مشرقی عاشق - کیومرث نویدی

نظرات دیگران
  
    از : کیومرث نویدی

عنوان : اعتراض
چرا کامنت خانم ژاله کامکار را حذف کرده‌اید؟ ایشان به کسی توهین نکرده‌بودند. پاسخ طنزآمیز من به ایشان بدون کامنت ایشان بی‌معنی‌ست.
دوستان!
همه‌ی کوششهائی که در جهت پاستوریزه کردن در جهان انسان انجام شده‌اند به ضد خود بدل شده‌اند؛ بگذارید سخن بگوئیم.
۲٣۵۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : کیومرث نویدی

عنوان : ندامت‌نامه
سرکار خانم کامکار. به خدا خوش‌خوشانمان نشده ‌بود. اگر به مقالات و شعرهای من در «ایران‌گلوبال» نگاهی بیندازید خواهید دید که من هیچ کامنتی را (چه در آن اظهار لطفی شده باشد و چه اظهار قهری) معمولا بی‌پاسخ نمی‌گذارم. اما خب! شما بزرگترید. ببخشید، غلط کردیم. دیگر نمی‌کنیم. و گرچه خدا مرگمان بدهد که شما ما را نمی‌شناسید ولی به خدا نورسیده نیستیم. شصت سالی سن داریم و از ۲۱ سالگی شعر مرتکب شده‌ایم. تا شما مطمئن شوید که هیچ مخالفتی هم با عاشقانه‌سرائی نداریم این نخستین شعرم را تقدیم حضورتان می‌کنیم:
آغاز

اینک:حضورشفافی در چارچوب دریچه‍ی خانه‍ی من؛
اینک:درمن بلوغ درد.

شوری، سروری، زمزمه‍ی نوری
دارد در بندبند اندامم
با حرکتی بلورواره می‌شکفد؛
هی!
چه سکر عظیمی
تمام وجودم از درد می‌درخشد
و عشق
با نوازش پگاهی دستانش
مرا بیدار می‌کند.
من
آغازمی‌شوم.

امیدوارم آقای پرنگ را هم ببخشید. ایشان این گلایه و توصیه‍ی شیخ اجل را نشنیده گرفته‌اند:
هر کجا دردمندی از سر شوق
گوش بر ناله‍ی همام کند،
چارپایی برآورد آواز
وان تلذذ بر او حرام کند.
کاش بلبل خموش بنشستی
تا خر آواز خود تمام کند.
۲٣۵۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣٨۹       

    از : کیومرث نویدی

عنوان : سپاس
سپاس جناب پرنگ.
۲٣۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فرهاد پرنگ

عنوان : ناب
تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید
حال ما خواهی اگر در گفته ما جستجو کن

شعر زیاد می گویند. یا سیاسی گویی مد روز و یا عشقی از روی بیدردی. تنها گاهگاهی یکبار شعری چنین ناب از دلی سوخته سر بر می آورد و بر دل می نشیند. دمت گرم کاکا!
۲٣۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣٨۹