پس چه کسی دارد جنایت می کند؟ - ف. تابان

نظرات دیگران
  
    از : بهروز ماهان

عنوان : چرا جایگاه آقای نگهدار در سازمان چریکهای فدایی خلق نباید میبود
دوست عزیز ، آقای پیمان :
مقاله زیبای شما را خواندم تنها انتقادی که میشود با ان کرد این است که نام بردن فرخ نگهدار از ارزش مقاله شما میکاهد زیرا این شخص ۳۱ سال است که چشمان خود را به روی حقیقت بسته است
آقای پیمان عزیز : اگر به کلیه مقالاتی که آقای نگهداراز قبل از انقلاب تا کنون نگاه کنید در می یابد که نظریات ایشان، اساسا به سازمان چریک های فدی خلق شباهتی نداشته است اما ایشان در سازمانی به آن زیبایی و آن نام پر شکوه ، رخنه کرد و آن سازمان را از اساس به بیراهی و به بی هویتی کشاند.ا آقای نگهدار البته که آزاد است هر نظری داشته باشد اما ایکاش با حزب و یا گروهی همکاری میکرد و عضو میشدکه نظراتش با پایگاه طبقاتی حزبی که عضو آن بود تطابق میداشت همان طور که خوشبختی مردم ایران با تکیه بر اعتمادی که به خمینی کردند از بین رفت خوشبختی بسیار کسانی که به سازمان چریک های فدایی خلق دل بسته بودند توسط اعتمادی که به این سازمان داشتند توسط آقای نگهدار بر باد رفت یکیش خود من !!!!!!
جالب توجه است که سازمان اکثریت مگر به قحطی تئوریسین دچار شده است که هنوز بعد از ۳۱ سال از مهره سوخته ای مثل ایشان ، دست بر نمیدارد و نام پر شکوه گذشته خود را با یک معذرت خواهی به ملت ایران ادا نمیکند ؟ هر چند که آقای بهزاد کریمی ، در مقاله ای که چند وقت پیش نوشتند به یک معذرت خواهی اشاره داشته اند
آقای پیمان عزیز : مقالات خود را بنویسید بدون اینکه نامی از این مهره ها ببرید آنها در بستراندیشه تاریخ خلق ایران ، مدت هاست که سوخته اند

عنوان : استقلال قوه قضاییه :
لاریجانی در سخنان اخیر خود به صراحت اعلام کرد که حکمی بر خلاف نظر رهبر ایران نمی دهد و به این افتخار کرد که قوه قضائیه طرفدار ولایت فقیه است.

استقلال قوه قضاییه :
طبق قانون اساسی سه قوه مجریه و قضاییه و مقننه ، استقلال دارند و از هم جدا هستند اما هر گاه به انتخاب رییس قوه قضاییه نگاهی کنید طبق قانون اساسی طبق اصل ۱۵۷ ، از طرف رهبر انتخاب میشود در کشور های دیگر ، انتخاب رییس های هر قوه ، کاملا استقلال دارد حال به سخنان رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی گوش کنید :

لاریجانی در سخنان اخیر خود به صراحت اعلام کرد که حکمی بر خلاف نظر رهبر ایران نمی دهد و به این افتخار کرد که قوه قضائیه طرفدار ولایت فقیه است.

با این حساب به گفته خود برای احکامی که در این قوه صادر و اجرا می شود نمی توان قوه قضائیه را محکوم کرد و باید دانست که حکم قضایی در ایران از جایی دیگر یعنی رهبری می آید.
۲۵۷۶۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بیژن حکمت

عنوان : بنظر من آرش درست میگوید
بنظر من آرش درست میگوید. شما آقای تابان به مسئله استراتژی و تاکتیک توجه نمیکنید.
خودتان در پایان نوشته اید : "آقای خامنه ای به عنوان مسئول اول وضعیت بحرانی کشور، سرکوب و... شایستگی رهبری کشور ما را ندارد و باید از مقام خود برکنار شود ". آیا ازین حرف نمیتوان نتیجه گرفت که شما خواهان حفظ ولایت بدون خامنه ای هستید؟ شاید این تاکتیکی برای شما در استراتژی گذر به دمکراسی باشد. خوب آیا بهتر نیست در باره شرایط و امکانات و شانس برد چنین تاکتیکی بحث کنیم و آنرا با " فشار برای تغییر رفتار خامنه ای " مقایسه کنیم؟
یا شاید بهتر باشد فراسوی ایندو، استراتژی مثبت اتنخابات آزاد را بیش بکشیم. اگر بگوییم باید آزادی احزاب و انتخابات آزاد را به حاکمیت تحمیل کرد آیا اینهم در برنامه تغییر رفتار قرار میگیرد؟ آیا انتخابات آزادی که شما مطرح میکنید مانند بیست سال پیش مربوط به بعد از سرنگونی حکومت است یا نظر شما تغییر کرده است؟
۲۵۷۶۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مردم

عنوان : انسان جایزالخطاست
در پاسخ به دکتر پیمان: آیا فکر می کنید مقایسه سی سال گذشته با شرایط امروز درست است؟ مگر موضع خود آقای تابان در آن زمان چه بود. متفاوت تر از آقای نگهدار بود؟

بی شک امروز هیچکس مخالف آلترناتیو دمکراتیک نیست و سالهای زیادی است که خیلی ها به دنبالش هستند و تا به امروز چندان نتیجه بخش نبوده است. برداشت من آن است که آقای نگهدار وضع حاضر را بررسی می کند و در پی نشان دادن سیاست گذاری هایی است که در نهایت می تواند به شکل گیری آن آلترناتیو کمک کند. شما دارید یک وضع آرمانی و ذهنی را تحلیل می کنید و همه اش به گذشته ها نقب می زنید. مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر ولایت فقیه را همه می بینند و می شنوند. شما لطف کرده بگویید چگونه قرار است این شعارها به ایجاد آن آلترناتیو دمکراتیک بیانجامند. لطف کنید بفرمایید تصور شما از یک سال آینده چیست. شما چه اطمینانی می دهید که بازهم یک دیکتاتوری دیگر سر کار نیاید؟

مگر مردم که با اکثریت مطلق دنبال خمینی افتادند مرتکب اشتباه نشدند. حالا گیرم نگهدار و هزارها نفر دیگر مثل او اشتباه کردند. مهم درسی است که باید از اشتباهات گرفت.
۲۵۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پ پیمان

عنوان : پاسخی در باره یاداشت مردم
دوستی بنام مردم به اقای تابان ایراد گرفته که آقای نگهدار تحلیل کاملی ارائه داده که آقای تابان آن بخش را گرفته که با آن موافق نیست و زیر ضرب برده است.
دوست تذکر دهنده گویا اصل مطلب را دریافت نکرده . مساله این نیست که آقای نگهدار می گوید امروز آلترناتیو حکومت اسلامی وجود ندارد که متاسفانه درست است . مساله اینجا است با شناخت به اینکه آلترناتیو دمکرات در مقابل این حکومت سفاک وجود ندارد پس باید دست به دامن آیت اله خامنه ای شد و از دیکتاتور خون آشام خواست که رفتار خود را عوض کنند یا اینکه تلاش کرد آلترناتیو مترقی و دمکرات بوجود آورد.
دوست عزیز آقای نگهدار نمی خواهد در ایجاد یک آلترناتیو مترقی و مردمی حرکت کند . ایشان از قبل از سقوط شاه خواب حکومت های لیبی، سوریه و مصر را می دید که مسلمانان متعصب روی کار آمده بودند و پس از سقوط شاه با کمک حزب توده ایران خمینی را امام کردند و بدنبالش راه افتادند و می خواستند که حکومت ولایت فقیه را شکوفا کنند. سیاست امروز آقای نگهدار بطور روشن دنباله همان سیاست فاجعه آمیز است که سازمان بزرگ چپ را به دنباله روی از خمینی و سپاه پاسدارانش کشاند و شعار خون فدائی با سپاهی در جبهه های جنگ در آمیخت را سر داد . همان سپاه پاسدارانی که امروز خون آزادیخواهان را می مکد.
این تحلیل همه جانبه از نظر شما تحلیلی است که حزب توده از جانب دیکتاتوری روسیه به ایران آورده شد و در جنگ بین آمریکا و روسیه خمینی رهبر انقلاب شکومند اسلامی شد که شما هم با کارنامه سیاه این حکومت و انقلاب شکوهمند آشنائید.
البته اگر شما هم تحلیل آقای نگدار را قبول دارید عیبی ندارد . ولی این تحلیل امروز در مقابله با مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر ولایت فقیه که در خیابان های تهران شنیده می شد و می شود رنگ می بازد.

به جای دریوزگی از دیکتاتور اعظم به مردم رجوع کنیم و آگاهی تاوده ها را نسبت به این رژیم بالا برده و در جهت تحقق یک الترناتیو مردمی وقوی کوشا باشیم تا اینکه آقای نگهدار مجبور نباشند از ولایت امر خواهش کنند که رفتار عاقلانه ای نسبت به جناح شکست خورده در خرداد سال گذشته و اصولا" جناح اصلاح طلب حکومت اسلامی داشته باشند.

اگر منصفانه قضاوت کنیم و واقعیت ها را آنگونه که هستند ببینیم ، آقای تابان تحلیل نسبتا" کاملی از جریان و سرنوشت اصلاح طلبان حکومتی اراده داده است. هرچند می توان نکات دیگری را هم برای تکمیل سرنوشت این اصلاح طلبان به مقاله افزود و یا نویسندگان دمکرات دیگری در مقالات گوناگون یه این امر اشاراتی داشته اند

دکتر پ. پیمان
۲۵۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : قرار دانائی

عنوان : عجله‌
سلام آقای تابان. آیا شما فکر نمیکند که‌ یک مقدار در نتیجه‌گیری خودتان راجع به‌ جنبش اصلاحات عجله‌ کرده‌اید؟ این جنبش اگرچه‌ از حکومت تا حد زیادی عقب رانده‌ شده‌ اما هنوز در جامعه‌ وجود دارد، در حکومت وجود دارد و اساسا بخشی اساسی از جنبس سبز را اینان تشکیل میدهند.
۲۵۷٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : طرفدار شجریان

عنوان : مستان سلامت میکنند
با تشکر از آقای تابان عزیز.

هرکه امد عمارتی از دروغ ساخت. ‫دوران سیاست بازی و سیاستمداری بسبک قدیم، یعنی مدام حیله، تزویر، دورویی، مصلحت بازی، فلسفه بافی، پنهانی و در اتاق بسته کارکردن تصمیم گرفتن، ناشفافی، مکر وحیله و دروغ پردازی دیگر به سر آمده. مردم ایران فقط یک نفر مسئول راستگوی و درستکار و ناسیاس میخواهند.

باید مهره های سوخته، مرده، یکبار امتحان شده را فراموش کرد. ما هنوز مهره زنده و مناسب و مشهور با کارنامه پاک زیاد داریم. منتها کسی چرا انها را نمیبیند؟
‫ ما متأسفانه روشنفکر خائن ویا ناآگاه زیاد داشته و داریم. مسئله ما از زمان رژیم پهلوی نبود و نداشتن یک فیلسوف جهان بین در سطح خیام است. کسانی که خواسته و ناخواسته به رشد استبداد در هردو رژیم کمک کردند یکی دوتا نیستند. کارنامه های همین خاتمی و موسوی و کروبی و سروش و برادرانشان را که مردم ما در شروع جنبش سبز به ناچار دست بدامنشان شدند، ببینید. مگر همین نواندیشان دینی که بعداز اینهمه بدبختی هنوز به ایده جدایی دین از سیاست نرسیده اند، به استقرار و استمرار و رشد همین نظام سرکوبگر کمک نکردند؟

‫ شما یک نفر معروف و مشهور را پیدا کنید که هم دموکرات باشد و هم کارنامه ای درخشان از خود نشان داده باشد. به نظر من بالقوه ترین و مناسب ترین و مشهورترین و محبوبترین شخص، خواننده و موسیقیدان و ایکن معروف ایران محمدرضا شجریان است. او کسی است که در سال ۱۳۵۶−۱۳۵۵ در کمال صلح دوستی به رادیوتلوزیون رزیم پهلوی پشت کرد، به ج.ا. بارها اعتراض کرده، عقاید بسیار مترقی داره و طرفدار قاطع جدایی دین از سیاست است.

‫ ناجی مردم ایران در این برهه انتقال از استبداد به یک سیستم دموکراتیک، یکی از مناسبترین ها محمد رضا شجریان است و مردم نباید این فرصت را از دست بدهند.

‫لطفن بروید به این لینک

http://www.bbc.co.uk/persian/tv/۲۰۱۰/۰۵/۱۰۰۵۱۴_shajarian_documentary.shtml

و ببینید تاریخ پر تلاطم و بالا و پائین این مرز و بوم در این چهل پنجاه سال اخیر چگونه در صدا و فریاد این مرغ سحر عزیز مردم ما خلاصه شده.

مردم عزیز نگذارید خاتمی یکبار آزموده و تجربه شده برای شما موسوی آزموده شده و تجربه شده را باردیگر بیاورد. خودتان بهترین های خودتان را کشف کنید. شجریان به دنبال قدرت و دیکتاتوری نبوده و نیست. اورا برای رئیس مملکت و ریاست جمهوری دور بعد کاندید کنید و مقاومت و مبارزه کنید تا او بیاید و به احمدی نژاد بفهماند که اکنون دوران همان هایست که او خس و خاشاکشان خواند.

ما فقط با نوا و صدای یک موسیقیدان بار دیگر ‫برعلیه ظلم متحد میشویم. بیائید دست برداریم از این بحث های کهنه، مهره های مرده و سوخته، گذشته برنگشته، بحال فکرکن هموطن..... نوای موسیقی اتحاد را امروز دریاب و گرنه باز پنجاه سال دیگر در گیر و فرو رفته باطلاق تحلیل امروز دچار همان حیرانی و سرگردانی هستی که امروز برای پنجاه سال پیشت هستی. پیش بسوی ایران آزاد و مردمی آزاده
۲۵۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : احمد نجاتی

عنوان : آیا دفاع از حقوق بشر متضاد با اصلاح طلبیست ؟
آیا دفاع از حقوق بشر متضاد با اصلاح طلبیست ؟
اعتراض به حکم اعدام ۵ هموطن انعکاس بسیاری در داخل و خارج کشور در رسانها داشت ولی متاسفانه شاهد عکس العمل در خور از جانب اصلاح طلبان
لائیک خارج از کشور نبودیم،امیدوارم این بی اطلاعی از من نشأت گرفته باشد نه از سیاست الکن این دوستان
۲۵۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مردم

عنوان : درس بزرگ انقلاب بهمن
آقای تابان، انتقاد شما از نگهدار خیلی یکسویه است. شما گویا تا دری به تخته می خورد درس بزرگ انقلاب بهمن را فراموش می کنید. وقتی نگهدار در ایراد خود به «سیاست رادیکال» می نویسد: «این پروژه (تغییر رژیم) مجری ندارد» درست می گوید. شما در پاسخ می گویید: مردم. این هم ایده ای است اما نمی گوید چگونه مردم باید قدرت خود را اعمال کنند.
نگهدار در آن نوشته اش تحلیل همه جانبه ای داده است و شما یک وجه آن را که مخالف نظریاتتان می بینید زیر ضرب برده اید اما در واقع نشان داده اید که آلترناتیوی در برابر تحلیل وی ندارید.
۲۵۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : تقی عابدین

عنوان : در جستجوی جای پا محکم
اقای فرخ نگهدار از همان ایران سال ۵۷ همراه با حزب طرزانوین چشمش به قدرت بود و بسیار ی از دوستان خود را بنا به اسناد به زیر تیغ اسلامیان بود.
او نیز مانند هزاران ایرانی میتوانست به گوشه ای برود و سکوت کند. ولی نه او همیشه در خدمت نظام بوده است. پروژه ساختمان سازی در کاراکاس داستان ساده ای نیست.در دون این پروژه دلار های امریکائی لبخند میزنند.
او در دل خود به ساده دلان و عاشقان راه (سوسیالیسم) و عدالت مزورانه میخندد.
۲۵۷۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : سهند نسیمی

عنوان : آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا.؟
اقای ف. تابان: از اینکه بعد ار گذشت نردیک به سه دهه بالاخره جرات به خرج داده ویشگونی از اقای فرخ خان نگهدار گرفته اید باعث خوشحالی است. ولی دیر جنبده اید که کودکان دبستانی هم خیلی عمیق تر از جنابعالی با ماهیت و بافت و الیاف و ساختار و شک و شمایل این عنصر انشا هستند. یک کسی را افشا کنید که مردم شناختی ازش ندارند گرچه از افرادی مانند شما انتظار بیهوده ای است.
۲۵۶۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پ پیمان

عنوان : آقای نگهدار سوسیال دمکرات یا اصلاح طلب پیرو خط امام؟!!!
آقای ف. تابان
خسته نباشی. نوشتن این یاد داشت صرفا" برای این است که خوشحالم که چنین نوشته ای را از شما می خوانم جای این برخورد خالی بود و به روشنی خط مشی سیاسی آقای نگهدار و همفکران ایشان را روشن می کند. فقط برای من این سوال باقی می ماند که آقای نگهدار و دیگرانی که مانند ایشان می اندیشند و تلاش نمی کنند که مستبد خامنه ای و دیکتاتور بزرگ خمینی را نقد کنند و احساس همدردی نسبت به انسان هائی که به دستور و حکم مستقیم این آدمکشان اعدام شده اند ندارند .
داشتن چنین مش ای جرم نیست. ولی عدم احساس و همدردی با خانواده ی اعدام شدگان و زندانیان سیاسی و محکوم نکردن دیکتاتورهائی از جمله خمینی و خامنه ای جای سوال است؟
من شک دارم که این صرفا" یک مشی سیاسی است و یا همکاری با آقای خامنه ای برای حفظ این نظام. این شک از آنجا ریشه می گیرد وقتی نقش ایشان را در سازمان فدائیان اکثریت و صدور بیانیه ای از کمیته های سازمانی از جانب ایشان که خواسته بودند " گروه های ضد انقلاب و تروریست ها " را شناسائی کرده و به مسولین خود گزارش کنند تا مرکزیت سازمان با برنامه در اختیار مسولین قرار دهد .
البته ایشان تنها نبودند و با همکاری همفکرش علی توسلی که باعث لو رفتن صدها عضو سازمان در موقع برگشت از پلنوم وسیع سازمان در تاشکند به ایران شد.
آقای نگهدار حق دارد که خواستار شکوفائی جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی در دیروز و به رهبری امام خامنه ای در امروز باشد ولی آیا اجازه داشت که از اعضای سازمان بخواهد که تروریست ها را و گروه های ضد انقلابی را شناسائی کنند و از طریق ایشان و یا علی توسلی در اختیار حاکمان مسلمان قرار دهد؟!!! این گونه بیان از کینه شخصی سرچشمه نمی گیرد بلکه غیر مسولانه برخورد کردن به دیکتاتور خامنه ای است که ایشان به دیکتاتور فرزند وار و یک شاگرد با وفا و دلسوز راهنمائی می کند که رفتار دیگری داشته باشد که امام خامنه ای هم نشان داد و رفتارش را عوض کرد و دستور کشتار مردم را داد و در روزهای اخیر نیز ایشان از موهبت فتوای ایشان برای اعدام برخوردار شدند!!!

دکتر پ. پیمان
۲۵۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : درباره «تغییر»
خب حالا وقتی میگیم «تغییر» منظور این نیست که کره خری برود و کره خر دیگری جایش بیاید. تغییر در همه ما... مرد.. زن... در همه گروه ها و سازمان ها.

«تغییر» یک فرآیند است.
۲۵۶۶٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : ولی این دلیل نمیشه که به هم مظنون بود و با این کار دستی دستی به وزارت اطلاعات کمک کرد
حرف های آقای سرداری درسته. حتی به واسطه شنیده ام که دو سه سال قبل با بعضی از فعالیین سیاسی در کانادا تماس گرفتند و به آنها وعده زمین و وام داده اند که برگردند ایران. یا شاهنامه نفیس برایشان فرستاده اند.

ولی این دلیل نمیشه که به هم مظنون بود و با این کار دستی دستی به وزارت اطلاعات کمک کرد. ما «هدف» خود را روشن و ساده بیان می کنیم:

هدف:

«تغییر» برای برقراری یک دموکراسی پایدار در ایران

حالا از دو استراتژی عمده زیر:

۱) تغییر مرحله ای

۲) سرنگونی

هر یک طرفداران و دلایل خود را دارد. به گمان من چون هدف نهایی یکی است ، طرفداران دو استراتژی (روش) گوناگون نباید به هم گیر بدهند و فعالیت های همدیگر را خنثی کنند.

تغییر مرحله ای اگر موفق باشد پیشرفت به هر مرحله جلوتر به نفع گروه دوم (سرنگونی) خواهد بود اگر نتوان تا رسیدن به هدف جلو رفت. اگر هم اصلن موفق نباشد که خیل عظیم گروه اول (تغییر مرحله) به ناچار به گروه دوم (سرنگونی) خواهند پیوست.

بیایید یه کم بلوغ نشون بدیم. «هدف» و «استراتژی» و «تاکتیک های» متناسب با هر استراتژی را قاطی نکنیم.

فراموش نکنیم از هر تحلیلی باید یه راهکار دربیاد وگرنه میشه زر مفت برای خودارضایی یا خودنمایی و قمپز در کردن:)
۲۵۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : رضا سرداری

عنوان : در ورای سیاست
در ارتباط با نوشته اقای تابان، باید این نکته هم اضافه شود که خط مشی مورد انتقاد اوممکن است عناصری فراتر از جنبه های صرف نظری و یا سیاسی داشته باشند.
ازمدتها پیش یکی ازسیاست های راهبردی جمهوری اسلامی گفتتمان سازی درصف اپوزیسیون با استفاده از چهره های شناخته شده دربخشهای مختلف آن بوده است. بعد از روی کار آمدن باند احمدی نژاد در ۱۳۸۴، دایره اطلاعات خارجی وزارت امورحارجه درهمکاری وهمآهنگی فشرده با دایره برون مرزی وزارت اطلاعات، در چهاچوب یک برنامه طراحی شده به تماسهای مختلفی که اغلب غیر مستقیم وتحت پوششهای موجه صورت میگرفت کوشیدند افراد نسبتا سرشناسی را که دارای مواضع سیاسی خنثی و یا حتی معتدل نسبت به حکومت جمهوری اسلامی درمجموعه خود بودند، به سمت خود جلب کنند. مسئله انرژی اتمی و مخالفت با سیاست خارجی آمریکا وکشورهای غربی نسبت به ایران دو موضوع کلیدی برای فعال کردن بخشهای جذب شده بودند. دولت احمدی نژاد سرنخهای تماس با برخی از این افراد را از دولت خاتمی به ارث برده بود که قبلا کوشیده بود طرفدارانی برای دفاع از برنامه های اصلاحی دولت خاتمی در داخل وسیاست های خارجی آن در خارج بیابد.
احسان نراقی، هوشنگ امیر احمدی وتعداد پرشماری از استادان دانشگاه ها وتجار ایرانی مقیم اروپا وآمریکا...از جمله افرادی بودند که در وحله اول تماسهای پیشینشان به عوامل دولت جدید منتقل شد. (فراموش نکنیم که هوشنگ امیر احمدی جزو کسانی بود که کوشیده بود درجریان تدارک تشکیلاتی و تهیه برنامه سیاسی برای تاسیس اتحاد جمهوری خواهان مورد مراجعه ومشورت واقع گردد).
دولت جدید ضمن توفیق درجذب تعدادی قابل توجهی از این تیپ ایرانیان در عین حال کوشید از طریق آنان درفضای فعالیت های اپوزیسیونی در خارج از کشور تاثیر گذاشته و ابتکارات سیاسی متعددی را در خارج از کشور به مرحله اجرا بگذارد.وزرات اطلاعات در این دوره طبق یک برنامه معین موفق به ایجاد سرپل های ارتباطی جدید با برخی در خارج از کشور گردید. نقطه آغاز این برنامه با کیفیت و اهداف دیگری به زمان خاتمی بر می گشت ، این برنامه بعداز روی کار آمدن احمدی نژاد و تعویض وزیر وبعضی جابجاییها در سطح مدیران داخلی وزارتخانه با بعضی تغییرات در اهداف پیشین ادامه یافته بود. هدف اصلی وزارت اطلاعات درخارج از کشور کماکان بی اثر ساختن کامل اپوزیسیون خارج از طریق و سایل سیاسی بود.
همزمان با فعالیتهای فوق، صلاح طلبان حکومتی حذف شده از از قدرت اجرایی در داخل کشور نیز برای گسترش نفوذ خود در خارج از کشور به سمت کسانی رفتند که به لجاظ مواضع سیاسی به اصلاح طلبان اپوزیسیون مشهور بودند وکوشیدند روابط خود را با این طیف که در دور خاتمی شروع شده بود گسترش دهند.

کودتای انتخاباتی در خرداد سال گذشته و به دنبال آن شروع وگسترش جنبش سبز در ایران تقریبا تمامی رشته های دولت احمدی نژاد در خارج از کشور را پنبه کرده ومنجر به از دست رفتن اغلب ارتباطات آن شد. وزیر جدید اطلاعات در هماهنگی با اطلاعات سپاه بعد از تصفیه ها وجابجایی های مهمی در وزارتخانه، این بار سیاست فشرده ای را با خطوطی کاملا روشن نسبت به اپوزیسیون خارج، وارد میدان عمل کرد. معنای این سیاست فشرده باید از طرق مستقیم وغیر مستقیم به برخی ازچهر های موجه اما میانه رو اپوزیسیون در هردو بخش سکولار و نواندیشان دینی اپوزیسیثون مستقر در خارج از کشور به روشنی اما با تمثیل واشاره وزبان لالی تفهیم میشد. این سیاست نه در پی وادار کردن طیفی از اپوزیسیون به دفاع از دولت احمدی نژاد ویا دفاع صریح از حکومت جمهوری اسلامی، بلکه رعایت خطوط قرمز زیر با حفظ مواضع نسبی دموکراتیک افراد مورد توجه وزارت اطلاعات بود. این خطوط قرمز عبارت بودند از: (این سیاست در داخل کشور هم ادامه یافت):
۱-انتقاد از رهبری وبه زبان روشن تر از آیت الله خامنه ای عواقب جدی خواهد داشت.
۲-هرنوع نزدیکی وهمکاری با روشنفکران دینی رادیکال طرفدار گذر از قانون اساسی و حذف ولایت فقهی در ایران، ممنوع است. این بخش برای رژیم ایران در درجه اول عنوان ستون پنجم آمریکا تعریف شده بودند. با زبان مناسب به آنان گفته شد تخلف از این خط دارای عواقب جدی خواهد بود.
۳-هرنوع همکاری با بخش سکولار اپوزیسیون که بر ضد اصل ولایت فقیه در ایران هستند غیر مجاز بوده وتخلف از آن نیز مستوجب مجازات خواهد بود.
۴-هرنوع اقدامی برای گسترش همکاری بین صفوف پراکنده اپوزیسیون به اصطلاح بر انداز(چه نرمش وچه سختش) پیامدهای تنبیهی خاص خود را خواهد داشت.
۵-و...

وزارت اطلاعات کوشید معنای عقوبت ومجازات را برای این عده را باز با زبان اشره وتمثیل روشن گرداند:. تمامی رفت وآمدهای احتمالی این افراد و بستگانشان به ایران تحت کنترل قرار گرفته و کسانی که به ایران میرود بازداشت خواهد گردید. روابط فامیلی نزدیک این افراد درایران مجازات خواهند شدو... هم چنین وزارت اطلاعات صریحا به این طیف فهماند که حکومت ماندنی است وآنها فقط با رعایت شروط فوق میتوانند به بازگشت احتمالی خود به ایران در آینده امیدوار باشندونیزاعلام گردید که دستان وزارت اطلاعات آن چنان دراز است که در صورت تخلف آنان از خطوط قرمز تعیین شده، میتواند حتی در محل سکونتشان در هر جای دیگر دنیا یقه آنها را بگیردو...


تعیین اینکه چه کسانی از افراد اپوزیسیون تحت تاثیر این خط مشی ارعاب حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته و کوشیدند به طریقی نشان دهند که حاضر به بازی هستند کار ممکنی در شرایط حاضر نیست. اما ازآن جایی موج هایی که گاه وبیگاه و بطورناگهانی توسط بعضی از چهره های شناخته شده اصلاح طلب در داخل ویاخارج ایجاد میشود چندان منطبق بر اوضاع واقعی زمان ایجاد این موجها نیست، انسان بی اختیار به یاد سیاست ارعاب وزارت اطلاعات میافتد. مثلا تاکنون ما چنیدین بار مصاحبه هایی از شخصیت شناخته شده ای مثل آقای سحابی را شاهد بوده ایم که صراحتا از شرکت کنندگان در جنبش سبز خواسته است که رهبر را ازدایره انتقادات خود مستثنی کنند وکاری نکنند که او تضعیف شود چون چنین کاری در نهایت به تجزیه کشور منجر خواهد شد؟؟؟و...یا ایشان با زبان خاص خود از همگان خواسته اند به خانه های خود بروند و اعتراضات خود را از طرق دیگری، که برای شنوندگان ایشان اصلا معلوم نیست چیست، تعقیب کنندو...
یادمان نرود که ایشان قبلا از تادیب شدگان بوده ومعنی واقعی سرپیچی از خطوط قرمز تعیین شده توسط حکومت را در سلولهای قبر مانند شکنجه گاههای جمهوری اسلامی به سختی تجربه کرده است و...
۲۵۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : به ناظر باطرف
دوست گرامی

۱) جریان احمدی نژاد-مصباح و باندهای وابسته، خطر آینده ای بس تاریک تر و مرتجع تر و خونبارتر است.

۲) فعلن همه قوانین و سازوکارها به رهبر بند است. مهار او شاید بتواند در «این مرحله» قوانین فاشیستی را نرم تر کند.

۳) من که نمی گوییم باید به جمهوری اسلامی یا خامنه ای یا هر کس دیگری دخیل بست. ادامه این حکومت جهل و جنون و جنایت یه روز حتی یک روزش هم زیادیه.

و اما
و اما
و اما
...

فرق است بین رویاها و آرزوهای شیرین و شیک، تا رسیدن به هدف! هر چند مرحله ای!

من هم می توانم با آروزهای شیرین خودارضایی کنم و بدون ارائه هیچ «راهکاری» برای دیگران قمپز در کنم که من انقلابیم و شما اخید، آیا دردی از ملت دوا می شود؟

اینم گفته باشم شخصا به شخصیت آقای فرخ نگهدار احساس خوبی ندارم. اما باید بپذیریم که اختلافات ما ابدی خواهد بود. در آینده هم دمکراسی بستر تعادل اختلافات ما خواهد بود نه محو آن ها!
۲۵۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : زهره

عنوان : منطق ؟
اعدام کلمه ها ؟ چه رابطه ای بین منطق , و ولایت فقیه و مهاجرانی و فرخ نگهدار می تواند وجود داشته باشد؟ جناب صدری مثل نگهدار از ولایت فقیه حمایت کنید اما واژه ها را اعدام نکنید.
۲۵۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : صدری .

عنوان : "امروز" چه باید کرد؟
" اگر مطالبات جنبش سبز در این مرحله به حذف ولایت فقیه و تغییر نظام و حذف اسلام از حاکمیت ارتقا پیدا کند، این جنبش عملا جبهه مخالف خود را تقویت کرده و از سوی دیگر موجب ریزش بخش هایی از طرفداران جنبش سبز شده است."
عطاالله مهاجرانی / جرس.

به نظر من این منطق غلطی نیست و در مورد آینده هم از امروز حکم صادر نمی کند.
۲۵۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : ک معمار

عنوان : بعد از فرزاد ماهی های بسیاری خواب به چشمشان نرفت
نمی دانم این در کجای اندیشه دمکراتیک نوشته شده که میتوان بدون پشتوانه تشکل های دمکراتیکی که در جامعه وجود ندارند به تغییر منش و رویه حتی در سطح رهبری که تا گردن در باتلاق جرم و جنایت دست وپا می زند.دل بست. اقای نگهدار و طیف فکری ایشان از نظرات دست دوم زنده یاد نورالدین کیانوری تبعیت می کنند . دو تن اعتماد به هاشمی در سیاست و تغییر از لای عبای ایشان کردند. زنده یاد دکتر عبدالرحمان قاسملو که بدنش سوراخ سوراخ شد تا فهمید اشتباه کرد. و دومی نورالدین کیانوی, وقتی در پایان روز های حیاتش به دیدنش می رفتیم بیشتر به ترحم بما دست می داد تا نزد رهیری از حزب کمونیستی برویم تا انرژی بگیریم و زمانی که در بند بود نسبت به اقای خامنه ای نوشت, ایشان اخرین ولایت فقیه هستند.
و زمانی هم فوت کردند روی شانه ۲۰ نفر اطلاعاتی به خاک سپرده شدند.
حالا اقای نگهدار پس از اینهمه سال که نزدیک به ۲۸ سال می شود و اصلا طعم شبهائی را که کیانوری ها با گوشت و استخوانشان لمس کردند را نه تنها تجربه ننمودند در این مدت از ۵۰۰۰ کیلومتری هم نزدیک مرز ایران نشدند چطور از این همه فاصله توان معاینه خامنه ای را دارند و در بند تغییر قدرت هستند؟؟
به نظر من بهترین سفارش به اقای نگهدار و طیف فکریشان این است بیخود در خارج خود را معطل کرده اند. یک بلیط یک سره بگیرند تا از نزدیک قدرت را تجربه کنند.
۲۵۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : ناظر با طرف

عنوان : به آرش کمانگیر
«اما
اگر بتوان این تغییر را طی مراحلی به انجام رساند، در مراحل اولیه ممکن است تعامل با خامنه ای برای ایستادن جلوی احمدی نژاد و دار و دسته اش، بخشی از نقشه راه باشد.»

آقای آرش بهتر نیست با احمدی نژاد و دارو دسته اش تعامل کرد برای ایستادن جلو خامنه ای.
در خاطرات علم میخواندم که زمانی کسانی ( «نگهدار»ان آن زمان)با کمک شاه هویدا را زدند. از قضا تاکتیک میسری هم بود.ولی بعدها روشن شد که هویدا کاره ای نبود.
۲۵۶۴۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : در استراتژی و تاکتیک دقت بیشری داشته باشیم، شاید نیاز به این بحث ها نباشد
دوستان گرامی

به گمان من اگر ما هدف را «تغییر» به دمکراسی پایدار گذاشته ایم؛ در نهایت برای ولایت فقیه و خامنه ای و یا هر ولی فقیهی جایی نحواهد بود.
این تغییر هم ممکن است به ناچار با سرنگونی انجام پذیر باشد.

واما
اما
اما

اگر بتوان این تغییر را طی مراحلی به انجام رساند، در مراحل اولیه ممکن است تعامل با خامنه ای برای ایستادن جلوی احمدی نژاد و دار و دسته اش، بخشی از نقشه راه باشد.

به گمان من این سنتزی است که همه را «هم مسیر» می کند (حتی اگر به هدف کسانی چون آقای فرخ نگهدار هم مشکوک باشیم که خواهان تغییر نیستند). خب در مرحله بعدی در ترن جایشان نیست.

اینجا ممکن است این نگرانی پیش بیاید که چنین مرحله اولی ممکن است سوپاپ شود و رژیم از آن برای حفظ خود استفاده کند. به نظر می رسد که خواست های مردم چنان عمیق و بنیادین است که به این سادگی ها نمی توان آن را منحرف کرد. از طرف دیگر مثلن اگر بتوان در مرحله اول و در تعامل خامنه ای با جنبش، این جو خفقان قعلی را آزادتر کرد که به نفع خواهد بود.

خلاصه میخواهم این را بگویم که اگر راهبرد «تغییر» مسالمت آمیز «مرحله ای» باشد، همه تا مقداری همراه خواهند بود. این همراهی را قدر بدانیم تا ببینیم در مرحله بعدی آیا همراه خواهند بود یا نه. هر چند بر خلاف نظر نویسنده این مقاله نمی توانم بپذیرم که آقای فرخ نگهدار و دیگران استراتریشان تغییر رفتار خامنه ای است. به گمانم تاکتیک است در بستر استراتژی «تغییر» مرحله ای به دموکراسی.

یه کم در استراتژی و تاکتیک دقت بیشری داشته باشیم، شاید نیاز به این بحث ها نباشد. تمرکز را بذاریم روی راهکارها!
۲۵۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : فرخ ندامی

عنوان : لذت بردم
آفرین ! دستتان همیشه گرم و پر بار باد و از خستگی به دور .
۲۵۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امیر .

عنوان : درصد احتمالات مهم است
درمقاله آقای تابان آمده است

او می نویسد: « خط رادیکال نمی‌تواند ثابت کند حکومتی که با ساقط کردن جمهوری اسلامی روی کار می‌آید مشخصه‌ها، سیاست‌ها و عملکردهایی بهتر از حکومت فعلی، یا قبلی، خواهد داشت ».
در سیاست هیچ چیز را نمی توان «ثابت» کرد.

ولی در سیاست احتمال مثلا ۹۰ درصد را می توان و باید از ۱۰ در صد تفکیک نمود. سقوط حاکمیت به احتمال ۹۰ در صد در وضعیت امروز دنیا به کام خط سیاسی آقای تابان نخواهد بود.
۲۵۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امید

عنوان : دست مریزاد اما
با دست مریزاد به شما آقای تابان . اما در افشای دیدگاه عمیقا اپورتونیستی وفاقداخلاق سیاسی آقای نگهدار که نمونه تیپیک سیاسی کار ی است که فقط کرنش گر قدرت میباشد وهدفی جز ریختن خاک بر چشم حقیقت ندارد.ناگفته ها بسیار است .با امید به روشنگری بیشتر این دیدگاه از طرف شما و سایت اخبار روز

با احترام
۲۵۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۹