از : امیر علی محمدزاده
عنوان : منابع و اسناد اخیر سازمان فدائیان
سلام نسل سومی محترم
برایت اسناد سازمان را ارسال می کنم:
سیاستهای ما در دورهی آتی
http://www.kar-online.com/wp/?p=۴۵۸۷
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
برای گذر به کشوری مدرن و توسعه یافته
برای تحقق آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست
http://www.kar-online.com/wp/?p=۴۵۹۶
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸
http://www.kar-online.com/wp/?p=۴۵۸۲
موفق باشید
۲۴۰٣۷ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : دیپلمه- نسل سومی
عنوان : با تشکر از آقای امیر علی محمد زاده، ساعتها درباره گذشته سازمان و پیوندهایش با دیگر سازمان های چپ مطالعه کردم.
آقای امیر علی محمد زاده محترم،
از اینکه زحمت کشیدید و سعی کردید که به سئوالات من جواب بدهید ولی مرا ارضاء نکرد چون شما مرتب تکرار می کنید که فکر می کنید که درک شما از سازمان این و آن است. دوست عزیز، چطور می توان هوادار حزب و سازمانی بود که نمی توان بطور قاطع گفت که این و آنست. ما باید دقیق بدانیم که هر حزب و سازمان سیاسی دقیقا چه نیات و برنامه هایی دارد و نه اینکه گفت که من فکر می کنم نیات و برنامه هایش این و آن باشد.
نکته دوم، ساعت ها تلاش کردم که منشور سازمان فداییان را در اینترنت پیدا کنم تا دقیقا با نیات و برنامه های آن آشنا شوم، موفق نشدم. هر حزب و سازمانی باید منشور و مانیفستی داشته باشد که شفاف و به آسانی قابل دسترس باشد. تنها منشوری که یافتم مربوط به یکی از انشعابات فداییان خلق است که در آن مجاهدین خلق را آلترناتیوی دمکراتیک و مناسب برای ایران پس از فروپاشی رژیم
می داند!!!! کاش ملت ایران خبر داشت و جواب می داد.
نکته سوم، من با سازمان هایی که حزب توده و مجاهدین خلق پیوند های دور و نزدیک داشته باشند را قابل اطمینان نمی دانم. این دو سابقه بسیار بدی دارند. من دشمن آنانی هستم که در پی گسست میان مردم بر حسب کوچکترین تفاوت ها باشند.
نکته چهارم، نظر دهنده ایی با نام نسل جوان در اینجا ما را تشویق به خواندن گفتگویی در کیهان آنلاین کرده است. من این گفتگو را خواندم و دیدم این مرد و امثال او اصلا خود را ایرانی نمی دانند، این مرد هیچ احساسی به غیر از خود در ایران ما ندارد. همانطور نقش سازمان فداییان خلق ایران در انقلاب و رابطه اش با اینگونه افراد سخت مرا آشفته کرد. من چنین سیاست هایی را تجزیه طلبانه و حمله به سرزمین اجدادی ام تلقی می کنم. ایران کشوری است مثل همه کشورها با یک ملت و شهروندانی که باید متساوی الحقوق باشند و مبارزه ما هم در همین راستا است. حال می بینم که مبارزه ما باید در برابر تجزیه طلبان با سابقه هم باشد.
من از شما تشکر می کنم که صادقانه سعی کردید جواب سئولات مرا بدهید. از اینهمه کاربر فعال شما تنها کسی بودید که زحمت بخود دادید که سئوالات من کاملا بی پاسخ نمانند. از کاربر نسل جوان هم ممنونم که غیر مستقیم باعث شد که من به اطلاعاتی بسیار مهم در نیم ساعت بدست بیاورم. جستجو برای منشور سازمان فداییان بیش از این طول کشید و بی نتیجه ماند.
با تشکر از آقای امیر علی محمد زاده، ساعتها درباره گذشته سازمان و پیوندهایش با دیگر سازمان های چپ مطالعه کردم.
۲٣۹۹۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : امیر علی محمد زاده
عنوان : اسناد فدائیان گویای این است که آنها برای تقویت، گسترش و تعمیق جنبش اعتراضی مبارزه میکنند.
نسل سومی محترم درود
شما چهار سوال زیر را از سازمان فدائیان کرده اید.:
۱. موضع سازمان فداییان خلق در برابر یک قانون اساسی نوین برای ایران که بر پایه منشور جهانی حقوق بشر باشد چیست؟
۲-موضع سازمان در برابر لیبرال دمکراسی چیست؟
۳- موضع سازمان در برابر لایه های متفاوت جنبش سبز چیست؟
۴- موضع این سازمان در برابر حزب مشروطه و جبهه ملی چیست؟
بنده به عنوان یکی از دوستداران یا هواداران این سازمان درک خودم را به عرضتان میرسانم
۱- من فکر می کنم فدائیان خلق اکثریت به عنوان یک جریان دمکرات چپ و لائیک کشورمان حتماً از یک قانون اساسی دمکراتیک، مدرن و لائیک که بنیانش بر اساس رای مردم تعیین می شود را برای فردای ایران آزاد مفید و لازم می دانند و به صورت همه جانبه برای تهیه چنین قانون اساسی تلاش خواهند کرد و اگر شما هموطن محترم به اسناد کنگره های سازمان در سایت فدائی اورگ مراجعه کنید حتماً از نظر فدائیان اطلاع پیدا خواهید کرد.
۲- لیبرال دموکراسی اغلب به آن طرز نگرشی گفته میشود که در آن از بازار “آزاد” و استفاده از سود سرمایه تا حد امکان “آزاد” برای انباشت نامحدود ثروت دفاع میگردد. در نظام اقتصادی لیبرال دمکراسی پیامدهای وحشتناکی حتی در جامعه آرمانی این شیوه نگرش یعنی در آمریکا بوجود آورده است. بحران اجتماعی، شکاف عظیم اقتصادی و طبقاتی و مانند آن بیانگر این است که اقتصاد بازار آزاد در تأمین آرزوهای بنیادی بشر، حتی در جامعه ایده آل خود یعنی آمریکا چندان موفق نبوده است. سازمان تا آنجا که من از اسناد کنگره ها و مقالات مسئولین درجه اول آنها فهمیدم از سیستم لیبرال دمکراسی حمایت نمی کند و با چنین نگرشی فاصله دارد. اما از آزادیخواهی و دمکراسی دفاع می کند. سازمان برای ایران فردا از یک جمهوری لائیک و دمکراتیک پشتیبانی می کند و نیز دفاع از حقوق بشر در اسناد سازمان برجسته است.
۳- در جنبش سبز گروههای اجتماعی وسیعی حضور دارند و لازم است هر چه بیشتر طیف ها و لایه های مختلف اجتماعی را هر چه بیشتر از قبل به این جنبش جلب کرد. روشن است که در جامعه ایران سالها است که جنبشها و لایه های اجتماعی گوناگونی فعالند و از تجربیات سرشاری نیز برخوردارند. پیوند جنبش سبز با سایر جنبشها و لایه ها، بر دامنه و عمق جنبش اعتراضی کنونی خواهد افزود.
امروز مسئله مهم جنبش اعتراضی ماندگاری، یکپارچگی و دامن گستری آن است. کودتاگران تمام قوای خود را برای سرکوب جنبش و ایجاد شکاف در صفوف آن به کار میگیرند. اسناد فدائیان گویای این است که آنها برای تقویت، گسترش و تعمیق جنبش اعتراضی مبارزه میکنند.
در ضمن جنبش اعتراضی هنوز به طور گسترده به صفوف اقشار و لایههای کم درآمد جامعه سرایت نکرده است. زمانی که آنها نیز تصمیم بگیرند که وسیعا وارد میدان شوند، صحنه مبارزه در جامعه دگرگون خواهد شد. از این رو لازم است که این آگاهی را بدرون لایههای پائین جامعه برد که منافع آنان در پیوند خوردن با جنبش اعتراضی سبز است.
در جنبش اعتراضی ایرانیان در داخل و خارج از کشور نیروهای گوناگون با گرایشهای مختلف فکری ـ سیاسی حضور دارند. جنبش اعتراضی فضای مساعدی را برای نزدیکی و همکاری بین نیروهای سیاسی فراهم آورده است.
در جنبش سبز و اعتراضی، نیروهای جمهوریخواه سکولار و دمکرات بمثابه یکی از نیروهای عمده جنبش سبز، با تمام توان در داخل و خارج از کشور در این جنبش شرکت دارند. سازمان از اتحاد نحله های متنوع جمهوریخواه دمکرات و لائیک دفاع می کند و نیروی خود را برای پا گیری چنین اتحادی گذاشته است.
۴- تجربه و اسناد بسیاری گویای این است که سازمان فدائیان با بسیاری از جریانات اپوزیسیون ایران دیالوگ و ارتباط مستقیم و غیر مستقیم دارد. سازمان به تنوع در جریانات دمکرات اپوزیسیون احترام می گذارد و با توجه به مواضع خود با آنها وارد گفتگو، مذاکره، دیدار برای همکاری و اتحاد مقطعی و دراز مدت می شود. سازمان در عرصه سیاسی بدنبال همکاری با جریانات جمهوریخواه دمکرات و سکولار در داخل و خارج از کشور است. سازمان در عرصه حقوق بشر طرفدار همکاری های وسیعتری میان اپوزیسیون ایران می باشد.
چنانکه می دانیم جریانات گوناگونی با نام جبهه ملی ایران در داخل و خارج از کشور فعالیت می کنند. سازمان ارتباط نزدیکی با جبهه ملی ایران در خارج از کشور دارد و همواره در کنگره ها، اجلاس ها و کنفرانس های جبهه ملی شرکت داشته و گاه با این جریان اعلامیه مشترک هم داده شده است. مناسبات با جبهه ملی برقرار است و تلاش بر این است که با این جریان وارد همکاری در چارچوب جبهه جمهوریخواهی شود.
سازمان به مشروطه خواهان دمکرات احترام می گذارد. با این جریان من ندیدم که اطلاعیه مشترک داده شود. اما بارها در کنفرانس هایی که در خارج از کشور برگزار شده از نحله های مختلف اپوزیسیون برای سخنرانی دعوت بعمل آمده است که مواضع خود را مطرح کنند و دیده شده که در این جلسات فدائیان به همراه دیگر جریانات متنوع اپوزیسیون از جمله مشروطه خواهانی چون آقای داریوش همایون شرکت کرده و نظرات خود را مطرح کرده است. پس سازمان مشکلی برای دیالوگ با اپوزیسیون ایران در خارج از کشور ندارد. سازمان فدائیان با جریانات غیر دمکرات و استبدادی ارتباطی ندارد و بدنبال همکاری با جریانات توتالیتر و افراطی نیست.
نظرات بالا درک و فهم من از مواضع سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت است و امیدوارم سوالات شما توانسته باشم جواب های ساده ای هم بدهم.
شاد باشید
امیر علی محمد زاده
۲٣۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : نسل جوان ایران
عنوان : آیا سازمان های چپ ایران سیاست های خطرناک گذشته خود را تغییر داده اند؟
کریم عبدیان در گفتگو با محمد محمدی (کیهان آنلاین). خواندن این گفتگو را به جوانان ایرانی توصیه می کنم و از سازمان های چپ درباره اینگونه سیاست های ایران ستیز توضیح می خواهم. امیدوارم بجای حذف من توضیح دهید که منه جوان چه حال بدی به من نسبت به شما دست داد. امیدوارم که کریم از عبدیان ها جدا شده باشید و سیاست های تان را در اینگونه موارد ۱۸۰ درجه تغییر داده باشید.
آیا سازمان های چپ ایران سیاست های خطرناک گذشته خود را تغییر داده اند؟
۲٣۹۷۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣٨۹
|
از : دیپلمه- نسل سومی
عنوان : ۴ پرسش ساده دارم، ۴ پاسخ ساده لطف کنید.
۱. موضع سازمان فداییان خلق در برابر یک قانون اساسی نوین برای ایران که بر پایه منشور جهانی حقوق بشر باشد چیست؟
۲. موضع سازمان در برابر لیبرال دمکراسی چیست؟
۳. موضع سازمان در برابر لایه های متفاوت جنبش سبز چیست؟
۴. موضع این سازمان در برابر حزب مشروطه و جبهه ملی چیست؟
۲٣۹۲۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣٨۹
|
از : فریبرز عظیمی
عنوان : ۱۹ بهمن سالگرد تاسیس جنبش فدائی است و نمی شود آنرا از زندگی سیاسی یک سازمان جدا کرد!
با سلام ؛
آیا می بایست ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹؛ که سر مشق مبارزه جوانان و دانشجویان بر علیه دیکتاتوری، اختناق و برای عدالت اجتماعی بود را امروز بعنوان سالگرد تاسیس سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت در نظر گرفت؟
چنانکه میدانیم در فردای انقلاب با تحول از یک سازمان چریکی کوچک طرفدار جنگ مسلحانه به بزرگترین سازمان سیاسی چپ در ایران و خاور میانه، از طریق علنی شدن "سازمان چریکها" در ستاد هایی که در تهران و شهرستان ها تشکیل شد، به یک عبارت به حیات چریک ها علنیت بخشید و با این کار نه تنها بر "مبارزه مسلحانه" نقطه پایان گذاشت، بلکه با آغاز مبارزه علنی سلاح نقد جای خود را به نقد سلاح داد! و بدین طریق مبارزه سیاسی و مسالمت آمیز روز بروز بیشتر و بیشتر از قبل جایگاه وسیع تری در میان فدائیان خلق باز کرد. با این شرایط جدید، آیا می بایست چنین تغییراتی را از فردای انقلاب بعنوان آغازی نو در مبارزه سیاسی فدائیان و بعنوان سالگرد تاسیس سازمان فدائیان خلق در نظر گرفت؟
تبدیل سازمان به یک جریان صرف سیاسی چپ که فقط مبارزه مسالمت آمیز را مبنای فعالیت خود قرار می دهد در واقع چرخشی ۱۸۰ درجه ای در زندگی سیاسی فدائیان می باشد. آیا می بایست اعلام چنین چرخشی را به عنوان سالگرد تاسیس سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت در نظر گرفت؟
تبدیل سازمان از یک جریان ایدئولوژیک به یک جریان چپ دمکرات که تحول بزرگی در زندگی فدائیان است را آیا می بایست به عنوان سالگرد تاسیس سازمان فدائیان در نظر گرفت؟
آیا تغییرات و تحولات روی داده در یک سازمان چریکی دهه ۵۰ به یک سازمان سیاسی طرفدار مبارزه مدنی و مسالمت آمیز می بایست منجر به حذف تاریخ تاسیس یک سازمان سیاسی شود؟ آیا تحول در یک سازمان سیاسی می تواند تاریخ تاسیس آنرا از زندگی سیاسی آن سازمان حذف یا جدا کند؟
روشن است که تمام ضرورت های عینی برخاسته از مبارزات اجتماعی، سازمان فدائیان را در زندگی سیاسی خود در برابر پرسش هائی قرار داد که ناگزیر از پاسخ گفتن به آنها بود. مبارزه چریکی، جنگ مسلحانه، ایدئولوژی، جهان دو قطبی، پایان جنگ سرد، جهانی شدن، انقلاب تکنولوژیک، باز نگری به گذشته، شکست انقلاب و برنامه های سیاسی، تبعید، تغییر نگرش و مجهز شدن به پرنسیپ های دمکراتیک، اهمیت یافتن حقوق بشر، دمکراسی و آزادی و همه و همه نشانگر دگر دیسی، نو شدن، امروزی شدن و تعییرات گسترده در صفوف فدائیان است. مسیر ۳۹ ساله نشانگر سیر تحول و باز بینی در زندگی سیاسی سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت از ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ تا به امروز می باشد و چنین سمت گیری دمکراتیکی نشان از زنده بودن یک جریان سیاسی چپ دمکرات است و این به نفع جنبش دمکراتیک مردم ایران است و باید از آن خوشحال بود.
۲٣٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۹
|
از : Hadi Shahab
عنوان : حد اقل صداقت ایجاد میکند که شماروزی را که شما آغاز به مبارزه مسالمت آمیزکردید جشن بگیرید و نه روز ۱۹ بهمن را.
آقای خلیق،
این حق هر کسی است که بر راستای اعتقادات کنونیش مبارزه مسلحانه گذشته اش را نقد کند و راه مبارزه غیرمسلحانه را پیش بگیرد.
اینکه این نقد از چه بر میخواسته هم بر میگردد به حق افرادی که ان را نقد کرده و با ان گذشته خود یک خط مشخص کشیده اند.
اما آقای خلیق لطفآ دقت کنید که جشن گرفتن ۱۹ بهمن از طرف اکثریت فقط برای اعتبار بخشیدن به سازمانی است که فقط ۸ سال در گذشته خود اعتبار میبیند.
شباهت این کار سازمان اکثریت به کار منصور حکمت و رفقایش است که برای اعتبار بخشیدن به خود و گروهش "سهند" با اتحاد با کومله حزب
کمونیست خودش را تاسیس کرد. ان زمان کومله مبارزه مسلحانه میکرد و حکمت و رفقایش ادعای کار سیاسی بین طبقه کارگر را داشتند .
آقای خلیق، حد اقل صداقت ایجاد میکند که شما و رفقایتان روزی را که شما آغاز به مبارزه مسالمت آمیزکردید "به نقل از شما در همین مقاله" جشن بگیرید و نه روز ۱۹ بهمن را.
سر نگون باد جمهوری اسلامی و همکاران او
۲٣٨۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۹
|
از : احمد نجاتی
عنوان : نواختن شیپور از سر گشاد
بخش اعظم ما ایرانیان خارج از کشور در کشورهای دموکراتیک سکنا گزیده و
در زندگی روزمره خود هر روزه شاهد
نقش بسزا و تاثیر گذار احزاب دمکراتیک در روند حفظ حقوق شهروندی هستیم،اما با کمال تعجب شاهد اظهار نظر افرادی هستیم که تجویز کاملأ متضادی می دهند .
جنبش شکست نخوردگان
شخصا فکر می کنم انحلال سازمان اکثریت بدلیل جرایمی که مرتکب شده است و رسیدگی به جرایم ان در همکاری با رژیم که منجر به دستگیری و قتل عده ای شده است به سالم شدن جو سیاسی در ایران کمک می کند.
.
اینکه احزاب می بایست پاسخگو ی عملکرد خود باشند حرفی کاملأ منطقی است ولی انحلال احزاب دمکراتیک طبق گفته شما نه خدمت به مردم و حقوق شهروندی آنان است و نه کمک به برپایی یک جامعه مدنی، این نظر شما تایید کننده تلاشهای دو رژیم شاه و شیخ است
در آخر می خواستم به مسُْله شفافیت اشاره کنم دوست عزیز جنبش شکست نخوردگان
چرا شما که به شفافیت معتقدید از نام واقعی خود استفاده نمی کنید؟
با احترام
احمد نجاتی
۲٣٨۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۹
|
از : نیاز
عنوان : شکست خورده که شاخ و دم ندارد
جناب شکست نخوردگان من در شکست نخورده بودن شما البته بشدت شک دارم چون از نظر من هر کسی که در انقلاب اسلامی پنچاه و هفت شرکت کرده است، خود یا گروهش فرق نمیکند، یک شکست خورده است، مثل خود من. چون این افراد و احزاب هیچکدام آلترناتیو بهتری از شاه نبودند و کشور ما را به قهقرا بردند. کارنامه سی ساله این اپوزیسیون شکست خورده را دیگر نمیشود زد زیرش. در ضمن محض اطلاع شما کمونیزم سالهاست که شکست خورده است و کسی که حزبش هنوز دنبال یک چیز شکست خورده است خودبخود شکست خورده است. باری با این سخن شما کاملا موافقم که حزبی که کمیته مرکزی آن در خارج از کشور حتی اسم افرادش هم علنی و معلوم نیست، بهتر برود کشکش را بسابد. من با هرچیز حزب شما که مخالف باشم اما از این یک کارتان خیلی خوشم میاید و همیشه هم آن را مثال زده ام. حزب مشروطه و حزب کمونیست کارگری تنها احزابی هستند که افراد رهبری آن علنی اعلام شده و این چیز فوق العاده و خارق العاده ای هم نیست، بلکه غیر عادی و عجیت غریب آن است که این کار بدیهی را که الفبای یک حزب دموکراتیک است نکنیم . علنی کردن منابع مالی اما چندان قابل اعتماد نیست، چرا که نمیتوان ان را کنترل یا ثابت کرد مگر در یک ایران آزاد و دموکرات و قانونمند آینده. مثلا شما اگر بیایید بگویید ما اعضا و هوادارانمان منابع مالی ما را تامیین میکنند از کجا باور کنیم؟ شایعه های زیادی در مورد حمایت مالی کشوری در مورد حزب شما وجود دارد. من این را تنها بعنوان شایعه تلقی میکنم چون کسی مدرکی ارایه نداده. اما میبینید که به همین راحتی میتوان ادعایی کرد یا ادعایی را رد کرد.پس ابراز آن ارزش چندانی ندارد.
۲٣٨۴۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣٨۹
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : پاسخی به سوالات
پرسیده اید که چرا سازمانی که با رژیم مبارزه می کند بایستی اسامی افراد مسول خود را آشکار کند.
- همانطور که گفتم و ادعانیز نیست سازمانهایی که معلوم نیست توسط چه کسانی اداره می شوند در مقابل جامعه نیز پاسخگو در مقابل کارهایشان نیستند. من اسم یک نفر را بردم که ایشان در آلمان شرکت صادرات و واردات فرش داشته و از همان انقلاب ۵۷ تا بعد از دادگاه میکونوس عضو کمیته مرگزی این سازمان بوده است. ایشان ۶ ماه در اینجا و ۶ ماه در ایران بسر می برد. از انجا که نام بردن ایشان موجب حذف این پاسخ می شود ازنام بردن خودداری می کنم. شما از هر عضو اکثریت در آلمان بپرسید ایشان را می شناسند. منظور من این است با شناختی که از سازمان امنیت رژیم داریم حتما این افراد در ایران مورد بازجویی قرار گرفته و رژیم همه این اسامی را می شناسد جرا مردم نباید بدانند. علنی نکردن این اسامی موجب می شود که جامعه بجای داشتن سازمانهای سیاسی با برنامه های روشن با سازمانهایی مافیایی روبرو باشد که افراد می توانند از این مجلس به مجلس دیگر بروند و مردم ندانند که اینها از کچا به کجا میروند. من با نظرات سیاسی شما موافق نیستم و لی شما هم طرفدار یک جامعه باز هستید تعجب می کنم که از این شیوه مافیایی به اسم امنیت و مخفی کاری حمایت می کنید. ایا معلوم هست که نماینده فلان سازمان که با سفارت جمهوری اسلامی در زمان رفسنجانی شرکت داشت جه کسی بود. ایا معلوم است انهایی که امروز با پاسدار سابق نماینده سابق عضو امنیتی سابق نشست و گفتگو دارند جه کسانی هستند. به نظر من مخفی کاری یک فریب بیشتر نیست و رژیم اطلاعات کافی از تشکیلات و افراد رهبری ان در خارج دارد. این مردم هستند که محرم نیستند. مثلا اگر افراد مرکزیت اکثریت مشخص بودند که جه کسانی هستند انوقت بعضی از انها از جمله شما سورپرایز نمی شدید که یک عضو نصف سال را در ایران می گذراند
سوال بعدی که باسخ ندادید این است که جرا گزارش مالی و منابع مالی این سازمان علنی نیست. همانطور که میدانید که حق جامعه و برای روشن تر شدن وضعیت سیاسی جامعه است که احزاب منابع مالی خود را اعلام کنند. بعضی از احزاب چپ این گزارش را می دهند و همچنین کنگره علنی داشته و اسامی افراد مسول ان نیز روشن است. همینکه این احزاب توانسته اند علنی باشند نشان می دهد که میشود و مخفی کاری بهانه است. بطور مثال اگر هزینه های این سازمان منتشر شود روشن می شود که چرا یک فرد مرگزیت با پرداخت بولهای کلان توانسته است سالها جای خود را علیرغم تقاضای مکرر اعضای حفظ کند. از ان مهمتر جامعه را در مورد سازمانهای مافیایی که از دولتها خارجی پول می گیرند مصون نگه می دارد.
متاسفانه به این مساله پاسخ نداده اید که این سازمان متهم است به شرکت در حمله مسلحانه در کنار پاسداران به سربداران در آمل به نقل از نشریه کار. همچنین ایشان متهم هستند به همکاری با حزب توده و سپاه پاسدارا ن در کشف کودتای نوژه که منجر به قتل بسیار ی از افسران ارتش شد. مساله این نیست که ایا من با نظرات این افسران موافق باشم یا نه یا با سربداران موافق باشم یا نه. مساله بر سر این است که یک سازمان سیاسی متهم است که شرکت عملی در دستگیری وقتل در کنار جمهور ی اسلامی داشته است. خیلی خوشحال می شوم که پیشنهاد بدهید که در مورد این اتهامات چگونه برخورد شود. در غرب و سایر کشورهای متمدن این رهبران استعفا می دهند تا به اتهامات رسیدگی شود. در ایران ظاهرا وقتی پاسداران سابق ولتر و خبرنگار شوند بایستی این رهبران هم به گرفتن جایزه صادق بودن مفتخر شوند.
به شما پیشنهاد می کنم تا بجای اینکه چشم خود را ببندید واقعیتها را ببینید. امروز احزاب چپ و کمونیستی ایران توانسته اند یک سنتی از شفافیت سیاسی با کنگره های علنی با گزارش مالی علنی با اعلام علنی اسام افراد مسول و ... بوجود اورند که بهانه های امنییتی دیگر خریداری ندارد. به نظر من برای بوجود اوردن جو سیاسی سالم در جامعه ایرانی تا راست و چپ بتوانند به مبارزه سیاسی بپردازند به نفع ماست که سازمانهایی را که بشکل مافیایی اداره می شوند فشار بیاوریم تا خود را باز کنند تا بجای انتشار شایعه و سیاستهای مافیایی مواجه با یک مبارزه سیاسی با سطح و استاندار بالا باشیم . ما در جنبش کمونیست کارگری نه تنها این را در کنکره های علنی و شفافیت سیاسی خود نشان داده ایم بلکه تمام تلاش خود را خواهیم کرد که بقیه سازمانهای سیاسی را نیز قانع کنیم که این به نفع کل جامعه و از جمله خودشان است که در مقابل جامعه شفاف بوده و فقط مسایلی را که ممکن است از طرف رژیم در ایران مورد استفاده قرار کیرد مخفی کنند نه گنگره ها و اعضای خود را در خارج کشور . در آن صورت است که جامعه می تواند چپ و راست سیاسی خود را انتخاب کند و سازمانها نیز مجبور نیستند بطور مافیایی خود را در پشت این و ان قایم کنند. این به نفع همه است.
۲٣٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣٨۹
|
از : فریبرز عظیمی
عنوان : کاش گروه ها و احزاب ایرانی شهامت داشتند همچون فدائیان از خود انتقاد کنند!
سلام
آقای خلیق بابت مصاحبه ای که انجام دادید از شما تشکر می کنم و خسته نباشید! کاش بیشتر فرصت داشتید و توضیحات بیشتری نسبت به مواضع سازمان ارائه می دادید. و باز کاش دیگر گروه های سیاسی ایرانی شهامت سازمان شما را داشتند و می توانستند با گذشته و تاریخ خود برخورد انتقادی کنند.
بخشی از ما ایرانیان همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، عادت داریم به دلایل مختلف با مارک توده ای زدن صدای دیگران را خاموش کنیم. هر چند که توده ای بودن جرم نیست و می توان با آن گرایش سیاسی موافق یا مخالف بود.خوشبختانه سالهاست که دیگر چنین برخوردهایی برای بسیاری از هموطنان ما نخ نما شده است. در ضمن برایم جالب است بعضی از هموطنانی چون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» نوشته خود را امضا زده اند، همه جا ترازویی را زیر بغل خود گرفته اند و حکم برای این یا آن جریان سیاسی ایرانی صادر می کنند که چپ هستند یا نیستند. اگر مواضع جریانی چون فدائیان خلق ایران اکثریت که توسط مسئولین اصلی شان اعلام می گردد که همچنان چپ و عدالت خواه هستند و برای آزادی و دمکراسی در ایران مبارزه می کنند و مصوبات کنگره های آنها هم حرف مسئولین آنها را تائید می کنند. در این بین دیگر منطقاً عاقلانه نیست که فردی از بیرون بیاید و به آنها بگوید که آنها چپ نیستند. البته شاید چپ در چارچوب فکری و نظری فرد حکم دهنده نباشند و این از نظر من اشکالی ندارد و می شود بر خلاف واقعیت ها همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، دنیا را دید! اما برای سنجش چپ بودن یک سازمان سیاسی جدی چون فدائیان مگر می شود جز مواضع و اسناد سازمان مذکور بجای دیگری مراجعه کرد؟
در ضمن تا آنجا که من میدانم هیچکدام از سازمان های وابسته به جنبش فدائیان امروز در ایران مبارزه مسلحانه نمی کنند اما همچنان خود را به آن تاریخ و جنبش متعلق می دانند.و هیچ اشکال هم نمی شود به آنها گرفت.
به علاوه منظور آقای خلیق از باز بودن سازمان فدائیان خلق اکثریت تا آنجا که من مقالات ایشان و مصوبات کنگره های فدائیان را خوانده ام فکر می کنم داشتن دمکراسی درون سازمانی و حق وحقوق، آزادی تبلیغ و فعالیت اقلیت های نظری در درون و بیرون این سازمان مد نظر بوده باشد و اینکه فعالین این جریان سیاسی بصورت داوطلبانه فعالیت می کنند و می توانند اگر سیاستی را قبول نداشته باشند آنرا انجام ندهند و حتی به مخالفت با آن سیاست، مقاله در بیرون از سازمان اکثریت بنویسند. خب داشتن حق و حقوق برای اعضا و احترام و رعایت آن بسیار دمکراتیک است و باید به سازمان هایی چون فدائیان خلق در این عرصه تبریک گفت. اما در این بین از نوشته آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، معلوم نیست که چرا آوردن اسامی همه اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان بصورت بیرونی، چه ربطی به باز بودن یک سازمان سیاسی دارد؟ یک سازمان سیاسی ایرانی که بر علیه رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کند چرا باید همه اعضای رهبریش را در بیرون معرفی کند و تازه عدم انجام چنین روشی را بعنوان انتقاد و نیز به امر دمکراسی و علنیت ربط بدهند؟
تا آنجا که من مباحث کنگره فدائیان اکثریت را دنبال کرده ام هر بار شاهد این بوده ام که کنگره آنان همزمان بطور مستقیم از اینترنت پخش شده است و گزارشات روزانه کنگره آنها علناً توسط خبرنگاران و ارگان های سازمان مربوطه انتشار یافته است و این برخوردهای علنی و دمکراتیک مشخصاً برای اطلاع رسانی به علاقمندان و دوستداران و حتی مخالفین این سازمان می شود تعبیر کرد. و چنین علنیتی بسیار خوب و قابل احترام است و بسود چنبش دمکراتیک مردم ایران است.
در مورد تغییر نگرش نسبت به تاریخ و گذشته یک سازمان، به نظرم این حق هر جریان سیاسی است که چنین کند. اما می شود آن تغییر نگرش را قبول نداشت و نقد کرد اما نمی شود حق و حقوق اعضا و فعالین یک سازمان سیاسی را در برخورد با تاریخشان انکار کرد.
در ضمن در خصوص تهمت و دروغ در مورد رفت و آمد اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان اکثریت به ایران معمولاً چنین شایعاتی توسط عوامل جمهوری اسلامی و گروه های رادیکال افراطی و توتالیتر مطرح می شود. اگر آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند چنین اطلاعات دقیقی را دارند چرا اسامی افراد شورای مرکزی سازمان مذکور را که به ایران رفت و آمد می کنند را اعلام نمی کند؟ جالب است فرد مذکور این خبر را برای افشاگری به اطلاع ما می رساند و در ضمن در همان جا می نویسد که برای سازمان های امنیتی رژیم، این افراد شناخته شده است. متاسفانه نویسنده محترم منابع خود را اعلام نمی کند که چگونه و از چه طریقی آن اطلاعات را تهیه می کند؟ واقعیت این است که در اینجا بحث اختلاف نظر و تفاوت فکری مطرح نیست چون داشتن مواضع انتقادی امر طبیعی است و می شود امکان گفتگو حول آن موارد اختلاف را فراهم کرد. اما روشن است که تهمت، دروغ و شعار نمیتواند مشکل پیش آمده را حل کند. آن جریاناتی که گزارش مالی می دهند یا اسامی رهبریشان را اعلام می کنند نمی دانم چگونه می شود این روش آنان را به دمکراسی، باز بودن و دمکراتیک و دمکرات بودنشان ربط داد؟ به علاوه روش فعالیت آن جریانات مورد علاقه نویسنده محترم به خود آن جریانات ربط دارد و روشن نیست که چرا آن روش را حتماً باید به گروه های دیگر بسط داد؟ و اگر جریانی این روش مذکور را رعایت نکند باید مورد مواخذه قرار گیرد؟
تشکیل دستور یک کمیته از گروه های سیاسی توسط نویسنده محترم (معلوم نیست منظور کدام گروه سیاسی مد نظر است؟ به علاوه کدام یک از گروه های سیاسی شجاعت این را داشته اند که به اندازه سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت از خود انتقاد کنند؟ ) برای رسیدگی به پرونده و شکایت ها دیگر چه صیغه ای است؟ از کی تا حالا سازمان های سیاسی و یا افرادی محترمی چون شما قاضی و وکیل دادگستری یا نماینده مردم ایران شده اند؟ روشن است که فدائیان در میدان مبارزه اشتباهاتی را در سیاست مرتکب شدند و تاکنون هم به مشی خود با توجه به توان و ظرفیت شان انتقاد کرده و می کنند و هنوز هم فدائیان بررسی گذشته سازمان خود را در دستور کار خود دارند و این برای یک جریان زنده و دمکرات ایران بسیار قابل احترام است.
اتفاقاً از نظر من خواننده، سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت یک سازمان جدی و فعال سیاسی ایرانی است و فعالین آن نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور جز فعالترین جریانات سیاسی ایرانی می باشند و همین موضوع آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده را ناراحت و از خود بی خود کرده است. توصیه به شما هموطن ناشناس این است که بگویم که برای ایجاد جو سالم سیاسی اول باید از خودتان شروع کنید و مطمئن باشید با اینکار نه تنها به خودتان بلکه به گروه و همفکران خودتان و جامعه سیاسی نیز خدمت خواهید کرد.
با احترام
فریبرز عظیمی
۲٣٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣٨۹
|
از : فریبرز عظیمی
عنوان : کاش گروه ها و احزاب ایرانی شهامت داشتند همچون فدائیان از خود انتقاد کنند!
سلام
آقای خلیق بابت مصاحبه ای که انجام دادید از شما تشکر می کنم و خسته نباشید! کاش بیشتر فرصت داشتید و توضیحات بیشتری نسبت به مواضع سازمان ارائه می دادید. و باز کاش دیگر گروه های سیاسی ایرانی شهامت سازمان شما را داشتند و می توانستند با گذشته و تاریخ خود برخورد انتقادی کنند.
بخشی از ما ایرانیان همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، عادت داریم به دلایل مختلف با مارک توده ای زدن صدای دیگران را خاموش کنیم. هر چند که توده ای بودن جرم نیست و می توان با آن گرایش سیاسی موافق یا مخالف بود.خوشبختانه سالهاست که دیگر چنین برخوردهایی برای بسیاری از هموطنان ما نخ نما شده است. در ضمن برایم جالب است بعضی از هموطنانی چون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» نوشته خود را امضا زده اند، همه جا ترازویی را زیر بغل خود گرفته اند و حکم برای این یا آن جریان سیاسی ایرانی صادر می کنند که چپ هستند یا نیستند. اگر مواضع جریانی چون فدائیان خلق ایران اکثریت که توسط مسئولین اصلی شان اعلام می گردد که همچنان چپ و عدالت خواه هستند و برای آزادی و دمکراسی در ایران مبارزه می کنند و مصوبات کنگره های آنها هم حرف مسئولین آنها را تائید می کنند. در این بین دیگر منطقاً عاقلانه نیست که فردی از بیرون بیاید و به آنها بگوید که آنها چپ نیستند. البته شاید چپ در چارچوب فکری و نظری فرد حکم دهنده نباشند و این از نظر من اشکالی ندارد و می شود بر خلاف واقعیت ها همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، دنیا را دید! اما برای سنجش چپ بودن یک سازمان سیاسی جدی چون فدائیان مگر می شود جز مواضع و اسناد سازمان مذکور بجای دیگری مراجعه کرد؟
در ضمن تا آنجا که من میدانم هیچکدام از سازمان های وابسته به جنبش فدائیان امروز در ایران مبارزه مسلحانه نمی کنند اما همچنان خود را به آن تاریخ و جنبش متعلق می دانند.و هیچ اشکال هم نمی شود به آنها گرفت.
به علاوه منظور آقای خلیق از باز بودن سازمان فدائیان خلق اکثریت تا آنجا که من مقالات ایشان و مصوبات کنگره های فدائیان را خوانده ام فکر می کنم داشتن دمکراسی درون سازمانی و حق وحقوق، آزادی تبلیغ و فعالیت اقلیت های نظری در درون و بیرون این سازمان مد نظر بوده باشد و اینکه فعالین این جریان سیاسی بصورت داوطلبانه فعالیت می کنند و می توانند اگر سیاستی را قبول نداشته باشند آنرا انجام ندهند و حتی به مخالفت با آن سیاست، مقاله در بیرون از سازمان اکثریت بنویسند. خب داشتن حق و حقوق برای اعضا و احترام و رعایت آن بسیار دمکراتیک است و باید به سازمان هایی چون فدائیان خلق در این عرصه تبریک گفت. اما در این بین از نوشته آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، معلوم نیست که چرا آوردن اسامی همه اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان بصورت بیرونی، چه ربطی به باز بودن یک سازمان سیاسی دارد؟ یک سازمان سیاسی ایرانی که بر علیه رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کند چرا باید همه اعضای رهبریش را در بیرون معرفی کند و تازه عدم انجام چنین روشی را بعنوان انتقاد و نیز به امر دمکراسی و علنیت ربط بدهند؟
تا آنجا که من مباحث کنگره فدائیان اکثریت را دنبال کرده ام هر بار شاهد این بوده ام که کنگره آنان همزمان بطور مستقیم از اینترنت پخش شده است و گزارشات روزانه کنگره آنها علناً توسط خبرنگاران و ارگان های سازمان مربوطه انتشار یافته است و این برخوردهای علنی و دمکراتیک مشخصاً برای اطلاع رسانی به علاقمندان و دوستداران و حتی مخالفین این سازمان می شود تعبیر کرد. و چنین علنیتی بسیار خوب و قابل احترام است و بسود چنبش دمکراتیک مردم ایران است.
در مورد تغییر نگرش نسبت به تاریخ و گذشته یک سازمان، به نظرم این حق هر جریان سیاسی است که چنین کند. اما می شود آن تغییر نگرش را قبول نداشت و نقد کرد اما نمی شود حق و حقوق اعضا و فعالین یک سازمان سیاسی را در برخورد با تاریخشان انکار کرد.
در ضمن در خصوص تهمت و دروغ در مورد رفت و آمد اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان اکثریت به ایران معمولاً چنین شایعاتی توسط عوامل جمهوری اسلامی و گروه های رادیکال افراطی و توتالیتر مطرح می شود. اگر آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند چنین اطلاعات دقیقی را دارند چرا اسامی افراد شورای مرکزی سازمان مذکور را که به ایران رفت و آمد می کنند را اعلام نمی کند؟ جالب است فرد مذکور این خبر را برای افشاگری به اطلاع ما می رساند و در ضمن در همان جا می نویسد که برای سازمان های امنیتی رژیم، این افراد شناخته شده است. متاسفانه نویسنده محترم منابع خود را اعلام نمی کند که چگونه و از چه طریقی آن اطلاعات را تهیه می کند؟ واقعیت این است که در اینجا بحث اختلاف نظر و تفاوت فکری مطرح نیست چون داشتن مواضع انتقادی امر طبیعی است و می شود امکان گفتگو حول آن موارد اختلاف را فراهم کرد. اما روشن است که تهمت، دروغ و شعار نمیتواند مشکل پیش آمده را حل کند. آن جریاناتی که گزارش مالی می دهند یا اسامی رهبریشان را اعلام می کنند نمی دانم چگونه می شود این روش آنان را به دمکراسی، باز بودن و دمکراتیک و دمکرات بودنشان ربط داد؟ به علاوه روش فعالیت آن جریانات مورد علاقه نویسنده محترم به خود آن جریانات ربط دارد و روشن نیست که چرا آن روش را حتماً باید به گروه های دیگر بسط داد؟ و اگر جریانی این روش مذکور را رعایت نکند باید مورد مواخذه قرار گیرد؟
تشکیل دستور یک کمیتهسلام
آقای خلیق بابت مصاحبه ای که انجام دادید از شما تشکر می کنم و خسته نباشید! کاش بیشتر فرصت داشتید و توضیحات بیشتری نسبت به مواضع سازمان ارائه می دادید. و باز کاش دیگر گروه های سیاسی ایرانی شهامت سازمان شما را داشتند و می توانستند با گذشته و تاریخ خود برخورد انتقادی کنند.
بخشی از ما ایرانیان همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، عادت داریم به دلایل مختلف با مارک توده ای زدن صدای دیگران را خاموش کنیم. هر چند که توده ای بودن جرم نیست و می توان با آن گرایش سیاسی موافق یا مخالف بود.خوشبختانه سالهاست که دیگر چنین برخوردهایی برای بسیاری از هموطنان ما نخ نما شده است. در ضمن برایم جالب است بعضی از هموطنانی چون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» نوشته خود را امضا زده اند، همه جا ترازویی را زیر بغل خود گرفته اند و حکم برای این یا آن جریان سیاسی ایرانی صادر می کنند که چپ هستند یا نیستند. اگر مواضع جریانی چون فدائیان خلق ایران اکثریت که توسط مسئولین اصلی شان اعلام می گردد که همچنان چپ و عدالت خواه هستند و برای آزادی و دمکراسی در ایران مبارزه می کنند و مصوبات کنگره های آنها هم حرف مسئولین آنها را تائید می کنند. در این بین دیگر منطقاً عاقلانه نیست که فردی از بیرون بیاید و به آنها بگوید که آنها چپ نیستند. البته شاید چپ در چارچوب فکری و نظری فرد حکم دهنده نباشند و این از نظر من اشکالی ندارد و می شود بر خلاف واقعیت ها همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، دنیا را دید! اما برای سنجش چپ بودن یک سازمان سیاسی مگر می شود جز مواضع و اسناد سازمان مذکور بجای دیگری مراجعه کرد؟
در ضمن تا آنجا که من میدانم هیچکدام از سازمان های وابسته به جنبش فدائیان امروز در ایران مبارزه مسلحانه نمی کنند اما همچنان خود را به آن تاریخ و جنبش متعلق می دانند.
به علاوه منظور آقای خلیق از باز بودن سازمان فدائیان خلق اکثریت تا آنجا که من مقالات ایشان و مصوبات کنگره های فدائیان را خوانده ام فکر می کنم داشتن دمکراسی درون سازمانی و حق وحقوق، آزادی تبلیغ و فعالیت اقلیت های نظری در درون و بیرون این سازمان مد نظر بوده باشد و اینکه فعالین این جریان سیاسی بصورت داوطلبانه فعالیت می کنند و می توانند اگر سیاستی را قبول نداشته باشند آنرا انجام ندهند و حتی به مخالفت با آن سیاست، مقاله در بیرون از سازمان اکثریت بنویسند. خب داشتن حق و حقوق برای اعضا و احترام و رعایت آن بسیار دمکراتیک است و باید به سازمان هایی چون فدائیان خلق در این عرصه تبریک گفت. اما در این بین از نوشته آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، معلوم نیست که چرا آوردن اسامی همه اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان بصورت بیرونی، چه ربطی به باز بودن یک سازمان سیاسی دارد؟ یک سازمان سیاسی ایرانی که بر علیه رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کند چرا باید همه اعضای رهبریش را در بیرون معرفی کند و تازه عدم انجام چنین روشی را بعنوان انتقاد و نیز به امر دمکراسی و علنیت ربط بدهد؟
تا آنجا که من مباحث کنگره فدائیان اکثریت را دنبال کردم هر بار شاهد بودم که کنگره آنان همزمان بطور مستقیم از اینترنت پخش شده است و گزارشات روزانه کنگره آنها علناً توسط خبرنگاران و ارگان های سازمان مربوطه انتشار یافته است و این برخوردهای علنی و دمکراتیک مشخصاً برای اطلاع رسانی به علاقمندان و دوستداران و حتی مخالفین این سازمان تعبیر می شود. و چنین علنیتی بسیار خوب و قابل احترام است و بسود چنبش دمکراتیک مردم ایران است.
در مورد تغییر نگرش نسبت به تاریخ و گذشته یک سازمان، به نظرم این حق هر جریان سیاسی است. اما می شود آن تغییر نگرش را قبول نداشت و نقد کرد اما نمی شود حق و حقوق اعضا و فعالین یک سازمان سیاسی را در برخورد با تاریخشان انکار کرد.
در ضمن در خصوص تهمت و دروغ در مورد رفت و آمد اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان اکثریت به ایران معمولاً چنین شایعاتی توسط عوامل جمهوری اسلامی و گروه های رادیکال افراطی و توتالیتر مطرح می شود. اگر آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند چنین اطلاعات دقیقی را دارند چرا اسامی افراد شورای مرکزی سازمان مذکور را که به ایران رفت و آمد می کنند را اعلام نمی کند؟ جالب است فرد مذکور این خبر را به اطلاع ما می رساند که برای سازمان های امنیتی رژیم، این افراد شناخته شده است. متاسفانه نویسنده محترم منابع خود را اعلام نمی کند که چگونه و از چه طریقی آن اطلاعات را تهیه می کند؟ واقعیت این است که در اینجا بحث اختلاف نظر و تفاوت فکری مطرح نیست چون داشتن مواضع انتقادی امر طبیعی است و می شود امکان گفتگو حول آن موارد اختلاف را فراهم کرد. اما روشن است که تهمت، دروغ و شعار نمیتواند مشکل پیش آمده را حل کند. آن جریاناتی که گزارش مالی می دهند یا اسامی رهبریشان را اعلام می کنند نمی دانم چگونه می شود این روش آنان را به دمکراسی، باز بودن و دمکراتیک و دمکرات بودنشان ربط داد؟ به علاوه روش فعالیت آن جریانات مورد علاقه نویسنده محترم به خودشان ربط دارد و روشن نیست که چرا آن روش را حتماً باید به گروه های دیگر بسط داد؟
تشکیل دستور یک کمیته از گروه های سیاسی توسط نویسنده محترم (معلوم نیست منظور کدام گروه سیاسی مد نظر است؟ به علاوه کدام یک از گروه های سیاسی شجاعت این را داشته اند که به اندازه سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت از خود انتقاد کنند؟ ) برای رسیدگی به پرونده و شکایت ها دیگر چه صیغه ای است؟ از کی تا حالا سازمان های سیاسی و یا افرادی محترمی چون شما قاضی و وکیل دادگستری یا نماینده مردم ایران شده اند؟ روشن است که فدائیان در میدان مبارزه اشتباهاتی را در سیاست مرتکب شدند و تاکنون هم به مشی خود با توجه به توان و ظرفیت شان انتقاد کرده و می کنند و هنوز هم فدائیان بررسی گذشته سازمان خود را در دستور کار خود دارند و این برای یک جریان زنده و دمکرات ایران بسیار قابل احترام است.
اتفاقاً از نظر من خواننده، سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت یک سازمان جدی و فعال سیاسی ایرانی است و فعالین آن نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور جز فعالترین جریانات سیاسی ایرانی می باشند و همین موضوع آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده را ناراحت و از خود بی خود کرده است. توصیه به شما هموطن ناشناس این است که بگویم که برای ایجاد جو سالم سیاسی اول باید از خودتان شروع کنید و مطمئن باشید با اینکار نه تنها به خودتان بلکه به گروه و همفکران خودتان و جامعه سیاسی نیز خدمت خواهید کرد.
با احترام
فریبرز عظیمی
از گروه های سیاسی (معلوم نیست منظور کدام گروه سیاسی مد نظر است؟ به علاوه کدام یک از گروه های سیاسی شجاعت این را داشته اند که به اندازه سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت از خود انتقاد کنند؟ ) برای رسیدگی به پرونده و شکایت ها دیگر چه صیغه ای است؟ از کی تا حالا افرادی چون شما قاضی و وکیل دادگستری شده اند؟ روشن است که فدائیان در میدان مبارزه اشتباهاتی را در سیاست مرتکب شدند و تاکنون هم به مشی خود با توجه به توان و ظرفیت شان انتقاد کرده و می کنند و هنوز هم فدائیان بررسی گذشته سازمان خود را در دستور کار خود دارند و این برای یک جریان زنده و دمکرات ایران بسیار قابل احترام است.
اتفاقاً از نظر من خواننده سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت یک سازمان جدی و فعال سیاسی ایرانی است و فعالین آن نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور جز فعالترین جریانات سیاسی ایرانی می باشند و همین موضوع آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده را ناراحت و از خود بی خود کرده است. توصیه به شما هموطن ناشناس این است که بگویم که برای ایجاد جو سالم سیاسی اول باید از خودتان شروع کنید و مطمئن باشید با اینکار نه تنها به خودتان بلکه به گروه و همفکران خودتان و جامعه سیاسی نیز خدمت خواهید کرد.
با احترام
فریبرز عظیمی
۲٣٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣٨۹
|
از : دارا احمدی
عنوان : عالی است
مطلب بسیار جالب و خوبی است، خسته نباشید.
۲٣٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹
|
از : نسیم نیکوئی
عنوان : ۹۸ در صد مردم ایران از برپائی حکومت جمهوری اسلامی ایران حمایت کردند
سالهای اول انقلاب پدران ما که از ستم حکومت شاهنشاهی بستوه امده بودند با ایجاد حکومت خمینی موافقت کردند. ما امروز نمیتوانیم به انها خرده بگیریم چون که انها نمیتوانستند اینده را پیشگوئی کنند. دفاع از جمهوری اسلامی در اوائل انقلاب به نظر من کاملا طبیعی بود و من هرگز حاضر نیستم پدران خودمان را به محاکمه بکشانم که چرا از جمهوری اسلامی حمایت کردند .چرا که امروز بعد از ۳۰ سال جوانان ایران پشت بامها صدای اله واکبر سر میدهند و بدنبال موسوی نخست وزیر ان موقع راه میافتند و من چگونه میتوانم دفاع ۳۰ سال قبل پدران خودمان را از نخست وزیر موسوی محکوم کنم? خوب انها هم برای اسایش و رفاه مردم ایران مبارزه کردند و دسته دسته به زندان و شکنجه و اعدام محکوم شدند. ۷۵ در صد اعدامیان چپ سال ۶۷ از فدائیان و توده ایها بودند. پس من به عنوان یک ایرانی سبز به هیچوجه شما را مقصر نمیدانم و خوشحالم که تعدادی از دوستان پدرم هنوز زنده هستند و برای ازادی ایران از چنگال ارتجاع مبارزه میکنند. فدائیان خلق در تاریخ دمکراسی خواهی ایران سربلند میباشند و با تصحیح اشتباها تشان همراه مردم ایران مبارزه میکنند وبه امید روزی که به ایران برگردند و پرچم ازادی خواهی را در ایران برافراشته نگه دارند
۲٣٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹
|
از : اروان کیانی
عنوان : برخورد صادقانه فداییان خلق اکثریت
با سلام به اقای خلیق
من ازجوانان نسل بعد از انقلاب هستم و تحولات سالهای بعد از انقلاب را شخصا مشاهده نکردم و برای من بیشتر تاریخ میباشد ولی در فداییان خلق ایران اکثریت یک نوع صداقت میبینم و از همه کسانی که میخواهند ادای رهبر خلق را در بیاورند دل خوشی ندارم. من در مصاحبه شما صداقت میبینم و برای انهائی که ادعاهای عجیب و غریب برای رهبری طبقه کارگر را دارند و حتا چند عضو کارگر در تشکیلاتشان نیست ولی به اجتماعات مخالفین خودشان حمله میکنند تا انها را از سخن گفتن باز دارند تره هم خرد نمیکنم. من از فعالین دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب ایران هستم وفکر میکنم همه ما برای ایرانی ازاد و دمکراتیک باید متحد شویم و سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت را سازمانی چپ ودمکرات میدانم و برای رهبران ان که تا این حد در درون خود به دمکراسی ارج میگذارند احترام قائلم.
پاینده باشید
۲٣٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : آقای خلیق به سوالات پاسخ نوع توده ای می دهد
آقای خلیق وقتی که حزبی سیاسی بر اساس دفاع از نظام جمهوری اسلامی و برنامه راه رشد غیر سرمایه داری یعنی باز سازی نظام سرمایه در ایران براساس یک نظام سرمایه داری بوروکراتیک که در ان بوروکراتها به رهبری نظام می رسند تغییر می کند دیگر نمی تواند خود را به همان گروه چریکی سابق که حداقل با تمام تناقضاتش به ارمانهای یک حکومت کارگری وفادار بود بچسباند. مگر در تاریخ دنیا کم اتفاق افتاده است که احزاب سیاسی پس از جدا شدن از سازمانی دیگر به راهی دیگر رفته باشند. این فقط مختص فرهنگ عقب افتاده جهان سومی است که هنوز با اتکا به فرهنک فیودالی جوامع می خواهد از اعتبار سازمان مادر استفاده کند و لی تمام برنامه اش چیز دیگری باشد. اگر مثلا سازمان شما از یک نیروی مترقی پشتیبانی کرده بود و بجای رژیم جمهوری اسلامی یک رزیم مردمی بود شما باز هم می گفتید که نه تاریخچه ما ۱۹ بهمن بود.مسلما نه به ان تاریخ کاری داشتید و نه حرفش را میزدید. امروز از تصمیمات بسیار بزرگ خود سخن می راندید که چکونه به پشتیبانی از یک رژیم مردمی پرداخت و شجاعانه با گذشته اوانتوریستی خود تصفیه حساب کرد. از ان مهمتر شما توضیح نمی دهید اگر این سازما ن باز شده است. چگونه است که از برگزاری کنگره های علنی و گزارش مالی و دادن لیست کمیته مرگزی اجتناب می کند. اگر مساله امنییتی است که فکر می کنم خود قبول دارید سازمانی که عضو مرگزیت ان بین ایران و اروپا در سفر است از نظر سازمانهای امنیتی رژیم کاملا شناخته شده است. پس این مخفی کاری از برای چیست. سازمانهای از شما رادیکالتر کنگره علنی دارند و بیلان کار می دهند و اسامی اعضای مرگزیت و حتی کمیته های ان و گزارش مالی انها روشن است سازمان شما که همیشه از یک جناح از رزیم پشتیبانی کرده و بقول خودتان سیاسی کار است و اعضای مرکزیت ان نیز به کسب وکار در ایران و المان مشغولند اگر از مردم ترسی ندارند از چه کسی دارند. نکته اخر این است که در ۱۹ بهمن گروهی چریکی شکل گرفت که علاوه بر مشی چریکی بعنوان یک نیرویی که قصد انقلاب داشت و به نیروی مردم متکی بود عمل کرد ایا اکثریت که براساس رفرم و حمایت از بخشی از رژیم در ۳۰ سال گذشته شکل کرفته است عملا یک حزب و سیاست جدید نیست. اگر نمی توانید از این سیاست حمایت از جناحی از رزیم دفاع کنید مساله ایست که به جبر و جبونی کل احزاب سرمایه در ایران برمیگردد که هیچوقت نمی توانند به اندازه برادران اروپایی خود از یک بنیه قوی برخوردار بوده و همیشه حقظ نظام استثمار برایشان منفقت بیشتر ی داشته است تا خواستهای لیبرالیسم . بنابراین جبن و حضیظ خود را نمی توانید با قایم شدن در پشت سازمانهای رادیکال قایم کنید.
مساله اخر اعلام کرده اید که هیچ مدرکی مبنی بر همکاری و شرکت اکثریت در قتل مخالفان نیست. اگر فقط به کار شماره ۴۱۲ استناد کنیم مکر سیاه روی سفید ننوشتید که در امل با سربداران درکیر شدید و شما و توده ایها حتی زخمی شدید. ایا این راهم که در نشریه خودتان گفتید تکذیب می کنید. چرا یک کمیته از گروههای سیاسی مختلف دعوت نمی کنید که به پرونده های شما و شکایات رسیده رسیدگی کنند و یک گزارش به مردم بدهند. انتخاب کمیته هم باشما فقط از گروهای مختلف یک نمایند به اختیار خود انتخاب کنید. شخصا فکر می کنم انحلال سازمان اکثریت بدلیل جرایمی که مرتکب شده است و رسیدگی به جرایم ان در همکاری با رژیم که منجر به دستگیری و قتل عده ای شده است به سالم شدن جو سیاسی در ایران کمک می کند. احزاب راست و چپ در ایران فقط در یک جو سالم سیاسی می توانند برای تبلیغ برنامه های خود فعالیت کنند. اتهامات وارده به اکثریت بسیار جدیتر و وسیعتر است که بتوانید با یک تکذیت فاتحه انرا بخوانید.
۲٣٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹
|