ما به راه قرقیزها نمی رویم - بهرام حسین زاده

نظرات دیگران
  
    از : وحید

عنوان : راه ما!
جناب حسین زاده با درود

قطعا اگر در یکی از تظاهراتهای جنبش سبز وقتی خشونت حکومتی توسط مردم جواب داده می شد و این اعمال خشونت از طرف مردم سراسری می شد، محتمل می بود که دولت [ و شاید حکومت!!] ساقط می شد و این امر مذمومی هم لابد نبود. پس چون تا بحال این اتفاق نیافتاده است مبنی بر این نیست که جنبش سبز ذاتن خشونتگریز است و به هیچ وجه من الوجوه این «استعداد خشونتورزی» را هم دارا نیست. اما فحوای کلام شما که من با آن کاملن موافقم اینست که تغییر حکومت و بقولی دستیابی به «آزادی »مشکل ما را حل نمی کند. ما باید این ذهن عقب افتاده که در تمام شئونات زندگی ما ملموس است را کم کمک تغییر بدهیم بنحوی که آزادی در لوای دموکراسی برایمان پایدار بماند. زنده باد فرهنگ گفتگو و نقد. با سپاس.
۲٣۶۶۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣٨۹       

    از : خسرو

عنوان : بقول دوستی:
آقای حسین زاده‍ی محترم،

از برخوردِ بعضی از خوانندگانِ محترم در مییابید که اکثریتِ این قوم هنوز اهلِ "بزن و بکوب و بکُش" هستند و با تغییراتِ بنیادینی که شما منظورِ نظر دارید ۳۰۰-۲۰۰ سالی فاصله دارند. بقول دوستی: "حالا ما فعلاً انقلاب کنیم، اگر خراب شد بعد درستش می کنیم".

خسرو
۲٣۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : علی کاظمیان

عنوان : If you can not beat them, Join them
آقای حسین زاده محترم: فکر می کنم بد نباشد که به چند نکته زیرتوجه کنید:
۱-این کدام نوع تغییرات بنیادی است که روش حکومت کردن درچهارچوب آن قرارندارد؟
هیچ تغییر بنیادی چه دراشکال انقلابی وچه از طریق پروسه های تدریجی واصلاح گرانه بدون اعمال نیرو در هیچ کجای این عالم خاکی نه شدنی است و نه شیوه مملکت داری را می توان از آن استثنا کرد؟
۲- گفته اند که سنگ بزرگ علامت نزدن است. تغییرات بنیادی که شما در فکر انجامش هستید پیشکشتان. آنچه من به عنوان یک خواننده انتظار شنیدنش را دارم این است که شما چه راهی را برای نیل ورسیدن به این تغییرات بنیادی پیشنهاد می کنید؟ شما ابتدا در این مورد خواننده خود را روشن کنید تا بعد بتوانیم با هم صحبت بکنیم.
۳- اکنون باز مدتی است که ابتکار عمل در داخل وخارج کشور به دست گفتمانهایی افتاده است که یا قبلا توسط حکومت ایران برای مقابله با مخالفانش فرموله شده وموفق به جذب تعدادی از آنان شده است ویا اصولاتوسط بخشی از اپوزیسیون حکومتی بر اساس منافع جیب یا موقعیت خود آنان طراحی شده است. هیچ یک از این گفتمانها نه تنها خواهان هیچ نوع تغییرات بنیادی در جامعه ایران در آینده قابل دید نیستند بلکه برای امروز ویا آینده نزدیک نیز حد اکثر خواستشان تحمل شدن خود آنان توسط حکومت فعلی و نهایتا مشارکتشان درحاشیه حکومت در اداره امور است.
آنان کمتراز حکومت خود را قیم وولی وصی همه مردم ایران نمی دانند. البته خواست های این گروه مثل همیشه در زرورقی از ملاحظه منافع ملی و حفظ یکپارچگی کشور واقع بینی سیاسی و...پیچیده شده است.
بخش بزرگی از رهبران خود گمارده جنبش سبز درچپ وراست خارج از کشور در زمره این گرو قرار دارند. آنان حتی در چند ماه اخیرکوشیده اند در نقش مشاور دستگاه سیاست گذاری کشورهم ظاهر شده ورسما وعلنا در نوشته ها وسخنرانی های خود بکوشند چهره ای مطلوب برای تمامی جناح های حکومتی از خود نشان دهند. آن ها در واقع سرمایه خود را تقسیم کرده وروی تمامی اسبهای قوی موجود در مسابقه قدرت در داخل ایران شرط بندی کرده اند. حد اکثر توصیه آنان به مردم ؛ پی گیری حقوق خود به طریقی است که باعث حساسیت بیت رهبری و نیروهای سرکوب آن نشود ووقتی هم اصرار میکنی بیشتر توضیح دهند میگویند منظورشان مبارزات قانونی است.در واقع شاه بیت خواست قلبی آنان چنین است: کاری به کلیت نظام وخصوصا رهبری آن نداشته باشید، کاری به سیاست خارجی نظام در خاورمیانه نداشته باشید(هم غزه هم لبنان هم ایران شعار درستی است. یکی از افتخارات دکتر یزدی این است که او بوده که روز قدس را به امام قبولانده ویزرگداشت آنرا وارد تقویم ایران کرده است) از سیاست اتمی دولت حمایت کنیدو...از محافل رادیکال روشاجتناب کنید و...
در واقع آنها از مردم میخواهند دیگر به خیابان نیایند. وقتی حکومت حتی اعتراضات مسالمت آمیز بدون شعار را هم تحمل نمی کند و شاکیان قانونی تقلبات و تجاوزها و... را بازداشت وشکنجه میکند دیگر چه راه قانونی برای اعتراض باقی میماند که مردم به آن متوسل شوند.
۴- براستی شما چه میگویید؟ مردم قرقیز هم مثل مردم ایران بدون آمدن به خیابان قادر به اعمال نیرو نبودند. مردم ایران و قتی به خیابان آمدند نه تنها ماسک مشروعیت حکومت به سرعت کنار رفت وماهیت آزادی کش آن به روشنی در انظار مردم رسوا شد، بلکه خودباوری و شناخت نیروی خود برای بازکردن راه تغییر در ایران راهم تجربه کردند. حداقل خواست مردم وقتی به خیابان آمدند کناررفتن دولت احمدی نژاد بود، خوب قرقیزها هم خواهان برکناری دولتشان بودند و آنرا را با اعمال نیرو محقق ساختند. حال شما به وکالت از طرف چه کسی میفرمایید که خواست حداقل مردم ما برکناری دولت احمدی نژاد نبوده ونیست؟
۵-کسی که حقیقتا بخواهد نمک بر زخم مردم نباشد باید این توهم وخودفریبی را بیکباره وبرای همیشه از سرخود بیرون کند که"هنر نزد ایرانیان است وبس". وقتی شما میگویید ما راه ویژه خود را خواهیم رفت منظورتان چیست؟ این راهی که شما توصیه میکنید وخیلی هم اعلا ودرجه یک هم هست وفقط هم ایرانیان آنرا بلدند ومنجر به تغییرات بنیادی وعمیق خواهد شد چیست که نه کسی تاکنون در مورد آن چیزی شنیده ونه خود شما مشخصات آنرا میدانید؟
۶-شما میگویید ما راه قرقیزها را نخواهیم رفت. آیا فکر نمیکنید با چنین ادبیاتی وروحیه ای قادر به آموختن نکات مثبت دیگران نخواهید بود. شما که می دانید که یک زن در راس جبهه مخالف دولت پیشین قرقیز قرار دارد. آیاشما با این امر مخالفید؟ این راهی که شما میخواهید بروید چگوونه راهی است که با حقوق برابر و نقش زنان در رهبری کشور مخالفت میکند؟ بیمورد نیست که بنده خواننده مدعی شده ام که دوباره گفتمانهای حکومتی پرچم بر افراشته ووارد میدان اپوزیسیون شده اند. این ادعا پشتوانه دارد. عده ای مطرح میکنند که جنبش سبز باعث برهم خوردن موضع اصولی دولت احمدی نژاد در امر غنی سازی شد واز رهبران جنبش سبز در داخل میخواهد که از موضع دولت احمدی نژاد به خاطر مصالح مشترک ملی در این مورد پشتیبانی کنند، همان تبعیت از گفتمان های حکومتی را در عرصه دیگر تکرار میکنند.
عده ای دیگری هم مثل اقای سحابی مطرح میکنند که آمدن مردم به خیابان باعث تضعیف حکومت شده وزمینه را برای طرح خواسته های برابری طلبانه مطالبات قومی تقویت می کند که البته به نظر صریح نامبارک ایشان یعنی تجزیه طلبی وبه خطر افتادن تمامیت ارضی کشور. نتیجه؟ بهتر است مردم به خانه های خود بروند. این یعنی همان پیروی از یک گفتمان حکومتی که به بهانه حفظ یکپارچگی ارضی وحفظ حاکمیت ملی ۳۱ سال است که به جان مردم کرد وترکمن وعرب وبلوچ وترک افتاده وروزی نیست که چند نفر از آنان را نکشد ویا زندانی نکند.

۷- متاسفانه به نظر میرسد بخشی از مخالفین حکومت دینی در ایران درطی این ۳۱ سال به پیروی از این فلسفه سیاسی که"اگرنتوانستید دشمنان خود را شکست دهید به آنها به پیوندید" پیروی کرده وخواهی نخواهی و به اولین خط دفاعی نظام ولایت فقیه تیدیل شده اند. البته خودشان هم این واقعیت را بر زبان رانده اند و باز زبان گلایه به حکومت یاد آوری کرده اند که آنها مثل یک خندق عمیق دفاعی دور قلعه نظام هستند واگر حکومت این خندق را پرکند دشمنان نظام به راحتی موفق به حمله به آن خواهند شدو...
بدبختی اپوزیسیون حکومت ومردم ما این است که صدای این قبیل افراد بسیار رسا بوده و اخیرا بعد از فروکش کردن جنبش مردم دوباره میداندار شده اند. جو طوری شده که صحبت از ادامه مبارزه مردم و سازماندهی نیرو بر علیه حکومت تحت عنوان خشونت ورادیکالیسم مورد حمله و دشنام قرار میگیرد. در چنین فضایی تقبیح راهی که قرقیزها رفتند جز در خدمت تقویت صدای گفتمانهای حکومتی نیست و باید هر کسی به سهم خود در شکستن این جو شرکت جویدو...
۲٣۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : اگر مشکل ما تغییر حکومت نیست، پس چیست؟
آقای حسین زاده در حالیکه رهنمود میدهند که‫:
‫‫
« ما به راه قرقیزها نمی‌رویم. مشکل ما تغییر حکومت نیست، ما باید بنیان‌هایی را دگرگون کنیم که این حکومت و یا هر حکومت دیگری در آینده نتواند حرمت انسان را بزیر پا گذارد. جنبش سبز باید منادی فرهنگ و رفتار انسانی ضدخشونتِ باورمند به تنوع رفتار و افکار آدمیان باشد. جنبش سبز می‌ماند و فرهنگ جامعه را دگرگون می‌کند. »

‫بنظر میآید ایشان نه از شرایط جامعه به تنگ آمده برای یک شورش انقلابی تا سرنگونی دیکتاتور و یا رئیس حکومت اطلاع دارند و نه از از شرایط جامعه معترض، صلحجو و صبور برای اصلاحات تدریجی.

میشود حتی ادعا کرد که نوشته ایشان در انعکاس خواسته های واقعی جنبش سبز ایران هم دچار تضاد و تناقض و سرگردانی است. ‫ببینید چگونه واضح در حالیکه میگوید « مشکل ما تغییر حکومت نیست» در همانجا متضاد و متناقض جمله خود یعنی « ما باید بنیان‌هایی را دگرگون کنیم که این حکومت و یا هر حکومت دیگری در آینده نتواند حرمت انسان را بزیر پا گذارد » را پیش میکشد، بدون آنکه تشریح کند که چگونه امکان دارد در یک فضا و بستر حکومتی دینی که تمام امور خودرا در ارتباط با الله مدینه میداند عزت و حرمت انسان را هم میشود ایجاد و هم علی الابد محفوظ نگه داشت. چگونه میتوان در کویر و شوره زار بی آب و علف کشاورزی را رونق داد؟ چگونه میتوان در فضای استبداد، عزت و حرمت و نفس انسانی را رشد داد؟

چگونه میتوان در خفقان استبداد به آزادی، آزادگی و دموکراسی رسید؟

در تمام نوشتار ایشان یکبار هم از کلمه دموکراسی استفاده نشده است! چرا؟ آیا ایشان هم همچون موسوی بدنبال الگوی جمهوری اسلامی در سه ده پیش است که ‫خود بر مبنای الگوی صدر اسلام در ۱۴ قرن پیش توسط خمینی برپاگردید که توسط رفسنجانی و خامنه ای تحکیم شد؟

بفرمائید چه چیز مثبتی در فقه، نظام و فلسفه نظام جمهوری اسلامی وجود دارد که تجربه نشده است؟ نظامی که در بهترین زمانش، یعنی همان دهه اولیه حتی ‫به وفادارترین یاران و منتقدین خودش، نظیر طالقانی منتظری، بازرگان، طباطبائی، شریعتمداری، رحم نکرد و حرمت انسانی انان را پاس نداشت! آنان را همگی حذف و حصر و لجن مال کردند و الان هم بسیار وسیعتر همان کافر سازی و کافر کشی را ادامه میدهند.

هموطنان، مواظب باشیم فریب سخنان به ظاهر زیبا را نخوریم.‫
۲٣۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : پیام عدالت

عنوان : شما نمی روید اما مردم ایران خواهند رفت
بهرام خان غیب گویی فرمودند. مطمن باشید که مردم ایرام امسال به راه قرقیزها با ضریب صد خواهند رفت. واستا تا خودت با ببینی ایرانیان چه قرقیزی به پا کنند!
۲٣۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۹       

    از : لیلا س

عنوان : شما تنها نیستید
آقای حسین زاده باور کنید که دوران سیاه بازی و دودوزه بازی و بازی با لغات برای مانده گاری این رژیم نکبت اسلامی به سر آمده و مردم بسیار آگاه تر از آنی هستند که شما در خیال دارید. اگر اجازه بدهید بگذارید به حافظه شما کمک کنم . یکی از تیوری های سعید امامی همین حرفی های هست که شما میزنید. سعید امامی در سال ۱۳۶۴-۱۳۶۵ نظریه داد که برای مانده گاری رژیم میباید مرتب مسله "ضد خشونت" را در بوق کرد و هرکس و گروهی که نمیخواهد با خفت و خواری تحت سلطه این رژیمخونخوار زندگی کند و قصد سرنگونی این رژیم را دارد با حربه "خشونت طلب" به مقابله او ایستاد و در اجرای این تیوری کلیت دستگاه رژیم بخصوص چاقو کشان و چماقداران رژیم که چاقو و چماق را با قلم عوض کرده بودند و نویسنده و روزنامه نگار اصلاح طلب شده بودند به اضافه حامیان رژیم در داخل و خارج که شما خوب آنها را میشناسید در ره سعید امامی سینه ها چاک کردند. بلی بهترین راه برای ادامه کاری رژیم سرگم کردن مردم یا به چاه جمکران نشین هست ویا مانع شدن آنها از دفاع از حرمت و حرمت انسانی اشان با بازی با لغات و مثلا "روشنفکرانه" و "متمدنانه" که ای مردم شما ها حالا حالا در عالم هپروت بمانید تا روزی روزگاری با حرکت های مورچه ای مسافت کیلومترها را پیموده و به "دمکراسی" برسیم. شاید بهتر باشد مقاله تان را بفرستید به سایت پیک نت که بیشتر شایسته آنجاست. ۱۰ ماه هست که دهها جان شیفته را از دست داده ایم. صدها تجاوز شده توسط نیروهای گمنام امام زمان، هزاران زندانی، صد ها زخمی جسمی و هزاران زخمی روحی و شما و هفکرانتان کماکان در حال بسط خرافات و خفت و خواری هستید. بلی نمیباید مثل قرقیزستان کار کرد چرا مه ما شایسته حکومت انسانی نیستیم، نه؟ ویروس اسلام بد جوری در مغز بسیاری جا خوش کرده و مادام مبیاید در "صبر و انتطار" بود همانگونه که رهبر سبز اسلامی این سال را سال "صبر و استقامت" تعریف کرده گویا که ۱۴۰۰ سال صبر از دید این عصر حجر نشین ها کافی نیست
۲٣۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹       

    از : رضا

عنوان : این " ما " چه کسانی هستند؟
جناب ! منظورتان از " ما" چه کسانی هستند؟ آیا شما از طرف این " ما" وکالت دارید؟ چرا باید به جای مردم حرف زد؟ آیا این روش درست است ؟ شما از طرف خودتان سخن بگویید. به جای نصایح و حرف های تکراری از این " ما" ی مولد استبداد فاصله بگیرید, از طرف خودتان حرف بزنید موثر تر خواهد بود و بیشتر به دل خواهد نشست .
۲٣۵۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۹