شکل‏گیری بلوک قدرت به رهبری علی خامنه‏ای - بهروز خلیق

نظرات دیگران
  
    از : فرد معمولی

عنوان : آقای سالاری، درک شما از تار و پود این رژیم واقعا قابل ستایش است.
آقای سالاری عزیز، نظر شما را خواندم و واقع خوشوقت شدم که ما افرادی مثل شما را داریم که در بسیاری موارد قوه تجزیه و تحلیل به مراتب بیشتری از مقاله نویسان و فعالان سیاسی دارند. در عین حال وای به حال جامعه ای که روشنفکرانش عقب تر از مردم باشند. من از شما خواهش می کنم بیشتر در نظر دهی شرکت کنید و مقالات بیشتری را با نکته سنجی های خود مورد توجه قرار دهید. بیاد داشته باشید که افرادی مثل من در جامعه هستند که با اینکه می دانیم این رژیم مکار و حیله گر است ولی نمی توانیم مغلطه و تناقض در گفته ها و نوشته های آنها را تشخیص دهیم و حرف مان را اینگونه ثابت کنیم، فقط از طریق تجاربی که در زندگی خود با این طایفه داشته ایم ما را به این نتیجه می رساند که رژیم در کل دروغگو و مکار است. بخشی از سخنان رفسنجانی را که شما شکافته اید و مکر و دروغ را در آن نشان داده اید از من و اکثریت جامعه برنمی آید، برای ما حرف هایش منطقی می آید ولی می دانیم دروغ می گوید و نباید گوش کنیم، همین. افرادی مثل شما به جامعه ما بیشتر خدمت می کنند تا بسیاری از این مقاله نویسان، افرادی مثل شما چشم و گوش ما هستند که مو را از ماست برای ما بیرون می کشند و بما کمک می کنند که گفته ها و نوشته ها را آنطور که هستند ببینیم، آنهم بزبان ساده ای که برای همه قابل فهم است، موفق باشید.

آقای سالاری، درک شما از تار و پود این رژیم واقعا قابل ستایش است.
۲٣٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از :

عنوان : کی می خواهید بفهمید که تمام رژیم بد هست و باید برود
این تحلیل ها چه فرقی در حال مردم ایران می کند؟ ۳۰ سال هست که از این جور تحلیل ها کرده اید که طرف یک جناح را بگیرید آخر سر هم هیچ فرقی نکرد. بهتر نیست این تحلیل های آبکی را فراموش کنید و وقت مردم را هدر ندهید؟ رژیم آدمکشان در تمامیت آن بد هست و تا وقتی که این را درک نکنی از قافله عقب هستی.
۲٣۲۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : عزیز عزیزی

عنوان : کشتی موج سواران
بلوک قدرت به رهبری علی خامنه ای می خواست که با موج سواری مّد دریای مذهب به حضرت سیمرغ باور غیر عقلی خود در قرن بیست و یکم برسد. ولی چون در دیدگاه ضد علمی اش نبود که راه عقل و انسانیت بپوید. لذا به روشهای ضد انسانی مصحف نقد نشده و احادیث آن بسنده کرد. موج تند از آنجایی که شروع شد که شعار دموکراتیک و ملی هر دو فریب خلق اند در درون دانشگاهها سر داده شد. حال کشتی ورشکسته نوح دوکیشوتی به وسط ورطه دریای نیستی رسیده است. آنجایی که به جای حضرت سیمرغ، کوسه ماهی های زیر کشتی به انتظار طعمه های نه چندان لذیذ یک دست خود نشسته اند.
۲٣۲٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : خشایار

عنوان : سیاست گذاری مگر بر مبنای تحلیل نیست؟
با سلام و ضمن تشکر و خسته نباشی خدمت آقای بهروز خلیق، بابت زحمتی که برای تهیه و تدوین این مقاله کشیده اند. بی شک مقالاتی از دست، کمک زیادی خواهند کرد در شناخت ماهیت رژیم و اتخاذ تاکتیک های مناسب. فارغ از اینکه میزان دقت در این بررسی تا چه حد و میزانی است و همینطور توافق داشتن و نداشتن با این ارزیابی، می خواستم اولاً بگویم، که این منطق « این مقالات جنبه تحلیلی دارند نه تبلیغی و یا سیاست‏گذاری.» ( داخل گیومه از متن مقاله آقای خلیق است) منطقی نیست. بخشی از این منطق که مقالات تحلیلی، تبلیغی نیستند، درست است. اما، اینکه از دل مقالات تحلیلی، سیاست گذاری، منتج نمی شود، نادرست است. مگر می شود سیاستی را تعیین کرد و تحلیلی مبنای آن سیاست نباشد. قاعدتاً تحلیل می کنیم که بتوانیم اتخاذ سیاست کنیم. در این مورد بیش از این توضیح نمی دهم، شاید که منظور آقای خلیق همین باشد که من می گویم و اشتباهی در توضیح منظورشان پیش آمده باشد. از اینرو از ایشان خواهش می کنم، چنانچه با ارزیابی بنده توافق ندارند و منظورشان را نیز درست بیان کرده اند، روشن کنند که مقالات تحلیلی مبنای سیاست گذاری نیست، تبلیغی هم که بدرستی نیست، به چه منظوری نوشته می شود. پیشاپیش از ایشان ممنونم که به پرسش من پاسخ می دهند.
اما نکته دوم، نوشته اند: «روندی که بعد از انتخابات ۲۲ خرداد پیش رفته است، اصلاح‏طلبان را عملا در جایگاه اپوزیسیون و بیرون از حکومت قرار داده است. گرچه اصلاح‏طلبان هنوز خود را جزو نظام می‏دانند و پای‏بندی خود را نسبت به قانون اساسی خاطر نشان می‏کنند.» اگر منظور این است که اصلاح طلبان در تقسیم قدرت، در دولت و در حکومت( به معنای سه قوه)، شکست خورده اند، درست است. اما برای اپوزیسیون بودن، مگر نه اینکه باید مخالف نظام و حاکمیت ( به معنای قانون اساسی، ساختار قدرت- ولایت فقیه، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، مجلس تشخیص مصحلت نظام- حاکمیت دینی و حکومت ایدئولوژیک) بود؟ به گمانم، اصلاح طلبان تعریف درستی تر از خود ارائه می دهند تا این مقاله. اصلاح طلبان هیچ کجا و در هیچ فرصتی و در هر موقعیتی که در ساختار این نظام داشته اند، خارج از اصلاحات در چارچوب همین نظام، سخنی نگفته اند و عملی نکرده اند. بحث من این نیست که فرقی با جناح اقتدار گرا و تمامیت خواه ندارند و یا اینکه رفتار و حرکات آنها به نفع جنبش ترقی خواهی نیست، حرف من این است که اصلاح طلبان، پوزیسیون این حکومت تئوکراتیک و بیشتر اپوزیسیون قوه مجریه هستند. گیریم که بعد از تحولات ۲۲ خرداد بدینسو، فراتر از مقابله شان با ریاست جمهوری احمدی نژاد، عنایتی به برخی جنبه ها و روش های مردم ستیزانه حاکمیت اسلامی در عرصه سیاسی و حتی حقوقی کرده باشند. در این مورد نیز از آقای خلیق تقاضا می کنم این جنبه از بحث خود را در مجالی دیگر توضیح بیشتری بدهند
با آرزوی شادی و سرافرازی همه ی آزادخواهان
۲٣۱۹۵ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : مکروالماکرین
آقای خلیق محترم، شما رفسنجانی را هم مهم و موثر و هم غیر مهم و سوخته معرفی کرده اید: ‫
« موقعیت کارگزاران از یکسو به موقعیت رفسجانی در حکومت و از سوی دیگر به وضعیت اصلا‏ح‏طلبان وابسته است. این جریان هم بدرجاتی از ساخت قدرت رانده شده و جایگاهی در آن ندارد.
وضعیت رفسنجانی متفاوت از کارگزاران است. او زمانی نقش جدی در ساختن جمهوری اسلامی داشت و فرد دوم نظام در دوره آیت‏الله خمینی و مدت‏ها بعد از او، فرد اول نظام به حساب می‏آمد. او بود که خامنه‏ای را در مقام رهبری نظام نشاند. اما با سرکارآمدن اصلا‏ح‏طلبان در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی و قدرت گرفتن راست افراطی و سپاه، موقعیت رفسنجانی قدرت تضعیف گردید. دردوره افول او آغاز شد. با این وجود او هنوز در راس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان قرار دارد و جریان حاکم به سادگی قادر نیست او را حذف کند.
گرچه رفسنجانی هنوز وزنه سنگین در حکومت به حساب می‏آید و در این و یا آن سیاست‏‏ جمهوری اسلامی تاثیرگذار می‏باشد، ولی جزو نیروی اصلی راهبرد جمهوری اسلامی نیست. »
ولی نظام مکتبی ولایی بیش از هر زمان دیگری محتاج حامی و طرفدار است و رفسنجانی با یک مانور مکرآلود باردیگر لبیک وبیعت و سرسپردگیش به رهبر را اعلام کرده است:

‫اساس نظام خودکامه ولایی و دولتمردانش بر مکر و حیله و دروغ است. یعنی نظام مکروالماکرین.

‫‫ببینید در همین بهار سال ۱۳۸۹، هنوز بعد از سی و یک سال و ‫علیرغم کاهش قدرت بی انتهای قبلیش، رفسنجانی چگونه خودخواهانه با مفاهیم و واژه های مدرن به نفع خویش مغلطه اسلامی میکند و دروغ پردازی را به حد اعلای خود میرساند:

« آن موقع‌ها همین بحثها بود. یعنی همان موقع وقتی می‌خواستیم نظاممان را شکل بدهیم و رفراندوم کنیم. »
‫{یعنی بطور آشکار ‫میگوید شکل بدهیم و رفراندوم کنیم = ‫یعنی اول ‫شیادانه شکل دادیم که نوع حکومت باید جمهوری اسلامی باشد بعد هم از مردم خواستیم به آن بگویند آره یا نه تا به دنیا نشان دهیم که مردم ما با یک رفراندم دموکراتیک مدرن نوع حکومتشان را معلوم کردند و به آن رأی دادند.}
« در سوالی که باید از مردم بکنیم. در شورای انقلاب بحث می‌شد. جمعی می‌گفتند که فقط جمهوری، بعضی می‌گفتند جمهوری دموکراتیک، بعضی می‌گفتند جمهوری اسلامی. چون این در شعارهای مردم آمده بود و کسانی که در صحنه‌ها حاضر بودند و شعار می‌دادند استقلال آزادی جمهوری‌اسلامی ونهایتاً می‌خواستیم به رای مردم بگذاریم..کسی هم تا آن موقع مخالفت نمی‌کرد. اسمهای دیگری هم بود. »
‫‫{ یعنی بطور ضمنی ‫وانمود میکند که چه جو دموکراتیکی برقرار بوده و هرکه هرچه میخواسته میگفته و ادعا میکند که نه تنها او هیچ نقشی در به کرسی نشادن نظام استبدادی خمینی نداشته، بلکه خیلی دموکرات منش هم بوده و همه نظرات متفاوت و مغایر میل رهبرش را برای او تشریح و توضیح میداده}

« وقتی که بحثهایمان را خدمت حضرت امام بردیم ایشان گفتند که ما جمهوری اسلامی را به رای می‌گذاریم. »

‫‫{ نمیگوید که چگونه بقیه نظرات و نظردهندگان را ‫شیادانه حذف کردند و از صحنه خارج نمودند. }

« همین کار را هم کردند. یعنی با نظر ایشان بود. در آن موقع ایشان هنوز آنطور نبودند که در این‌گونه مسائل نخواهند دخالت کنند، نظرشان را می‌دادند کسی هم با نظر ایشان مخالفت نمی‌کرد. »
‫‫{یعنی روحانیت فقط بعد که او رئیس جمهور شد دست از دخالت در سیاست برداشت! همچنین نمیگوید بانصب سپاه و خلخالی های رهبر و نظام کسی جرأت مخالفت نداشت تا بجرم محارب اعدام شود.}

« اکثریت شورا هم همین را می‌خواستند. منظور ما هم همین بود. یعنی هم باید در چارچوب اسلام باشد، هم جمهوری باشد، یعنی باید رای مردم باشد. »
‫{مکر و حیله و تزویر در این انتخاب ازپیش تعیین شده هنوز در زبانش پنهان است، چون همین رأی مردم را بعداً در کل حیات سی و یک ساله رژیم خودکامه ملاک تمایز خودی از ناخودی قراردادند و با آن تمام جنایتهای بعدی را توجیه شرعی و قانونی کردند. بدین معنی که دیگر هیچ دگراندیشی را حق حیات نبود و نیست. ببینید چگونه شیادانه از رأی مردم که باعث پیدایش نظام موقت و نیازموده جمهوری اسلامی شد به این نتیجه گیری ناپاک مکرآلود میرسد که حالا دیگر جمهوری اسلامی مستقر است و خواهدبود و باید تا ابد رأی مردم هم همین باشد. هنوز هم نمیگوید که چگونه در همان ابتدا و با عجله ای غیر قابل تصور چرا سر مردم کلاه گذاشتند تا بتوانند با غل و زنجیر استبداد دینی آنها را در دام و تله رژیم ولایی گرفتار و زندانی و خفه کنند.}

»« چون فرض ما براین بود که ملت ما مسلمان است، انقلابمان اسلامی است و شروع نهضت هم برپایه اسلام بود، خواست مردم هم همین بود. ما می‌خواستیم هم مردم را داشته‌باشیم و هم اسلام را. مردم هم همین را می‌خواستند و رای بالایی هم دادند. »
‫{
حالا دیگر جرأت دارید مسلمان نباشید! }

نمیدانم چه درصدی از مردم ایران هنوز گول چنین حرفهای پوچ مغالطه آمیز و متناقض را میخورند؟
فقط با دموکراتیک فکر کردن و عمل کردن است که این تناقضات بر افراد آشکار و واضح میشوند. در دیدگاه مردم مذهبی همیشه این گفتارها بی تناقض و بی مغلطه جلوه میکنند. ‫اساس نظام خودکامه ولایی و دولتمردانش بر مکر و حیله و دروغ است. یعنی نظام مکروالماکرین.
آقای خلیق ماهیت رژیم خودکامه دینی بر مردم آزاداندیش معلوم و مشخص است. راه حل شما برای بیرون آمدن از این مهلکه دروغ و فریب چیست؟

پیروز باشید
۲٣۱۷۷ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣٨۹