر در چنبر کنش های باصطلاح اصلاحگرایانه ای که در محدوده قانون اساسی اسارت آور نظام ، سرکوبگرانه نابود می شوند و چونان سی سال گذشته راه بسوئی نمی برند.
۲۰۶٣۱ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : سر به دار از تهران

عنوان : http://www.youtube.com/watch?v=uv۶yda۴۵dmc&feature=player_embedded
http://www.youtube.com/watch?v=uv۶yda۴۵dmc&feature=player_embedded

دوستان با سلام لطفا این ویدیو را حتما ببینید و برای دیگران بفرستید. البته شماره ه ها اگر به لاتین نیست شما تغییرشان دهید
۲۰۶۰۴ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : کل این رژیم و قانون اساسی اش باید برای همیشه به درک واصل شود.
نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن باید برای همیشه به درک واصل شوند. ما لایق قانون اساسی ای بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر هستیم تا در پناه آن مثل کشورهای غربی آزاد و مرفه زندگی کنیم. مسئول حفظ تمامیت ارضی ایران هم ایرانیان خواهند بود. این رژیم توتالیتر هیچوقت حافظ منافع ملی ما نبوده، در همان اوائل ورودش به ایران، تمامیت ارضی ایران را به خطر انداخت و جنگ دو ساله را برای حفظ خود به هشت سال رساند. اگر می توانست آنرا طولانی تر هم می کرد که کنترل و سرکوب مردم را آسانتر عملی کند، یادتان هست که خمینی می گفت «جنگ برکت است»؟

خواسته های به حق ایرانیان را با واژه هایی که بار منفی و زشت دارند آغشته نکنید. این حقوق طبیعی هستند و نه رادیکال، خشونت طلب، خشونت زا، زیاده طلبی و افراطی ....همه این صفات زشت به رژیم و هوادارانشان تعلق دارد که رژیم با پر رویی تمام مردم را به آنها متهم می کنند. بسیاری از ما هم چون بازی با واژه ها بوسیله سیاست بازان را نمی دانیم به همان دام می افتیم که آنها می خواهند.

کدام اقتدار ملی؟ مردم با سیاست های خارجی و داخلی رژیم مخالفند چون تعریف های کاملا متفاوتی از اقتدار ملی دارند. دخالت های بیجای رژیم در خاور میانه و حمایت از تروریست ها و خالی کردن خزانه کشور به نفع بیگانگان فقط برای بقای رژیم بوده است. با این سیاست خارجی اش، که ملت حتی حق ندارند آنرا مورد سئوال قرار دهند،به غیر از جنگ هشت ساله، پول نفت و آبروی ما را در جهان نابود کرده است. بی کفایتی هایش در سیاست داخلی، ایران را به رده های آخر جدول های بین المللی در همه عرصه ها رسانده، اقتصاد، اعتیاد، اعدام ها، ...این چه اقتدار ملی است که با یک فوت کردن از هم می پاشد و با سرکوب و خفه شدن بی بی سی و صدای آمریکا و ترورهای درون و برون مرزی مثل شاپور بختیار و تجاوز جنسی به پسر و دختر ما حفظ می شود؟

کل این رژیم و قانون اساسی اش باید برای همیشه به درک واصل شود.
۲۰۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : علی رضا مرادی

عنوان : عوارض رادیکالیسم
مطلبی بسیار خام ،سطحی ،احساسی وفارغ از منطق بود .همیشه اقدامات اصلاحی و تدریجی ماندگارتر و عواقب ان قابل کنترل است اما ساختار شکنی لزوما منجر به اهداف پیش خواسته نمی شود و چه بسا مشکلات جدیدی را به بار بیاورد ضمن اینکه میتواند منجر به تضعیف اقتدار ملی و در شرایط گذار ناشی از ساختار شکنی تمامیت ارضی نیز باخطر مواجه شود.
۲۰۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : همشهری .

عنوان : اصلاح طلبان " با" یا "بر" جنبش؟
به نظر من هنوز خیلی زود است که "اصلاح طلبان" را در مقابل جنبش ارزیابی کنیم. این کار بلافاصله مارا در بن بست گرفتار خواهد کرد. بن بستی از جنس "تحریم انتخابات". یعنی یک بار دیگر،" حداکثر"، روی کاغذ و در تئوری و "حداقل" و شاید "هیچ"، در میدان عمل. رندانی هم در کمین چنین سر خوردنی نشسته اند.
شیوه مردم را بکار بریم. آن ها اصلاح طلبان را به جلو هل میدهند.
نوشته اید:"چرا باید از سپردن ایران به دست این جنبش و کادرها و مبارزان توانایش وحشت داشت؟"
این ها چه کسانی هستند و کدام جریانات سیاسی را نمایندگی می کنند؟
۲۰۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ایرانی آزاد

عنوان : بیانیه «پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران» چتری است که آنقدر بزرگ که همه ایرانیان را پوشش می دهد و آنقدر شفاف است که راه را گم نخواهیم کرد.
آنقدر گروه ها و شخصیت های معلوم الحال در ۷۰ سال اخیر به ما ایرانیان نارو زده و دروغ گفته اند که ما بحق دیگر حاضر نیستیم به اینان اعتماد کنیم. آنقدر رنگ عوض کرده اند که از رنگهایشان حالت تهوع به ما دست می دهد. با اینحال نباید به آنها اجازه دهیم که ما را منفعل کنند و با پرتاب کردن توپ های متعدد بطرف ما حواس ما را پرت کنند و یا با کم و زیاد بها دادن به موضوعی الویت های ما را جابجا کنند. هر یک از ما باید اول تکلیف خود را با خود روشن کنیم که چه چیزی را برای خود و کشورمان می خواهیم و این خواسته ها را رده بندی کنیم و سپس آنها را با اعلامیه ها و بیانیه هایی مثل «پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران » مقایسه کنید. هر پلاتفورم و بیانیه ای که اصلی ترین خواسته های شما در آن بود را حمایت کنید. من اینکار را کردم و دیدم بیانیه «پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران» چتری است که آنقدر بزرگ که همه ایرانیان را پوشش می دهد و آنقدر شفاف است که ما راه را گم نخواهیم کرد.
من قبل از تصمیم گیری با دیگران تبادل نظر کردم و کامنت ها را هم در اخبار روز خواندم و تا به حال کسی خرده ای به این بیانیه نتوانسته است که بگیرد.

هر یک از ما کوله باری از تجربه زندگی و سیاست هم در جهنم جمهوری اسلامی را داریم و هم تجربه زندگی و سیاست در غرب را. چه چیزهایی را مردمان سرزمین های غرب دارند که ۵ میلیون مهاجر ایرانی را بخود جلب کرده است؟ لیست این چیزها را روی کاغذ بیاوریم و ببینیم آیا اینها انقدر سخت هستند که ما از عهده اش بر نیاییم و به آنها متعهد نشویم؟ ما خودمان اول باید مشخص کنیم که چه می خواهیم و بعد ببینیم گروه ها و فعالان سیاسی جه اجناسی برای فروش به ما دارند. ما که نباید چشم و گوشمان مرتب بطرف آنها نباشد و گرنه همانطور که سال ۵۷ سر ما کلاه رفت دوباره سر مان کلاه می گذارند. آنزمان ما مرید و مقلد اینان بودیم و هر چه می گفتند باور می کردیم و هر کاری که از ما می خواستند می کردیم . این بار خواسته های خود را خودمان مشخص و سپس به سیاسیون ابلاغ کنیم. آنها باید بدنبال ما باشند و به خواسته های ما گردن نهند و نه برعکس. نگاه ما به سیاسیون ایرانی و ایرانی نما باید همان نگاهی باشد که یک آمریکایی و اروپایی به سیاسیون دارد. کنترل را بدست خودمان بگیریم و سیاسیون را به خدمت خود واداریم. آنها مستخدمین ما باید باشند و نه سروران ما. نه مایوس شویم و نه منفعل و بدانیم هر چقدر اعتماد به نفس بیشتری نسبت به عقل و خرد خود داشته باشیم کمتر گول می خوریم و تحقیر می شویم. هر چقدر به خود متکی و آگاهتر باشیم تصمیمات بهتری می گیریم.
۲۰۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : پ پیمان

عنوان : تایید نقطه به نقطه بیانیه اخبار روز در باره در دفاع از " ساختار شکنی"
دوستان نویسنده اخبار روز
تمامی محتوای بیانیه شما مورد تایید انسان های دمکرات آزاد و غیر دنباله رو می باشد.
در بند بند بیانیه شما آزادیخواهی و بیان آزادی اندیشه و قائل شدن به حقوق دگراندیشان موج می زند. تاریک اندیشانی که حقوق میلیون ها انسان را نقض کرده اند نمی خواهند صدای حق طلبانه مردم را بشنوند و یا باور کنند که زمان فریب دادن و دروغگوئی در حال پایان یافتن است. تاریک اندیشانی که جواب خواسته های به حق مردم را با باتوم، گلوله، شکنجه و زندان پاسخ می گویند توانائی دیدن نیروی بی پایان مردم را نداشته و همانگونه که در بیانیه تان اشاره می کنید به نیروهای خارجی مرتبط می کنند. روشن است که نیروهای خارجی ای هستند که در جهت منافع دراز مدت خود تلاش می کنند که موقعیت آینده خود را پیش بینی و برنامه ریزی کنند. ولی آنچه که امروز در میهن ما ایران جریان دارد مثل روز روشن است که ربطی به این نیروهای تخیلی دروغگویان حکومت جمهری اسلامی ندارد. این نیروی لایزال مردم است که طی سالیان دراز بر اثر فشار دهشتناک حاکمان جمهوری اسلامی چون آتشفشانی فوران کرده و ایران زمین را زیر پایه های حکومت الهی به لرزه در آورده که اصلاح طلبان آینده اندیش نیز برای حفظ رژیم الهی شان به حرکت در آمده و همفکران و همکیشان خود را از " تندروی " بر حذر می دارند. هشدار اصلاح طلبان دروغینی که متاسفانه در میان سکولارهای " دمکرات " نیز طرفدارانی دارد نشانه فهم بیشتر آن ها از تند روهای افراطی حاکمان جمهوری اسلامی است که فریادشان بلند شده و به برادران مومن خود می گویند ؟ دریابید که کشتی آیت اله ها ، سرداران و سربازان سپاه اسلامی و زالوها و میلیاردرهای چاله میدانی و بازاری و آقازاده ها در حال غرق شدن است. اما سوال این جا است که آیا آنها قادرند با این مانورها از غرق شدن کشتی شان جلوگیری کنند؟ این سوالی است که نیروهای دمکرات و آزاد اندیش که نه برای قدرت و نه برای مقام که برای روشنگری و حاکمیت مردم نبرد می کنند مطرح است و باید راه های نجات سرنشینان این کشتی ظلم و جنایت را آگاهانه بست. روشنگری و شناساندن ماهیت غیر مردمی این حکومت در عرصه های مختلف از جمله روشنگری هر چه بیشتر در باره:
۱- آزادی های دمکراتیک عمومی مردم در خانواده و امور شخصی
۲- آزادی بیان و اندیشه، مطبوعات
۳- سانسور
۴ - آزادی احزاب مختلف، اتحادیه ها و سندیکاها ی آزاد
۵- برابری حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی
۵- حقوق ملیت های ساکن سر زمین ایران
۶- حقوق دمکراتیک دانش آموزان و دانشجویان
۶- حقوق کارگران و دیگر زحمتکشان از جمله کارمندان، معلمان، مدرسین دانشگاه ها
۷- حقوق انسانی پیروان دیگر ادیان و مذاهب
۸- حقوق هنرمندان، نویسندگان و اندیشمندان
۹- حق رشد آزاد کودکان بدون شستشوی مغزی یا آموزش های خرافی
۱۰- اعدام و شکنجه و ...

در زمانی که حاکمان در قدرت و حاکمان گذشته در قدرت که امروز به بیرون از قدرت پرتاب شده اند در حال آشتی برای نجات نظام ضد مردمی خود هستند ضرورت نوشتن و سخن گفتن در باب خواسته های مردمی و منسجم کردن آن از یکسو و هم آهنگ کردن نیروهای دمکرات در سطح افقی بیش از هر زمان دیگر احساس می شود. نیروهای دمکرات باید و می بایستی به نیروی مردم و نیروی خود توجه بیشتری داشته باشند تا اینکه به نیروهای اصلاح طلب پروبال دادن و دور آنها جمع شدن و دنبال آنها راه افتادن. همکاری و همسوئی با این نیروها مثبت ولی دنباله روی و به به چه چه گفتن در باره این نیروها می تواند فاجعه آور باشد. نیروهای دمکرات باید این سوال را برای خود طرح کنند که آیا نیروهای اصلاح طلب انقلاب اسلامی از شما حمایت می کنند و یا به دنبال شما راه می افتند و یا اصلا" حاضرند در کنار شما برای حکومتی دمکراتیک و مردمی مبارزه کنند و یا چون سابق دنبال آن هستند که بگویند امام چه گفت، امام علی چه روشی داشت و یا امام صادق این را می گفت. روشن است حق آنها است که برای خود نمونه هائی داشته باشند و حکومتی را هم که پایه گذاشتند ما در مقابل خود داریم که جز رنج و عقب ماندگی برای مردم میهن ما نداشته و نخواهد داشت.بنابراین
همه دست به دست هم دهیم و برای انتخابات آزاد و تشکیل مجلس ملی و تدوین قانون اساسی مردمی بر اساس آخرین دست آوردهای مدنی انسان متمدن امروز با شرکت همه مردم ایران با هر گرایش سیاسی و دینی و جنسی گامی به پیش برداریم

پیروزی آز آن مردم و آزادیخواهانی است که به نیروی خود ایمان دارند و دنباله رو نیستند. دنباله روی یک نوع بیماری است و باید آگاهانه از آن پرهیز کرد و به "دمکرات های" دنباله رو کمک کرد که خود باشند و آنها چیزی کمتر از حجت الاسلام خاتمی و یا میر حسین موسوی و یا آقای گنجی پر مدعاندارند. تایید مقاومت شادروان آیت اله منتظری نیازی ندارد که چاپلوسانه ایشان را استاد و آموزگار خود بدانیم!! چرا خود آموزگار خود نباشیم و برای دمکراسی مبارزه نکنیم ؟ آن همه که شادروان ها کیانوری و احسان طبری با دنباله روی خود و امام امام گفتن چه به دست آوردند جز اینکه خود قربانی این نظام و امام راحل شدند؟ پند گرفتن از تاریخ یکی از وظایف روزانه دمکرات ها و اندیشمندان آزادیخواه می باشد. تلاش کنیم که هریک از ما پیشوای خود باشیم و در کنار هم متحدا" گامهای استوار برای احقاق حقوق انسانی خود به پیش برداریم . به توان و نیروی خود ایمان داشته باشیم. دیگران را حقیر شمردن غیر اخلاقی است ولی فراموش نکنیم که خود را حقیر شمردن و به دنبال این و آن راه افتادن نیز نشانه حقارت است . موفق باشید
۲۰۴۶۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨٨       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : یک گام به جلو ۳ گام به عقب
خوشحالم که بس از این همه حمایت از اصلاح طلبان شما هم صدای انقلاب مردم ایران را شنیدید. این یک گام به جلو بود. اما انتخابات ازاد در جارجوب جمهوری اسلامی که اقای خامنه ای هم بیاید برای ولایتش تبلیغ کند. این ۳ گام به عقب است. مگر می شود بدون سرنگون گردن این رژیم و منحل کردن دستگاه سرکوبش انتخابات آزاد گذاشت. جه کسی می خواهد انتخابات آزاد بگذارد. رزیم اسلامی به سردستگی خامنه ای. ایا خودتا ن هم به حرفی که می گویید باور دارید. بجای این براکنده گویی بهتر است یک بار هم شده وقایع را آنجور که وجود دارند ببینید نه براساس خیالات خود. جنبش انقلابی مردم ۷ ماه است که مشغول ضربه زدن به این رژیم است. این جنبش تا این رژیم را سرنکون نکند از بای باز نخواهد نشست. موسوی و خاتمی و کروبی همانطور که موسوی خودش گفت برای نجات این رژیم امده اند.این را خود موسوی گفت که بس از ۲۰ سال نقاشی کشیدن جون خطر سرنگونی رزیم را می دیده وارد سیاست شده تا آنرا نجات دهد. حالا شما خود تعیین کنید که کجا ایستاده اید. این جنبش انقلابی کم خشونت تر ین شکل را برای پایان دادن به این رزیم جلادان ارایه داده است یعنی انقلاب. آیا ندیدید انسانیت این جنبش انقلابی را در روز عاشورا که چگونه بس از حمله و خلع سلا ح اوباشان جلو کشته شدن اینها را می گرفت. ایا در مقابل این همه شجاعت و انسانیت تعظیم نمی کنید. این را مقایسه کنید با این جنبش ملی اسلامی در سال ۵۷ که جگونه ساواکیها و بهایی ها و غیره را در خیابان چاقو می زد و بس از دستگیری با طناب در خیابانها جنازه هایشان را میکشید.آیا هنوز فکر می کنید بدون یک انقلاب می تواند این کوه عظیم انسانیت در مقابل این دره بلشت و زشتی یکجا بایستدو در کنار هم رای بدهد. دست از این رفراندوم و انتخابات در جارجوب این رژیم بردارید. از جنبش مردم برای سرنگونی بشتیبانی کنید. مردم را در خارج کشور برای سرنگونی این رژیم در خارج بسیج کنید.این رژیم رفتنی است و هر کسی که کو چکترین رابطه ای با ان در این سی سال داشته نیز رفتنی است و نقشی در این انقلاب نخواهد داشت. از انقلابات دیگر درس بگیرید. به عوامل و اوباشان این رژیم که امروز ولتر و خبرنکار و ... شده اند دخیل نبندید. اینها عمرشان بزودی به بایان می رسدو دنبال سوراخ موش خواهند گشت. خود را به جنبش انقلابی مردم وصل کنید. آزادی ، برابری و یک جمهوری انسانی فقط از بیشرفت این جنبش انقلابی حاصل می شود. تنها راه کم درد برای مردم سرنگونی این رژیم است و سرنگونی این رژیم با همت همه ما و بشتیبانی از این جنبش انقلابی برای سرنگونی میسر است نه با توهم براکنی در مورد انتخابات و رفراندوم در جارجوب این رژیم.
۲۰۴۶۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨٨       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : از کوزه همان برون تراود که دراوست
اکر کسی کوچکترین شکی نسبت بمواضع روحانیون در عامش داشت، بایستی امروزه بیقین بآن مرحله ازشناخت رسیده باشد،که مخرج مشترک منافع همه روحانیون در ادامه حکومت اسلامی و پیاده کردن احکام شرعی است. اختلاف نظر آنهابیشتر بر سر مقدار و شکل عوام فریبانه پیاده نمودن قوانین شرعیه میباشد.اینکه بنیاد حکومت اسلامی درایران هیج قرابتی بااصول انسانیت و دستاوردهای چند هزاره بشریت ندارد،احتیاج باثبات نیست.اینکه این نمایندگان مذهب اسلام بایستی روزی زمام امور را بدست میگرفتند، جای تعجب ندارد. اینکه همه بنیادگرایان اسلامی از اصولگرا گرفته تا اصلاح طلب،برای حفظ نظام جمهوری اسلامی تلاش مینمایند، بازهم قابل فهم است.ولی تقاضای ساختارشکنی این نظام عقب افتاده و خواستار استقرار حاکمیت مردم ،از حاملین و مواجب بگیران این سیستم کاریست بس عبث.این جماعت در مبارزات مردم شرکت میکنند تا جاییکه منافع آنان اقتضاء مینماید.علت وجودی این قشر عقب افتاده سنتی فقط در حفظ نظام جمهوری اسلامی ممکن است و بیان مواضع فرصت طلبانه آنان فقط برای انحراف حرکت اصیل آزادیخواهانه مردم صورت میگیرد. ناکامیهای مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه مردم ایران از صدر مشروطه تا بامروز توسط این قشر، برنامه ریزی و پیاده شده است.جنبش آزادیخواهی و ضد استبدادی مردم ایران زیر پرچم سه رنگ برروی دوش شیرزنان ومردان غیور بپیروزی خواهد رسید. مردم ایران بیش از سی سال است برای آزادی مبارزه میکند و طالب حاکمیت خویش است. هیچکس و هیچ جریانی قادر نخواهد بود در مقابل خواست عمومی مردم قرار گیرد.حاکمیت خونین چکمه و نعلین رو بزوال است.
۲۰۴۵۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨٨