از : یک زن خانه دار
عنوان : به غزاله فرزانه عزیز
فرزانه عزیز،
برانداختن سیستم طبقاتی در کل جهان که هیچ در یک دهکده هم بدون زور امکان پذیر نیست. انسان ها را نمی توان یکسان کرد چون انسان ها آنرا نمی خواهند. دوست دارند حق انتخاب داشته باشند و نه اینکه از بدو تولد تصمیمات برایشان گرفته شده باشد و آنها مجاز نباشند آنرا عوض کنند. مردم با تجربه های شخصی خودشان یاد می گیرند و انتخاب می کنند. شما در موقعیتی قرار دارید که همه سیستم ها را می توانید بنگرید و یکی را بعنوان ایده آل خود انتخاب کنید ولی اگر فرزند شما و یا نوادگان شما چنین حق انتخابی نداشته باشند از این بلیط یک طرفه ای که پیشینیانشان برای ابد برگزیده اند بسیار ناخشنود می شوند. باید گذاشت مردم داوطلبانه راه زندگی خود را انتخاب کنند و انتخاب کنند که آیا دوست دارند در یک کمون که اجازه ورود و خروج دارند زندگی کنند و یا در جایی مثل غرب که من و شما برای خود انتخاب کرده ایم. کاری که ما می توانیم بکنیم گسترش فرهنگ آزاد اندیشی و مسئولیت پذیریست تا انسانها مهربان تر و برای بهبود اوضاع فعال تر شوند. برانداختان طبقات دوای درد همه امراض نیست و ما نباید خود را گول بزنیم. از یک قرن پیش تاکنون در غرب برای بهبود اوضاع با قوانین تازه و اصلاح قانون کمک های شایانی به زنان و کودکان و غیرو شده است که ادامه خواهد داشت. این سیستم انقدر انعطاف پذیر هست که بتوان در آن توازن به نفع مردم برای مردم و با مشارکت مردم انجام داد. مهم خواست مردم است و خواست های آنها بالا و پایین می رود ولی نقطه مطلوب در حد آن تعادلی است که در وسط است. ما می توانیم برای خود در عهد خود تصمیم گیری کنیم و حق نداریم برای آیندگان تصمیماتی بگیریم که به آنها مربوط می شود. همانطور که ما دوست داریم خودمان تصمیم بگیریم، آنها هم دوست دارند برای خود تصمیم بگیرند. این حق آنهاست و ما حق نداریم از سوی آنها تصمیم بگیریم و قیم آنها باشیم. موضوع طبقاتی مقوله ای جدا از مشکلات زنان است. در غرب سیستم های قانون گذاری بسیار موثر بوده اند و می توانند موثرتر هم باشند بخصوص اگر ما زنان فعالتر عمل کنیم و منتظر آقایان نشویم که کاری برایمان بکنند. دوستدار شما.
۲۴۷۲۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : غزال فرزانه
عنوان : نابودی نظام سرمایه داری پیش شرط رهایی ماست
با سپاس مینای عزیز
مقاله بسیار پر محتوایی بود کاش این دوستان به عمق بحث پی می بردند ومی فهمیدند که اشکال کار در کجاست. کاش می فهمیدندکه فرهنگ مرد سالاری که نه ننها در ایران بلکه حتی در پیشرفته ترین کشور ها هم غالب است ریشه در قدرت اقتصادی دارد . نظام طبقاتی بطور کل و نظام سرمایه داری بطور مشخص این فرهنگ مرد سالارانه با تبلیغات به فرهنگ غالب جوامع تبدیل کرده است . ستم بر زن ریشه در مناسبات اقتصادی دارد و تا زمانی که مالکیت خصوصی بر تولید وجود دارد انگیزه برای فرو دست نگاه داشتن نیمی از جامعه بشری هم وجود خواهد داشت. بحش بر سر این نیست که نباید از همین امروز بر علیه فرهنگ مرد سالارانه و قوانین ضد زن اسلامی مبارزه نکرد ، بحث بر سر این هست که ستم بر زن و برابری واقعی زنان با مردان تنها با یک انقلاب اجتماعی که به نابودی نظام سرمایه داری منجر شود می تواند متحقق شود.
۲۴۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : لیلا موری
عنوان : فمینیست مارکسیست
مینا جان
نوشته بسیار خوب تو به نظرم بازگویه ادبیات فمینیستی مارکسیستی دهه های گذشته است که همانطور که از انتقادات بعد از آن آگاهی داری صرف تقلیل دادن مسائل زنان به مسائل اقتصادی است بدون آنکه کلاف پیچیده روابط قدرت، مذهب، و اقتصاد در نظر گرفته شود.
۲۴۵۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : لیلا موری
عنوان : فمینیست مارکسیست
مینا جان
نوشته بسیار خوب تو به نظرم بازگویه ادبیات فمینیستی مارکسیستی دهه های گذشته است که همانطور که از انتقادات بعد از آن آگاهی داری صرف تقلیل دادن مسائل زنان به مسائل اقتصادی است بدون آنکه کلاف پیچیده روابط قدرت، مذهب، و اقتصاد در نظر گرفته شود.
۲۴۵۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ali mim
عنوان : ریشهٔ همهٔ مشکلات را در فقر و اختلاف طبقاتی جستجو نکنیم
واقعا حرفتان بی معنی است. این ناهنجریهای اجتماعی و فرهنگی در ثروتمندترین کشورهای عرب نشین هم فراگیر است. درست است که ریشهٔ بسیاری از مشکلات در اقتصاد نهفته است، اما در این مورد خاص پیش زمینههای فرهنگی نقش بسیار پر رنگتری دارند.
۲۴۴۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : یک زن
عنوان : مقدمه ی خوب نتیجه ی بی ربط
خانم خانلرزاده شما از یک مقدمه چینی درست به مثالها و مواردی رسیدید که آنها هم از کانتکست شان (به قول شما) خارج بودند و در این ارتباط بی ربط هستند.
این درست که ساختارهای اجتماعی-فرهنگی-سیاسی تعیین کننده هستند، اما انسانها هم باید به شکل فردی در جهت آگاهی یافتن و قبول مسئولیت بجنبند، مرد یا زن فرقی نمی کند. مرد ایرانی با خصوصیات عام فرهنگی که دارد حتما مردی متعصب و ناموس پرست است، در این که شکی نیست. حالا این ناقض این مسئله نیست که این فرهنگ هم خودش تاریخی دارد و در ساختارهای اجتماعی جا افتاده است. چه می شود کرد تا این فرهنگ عام مرد ایرانی تغییر کند، یک تلاش کوچک به پرسش گرفتن این فرهنگ برای رجوع دادن به خود مردان ایرانی است. این تلاش ناقض تحلیلها و تلاشهای کوچک و بزرگ دیگر نیست. یک دولت هم باید باشد که امنیت را برای زنان با وضع قوانین و اجرای جدی آنها تأمین کند، مردان و زنان باید خود را تراپی کنند، به شکل فردی، گروهی و در سطحی اجتماعی. دولتی هم باید باشد که بودجه بگذارد و این مسئله را در جامعه ترغیب و حمایت کند. بعدش آموزش و پرورش است، کودکان که نسلهای آینده یک جامعه هستند، آنجا باید پایه های یک فرهنگ ضد تبعیض جنسیتی گذاشته شود، با حمایت دولت، قانون و کل ساختارهای اجتماعی. اما و اما و اما ... مردان ایرانی هم باید با واقعیتهای خودشان روبرو شوند و این همه از زیر مسائل اساسی در نروند، به بهانه ی این که ما اینجوری بزرگ شدیم و غیره، اگر اینقدر آگاهی که این جوابها را ردیف کنی، چرا در جهت خودیابی و تغییر خودت نمی کوشی؟ تو مرد ایرانی مسئولیت داری، و "مظلوم نمایی" هم چاره ی کار نیست، در این عرصه باید با خودت و رفتارت و تأثیرات زیانباری که بر زنان و کل جامعه گذاشته ای روبرو شوی و مسئولیت را به عهده بگیری. تمام.
۲۴۴٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|