تنها تظاهرات خیابانی کافی نیست - مترجم: محمد صفوی

نظرات دیگران
  
    از : رضا سالاری

عنوان : کالبد شکافی نقاط ضعف فرایند شکست شوراهای پس از انقلاب
سرچشمه تمام تناقضات و شکستهای اجتماعی و سیاسی ما ایرانیان ریشه در نادانی، ناتوانی و نگرانی در رفتارهای فردی مان، و مزید بر این سه، فرهنگ قبیله ای سنتی در مناسبات اجتماعی مان دارد. شما خوانندگان محترم حتی با کالبد شکافی کلمات و ادبیات و فرهنگ نهفته این مصاحبه و نوشتار، هر چهار نقطه ضعف بالا را در فرایند شکست شوراهای پس از انقلاب، می بینید:

« زمانی که گروگانگیری سفارت امریکا اتفاق افتاد، همه ‫« ‫بفرمائید! ما چپهای درون شوراها » به هیجان آمده بودند [ ناآگاهی] چرا که تصور می‌کردند این یک حرکت ضد امپریالیستی است [ نادانی و نگرانیهای امپریالیست های ذهنی]
. اما واقعیت این است که عمل گروگانگیری و اشغال سفارت امریکا از فاجعه‌بارترین رویدادها بود[ ناآگاهی] چرا که برای رژیم خمینی فرصت طلایی بوجود آورد که با تمام قوا مخالفین خود را سرکوب کند. با این حال شوراها « ‫بفرمائید! ما چپهای درون شوراها » به دفاع از گروگانگیری و اشغال سفارت برخاستند « ‫بفرمائید! ‫برخاستیم » و تظاهرات بزرگی را در مقابل سفارت امریکا سازماندهی کردند « ‫بفرمائید! ‫‫کردیم » [ تصمیم با فرهنگ قبیله ای بجای عقلانی و لبریز از اگاهی و دانش]. پس از آن با آغاز جنگ ایران و عراق مرحله‌ی دیگری از سرکوب نیروهای مخالف و سرکوب شوراهای کارگری و فعالین کارگری توسط رژیم آغاز شد که به مراتب گسترده‌تر بود. سرانجام شوراهای اسلامی بر محیط‌های کار تسلط پیدا کردند و بسیاری از ما مشمول پاکسازی و اخراج‌سازی‌های جمعی شدیم. ‫»

چرا ما باید اینطور باشیم و همواره همان اشتباهات قدیمی را تکرار کنیم؟

بیشتر ما ایرانیها بدلیل گم کردن و یا نداشتن یک هویت متعادل تاریخی و پایدار، خیلی ناخالص و مغشو ش و غیرقابل اعتماد بار آمده ایم. نمیدانیم کجا چه کار باید کرد؟ جایی که دیگران جدی هستند ما به شوخی میگیریم. جائیکه همه شو خی میکنند، ما جدی و متعصب و حتی دست به یقه میشویم. وقتی همسایه ای برای از دست دادن گربه اش ناراحت است و گریه میکند، ما رودرروی او میخندیم و اورا مسخره میکنیم. حتی وسط حرفهای جدی او، از بابت نفهمیدن فرهنگ و زبانش، باز مثل خروسهای بی محل میخندیم. ‫ جائیکه همه کار میکنند، ما از زیر کار در میرویم. جائیکه همه برای کوچکترین کار خطایشان عذر و پوزش میخواهند، ما برای بزرگترین خطاهایمان طلبکار یم و مرتب طلبکارانه دست پیش میگیریم که پس نیافتیم.

بجای هر متخصصی یکه و تنها جواب هر سوالی را میدانیم. در زمان سکوت حرف میزنیم و در زمان حرف زدن زبانمان بند میاید. ‫ اگر طرف مقابلمان از در بزرگی و حرمت نرمتر شود، ما تازه برعکس خشمگین تر میشویم. ‫ از علم هیچ نمیدانیم ولی ادعای علمی بودن کرده و همه اکتشافاتمان نهایتاً سر از دین و قرآن هم در میآورند که باز راجع به آنها هم هیچ نمیدانیم. از وارد شدن به کنه و اعماق قضایا و یا هر علم و حقیقت و واقعیتی می هراسیم و همواره به امور پوستی و جلدی و سطحی و مجازی و خرافی و عرفانی قانعیم ودل میبندیم. ‫هیچ چیز را حاضر نیستیم از دست بدهیم، از ماشین قراضه اسقاط گرفته تا شریک و همسری که عمری با او تجربه ناسازگاری و دعوا داریم.

جاییکه همه کار داوطلبانه میکنند و مسئولیت میپذیرند، ما با زرنگی نه تنها خودمان از زیر بار مسئولیت در میرویم، بلکه مانند مجالس رقص دیگران را هل میدهیم وسط صحنه تا بجای ما داوطلب شوند و کار ما را انجام دهند. تقلب در خون ما نهادینه شده و فکر میکنیم نشان باهوشی و تیزهوشی و آی کیو ی ماست.

در حالیکه وزیران و کارمندان کشورهای مترقی با کوچکترین اشتباه و خطایی استفعا میدهند و کنار میروند، وزیران بدون مدرک و بی سواد ما نه تنها خودرا دکتر خطاب کرده، بلکه در دانشگاههای کشور کرسی استادی میگیرند و شاگردان بی سوادتر ازخود تربیت میکنند که متوجه چرخه و دایره بی سوادی خود و انحطاط علمی مملکت هم نمیشوند.

‫ تمام تکنولوزی عاریه ای و وارداتیمان، از رانندگی و تعمیر و نگهداری اتوبوس و اتوموبیل و موتور و دوچرخه گرفته، تا نیروگاه هسته ای و ماشین آلات کارخانجات همه و همه بر اساس قوانین انشاءالله، قل هول الله، و توکلت علی الله، کار میکنند، و هر جا مشکلی پیش آید، امام دوازده مان، که سالها پیش خودمان اختراع کردیم تا متمایز ازعربها باشیم، از چاه جمکران بیرون میاوریم تا مشگل گشای همه کارهایمان شود.

شکوفه مشروطه مان را با آتش مذهب و استبداد خشک می سوزانیم و میوه تازه رسیده دولت ملی و لیبرالمان را با آمیزه ای از اندیشه های نشأت گرفته از مذهب و ایدئولوژی چپ، یعنی کمونیزم استالینی و فئودالیزم و سرمایداری وابسته و بازاری آخوندی بنام کاشانی، له و لورده میکنیم. اپوزیسیون و یا چپ هایمان، یا همکار تمام عیار رژیم میشوند، تا حدی که چشم دیدن دیگر چپها را هم ندارند و در لو دادن آنها گوی سبقت از راست های رژیم می برند، و یا چپ خشمگین مسلح به سلاح آتشین شده که با رژیم جز جنگ و نبرد و تخریب کاری دیگر ندارد.

و این قصه سر دراز دارد....... ‫تا زمانیکه بخش عمدهای از مردم ما عمیقاً و عملاً مسئولیت پذیر، عملاً و فکراً ناباور هر دین و مذهبی، یعنی همان انسان »لائیک، سکولار، دموکرات، لیبرالی « که متأسفانه در حال حاضر به غلط همچون کفر و انحطاط اخلاقی و مفسد فی الارض و محارب با خدا تعریف و تلقی میگردد، نشوند، این در برهمین پاشنه خواهد چرخید.

‫ به همین دلیل تشکیلات اولیه دموکراسی ما باید به دست کم آلوده ترین، صادقترین، مسئولترین، پرانرژی ترین، جوانترین، باهوش ترین و مستعدترین بخش مردم ما، یعنی دانشجویان و و دانش اموزان ما پی ریزی شود، تا شاید سی سال دیگر مردمی دموکرات، لیبرال، بشردوست و متفاوت با آنچه تا بحال بوده ریشه و قوام ابدی بگیرد. پیروز باشید.
۲٣۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣٨۹       

    از : سبز

عنوان : وجود فضای دمکراتیک از غذای شب هم واجب تر است چون با خود آزادی بیان و تجمع می آورد. آنهایی که اینرا انکار می کنند ریگ در کفش دارند
احزاب چپ خوب توجه کنید:-

«اگر چپ به طور واقعی علاقه‌مند به سرنوشت کارگران است، باید از آنان پرسید چگونه ممکن است که کارگران بدون اتحادیه‌های خود می‌توانند شرایط زندگی و کار را بهبود ببخشند؟ چگونه امکان دارد که اتحادیه‌های کارگری بتوانند بدون وجود دموکراسی و آزادی‌های گسترده اجتماعی و سیاسی وجود داشته باشند ...»


بله، اول باید فضای سیاسی دمکراتیک بوجود آید تا فرصت تحقق مطالبات صنفی را فراهم آورد و راه دیگری وجود ندارد. قاطی کردن این دو مقوله بوسیله چپ ها آب به آسیای دشمن ریختن است.

چپ ها خوب آنچه نویسنده می گوید را می دانستند و می دانند ولی نگرانی هایی از وجود فضای سیاسی بعنوان اساسی ترین و اولین قدم دارند و به همین دلیل مرتب با هر بوق و کرنایی فریاد بر می آورند که جنبش سبز متعلق به طبقه مرفه جامعه است و به طبقه کارگر بی اعتناست. آخر این چه سیاستی است که بجای حمایت از این جنبش مرتب آنرا می کوبد؟ جنبش سبز بدون این چوب لای چرخ کردن های چپ ها می تواند فضای سیاسی را باز کند تا همه که شامل کارگران هم می شود بتوانند آزادانه مطالبات خود را بیان کنند.

وجود فضای دمکراتیک از غذای شب هم واجب تر است چون با خود آزادی بیان و تجمع می آورد. آنهایی که اینرا انکار می کنند ریگ در کفش دارند و باید بدانند که ما مردم ۳۱ سال پیش نیستیم و کسانی که بجای کمک به ما سنگ جلوی پای ما می اندازند را نه می بخشیم و نه فراموش خواهیم کرد.
۲٣۶٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹       

    از : secular

عنوان : V
سروران گرامی،

حقیقت داشتنی نیست بلکه جویندگیست زیرا در جستجو آنرا شفاف میسازیم نه جذاب. در فرهنگ سکولاریسم حقیقت متملک و جذاب, منشا فریب است که ایده ال حافظه است نه تفکر زیرا حقیقت مطلقیست که میخواهد حکومت کند. حقیقت در گستره بی نهایت سیر میکند که ازخود نوزایی دارد.

در عصر مدرنیته ایدئولوژیها بدنبال اندیشه های رام گشته و مقلدند, تا قوانین خویش را منطبق بر آرمانهایشان تحمیل سازنند. حال آنکه جامعه مدنی قانونگذار است و حاکمیت بر قانون را دارد!!! نه قانون حاکمیت, بر او. بدینسان قانون حاکمیت, بر ملت مردود است.

در عصر شکوفایی عقلانیت با توجه به انسجام خودآگاه نیروهای جامعه مدنی, جنبش سبز نسل جوان و خردورز ایرانزمین قادر گشت نظم مدیریتی, اقتصادی و نظامی را بنفع خویش نامتعادل و ناکارآمد سازد.
از اینرو در این برهه حساس, جنبشهای مدنی و سندیکایی فراایدئولوژی از یکسو اقدام به بازنگری و بارور سازی مجدد عمق جنبش سبز خردورز نموند تا فلسفه وجودی خویش را که از درون فرهنگ سکولار ایرانزمین برخواسته, ریشه دارتر و عمیقتر نماید و از من مستقل آگاه, مای مقتدرتر پدید آورند و از سوی دیگر ضمن حفظ موقعیت, با حمله تئوریک گسترده به حاکمیت قرون وسطایی و ایدئولوژیها, لرزه بر اندام تهی ایدئولوژیهای وامی در برابر فرهنگ ایرانزمین اندازند.

با توجه به اصل نامتغیر حاکمیت جامعه مدنی ایرانزمین, طرح حاکمیت سکولار از سوی فریبکاران, یعنی ساختن ایدئولوژی از سکولار در مقابل حاکمیت جامعه مدنی (جمهور جامعه مدنی ایرانزمین) است.
زیرا قانونی, اساسی و سکولار است که توسط خرد جمعی جامعه مدنی نگاشته میگردد و نه عمودی. اگر جامعه مدنی از رشد و بالندگی برخورد باشد, قوانین نیز بطبع خردورزانه خواهد بود.

با توجه به دانش و اقتدار حاصله, جنبش سبز نسل جوان و خردورز ایرانزمین میبایست ضمن ادامه مستمر آموزش, شفاف سازی فرهنگ سکولار ایرانزمین و اطلاع رسانی از هم اکنون شبکه ها را جهت فعالیت برای ۲۲ خرداد و فرصتهای میانی برای همبستگی در تحمیل بازگشت، بازنگری, اصلاح و رفراندم مجدد قانون اساسی در جهت محقق کردن آرمانهای جامعه مدنی آماده سازیم بوسیله مبارزات منفی در موازات تحریم های بین المللی, اعتصابات و تمرکز بر مانورهای اقتدار در سطح شهرها و جذب نیروهایی که حاکمیت توان حفظ آنان ندارد.

حاکمیت ولایت پاشاهی حجتیه باید بداند یا در مقابل جنبش سبز نسل جوان و خردورز ایرانزمین سر تعظیم فرو آورد و یا سر خود را در تندبادها بباد خواهد داد.

از پرفسور منوچهر جمالی, پدر فلسفه سکولاریسم ایرانزمین که فرهنگ خردگرای ایرانزمین را بازنگری نمودند قدر دانی میکنیم!!!
روز ۱ می بر سندیکاهای فراایدئولوژی گرامی باد
گرامی باد یاد شهدای کودتای ۲۲ خرداد
زنده باد فرزندان ایرانزمین
زنده باد سکولاریسم (مکتب عقلانیت)
arezu
۲۱/۱/۸۹

------------------------------------------------------------------------


فراکسیون کانون رسانه های گروهی (کانون نویسندگان و کانون خبرنگاران ...)
فراکسیون کانون تدریس (اساتید , معلمان و مراکز خصوصی آموزشی, سازمان پژوهش و تحقیقات)
فراکسیون تولیدکنندگان و فروشندگان
فراکسیون سندیکای ترانسپورت (سندیکای رانندگان و سندیکای تعمیرکاران , ... )
فراکسیون بهداشت و درمان (سندیکاهای...)
فراکسیون حقوق دانان (سندیکاهای...)
فراکسیون بازیابی (سندیکای کارگران شهرداری, ...)
فراکسیون میراث فرهنگی (سندیکاهای....)
فراکسیون محیط زیست (سندیکاهای ...)
فراکسیون مادران صلح
فراکسیون برابری حقوقی
فراکسیون مدرن دفتر تحکیم
فراکسیون حمایت از حقوق کودک
فراکسیون...


قرن ۲۱, قرن جامعه مدنی ، آزادیهای فردی و حقوق شهروندیست!
قرن ۲۱, قرن احزاب چپ و راست به نمایندگی از ایدئولوژیها نیست (مذهب ، سوسیالیسم ، کمونیسم ، ناسیونالسم, پانیسم و مشروطه...)!!!

ایدئولوژیها در تقلا برای بدست گرفتن قیومیت جنبشها و سندیکاها در جهت تثبیت آینده حیات سیاسی خود بعنوان مرکزیت قدرت تصمیم گیری بدست و پا افتاده اند.
غافل از آنکه جامعه مدنی در قرن ۲۱ برای دستیابی به حقوق حقه اش, اینبار نه از طریق سپردن سرنوشت خویش بدست احزاب تزدیک به تفکر جنبشها و سندیکاها , بلکه اینبار خود تفکر جنبشها و سندیکاها, حاکمیت را بدست خواهد گرفت.
جنبشهای مدنی و سندیکایی فراایدئولوژی , احزاب مدرن سیاسی- مدنی آینده ایرانزمینند !!!
۲٣۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۹