انحلال سیاست: جایگزینی دمکراسی خواهی
با دمکراسی سازی
- رضا سیاوشی - امیرحسین گنج بخش

نظرات دیگران
  
    از : آرش

عنوان : پاسخ به چند پرسش درباره طرح کوچ همزمان و دست جمعی به وطن
چند پرسش و پاسخ درباره طرح کوچ دست جمعی و همزمان به وطن:

۱-ضامن اجرای صحیح این طرح در راهکارهای عملی پیش بینی شده در طرح شما کجا و چه مرجعی هست؟

به گمان من بهتر است از ضمانت اجرایی صحبت نکنیم. اما اراده ملی برای نجات وطن و کنگره ملی که بتواند حداکثر توان ملی را برای برقراری توازن قوا با رژیم به فعل درآورد.

۲-در این طرح قانون اساسی فعلی میزان برای اجرای یک پلاتفورم یا رای گیری آزاد پیش بینی شده است؟!

طرح نیاز به کامل شدن دارد. اما بستگی به چگونگی و «میزان تعادل قوا»، عقب نشینی و تن در دادن رژیم به برگزاری انتخابات آزاد فرق خواهد کرد. آن هم می تواند نهاد برگزار کننده انتخابات آزاد را مشخص کند که بهترین حالت سازمان ملل خواهد بود. هدف واداشتن حاکمیت به تن در دادن به انتخابات آزاد است. اینجا دیگر موانع احتمالی قانون اساسی فعلی میشه مشکل رژیم که باید حلش کنه! این هم برای رژیم راحته. مثلن کافیه شورای نگهبان استعفا بده و خود همین رهبر یک شورای بیطرف انتخاب کنه. ما که نمیخواهیم آن ها را حذف کنیم. ما می گوییم بگذارید ملت تصمیم بگیرد.

۳- آیا صلاح نمیدانی برای چنین طرحی که نیاز به مشارکت بالا دارد؛ یک وبسایت طراحی کنی؟

در این مرحله تلاش این است که با رایزنی غیررسمی با شخصیت ها و سازمان ها، کمیته موقت هماهنگی تشکیل بشه. شاید بهتر باشه که این کار توسط این گروه انجام بشه؛ همراه با اعلام طرح تکمیل شده برای نظر خواهی عمومی.

۴-آیا تا الان با جناح های سلطنت طلب و شخص شاهزاده رضا پهلوی و همچنین جبهه ملی و حزب کارگر- کمونیسها- و مجاهدین خلق و پان ایرانیستها و انجمن پادشاهی و . . . هماههنگی کرده ای؟

تلاش کرده ام با همه تماس بگیرم. در سایت آقای رضا پهلوی هم یادداشت گذاشتم.


۵-آیا تصور میکنی گروه های سیاسی ما برای چنین مذاکره ای داری ظرفیت و جنبه های لازم شده اند؟

در ضرورت تشکیل کنگره ملی تردیدی نیست. مشکل یه پلتفرمه که گروه ها را دور هم جمع بکنه که هنوز متاسفانه نمیشه این کار را کرد. اما در هدف مشخص سازماندهی کوچ بزرگ همزمان که از نظر سیاسی خنثی است و کاری است اجرایی، امید است بتوان همه را زیر یک سقف جمع کرد. ظرفیت و آمادگی نسبی است. در این مورد مشخص گمان کنم ظرفیت هست.

۶- من هنوز یادداشتهایی از سوی گروه های سیاسی میبینم که شدیدا بر ضد حکومت شاهنشاهی و شاه فقید است.آنها به طرزی غیر منطقی اصرار دارند؛ که شاهزاده به پدر فقیدخویش ,بخاطر اتفاقات گذشته که هیچ ارتباطی با شخص شاهزاده ندارند؛انتقاد توهین آمیز بکند. و این باعث یک سکته مهم در زنجیره گفتمان گروه های سیاسی ایران شده است. در طرح شما,برای این مانع چه راه حلی پیش بینی شده است؟

مشخصن چیزی پیش بینی نشده. هدف سازماندهی و اجرای یک طرح ملی است؛ بازگشت به وطن. این فرصت خوبی است برای زدودن کینه های گذشته از دل ها و تعامل در یک محیط رو به آینده نه گیر کرده در گذشته!
۲۵۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : تشکیل کنگره ملی یک ضرورت است
خشایار گرامی:

این حرف های کهنه چون رهبری را از دست دیگری دربیاریم بذارید کنار. کنگره ملی حزب و یا جبهه و یا تشکل سیاسی نیست. یه نهاد ملیه که باید همه ایرانیان ( تمامی جریانات موجود ) از جمله اصلاح طلبان را نمایندگی کنه برای نجات میهن. از آن جا که بسیاری از گروه های سیاسی ما و رهبرانشان اغلب در تاریخ و در دوران جنگ سرد یخ زده اند و حامل کینه های گذشته اند...، نمی تونند حول هیچ برنامه سیاسی گرد هم بیان. کوچ دست جمعی چند میلون ایرانی تاریخ این سرزمین را عوض خواهد کرد و بستر آشتی ملی خواهد شد حول کنگره ملی.

اگه تو خارج ۵ نفر داوطلب برای این کار پیدا نمیشه بهتره زر مفت نزنیم و برای داخل نسخه نپیچیم و مدعی نباشیم چرا لنگش نکردن!
۲۴۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : کامران

عنوان : پرسش های بی پاسخ
با تشکر از آقای آرش که زحمت کشیدند و از دید خودشان پاسخ هائی به پرسش های من دادند، جای تعجب و تاسف است که نویسندگان مقاله که می خواهند در فضای اپوزیسیون سیاسی ایران تحول ایجاد کنند، ضروری نمی بینند به پرسش هائی که می توانند به پیشبرد بحث کمک کنند، جوابی بدهند.
۲۴۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : خشایار رخسانی

عنوان : جدایی میان واقعیت و آرزو
آرش گرامی، خواسته هایی را که شما پیشکشیده اید هیچگونه پایه ای بر روی زمین واقعیت ندارند. واقعیت آنچیزی است که در خیابان های ایران و در میان مردم در درون کشور جریان دارد. اگر میخواهید براستی کمکی به جنبش آزادیخواهی مردم بکنید که هم اکنون یک سال است که دارد پایداری میکند، پس کوشش کنید تا در سازماندهی و ساختن یک رهبری گروهی برای آن بکوشید. اینکار را میشود از راه برپایی هسته هایی آغاز کرد که از چند تن آدم آزاده ساخته شده اند که به دمکراسی و سکولاریسم باور دارند و نخست جدا ازهم در درون کشور و برون از کشور کُنشگری کنند، سپس میشود با پیوند دادن این هسته ها از راه اینترنت، تورینه های (شبکه های) گسترده را در برونمرز و درونمرز ساخت، تا این شبکه ها بتوانند رهبری جنبش را از دست اصلاحگرایانی که نمیخواهند از مرزهای سرخ حکومت اسلامی گذر کنند، بیرون بیاورند و بدستِ نیروهایی که خواهان مردمسالاری و جدایی دین از حکومت هستند بسپارند. دیگر برنامه ها همانند برپایی «کنگره ملی» در برونمرز و این گونه گفتمان ها از هر ستونی بر زمین واقعیت بی بهره هَستند. شما زمانی میتوانید چنین هَنداخ (طرحی) را پیش بکشید که بتوانید پنج تن را پیدا کنید که همانند خودتان میاندیشند و آماده هَستند که برای برپایی چنین کُنگره ای زندگی شخصی و کار و بار خودشان را کنار بگذارند و تنها در راه این برنامه فرارسانی و تبلیغ کنند، تا شاید چند سال دیگر این برنامه بتواند میوه بدهد و چند تن دیگر را بدور خودش گردآورد. ولی کار برپایی هسته های کُنشگر برای پیش برد جنبش یک کاری شدنی است که با واقعیت همخوانی دارد، زیرا در ایران هم اکنون خیلی از کُنشگران جنبش از این برنامه پیشوازی میکنند.
۲۴۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : بهترین فرصت برای بازسازی جایگاه واقعی گروه های خارج کشور
وقت آن رسیده که رهبران احزاب و سازمان ها و شخصیت های مقیم خارج کشور حول طرح:

تدارک و برنامه ریزی همزمان کوچ چند میلیونی مهاجرین به کشور


مقدمه آشتی ملی و تشکیل کنگره ملی برای برقراری دمکراسی پایدار در ایران را فراهم آوردند. اجرای موفقیت آمیز این طرح و کمک به مردم در داخل کشور فرصتی نیز هست که گروه ها و شخصیت های مقیم خارج بتوانند جایگاه واقعی خود را نزد مردم بازسازی کنند.

یعنی این که هم واقعا به مردم و میهن کمک می کنند و هم جایگاه واقعی خود را نزد مردم بازسازی می کنند.

حول هیچ پلتفرم دیگری امکان تشکیل کنگره موقت ملی نیست. وقتی کنگره ملی در خارج تشکیل شد و توانایی خود را در عمل سازماندهی و اجرای موفقیت آمیز کوچ دست جمعی مهاجرین نشان داد، بزرگترین قدم را جهت جایگزین سیاسی با حاکمیت انجام داده است. بعد با پیوستن احزاب و گروه ها و شخصیت های داخل کشور به کنگره، کنگره ملی کامل می شود.
۲۴۹۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : خشایار رخسانی

عنوان : جامعه سیاسی در برونمرز
درود به جناب رضا سیاوشی و جناب امیرحسین گنج بخش،
و با سپاس از رنج برگرفته شما برای گردآوری این نوشتار.
از دیدگاه من جامعه سیاسی ایرانیان در برونمز در سه دهه گذشته یک جامعه کُنشگر و عمل گرا نبوده است. و از اینرو که یا نخواسته است و یا نمیتوانسته است مسئولیتی در دگرگونی هایِ راستین در درون کشور بپذیرد، هیچگاه وجود این جامعه از سویِ ایرانیانِ درون کشور احساس نشده است. ولی جامعه مدنی در ایران همانند جنبش زنان (کارزار یک میلیون امضا) وجود دارد چونکه نیاز به پیدایش آن وجود داشته است؛ که همانا ستم چند برابر بر زنان است.
در سه دهه گذشته جامعه سیاسی ایران در برونمرز سرگرم گفتاوردهای فرضی و گمانه زنی ها در باره-یِ آینده ایران بوده است، بدون اینکه در این جامعه اراده ای برایِ گردآوری و سازماندهی و برنامه ریزی این دیدگاه های گوناگون وجود داشته باشد که بخواهد آنها را در چهار چوبِ اساس نامه و مرام نامه-یِ یک سازمانِ کُنشگر، بکار درآورد. زیرا نیازی به اینکار احساس نمیشده است و در زمان نیاز است که آدم دست به نوآفرینی میزند.
اکنون که به پاس جنبش سبزها مردم ایران به حرکت در آمده اند، آنچه که برای پیش بردن این جنبش و پیروزمند کردن آن نیاز میشود، رهبری گروهی و سازماندهی آن است. دستکم، هم اکنون از جامعه سیاسی ایران (که در این جا منظور من فرد فرد ایرانیان برونمرزی است که نگران آینده ایران هَستند و میهن خودشان را دوست دارند)، امید میرود که با فروگذاشتن سه دهه خوی و عادت تئوری بافی و گمانه زنی بدور گفتاوردهای فرضی، همه-ی توانشان را در راه سازماندهی جنبش در درون کشور بکار بگیرند. راه سازماندهی نیز این است که افراد و کُنشگران سیاسی که به مردمسالاری و گیتیگرایی (جدایی دین از حکومت) باور دارند همدیگر را پیدا کنند و یا به سازمان هایِ دمکراتی به پیوندند که در این راه پیشگام شده اند، تا با برپا ساختن هسته های گوناگون در برونمز و درونمرز و پیوند دادن آنها از راه اینترنت در راه ساختن تورینه ها (شبکه ها) کار کنند. از اینراه میشود با کُنشگران جنبش در درون کشور پیوند برپا ساخت و بر روی فرایند جنبش تأثیر مثبت و تعیین کننده گذاشت. آن خرد و یا رهبری گروهی که باید رهبری جنبش را از دست اصلاح گرایان در داخل کشور بگیر و بدست نیروهایِ آزادیخواه و گیتیگرا (سکولا) بسپارد، تنها از این راه میتواند ساخته شود.
حقیقتی را که ما باید درنگریم، این است که سرنوشت جنبش در خیابان ها و بازار و کارخانه ها و در درون جامعه ایرانیان در درون کشور است که تعیین خواهد شد و نه در خیابان های اروپا یا لُس آنجلس و یا تلوزیون های ماهواره ای.
۲۴٨٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : سیما سین

عنوان : دوستان نویسنده،
دوستان نویسنده،
مقاله ی بسیار جالبی نوشته اید و به نکاتی که در خور اهیمت بسیار است پرداخته اید. این مقاله می تواند راهگشا باشد و درنسل سیاسی گذشه حرکتی بوجود آورد. بگمان من انسداد سیاسی درون مرز نیاز به ارزیابی جامعی دارد که تحلیل آن بدون اهرم عامل یعنی رژیم جمهوری اسلامی و شگردهای فرو انسانی آن برای جلوگیری از انکشاف و توسعه ی سیاسی مقدور نیست. بگمان من بدون بررسی و شناخت آن شگردها و پیدا کردن شیوه های مقابله یا خنثی کردن این بن بست، توسعه ی سیاسی در میهن ما کند و ناقص انجام خواهد گرفت وهمین روندی که از آنها بدرستی نام برده اید بازتولید خواهد شد.
در خاتمه با احترام یاد آوری می کنم زبانی که برای نگارش برگزیده اید دشوار و گاه ابهام آفرین است و اگر چنین نبود این مقاله سودمند با اقبال بیشتری روبرو می شد
۲۴٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : پاسخ به پرسش های کامران
پرسش اول: به نظر شما در یک انتخابات آزاد، مردم بین کدام راه حل ها حق انتخاب خواهند داشت؟ به عبارت دیگر، انتخابات آزاد با چه هدفی انجام خواهد گرفت؟

پاسخ: به گمان من خواسته برگزاری انتخابات آزاد هم استراتژی است و هم تاکتیک. استراتژی ست زیرا که قرار است صندوق های رای برای همیشه داور باشند. تاکتیک هم هست چرا که اهرمی است که می توان با آن تا تدوین قانون اساسی جدید به حاکمیت فشار آورد. حتی اصولگرایان داخل رژیم هم نمی توانند آشکارا با برگزاری انتخابات آزاد مخالفت کنند. بنابراین هدف برگزاری انتخابات آزاد، انتخابات آزاد است. اگر لازم شد رفرانراندم برگزار شود برگزاری رفراندم آزاد است. ولی مورد عملی آن انتخابات پیش روی مجلس شوراست. بستگی به قدرت جنبش و توازن قوا با رژیم مجلس موسسان جدید برای تدوین و تصویب قانون اساسی جدید بهترین حالت است.


پرسش دوم: آیا وزارت کشور حکومت اسلامی فعلی این انتخابات را برگزار خواهد کرد؟ یا ارگان دیگری؟ چه تصور یا برنامه ای در این رابطه دارید؟

معیارها و استانداردهای تدوین شده جهانی ملاک خواهد بود. بسته به قدرت جنبش و توازن قوا با رژیم، برای ارگان ناظر می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- سازمان ملل
- اتحادیه اروپا
-سازمان کنفرانس اسلامی
- هیئتی از کشورهای مالزی و ترکیه و پاکستان
- کنگره ملی موقت
- ترکیبی از کنگره ملی موقت و نمایندگان حاکمیت
-ترکیبی از نمایندگان اصلاح طلبان و حاکمیت
- ترکیبی از نمایندگان مراجع تقلید و نمایندگان حاکمیت
۲۴٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : کامران

عنوان : انتخابات آزاد با چه هدفی؟
تا زمانیکه نویسندگان محترم به دو پرسشی که مدتهاست مطرح شده اند، پاسخی ندهند طبیعتا دیالوگی بر قرار نخواهد شد.
پرسش اول: به نظر شما در یک انتخابات آزاد، مردم بین کدام راه حل ها حق انتخاب خواهند داشت؟ به عبارت دیگر، انتخابات آزاد با چه هدفی انجام خواهد گرفت؟
پرسش دوم: آیا وزارت کشور حکومت اسلامی فعلی این انتخابات را برگزار خواهد کرد؟ یا ارگان دیگری؟ چه تصور یا برنامه ای در این رابطه دارید؟
۲۴٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : secular

عنوان : V
هر جا که نقش جامعه مدنی را در بعنوان قانونگذار تضعیف نمایند, نشانه گرایش سیاستها بسمت دیکتاتوریست که ناشی از شکاف بین واژه جامعه مدنی و سیاسی است!!!
حال انکه جامعه مدنی مساویست با جامعه سیاسی!!! جامعه مدنی جامعه ایست قانونگذار و حسابگر که حقیقت را در زمان می یابد.
سطح انطباق این دو فاکتور, معیاریست برای اندازه گیری دمکراسی در یک فرایند عینی!!!

شاهزاده = امامزاده و ایدئولوژیها با ژستها و اتیکت های رنگارنگ, در یک سو با هم مشترکند و آن جدا سازی واژه جامعه مدنی از جامعه سیاسیست, تا خود را درون جامعه سیاسی تعریف کنند و به بیانی دیگر خود را متفکر غالب نمایند و جامعه مدنی را مقلد و فرمانبر!!!

از اینرو با بکار گیری واژههایی چون "طرفدار و حامی و پدر ملت" , "دفاع از حقوق خلق و طبقه" , "سازنده دمکراسی" و ... خود را بعنوان سخنگو و قیمی که متعلق به جامعه متفکر است تحمیل میسازند.

در حقیقت تمام این بازیها و مانورها برای ربودن قدرت و ثروت ملی از جامعه مدنی-سیاسی است!!!

jonbeshe Tahvol khahe secular
۱۵/۲/۸۹


..
۲۴٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : ن. عصاره

عنوان : بازسازی آمرانه جامعه سیاسی؟
تعریف شما از قلمرو فعالیت جامعه مدنی و جامعه سیاسی و تاکید بر اهمیت وجود این دو اندام زندگی اجتماعی مورد قبول و تایید من نیز می باشد. لیکن ارزیابی از علل فروپاشی جامعه سیاسی را به مطالبه محوری و یا به مهاجرات سیاسیون به جامعه مدنی نسبت دادن، واقعی نیست. این ادعا هیچ پایه ای در مورد بسیاری از کادرهای سیاسی مقیم خارج کشور ندارد. ولی ضعف و فروپاشی در میان این نیروها نیز بوضوح مشاهده می شود. جنبش سیاسی به هزیمت رفته است چون برای بخشی تجربه انقلاب اسلامی و برای بخش دیگر تجربه سوسیالیسم سابقا موجود، مراجع فکری آن ها را جاروب کرد. ناگفته نماند که بهره برداری جامعه سیاسی ایرانی از مراجع فکری، عمدتا مبتنی بر تقلید محتوای فکر و نه اموزش روش شناخت مستقل آن ها بود. در غیاب تجربه اندیشه ورزی مستقل، جنبش سیاسی نه مرجع تقلید فکری و نه توان ابداع فکری برایش باقی ماند. پس تا ابداع یا اقتباس مجدد، زمانی را لازم دارد. و طی این زمان سیاسیون مانند اتم هایی می شوند که هریک برای خود هست و مداری دارد که روی آن مدار به حول هسته اش می چرخد. اراده ای جمعی بر آمد نمی کند. در چنین حالتی «جنبش انتخاباتی» و «راهبرد انتخابات آزاد» که مقاله شما با تکیه به آن ها می خواهد جامعه سیاسی به خود آید، تنها شمعی هستند در تاریکی در دستان شمائی که چه بخواهیم و چه نخواهیم مورد توجه توده عناصر سیاسی نیستید. و این شامل حال تمامی افکار دیگر نیز می شود. هر کسی اتمی است بر مدار خود و به دور هسته خود در حال دوران. از این برزخ باید گذشت. برای دریافت روند گذر از این برزخ، باید توجه نمود که منشا شکل گیری فکر در ابتدا فردی است و بدنبال شکل گیری افکار در افراد، افراد همفکر به هم نزدیک و گرایشات را می سازند. و از گرایشات بطرف فکر ها و گفتمان غالب جامعه عبور می شود. این روندی است که ناگزیر باید طی شود و تا حدی نیز طی شده و بنظر می رسد که به مرحله شکل گیری گرایشات جدید سیاسی رسیده باشد. بنابراین، تا زمانی که سیاسیون عناصری اتمیزه و بی هویت هستند نمی توان آمرانه خواست که آن ها جامعه سیاسی را باز سازی کنند و این آن چیزی است که نویسندگان مقاله بالا بدلیل ارزیابی خاصشان از علت پاشیدگی نیروهای سیاسی قدیمی، خواهانند.
۲۴۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : راه تغییر از «وضعیت موجود» در جهان دانش- محور
اول بذارید نگاهی بر کارنامه گروه های سیاسی و گفتمان های اخیر بیندازیم. اشکال اساسی این است که در هر گروه:

-اندیشمندانشان فکر می کنند با «نوشتن» درباره سکولاریسم و دمکراسی، جامعه سکولار و دمکرات خواهد شد.

- معمولی هایشان هم فکر می کنند، وقتی رهبرشان و یا حزبشان در راس امور قرار گیرد همه چیز حل خواهد شد!!

به گمان من لیست کردن آرزوهای شیک توسط جریانات و تشکلات سیاسی در این سی سال بیشتر خودارضایی بوده تا نزدیک تر شدن به هدف.

برای هر «تغییری» باید «وضعیت موجود» را فهمید و با در نظر گرفتن «وضعیت موجود» طرح و برنامه داد. بد نیست دوستان یکی دو تا مقاله درباره «مدیریت تغییرات» بخوانند. مثلن حتی صاحب یک شرکت وقتی می خواهد در یک کارخانه خود که ملک و سرمایه فردی خودش هست تغییراتی به وجود بیاورد، برای مدیریت این تغییرات شرکت مشاور استخدام می کند. چون بدون همکاری کارکنان که تغییرات شامل حال آن ها خواهد شد، تغییرات مورد نظر موفق نخواهد بود. حال در کشوری با چنین پیچیدگی های فرهنگی، مذهبی، قومی، جنسیتی.... و گروه های سیاسی که در طول این سی سال جز از هم فاصله گرفتن کار دیگری انجام نداده اند؛ نمی توان با خوش خیالی و امید به رهبرانی که در کارنامه خود نمره درخشانی ندارند و تکرار حرف های تکراری درباره سکولاریسم و دمکراسی کاری کرد کارستان.

اینجاست که باید گفت معادله خیلی پیچیده تر از یک معادله خطی ساده است. کتمان آن، معادله را ساده نمی کند.

ما چاره ای نداریم که گوناگونی در خلقت (هستی) را بپذیریم و با آن برنامه های خود را هماهنگ گنیم. گوناگونی در فرهنگ و زبان و اختلاف ابدی دیدگاه ها چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت.

با فروپاشی حکومت های ایدئولوژیک در شرق و پایان دوران دو قطبی در دنیا، و در دهکده جهانی همه کشورها کم و بیش دارن به حاکمیت «دانش» تن در میدن. این وسط بالا و پایین کردن نرخ بهره و کم و زیاد کردن مالیات ها شده کار دولت ها.

دمکراسی بستر تعادل بین اختلافات است نه محو اختلافات؛ و آزادی برای رشد و شکوفایی استعدادها و خلاقیت هاست.

این دانش با تفکر و تعقل در آیات آفرینش (انسان، حیوانات، گیاهان، ستارگان، زمین،.....) توسعه پیدا می کند و با کشف نادانسته ها به بسیاری از پرسش های همیشگی بشر درباره خلقت و غیره هم پاسخ داده خواهد شد. (و هم پاسخ به نیازهای انسان هوشمند و کنجکاو که خود موتور محرک پیشرفت هم می شود).

آزادی هم تا مرز بی نهایت است.

حالا طبق قرآن پیامبر و شرع و مناسک و .... هر قومی هم بخودشان مربوط میشه و کسی نمی تونه بگه مال من بهتره و سر دیگران را ببره.

این رویکرد خداباوران و بی خدایان را در «آیات» آفرینش که برای همه «یکسان» است به هم پیوند می زند. و اندیشه ای را ارائه می دهد که می تواند با در نظر گرفتن وضعیت موجود و در وضعیت موجود تغییر ایجاد کند.

سرتاسر قرآن پر است از تفکر و تعقل روی آیات آفرینش و کشف کلمات بی نهایت خدا (دانستن نادانسته ها) برای رشد و رفاه و رستگاری.

در این افق آزادی هر فرد از مسیر آزادی دیگران (دمکراسی و شرکت خلاق در امور اجتماعی) می گذرد نه ریاضت و رهایی فردی.

در این افق هر انسان چون خدا «خالق» است و چون خدا هنرمند که به بهترین صور خلق می کند نه برده و تسلیم....
۲۴۷۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : secular

عنوان : !!!
تقسیم کار اجتماعی میان جامعه مدنی و جامعه سیاسی است????????

Hamin ja daghighan shoma moshkel darid zira mikhahid khod ra balegh va jamhe ra na-balegh neshan daahid !!! va khod ra sokhaan goo va varese ghodraat va servat namaid !!!!!!!

in bazi ha tamam shodeh !!!!


از پدر فلسفه سکولاریسم ایرانزمین, پرفسور منوچهر جمالی که با آغاز قرن ۲۱ , گیتی را با فلسفه سکولاریسم ایرانزمین مزین نمودند, سپاسگذاریم!

جهان, قرن ۲۱ را با فلسفه نوین بر خاسته از فرهنگ سکولار ایرانزمین و پایان احزاب چپ و راست آغاز نموده است!!! فلسفه ای که جنبش سبز نسل جوان و خردورز ایرانزمین بدان آراسته است.
جنبش تحولخواه سکولار


فراکسیون برابری حقوقی (jonbeshe zannan)
فراکسیون مادران صلح
فراکسیون مدرن دفتر تحکیم
فراکسیون حمایت از حقوق کودک
فراکسیون کانون رسانه های گروهی (کانون نویسندگان و کانون خبرنگاران ...)
فراکسیون کانون تدریس (اساتید , معلمان و مراکز خصوصی آموزشی, سازمان پژوهش و تحقیقات)
فراکسیون تولیدکنندگان و فروشندگان
فراکسیون سندیکای ترانسپورت (سندیکای رانندگان و سندیکای تعمیرکاران , هواپیمایی ... )
فراکسیون بهداشت و درمان (سندیکاهای...)
فراکسیون حقوق دانان (سندیکاهای...)
فراکسیون بازیابی (سندیکای کارگران شهرداری, ...)
فراکسیون میراث فرهنگی (سندیکاهای....)
فراکسیون محیط زیست (سندیکاهای ...) فراکسیون...

هنگامی ملت با هـم ، سیمـرغ را میجـویند
خودشان، هم « شـاه » ، وهم « خـدا »
میشوند!!!
قرن ۲۱, قرن جامعه مدنی ، آزادیهای فردی و حقوق شهروندیست!
قرن ۲۱, قرن احزاب چپ و راست به نمایندگی از ایدئولوژیها نیست (مذهب ، سوسیالیسم ، کمونیسم ، ناسیونالسم, پانیسم و مشروطه...)!!!

ایدئولوژیها در تقلا برای بدست گرفتن قیومیت جنبشها و سندیکاها در جهت تثبیت آینده حیات سیاسی خود بعنوان مرکزیت قدرت تصمیم گیری بدست و پا افتاده اند.
غافل از آنکه جامعه مدنی در قرن ۲۱ برای دستیابی به حقوق حقه اش, اینبار نه از طریق سپردن سرنوشت خویش بدست احزاب تزدیک به تفکر جنبشها و سندیکاها , بلکه اینبار خود تفکر جنبشها و سندیکاها, حاکمیت را بدست خواهد گرفت.
جنبشهای مدنی و سندیکایی فراایدئولوژی , احزاب مدرن سیاسی- مدنی آینده ایرانزمینند !!!


http://www.jamali.info/index.php
۲۴۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : برنامه دو ساله
هدف: برقراری دمکراسی پایدار در ایران

استراتژی: «تغییر» مرحله ای مسالمت آمیز به دمکراسی

۱) استفاده از اهرم اصول فراموش شده قانون اساسی فعلی مربوط به حقوق مردم و تقویت و گسترش نهادها و شبکه های اجتماعی و جذب و شرکت فعال مردم در امور و پروژه های اجتماعی.

۲) تشکیل کنگره موقت ملی در خارج کشور که تمامی جریانات سیاسی و اجتماعی را نمایندگی کند با هدف «تدارک و سازماندهی کوچ همزمان چند میلونی مهاجرین به کشور» برای ورود به میهن شش ماه قبل از برگزاری انتخابات پیش روی مجلس شورا.

۳) تدارک و سازماندهی راه پیمایی بزرگ داخل کشور برای شش ماه قبل از برگزاری انتخابات پیش روی مجلس شورا.

۴) برپایی همزمان راه پیمایی بزرگ چند روزه (از یک شهر به شهر دیگر) در داخل و خارج و ورود همزمان میلونی هموطنان مهاجر به کشور.

۵) امید است با راه پیمایی بزرگ در وطن و به سوی وطن حاکمیت به برگزاری انتخابات آزاد تمکین کند. وگرنه کنگره ملی برای برگزاری انتخابات آزاد با استفاده از تجربه های کنگره موقت ملی خارج کشور تشکیل و خود به برگزاری انتخابات آزاد اقدام خواهد کرد.

۶) اگر جنبش اقدامی اساسی انجام ندهد، خطر فروپاشی و تجزیه و جنگ داخلی را تا دو سال دیگر دست کم نگیرید!
۲۴۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۹