از : گاهنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : سرمایه به دوردنیا می گردد
بخاطر اطلاعاتی که منتشر کرده اید سپاسگذارم ولی قبول می فرمایید که ما نمی توانیم از این اطلاعات در شرایط فعلی استفاده کنیم.
ولی جملهی پایانی شما بیش از همه توجه مرا به خود جلب کرد. نوشته اید اگر رژیم استالینی نبود ملت پولهایشان را خارج نمی کردند.
من فکر می کنم که شما این جا دچار اشتباه شده اید. اولا ملت پولی ندارد که خارج کند، این سرمایه دارها و طبقات مرفه هستند که پولهایشان را خارج می کنند.
در ثانی ما در عصری زندگی می کنیم که جهان سرمایه و سرمایه دارها در اتحاد با یک دیگر عمل می کنند و جا به جا کردن سرمایه منحصر به جوامع (به قول شما) استالینیستی نمی شود. به عنوان مثال دو سه سال پیش جانی هالی دی یکی از خوانندگان مشهور و ثروتمند فرانسه، به سوئیس نقل مکان کرد و ثروتش را برد در سوئیس چون که آن جا از او کمتر مالیات می گرفتند. برخی کشور ها برای جذب سرمایه مالیات کمتری می گیرند.
سرمایه داری در عصر حاضر موفق شد با همین مانور ها خودش از زیر ضرب بیرون بکشد و کم درآمدها و بی درآمدها را انداخت به جان یک دیگر.
۲۶۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۲ خرداد ۱٣٨۹
|
از : به محوی
عنوان : اگر نمی دانید بپرسید
حجم معاملات با چین ۱۰۰ میلیارد دلار
آلمان ۴ میلیارد
امریکا کمتر از ۱ میلیارد
دانمارک به کل جهان اسلام ۴ میلیارد
روسیه
دریای خزر
چند تریلیون ?
نیروگاه اتمی فعلا ۵/۲ میلیارد- کامیون سنگین و نظامی و توپولف ???
انحصار نفت و گاز شمال : چند تریلیون ?
آهن و نفت و فولاد ????
سوریه ۲ میلیارد
برزیل ۳/۱ میلیارد
.....
اگر رژیم استالینیستی نبود ملت پولهاشان را خارج نمی کردند
۲۵٨۶۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : گاهنامهی هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : پاسخ به بهارهی گرامی و مسائل تکراری
پاسخ به بهارل گرامی
موضوعی که موجب سوء تعبیر شده بود، به نزدیکی اقتصاد و صنایع ایران به غرب مربوط می شد.
نیّت اصلی من در طرح چنین موضوعی اشاره به وابستگی صنعتی ایران به غرب بود. متأسفانه اطلاعات دقیقی ندارم تا بگویم چند درصد از صنایع سنگین ایران به آلمان وابسته است (یک رقم سی در صد شنیده ام). اخیرا هم که ناوچه جماران را به عنوان ناوشکن در رسانه ها معرفی کردند، به همکاری یک شرکت آلمانی ساخته شده بود. در جایی می خواندم که چهار پنج هزار شرکت تجاری آلمانی با ایران در رابطه است. کمی پیشتر، سر موضوع کاریکاتورهای توهین آمیز از نظر مسلمان ها، روابط ایران و دانمارک به هم ریخت و تعداد زیادی از دهقانهای دانمارکی بیکار شدند و اجناسشان روی دستشان ماند. سوئد بزرگترین فروشندهی کامیون به ایران است. تقریبا تمام آسانسورهای ایرانی ساخت آمریکا است که از طریق فرانسه فرستاده می شود. علی رغم تمام تحریم ها و تمام مراودات ایران با چین و روسیه اصل کاری های ارتش ایران غربی است. ستون فقرات نیروی هوایی ایران هنوز آمریکایی است. طبقهی بورژوازی وابستهی ایران و در پی آن اقشار دیگر جامعهی ایران غالبا به کشورهای غربی مهاجرت و مسافرت می کنند که در مجموع حجم اقتصادی گسترده ای را در بر می گیرد. (و شما تنها حساب کنید که این مهاجرین چه تعداد خانهی قاتل یعنی خانه هایی که در برابر زلزله مقاوم نیستند، به حساب خانهی قابل زیست در ایران فروخته اند و پولش را به خارج فرستاده اند) لیست وابستگی های اقتصادی ایران به غرب خیلی طولانی خواهد بود و من نیز در این زمینه اطلاعاتی دقیقی ندارم. ولی به طور کلی ما وقتی ایران را در چشم انداز تمام این مراودات قرار می دهیم، نتیجه می گیریم که ایران هنوز به غرب وابسته است. بنابراین منظور من از نزدیکی ایران به غرب، در واقع مجموعه وابستگی های صنعتی و تجارتی ایران به غرب بود که این مراودات البته تنها به نفع طبقهی حاکم تمام می شود (که الزاما با تیتر ملا و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه قابل تعریف نیست). یعنی طبقهی بورژوازی وابسته و معامله گر که جنبش سبز یک بخش آن را تشکیل می دهد.
ببینید! مسئله در این جا نیست که جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و حکومت امام زمانی باید برود، یعنی حکومتی که پاسخگوی نیازهای جامعهی ایران نیست. موضوع این جاست که داشتن آرزومندی به تنهایی کافی نیست. طرفداری از آزادی و ادعای مبارزه علیه دیکتاتوری خصوصا در مورد اپوزیسیون های ایرانی که همکاری شان با جنایتکاران بین المللی نظیر ایالات متحدهی آمریکا هر روز بیش از روز پیش آشکار می گردد و مسئولیت کشتارهایی هم که در جریان تظاهرات پس از انتخابات دورهی دهم پیش آمد، همین ها هستند.
مقاله ای که اخیرا برژینسکی تحت عنوان «حل مسئلهی ایران در گرو جابجایی قدرت» که من در دویچهووله خواندم واقعا افشا کننده است.
http://www.dw-world.de/dw/article/۰,,۵۵۴۰۲۴۰,۰۰.html
ولی حل کدام مسئلهی ایران؟ آمریکایی ها می خواهند امپراتوریشان را گسترش دهند و گویا که ایران هنوز تحت سیطرهی آنها قرار نگرفته و مقاومت هایی از خودش نشان می دهد. آنها در پی حل مسئلهی خودشان هستند.
ببینید من این جا چند تا پرسش مطرح کردم ولی هیچ کس نمی خواهد به آن پاسخ گوید.
روشن است که اینجا ما داریم علنا می بینیم که دارند از حقوق بشر حرف می زنند. این حقوق بشر آن هم در چنین شرایط تاریخی یعنی ایجاد یک طبقهی مرفه و عقیم و وابسته به آمریکا و متحدینش. خودشان می گویند «بازگشت به اردوگاه غرب» یعنی این همه چپاول و تحقیر کافی نبوده بیشتر می خواهند.
چرا حالا در همین فرانسه این همه برای آرمین عارفی و کتابش تبلیغ می کنند. ولی نمی خواهند جان پرکینز را بخوانند که ما این همه روی آن کار کردیم تا به رایگان در اختیار همگان قرار گیرد؟
تازه با نگاه عاقلان بر سفیه هم ما را بدرقه می کنند...برو این دام بر مرغ دگر نه...جان پرکینز و افشای جنایات آمریکا، صدالبته به نفع چنین اتحادیه هایی نیست.
جبههی ملی و کمونیست های غیر مسلح (با بقیه حرفی ندارم) اگر می خواهند که ملت ایران و گاهنامهی هنر و مبارزه با شما در نبردهای تاریخی برای آزادی نوع بشر هم گام باشند باید صادقانه به پرسش های ما پاسخ بگویید.
من باید مطمئن بشوم که به عنوان مثال این اتحادیه در طرح براندازی آمریکایی شرکت ندارد. از آمریکا پول نمی گیردف سالن نمی گیرد...قصد تاجگذاری هم ندارد و باید مطمئن باشم که منشور حقوق بشر به مفهوم منشور شایسته سالاری و برتری طبقاتی نیست.و منشور حقوق بشر منشور حقوق یک طبقهی وابسته مرفه و عقیم از نظر تاریخی نیست. منشور حقوق بشرتان را هم دقیقا منتشر کنید که جای ابهامی باقی نماند که ما نیز مثل گذشته برای هزارمین بار به کاستی های آن بپردازیم. به امید روز ی که واقعا در تمام دنیا به حقوق انسان ها احترام گذاشته شود. و نه مثل امروز که چیزی نیست به جز تبلیغات پوچ برای سیاست های هرزه.
من باید متقاعد شوم که شما نیز مثل جان پرکینز، یعنی جنایتکار اقتصادی که اکنون علیه کارفرمایانش می شورد، جنایت علیه بشریت را با منشور حقوق بشر اشتباه نمی گیرید. من باید مطمئن باشم که هدفتان افشای امپراتوری آمریکا و مبارزه علیه آن است.
در پایان دوباره یادآوری می کنم که نظرتان را دربارهی سخنرانی احمدی نژاد و اصل انرژی اتمی برای همه و بمب اتمی برای هیچکس، بگویید. اساسا با خود احمدی نژاد کاری نداشته باشید. منظور گفتمان او دربارهی سیاست جهانی پیرامون موضوع انرژی اتمی و سلاح اتمی است. شما اگر می خواهید از منافع مردم ایران و نوع بشر دفاع کنید، هیچ نیازی ندارید که منتظر سقوط جمهوری اسلامی باشید. این کار مهم و انسانی را از هم اکنون باید انجام دهید. البته اگر دوست دارید و اگر چنین ادعایی در آرزومندی شما جای دارد.
من به هیچ عنوان متقاعد نشده ام و با حساب های من، ما امروز تنها با یک آلترتیو خیانت کار و متحد با بربریت غرب یعنی امپراتوری ایالات متحدهی آمریکا سر و کار داریم.
و چه بسی که مسئولیت بخش قابل توجهی از کشتارهای پس از انتخابات نیز به عهدهی چنین اتحاد منفوری باشد ؟
۲۵٨٣۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : شمس الدین تنکابنی
عنوان : پیشنهاد متواضعانه
سپاس از مسئولان اخبار روز برای تهیه این مصاحبه که بعداز انتشار بیانه ی مشترک ۹ گروه سیاسی در اعتراض به موج اعدامهای اخیر صورت گرفت. امیدوارم این موضع گیری ها هر روز بیش از پیش از نظر کمی و کیفی گسترش یابد تا نیروهای مخالف حکومت مذهبی از پراکندگی به تمرکز روی آورند.
پیشنهاد متواضعانه :
شایسته ست که دیگر نیروهای مخالف حکومت اعم از رادیکالتر ها چپ و راست و یا معتدلتر ها نیز بر اساس قرابت ها و نقطه های اشتراک با یکدیگر همراه شوند راه تشکیل جبهه بزرگ مردم سالاری بر اساس منشور حقوق بشر فقط از راه همکاری و همراهی میسر ست . مگر هنوز گروههائی وجود داشته باشند که خواهان وسب قدرت به تنهائی هستند من در این مورد پیشداوری نمی کنم.
طرفداران آقای بنی صدر ، چریکهای فدائی خلق ، سازمان راه کارگر ، سازمان چریکهای فدائی خلق ( همراه شورای مقاومت ) ، حزب «کمونیست کارگری » - مجاهدین خلق ایران - شاهدوستان و طرفداران بازگشت حکومت مطلقه ی پادشاهی- طرفداران شاهزاده رضا پهلوی ، داریوش همایون و حزب «مشروطه خواهان» و طرفدارن هر شخصیت یا جریان سیاسی که من نتوانستم بیاد بیاورم بهتر ست که مجموعه های موازی و همسو علیه حکومت تشکیل دهند و تردیدی نیست که چنین ائتلاف هائی ناقوس مرگ حکومت را بصدا در خواهد آورد.
مگر قرار نیست در ایران آزاد تمام جریانات و شخصیت ها حق انتخاب شدن و انتخاب کردن داشته باشند ؟ پس اشکال در کجاست که بعضی نادانسته و یا دانسته مرتب نق میزنند چرا «همه با هم » حرکت نمی کنند ؟
پیشرفت اتحادها به تک تک ما بستگی دارد . بامبد موفقیت تمام جریانهای مخالف حکومت برای نزدیکی و همکاری بیشتر با حفظ مواضع و برنامه های سیاسی خود.
۲۵٨۱۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : جواب اگر
عنوان : چون خانم دکتر پوست و مو یا اقای مهندس راه و ساختمان هستم حتما مقاله ام را بخوانید
نمی دانم اظهار نظر کردن سیاسی چه ربطی به دکتر و مهندس بودن دارد ؟؟خانمی که مثلا دکتر پوست و زیبایی است یا دکتر ازمایشگاه و بررسی ادرار و مدفوع یا اقایی که مهندس ساختمان یا برق هستند برای نوشتن یک مقاله اول اسمشان می نویسند خانم دکتر یا اقای دکتر فلانی این جای تعجب و تمسخر دارد که چه لزومی دارد که برای نوشتن یک مقاله یا مصاحبه در مورد سیاست دکتر و مهندسش نوشته شود؟
اصلا سیاست چه ربطی به پوست و مو راه و ساختمان و علوم ازمایشگاه و غیره دارد امروزه روز بر حسب تجربه همه ی افراد سیاسی شده اند و دانش کافی در حد مدرک فوق دکترا برای اظهار نظرند لزومی ندارد مدرک تحصیلی را دنبال اسم ها اورد چه چیزی را می خواهند ثابت کنند ؟ :
چون خانم دکتر پوست و مو یا اقای مهندس راه و ساختمان هستم حتما مقاله ام را بخوانید!!!
۲۵٨۰۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : bahareh
عنوان : محوی جان مگر نگفتی:
ببنید، در مورد نزدیکی به آمریکا و اروپا، اولا من فکر نمی کنم که اقتصاد و صنایع ایران (متأسفانه) چندان از اروپا و آمریکا به دور باشد.
اقتصاد ایران در حلقوم روسیه است و چین از نفت و گاز و نظامی و اتمی و هوایی تا کیف و کفش و سنگ قبر!
ساختارش هم رانت خوار دولتی (شبه کمونیستی روسی چینی ) است۰
ایران است که می ترسد نفتش را امپریالیست ها نخرند۰ پس دندان تیز امریکا چه قصه ایست؟ رفقای کمونیست شما می گویند این رژیم امریکایی است اگر هست چرا نمی گذارید علنا رابطه داشته باشند؟ مثل ویتنام و روسیه و چین ؟
۲۵۷۹٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ضد کلیت رژیم آخوندی
عنوان : به اخبار روز و خوانندگان دلسوز ایران و ایرانی، اجازه ندهید طرفداران رژیم بخصوص طرفداران احمدی نژاد تیر خلاص زن و چاقوی زنجانی کش بحث را منحرف کنند.
به محض اینکه کسی در اینجا نظری در رابطه با این مقاله می دهد عوامل ج. ا و ا.ن بحث را با اراجیف خود به انحراف می کشند. من از دلبستگان ایران و ایرانی خواهش می کنم با نظرات بجا این عوامل شریک جرم همه جنایت ها و تجاوزات جنسی رژیم را خنثی کنند. ایران در خطری جدی قرار دارد و ما در آستانه سالگرد کودتای خامنه/ا.ن قرار داریم و وقت زیادی برای همبستگی و تظاهرات گسترده در ایران و جهان بر علیه رژیم نداریم. ما باید بر روی همه احزاب و گروه های سیاسی ایرانی فشار وارد کنیم تا دست به یک سازماندهی گسترده برای تظاهرات گسترده تر از سال گذشته بزنند.
این اتحاد خود را اینگونه بصورت عملی بما نشان دهند تا ما حرفهایشان را جدی بگیریم. ما بعنوان یک ملت با هم قهر نیستیم بنابراین احزاب و گروه ها هم حق ندارند با هم قهر باشند. باید به این بلوغ سیاسی رسیده باشند که ۷۵ میلیون ایرانی گوناگون می اندیشند و احزاب باید این گوناگونی را انعکاس دهند. بجز گروه هایی که مقاصد شوم تجزیه طلبی در لباسهای مختلف دارند و تمامیت خواهانی که منشور جهانی حقوق بشر سرشان نمیشود مثل قبیله گرایان و مذهبیون فرقه ای همه گروه ها باید متحد شوند و در عین حال از بدنه سکولار جنبش سبز هم علنا حمایت و دفاع کنند. پیروز باشید.
به اخبار روز و خوانندگان دلسوز ایران و ایرانی، اجازه ندهید طرفداران رژیم بخصوص طرفداران احمدی نژاد تیر خلاص زن و چاقوی زنجانی کش بحث را منحرف کنند.
۲۵۷۹۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : شکاک شکاک
عنوان : جواب به منم از تهرانم و حالم بد است
منظور من کسانی هستند که نمی گذارند بحث در مسیر درست خود پیش بره میان و بیخودی شلوغش می کنن و به خیال خام خود به این وسیله رژیم را از بن بست در می آورند. نباید در دام این مأمورین و مواجب بگیران افتاد.
پر واضح است که این افراد هدف پلیدی دارند
موضوع بحث این این
همکاری مخالفین استبداد، گام بعدی چیست؟
۲۵۷۹۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : حامد ۵
عنوان : از قربون بمب اتم بشم من
قربان بمب اتمی بشوم من
نویسنده: فرهاد
اقای اوباما ملت ایران خوشحال هستند بلاخره جامعه جهانی فهمید که ماهیت جمهوی اسلامی در ایران از ۱۰۰ تا بمب اتمی هم خطرناک تر است البته مردم ایران ۳۰ سال است فهمیده اند انها چه ادم های خطرناکی هستند و در کله شان چه مضخرفاتی می گذرد اما حالا که شما ها هم فهمیده اید جای خوشحالی است ما ملت ایران روزی ۱۰۰۰ بار قربان صدقه بمب اتمی می رویم چون اگر بمب اتمی توسط جمهوری اسلامی ساخته نمی شد شما امریکایی ها و اروپایی ها حالا حالا ها با ج اسلامی کاری نداشتید و ملت ایران را به حال خودشان رها می کردید تا نابود بشوند.
حالا که بمب اتمی جمهوری اسلامی می تواند باعث سرنگونی اش بشود ما ملت ایران روزی ۱۰۰۰ بار از سازنده بمب اتمی تشکر می کنیم که بمب اتمی را ساخت تا ج اسلامی هم بتواند به بمب اتمی دست پیدا کند و نابودی خودش را جلوتر بیندازد پس زنده باد بمب اتمی که باعث نابودی بمب اتمی مهلک تری به نام جمهوری اسلامی می شود .
اقای اوباما درضمن وقتی جمهوری اسلامی سقوط کرد ما در میدان ازادی در تهران یک مجسمه ی بزرگ بمب اتمی می سازیم و هر روز در کنار این مسجمه از سازنده بمب اتمی تشکر می کنیم چون تنها بمب اتمی باعث نابودی ج اسلامی است .
امضا قربان بمب اتمی بشوم من
-- قربان بمب اتمی بشوم من ، May ۲۰, ۲۰۱۰
۲۵۷۹۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : moshkaty
عنوان : اگر اپوزیسیون و چپ های روسی و عوامل ریش دار آنها در حاکمیت و اصول گرایان دو پهلو بگذارند
این بازی نجات از تحریم هم توسط پوتین -مدودوف طراحی و به لولا برزیلی ابلاغ شد تا ان را اجرا کند . اردوغان هم اولش در جریان نبود و گفت به تهران نمیرود اما بعد خبر دار شد که طرح جدی است . او هم به تهران رفت و حالا یک سنگ جلوی پای کلینتون انداختند که بعد از همراه کردن چین و روسیه میخواست به برزیل و ترکیه هم فشار بیاورد . حالا کار مشکل شده چون فرانسه هم از این طرح استقبال کرد یعنی تردید جدی . البته امریکا سعی خواهد کرد تحریم هایی تصویب کند ولی فلج کننده نخواهند بود . توپ در زمین ج ا است اگر اپوزیسیون و چپ های روسی و عوامل ریش دار آنها در حاکمیت و اصول گرایان دو پهلو بگذارند و احمدی نقشی را که از اول در ذهن داشت بتواند ایفا کند ایران از دام روسی توده ا ی که ۳۱ سال است با اشغال سفارت امریکا در ان افتاده آزاد میشود و به اردوگاه غرب بر میگردد . مسائل حقوق بشر و دموکراسی از زیر ضرب شمشیر دموکلاس ضد امپریالیستی و انگ آمریکایی بودن آزاد میشود و داخلی میشود . کار مردم و جریانهای مردمی آسان میشود .یعنی حقه توده ای روسی به خودشان بر میگردد
۲۵۷۹٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ایران برای ۷۵ میلیون ایرانی
عنوان : تبریک میگویم که برخی احزاب بخصوص جبهه ملی در این لیست است ولی چرا از همه احزاب دعوت نشده است، ثابت کنید که واقعا دمکرات و آزادیخواه هستید.محتوای هر توافقی میان گروه های سیاسی باید علنی باشد.
قانون اساسی کشورها را با قوانین بین الملل عوضی نگیریم، ایندو دو مقوله کاملا متفاوت هستند.هر کشوری در جهان قانون اساسی خود را برای شهروندانش دارد و شهروندان دیگر کشورها مشمول این قوانین نیستند مگر اینکه در قانون آمده باشد. قانون اساسی کشورها تعیین کننده رابطه ها بین مردم در میان خود و بین ملت و حکومت است. منشور جهانی حقوق بشر در کشورهای آزاد فقط برای حفظ حقوق شهروندی شهروندان این کشورها است و نه برای حقوق کل بشریت. بنابراین، بطور کل حدود قانون اساسی هر کشوری محدود به مرزهای جغرافیایی همان کشور است و جهانشمول نیستند، یعنی هیچ مسئولیتی در برابر هیچ شهروندی به غیر از شهروندان خود ندارند. قانون اساسی کشورهای آزاد مبنی بر منشور جهانی حقوق بشر هستند تا حافظ صلح، همزیستی سالم و امنیت داخلی در درون این کشورها باشد که در قبال آن ملت با حکومت در صلح و وفاق زندگی کند و پشتیبان حکومت خود باشد. بدین واسطه کشورهای آزاد هیچگاه نیازی به جنگ و ستیز در جبهه داخلی ندارند، اخلاق سیاسی را در درون کشورهای خود رعایت می کنند تا قادر باشند با خیال راحت تمام نیروی خود را در جبهه خارجی بکار گیرند تا منافع ملی کشورهای خود را تامین کنند، حتی اگر این به معنای سیاست های چندگانه و رفتار ناهنجار در عرصه بین المللی باشد. در سطح بین المللی هیچ کشوری در جهان اخلاقی عمل نمی کند و این واقعیتی است که همه با آن آشنا هستیم.
کشورهایی که فاقد قانون اساسی منشور جهانی حقوق بشری هستند، استبدادی و یا توتالیتر هستند و شهروندان این کشورها همواره بر ضد حکومت های خود بوده و برای بدست آوردن حقوق شهروندی خود مبارزه می کنند، حقوقی که بعنوان مثال، فرانسویان از هر تبار و کیش و جنسیت و نژاد و گرایش سیاسی ای در کشور خود بطور حقوقی و طبیعی از آنها برخوردار هستند.
قوانین بین المللی بر خلاف قانون اساسی کشورها، قوانینی جهانشمول هستند و در رابطه با روابط بین کشور های جهان و نظم جهانی تدوین شده اند. برخلاف قانون اساسی کشورهای آزادی مثل فرانسه که مو به مو انجام می شوند و انحراف و یا سوء استفاده از آنها مورد تعقیب نهادهای نظارتی قرار می گیرند و افشاء می شوند، قوانین بین المللی در بسیاری موارد مورد سوء استفاده های فاحشی قرار می گیرند. یکی از این موارد، نقض حقوق بشر در کشورهای استبدادی و توتالیتر است که کشورهای آزاد بعنوان اهرمی موثر و بنوع دیگری کشورهای مستبد و توتالیتر مورد سوء استفاده شدید قرار می دهند. کشورهای آزاد از این اهرم برای دستیابی به منابع و ثروتهای جهانی سوء استفاده می کنند. قربانیان اصلی هم همیشه مردمان کشورهای ضعیفی هستند که تحت حکومت های استبدادی و توتالیترند و چون فاقد حقوق شهروندی خود هستند نمی توانند در قبال باج هایی که حکومت های جابرشان به دولتهای بیگانه می دهند تا بمانند و با خشونت بمانند، قد علم کنند. حکومت های مستبد و توتالیتر همیشه در دو جبهه در ستیزند، هم در جبهه داخلی و هم جبهه خارجی و بهمین سبب نه تنها ضعیف تر و زبونتر از کشورهای آزاد هستند بلکه بزرگترین ناقضان حقوق بشر در کشورهای خود هم می باشند. تا مردمان این کشورها مثل ملت فرانسه آزاد نشوند، هم مورد سوء استفاده حکومت های ضد ملی خود قرار می گیرند و هم مورد سوء استفاده کشورهای آزاد.
قانون اساسی کشورها را با قوانین بین الملل عوضی نگیریم، ایندو دو مقوله کاملا متفاوت هستند. آنچه فرانسه در درون مرز و برون مرز می کند را قاطی کردن، مغلطه ای بیش نیست. ما از آنچه خوبست الگو برداری می کنیم و از آنچه بد است دوری می کنیم. این عاقلانه است و نه به زباله انداختن کل فرانسه.
=================================
چرا ایران باید مثل فرانسه آزاد باشد و احزابی که می خواهند مقبول ملت ایران باشند چه شرائطی باید داشته باشند؟
پس ایران تا مثل فرانسه آزاد نشود، نه کاری برای خود می تواند بکند و نه کاری برای قربانیان اورانیوم جامد و مایع و هر عمل غیر انسانی که در جهان باشد. خانه ما در آتش است و اولین وظیفه ما خاموش کردن آتش در خانه خودمان است. بنابراین، اول ما باید آزاد و مستقل شویم و بعد بفکر بقیه دنیا باشیم. این آزادی هم تنها با رفتن این رژیم در تمامیت آن و قانون اساسی ای مثل قانون اساسی فرانسه بر پایه های منشور جهانی حقوق بشر امکان پذیر خواهد بود. احزاب و گروه هایی که متعهد به تمامیت ارضی ایران هستند، خواستار برچیده شدن کل این رژیم می باشند و تعهد می کنند که قانون اساسی نوین ایران باید بر پایه ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر باشد، مقبول ملت ایران خواهند بود. گروه ها و احزابی که این سه رکن اصلی را قبول ندارند، باید جلویشان یک علامت سئوال بسیار بزرگ گذاشت و از آنها دوری جست.
ضمانت حقوق شهروندی آحاد ملت در کشورهای آزاد در قانون اساسی این کشورها آمده است، قانون اساسی ای که بر پایه منشور جهانی حقوق بشر است. اگر چنین قانون اساسی ای برای فرانسویان خوبست پس برای ملت ایران هم خوبست. در عین حال محکی است که با استفاده از آن هر گروه و حزب سیاسی ایرانی را که ادعای آزادیخواهی دارد را بسنجیم.
سر لوحه احزاب و گروهها و شخصیت های سیاسی ایرانی باید بقرار زیر باشد تا ما به آنها اطمینان کنیم.
۱. حفظ تمامیت ارضی ایران برای همیشه که مهمترین بخش منافع ملی ایران و ایرانی است.
۲. برچیده شدن کلیت نظام فعلی
۳. توافق و تعهد قانون اساسی نوین ایران بر پایه های استوار ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر باشد.
۴. هیچگونه توافق و تعهد غیر علنی که مربوط به حقوق آحاد ملت ایران می شود و بدون رجوع به آراء ۷۵ میلیون ایرانی است نباید انجام گیرد.
=====================================
تبریک میگویم که برخی احزاب بخصوص جبهه ملی در این لیست است ولی چرا از همه احزاب دعوت نشده است، ثابت کنید که واقعا دمکرات و آزادیخواه هستید.محتوای هر توافقی میان گروه های سیاسی باید علنی باشد.
با تشکر فراوان
۲۵۷۹۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : حامد ۵
عنوان : از قربون بمب اتم بشم من
قربان بمب اتمی بشوم من
نویسنده: فرهاد
اقای اوباما ملت ایران خوشحال هستند بلاخره جامعه جهانی فهمید که ماهیت جمهوی اسلامی در ایران از ۱۰۰ تا بمب اتمی هم خطرناک تر است البته مردم ایران ۳۰ سال است فهمیده اند انها چه ادم های خطرناکی هستند و در کله شان چه مضخرفاتی می گذرد اما حالا که شما ها هم فهمیده اید جای خوشحالی است ما ملت ایران روزی ۱۰۰۰ بار قربان صدقه بمب اتمی می رویم چون اگر بمب اتمی توسط جمهوری اسلامی ساخته نمی شد شما امریکایی ها و اروپایی ها حالا حالا ها با ج اسلامی کاری نداشتید و ملت ایران را به حال خودشان رها می کردید تا نابود بشوند.
حالا که بمب اتمی جمهوری اسلامی می تواند باعث سرنگونی اش بشود ما ملت ایران روزی ۱۰۰۰ بار از سازنده بمب اتمی تشکر می کنیم که بمب اتمی را ساخت تا ج اسلامی هم بتواند به بمب اتمی دست پیدا کند و نابودی خودش را جلوتر بیندازد پس زنده باد بمب اتمی که باعث نابودی بمب اتمی مهلک تری به نام جمهوری اسلامی می شود .
اقای اوباما درضمن وقتی جمهوری اسلامی سقوط کرد ما در میدان ازادی در تهران یک مجسمه ی بزرگ بمب اتمی می سازیم و هر روز در کنار این مسجمه از سازنده بمب اتمی تشکر می کنیم چون تنها بمب اتمی باعث نابودی ج اسلامی است .
امضا قربان بمب اتمی بشوم من
-- قربان بمب اتمی بشوم من ، May ۲۰, ۲۰۱۰
۲۵۷۹۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : گاهنامه هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : سوء تعبیر
بهاره جان، حمید محوی کی گفته است که اقتصاد ایران مثل اقتصاد آمریکا است؟
البته سوء تعبیر و سوء خوانش یکی از متداول ترین حوادثی است که در رابطه با هر نوشته ای روی می دهد.
علت این سوء تعبیر یا سوء خوانش هم متعدد است ولی حداقل یکی از دلایل در این جاست که حمید محوی آلترناتیو معتبری در میدان نمی بیند و تنها امپریالیسم جهانی به رهبری ایالات متحده را می بیند که برای ایران دندان تیز کرده است.
دوستان اگر به پیشنهادات من توجه می کردند ما خیلی بهتر می توانستیم در این بحث پیش برویم.
سرانجام «انرژی هسته ای برای همه، سلاح هسته ای برای هیچ کس» پیشنهاد خوبی هست یا نه؟
همکاران مخالفین استبداد در مورد اعترافات جان پرکینز چه می اندیشند؟
۲۵۷٨۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : من هم با این اتحاد موافقم و از تهرانم و روزگارم بد است
عنوان : از تهرانم و روزگارم بد است
من هم از تهران می نویسم و روزگارم خیلی بد است سیزده نفریم و یک اینترنت!!! و باید تند بگویم که نمی دانم حرف شکاک چه معنی ای دارد! اینها همه بحث های خوبی ست. ولی میدانم که حرف حمید محوی مثل همیشه معنی خوبی ندارد. ایکاش یک کسی در اروپا به این بابا یک پست و مقامی بدهد تا دلش یه ذره خنک شود و راحت شود. و بعد هم به دوستان در خارج و در ایران سلام می کنم. و می گویم متحد شوید. شما می توانید به یک اهرم بسیار موثر تبدیل شوید. همه تان با هم باشید اگر خواهان دموکراسی واقعی هستید. ایکاش مجاهدین خودشان را منحل می کردند و با یک نام جدید می آمدند و به جنبش می پیوستند. ما که در ایرانیم می بینیم که واقعا آبروی بسیار بدی دارند. اما گویی تبدیل به یک فرقه ای وحشتناک شده اند. شاید باید از رهبرانشان قطع امید کرد اما خوب است سمپاتیزانهای آنها به جنبش سبز بپیوندند.
ممنون
۲۵۷٨۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ببخشید
عنوان : ببخشید منظورم این نظر بود . به نظر شما چرا اخبار-روز این نظر را سانسور میکند ؟
حتا در بلاگ بهنود و بقیه بلاگ ها میروی میبینی که چپها مرتبه به بهنود توهین میکنند ( او را سلطنت طلب میخوانند ، دروغ گو مینامند ، خلاصه هر چیزی میخوان میگن بهش ) اما او با سعه صدر آنها را چاپ میکند . اما هیچ وب سایت چپی وجود ندارد که در ان بتوان به چپها گفت آقا اشتباه میکنید . اشتباه کردید . گند زدید . دارد گند میزنید . اخه چرا هیچ وقت از استعمار روسی و جنایات روسها و مارکسیسم لنینیسم و خراب کاریهای چریک ها و توده ایها و کاسترو و ... چیزی نمیگین ؟ اقلا واسه ابرو و تظاهر اسم روسیه را هم بیارین . همش امریکا که نمیشه .
ف تابان صاحب وب سایت اخبار روز در مقاله ای در این وب سایت به فرخ نگهدار رهبر سابق چریک ها انتقاد کرده .
شما هم آقای تابان استدلالت دست کمی از نگهدار ندارد . رفیق پیشگام سابق و مدعی لائیک بودن و سکولار بودن امروز :
در سیاست مثل شیمی حاصل کار بستگی به خاصیت و عملکرد تمام اجزا و شرایط و کاتالیزور دارد .
این جور نیست که همه بیکار بودند فقط نگهدار داشت عمل می کرد و یا تئوری او پیاده میشد .
این جور نیست که بازرگان و لیبرالها قصد اصلاح داشتند ولی بقیه کردستا ن را آشوب نکردند و ترکمن صحرا را و شما دانشگاه ها را به هم نریختید. خط امام ساخت توده ایها بیکار نبود . خمینی و روحانیون ( از خوئینی ها تا رفسنجانی تا خاتمی تا اردبیلی تا منتظری ) بیکار ننشسته بودند . جو شدید ضد آمریکایی که توسط ایادی روسیه و مارکسیست ها و مجاهدین شدیدا دامن زده میشد اصلا تاثیری نداشت !
چه کسی باعث شکست بزرگان شد ؟ بعد بنی صدر ؟ آیا هیچ کدام از شما مارکسیست ها در ان نقش تعیین کننده نداشتید ؟ مصدق را آیا فقط آمریکایی ها شکستند ؟ چرا نمی توانند کاسترو را بشکنند ؟ قذافی را ؟ ج ا را ؟
رفیق پیش گام دیروز :
دموکراسی و آزادی خواهی به ادعا نیست وگر نه صدام و اسد و استالین هم دموکراتند
شما متحدین سابق چاپ روسی و مدعیان آزادی خواهی امروز هنوز در بر پاشنه سابق می گردانید و مردم را گمراه میکنید . اینکه در دو خط مدعی شوید جریان لیبرال ها و ملی مذهبی ها هیچ پایگاه اجتمایی ندارد فقط نشان از بی سوادی سیاسی مزین به خود خواهی ابلهانه ایدیو لوژیک و مذهبی دارد که نزد مارکسیست های روسی ایران نوبر است .
اگر اینها پشتوانه ندارند چرا سگهای نگهبان فراماسونری روسی در این وب سایت شما بیشترین مقالات و نظر ها را به کوبیدن لیبرال ها و ملیون و ملی مذهبی ها اختصاص داده ؟
چرا دائم گنجی و مهاجرانی و سحابی و بازرگان و سروش و ادیب برومند و سنجابی و ... نقل مجلس ترور شخصیت استالینیستی وب سایت شما است ؟
شما میخواهید بگویید مردمی که شعار جمهوری ایرانی و نه غزه و نه لبنان و مرگ بر روسیه و چین میدهند به شما که هنوز از انتقاد و بررسی نقش مارکسیست های روسی شانه خالی میکنید نزدیکترند ولی از لیبرالها و ملیون و ملی مذهبی ها و سلطنت طلبان دور ترند ؟
شوخی میکنید !
نقش حزب توده
مجاهدین انقلاب اسلامی
چریکها و مجاهدین و پیکار
شوروی و روسیه
را اگر بر رسی کردید آنوقت میتوان تحلیل های شما را خواند
فرخ نگه در از شما ها خیلی جلوتر است . وقت بگذار روی عمویی و زر افشان و ریس دانا و دولت آبادی و ....
اخبار روز که بعد از گاف های شدید سایت توده ای پیک نت اکنون مرکز حمله های هیستریک یک جانبه و ترور شخصیت استالینیستی (به سبک حزب توده از شهریور ۱۳۲۰ تا به امروز ) به دگر اندیشان مثل گنجی و سحابی و سروش و همایون و نگه دار و مهاجرانی و بازرگان و لیبرالهاو ملی مذهبی ها و ملیون و مشروطه خواهان و گاهی مجاهدین گردیده با سانسور آگاهانه اخبار مخالف روسیه و چپ های امریکای جنوبی ( کوبا ، برزیل ، ونزوئلا ، ..) و پاک کردن نظرات نظر دهندگانی که استاندارد دوگانه این وب سایت را زیر سوال می برند رفتاری شبیه کیهان شریعت مداری دارد .
مثلا مقاله گنجی را چاپ نمیکند ولی سه مقاله در جواب به مقاله او مینویسد از منابع ناشناس و بیسواد با فحاشی به سبک چپ روسی
از کیانوری و شوروی و زر افشان و دولت آبادی و عمویی و با احترام یاد میشود
اما به سحابی حمله میشود که چرا به خامنه ای حمله نمیکند !!!!
زیر مقاله موسوی با احترام مطالبی که مثلا انتقادی است مینویسد اما زیر مقاله های حمله کننده به مهاجرانی و گنجی پادوهای روسی با ارکستر نویسنده روسی حمله میکنند !
عده ای بی سواد با هویت مجعول مثل رها و اوحدی و صدری و .... از خواستگاه نظری مارکسیست های روسی به جای حمله به خامنه ای و حکومتیان و یا حد اقل موسوی دائم به لیبرال ها و ملی مذهبیها حمله میبرند ! مثل سال ۵۷ تا ۶۰ . اخبار روز که اول طرفدار کروبی نشان می داد حالا اخبار کروبی را سانسور و برای موسوی تبلیغات عجیب و غریب میکند !
-- hamshahry ، May ۱۸, ۲۰۱۰
۲۵۷۷۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : bahareh
عنوان : محوی گفته اقتصاد ایران مثل آمریکاست ؟ آقای محوی منظورتان
زنده باد شیرزن تحکیم وحدت بهاره و دلاوران توکلی و اسدی و شرف اهل قلم زید ابادی و بقیه لیبرال ها
محوی گفته اقتصاد ایران مثل آمریکاست ؟ آقای محوی منظورتان
نیروگاه بوشهر است که ۱۷ سال است دست روسهاست
یا هواپیماهای توپولوف که هی می افتند
یا صنایع موشکی و نظامی کره ای روسی است
یا سیستم رانت خوار دولتی ( شبه کمونیستی روسی ) است ؟
کجاش شبیه آمریکاست بالم جان ؟ امریکا از رکود در آمد ما داریم میریم تو گل
امریکا از چین تا برزیل سرمایه گذاشته ما از بنین پول میدهم تا مالدیو و عرب ها و ... که به ما حمله کنند
در امریکا هر نظری را از بن لادن تا مایکل مور در تلویزیون ها پخش میکنند
اما اخبار روز این نظر پایین را هی سانسور میکنه
از : ۳ انتخاب
عنوان : بیاید لحظه ای از شعار دادن پوچ دست برداریم . به دنیای واقعی نگاه کنیم ایران ۳ انتخاب پیش رو دارد کره شمالی -پاکستان-ترکیه
چرا ما ایرانیها تنها ملتی در دنیا هستیم که به جای درک مسائل سیاسی و چگونگی کارکرد راهبرد های سیاسی در دنیای امروز دائم مثل بچه ننر لوس قر میزنیم و شکایات میکنیم که داور به نفع گرفت ! حق ما را خوردند ! همش بازیه ! و ....
هیچ وقت مسولیت و اشتباهات و توقعات بی جای خودمان را عامل اصلی نمیدانیم .
مثلا از صبح تا شب به امپریالیسم امریکا و غرب و سارکوزی و ... فحش میدهیم اما توقع داریم آنها که در مقابل مملکت و مردم کشور خودشان مسوولند مثلا فداکاری کنند و منافع خودشان را قربانی کنند برای ما که عرضه نداریم حتا یک ریس جمهور معتدل تر انتخاب کنیم . برای ما که مصدق و بازرگان و بنی صدر را رها کردیم دنبال ۴ تا کمونیست عامل روسیه مبارزات ضد امپریالیستی راه انداختیم . برای ما که شاه مدرن را برداشتیم و یک رژیم مذهبی جایش گذاشتیم . برای ما که سفارت یک کشور غربی را با تحریک توده ایها اشغال و کارمندان ان را گروگان گرفتیم . برای ما که خاتمی را کوبیدیم و رفسنجانی را دزد نامیدیم تا احمدی بیاید . برای ما که طرفدار دموکراسی و غرب هم که شدیم رهبر جنبش را همان موسوی ضد غرب قرار دادیم . برای ما که نمیگذاریم حتا این احمدی با امریکا معامله کند .
برای ما که حاضر نیستیم هیچ اعتصا بی بکنیم یا اقدامی برای تغییر نظام و انتظار داریم دولت فرانسه ۵۰ سال دیگر صبر کند تا شاید ما انقلاب کنیم و آنها یک پیرزن به جای دختر جوان از ما تحویل بگیرند اگر زنده مانده باشد .
بیاید لحظه ای از شعار دادن پوچ دست برداریم . به دنیای واقعی نگاه کنیم
ایران ۳ انتخاب پیش رو دارد
۱) کره شمالی
۲)پاکستان
۳)ترکیه
اگر دنبال کمونیست ها برویم با توجه به وضیت کنونی حاکم بر جهان و منطقه به مدل کره شمالی میرسیم
اگر دنبال احمدی نژاد و سپاه برویم با توجه به همان مسائل به پاکستان ضیا الحق میرسیم
اگر دنبال لیبرال ها و ملی مذهبی ها برویم به ترکیه میرسیم
بقیه اش همش خواب و خیال است . مارکسیست های روسی که در همه جا نفوذ کرده و علیه غرب و لیبرالیسم شدیدا فعال هستند نمیگذارند ایران از مدار روسیه خارج شود و دوباره به مدار امریکا بر گردد
اینها حتا به ویتنام و چین و روسیه هم که با غرب رابطه نزدیک دارند راضی نمیشوند . پس فرانسه و امریکا و ... هم انقدر شعور سیاسی دارند که علاف ملتی مردد و ساده لوح و پر توقع که دائم یک اشتباه را تکرار میکند نشوند . بعد از ۳۱ سال ما دایم همان شعار های اول انقلاب را تکرار و شبیه سازی میکنیم . خنده دار نیست ؟
۲۵۷۳۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
۲۵۷۷٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ر- فرزاد
عنوان : جای آنان که میخواهند یکتنه ایران را آزاد کنند در این اتحاد مقدماتی خالی است.
اگر اعتقاد داریم که دمکراسی پیش شرط برقراری عدالت و زمینه ساز پیشرفت و تکامل انسان و جامعه انسانیست و اگر عقیده داریم که پیشینه فرهنگ استبدادی همچنان ایران و ایرانی را در بند خود دارد و رهایی از ان کاری ساده و کوتاه مدت نیست پس باید هر نوع آغاز و تلاشی را در گسستن این بند ارج بگذاریم. بالاخره از جایی باید شروع کرد. و در جایی باید آنرا تمرین کرد. این شروع و این تمرین و آموزش نه با حرف است و نه هر زمانی امکان وقوعش وجود دارد. همه ما در حرف یک پارچه دمکراتیم. اما آیا در واقع چنین است؟ پاسخش چندان دشوار نیست اگر صادقانه به خود بنگریم. اکنون عاشقان دمکراسی حتا آنانکه عمدا یا سهوا توهم دمکرات بودن را دارند فرصت گرانبهایی را به دست آورده اند تا دموکراسی را یاد بگیرند و یاد دهند و تمرین کنند تا در صبح آزادی برای چندمین بار شاهد زایش استبدادی نو نگردند. دیدگاه های مختلف نباید مایه هراس که باید انگیزه امید باشد. امید به جنبش رنگین کمانی که قادر است بنای ایرانی رنگین کمان، ایرانی غنی از انسانهای نواندیش و آزاد اندیش و تحت لوای آزادی را پی ریزد. ایده آل تراز این وجود دارد که جنبش امروز و ایران فردا آیینه تمام نمای من و تو باشد؟ و آیا تضمینی معتبرتر از آن برای حفظ دستاوردهای این آزادی احتمالی وجود دارد؟ شاید خیلی رویائی به نظر آید ولی در حد حرف و ادعا ماندن، رویائی که پیشکش ناشدنی ناب خواهد بود. من فرسنگها از سیاست و بینش بیش از نیمی از امضا کننده های بیانیه فاصله دارم با اینوجود بنا به نیازم به آموزش دمکراسی و با علم به اینکه من یا جریان همفکر من به تنهایی قادر به هیچگونه تغییری نیست به چنین تجمعی ارج میگذارم و آنرا آغازی نویدبخش به حساب میاورم. دوران ستایش پرنسیپها به سر آمده وسالیان درازی از نخوتهای آیدیولوژیکی، سازمانی و فرقه ای با همه پیامدهایش گذشته. حرکت مردم و دویدنهای "روشنگران و پیشاهنگها " در پی آنها چیزی نیست که از کسی پنهان مانده باشد. آیا آنان که میخواهند به تنهایی و فقط با توسل به آرمانهای خود انقلاب کنند به اندازه کافی درس نگرفته اند؟ آیا آنها به فرض محال اگر توانایی چنین مهمی را داشته باشند قادر به حفظ معیارها و پرنسیپهای خود خواهند بود یا باید با توسل به شیوه های ج-ا دستاوردهای خود را حفظ کنند؟ فرار از میدان وحدت (با حفظ مواضع) نه نشانه درستی و کارایی مواضع که موجب ضعف و تحلیل رفتن و هرچه بیگانه تر شدن با خود و جامعه خواهد شد. من ایمان دارم که حتا اگر این بیانیه هم بدلیل نوپایی و خامییش تداوم پیدا نکند (که امیدوارم چنین نشود) اتحادهای مشابهی شکل خواهد گرفت و هر جریان و نیروی مدعی دمکراسی و عدالتخواهی گریزی از مشارکت و مساعدت در آن نخواهد داشت. چرا که تنها راه عملی یاد گرفتن و یاد دادن و به سرانجام رساندن جنبش رنگین کمان همین است. و بنا بر این تنها و تنها شرط پذیرفته شدن در این اینگونه وحدتها باید وفاداری به کثرت گرایی بطور عام و دمکراسی و حقوق بشربطور خاص باشد.
در پایان پیشنهادی عملی به هنگام تجمعات اعتراضی در خارج از کشور دارم: تمامی تشکلهای شرکت کننده صرفنظر از کوچکی و بزرگی آنها اجازه داشته باشند یک پلاکارت با هر مضمونی و هر نشانه دلخواهی ولی با ابعاد و فرم یکسان که به تصویب اعضا رسیده است در محل تجمعات داشته باشند. این پلاکارتها توسط گروه مسول تجمعات با بیطرفی کامل در مناسب ترین محل قابل دید در یک ردیف و بطور ثابت نصب شوند. در وسط و یا در ابتدای آنها پلاکارت مشترک و پرچم ایران در ابعاد بزرگتر و چشمگیر گذاشته شوند. این امربه معنی احترام به نظریات دیگران، پاسداری آزادی اندیشه، استقلال اندیشه و بیان و در عین حال نشاندهنده وحدت عمل علیرغم تفاوت خواهد بود. به علاوه کسی از شرکت کننده ها مجبور نیست ناخواسته سایه سنگین نشان خاصی را تحمل کند و یا از دیگران بگریزد. این میتواند همچنین سمبل و آموزه ای برای نشان دادن امکان جمع دو پدیده متضاد تفاوت و وحدت و به عبارتی دیگر استقلال و پیوستگی باشد.
۲۵۷۷۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : از کنج اروپا به کنج تهران نازنینم
عنوان : نان فرانسوی، قهوه فرانسوی، سیگار فرانسوی خور ولی هم نظر احمدی نژاد! مرگ برای همسایه خوبست. آستین نو پلو بخور، پلو بخور.
نقدی از نظر نان و قهوه فرانسوی خورهایی که به شعور ملت ایران توهین می کنند،
«شما هم که دارید نان جمهوری اسلامی را می خورید نمک نشناس هستید...»
واقعا که خجالت دارد که کسی به مغزش خطور کند که در ایران و جهان کسی نان جمهوری اسلامی را می خورد و باید نمک شناس هم باشد! حال طرف انقدر بد است که نمی فهمد که جمهوری اسلامی انگل خون آشامی است که نان به کسی نمی دهد بلکه مثل کنه به میزبانش، ایران و ایزانی، ۳۱ سالست که چسبده است و مشغول مکیدن شیره جان این میزبان بوده است. بله آقا، ج.ا مثل انگل، نان از حلقوم ملت ما با زور و تجاوز جنسی می گیرد و مثل هر انگلی نان از خود ندارد که به کسی بدهد، طبیعت انگل را اگر نمی شناسی، کتابش را بگیر و بخوان که تو بیشتر نیار به کتابخوانی داری تا ما.
شما با چه وقاحتی بخودت اجازه می دهی به ملت ایران بگویی که باید نسبت به ج.ا نمک شناس باشند چون به آنها نان می دهد. کشوری مثل ایران که روی بزرگترین ثروت های جهان نشسته، نان هم برای خود دارد و هم برای ۷ نسل بعد، مگر گداست که کسی به او نان بدهد و او نمکشناس باشد. یا عذر بخواه و یا برو خودت را معالجه کن.
آخوند نان ایرانیان را دزدیده و می دزدد آقا، از خودش نانی ندارد که به کسی بدهد تا کسی نمک شناسش باشد. انگلها، اخوندها و طوله هایشان، تا ۳۱ سال پیش محتاج بود و در قبرستان ها بدنبال نان می دوید. آخوند یعنی برده شکم و زیر شکم، یعنی کار نکن و هی پس بنداز، یعنی دیگران بکارند و او کوفت کند و هی پس بندازد و گور پدر بقیه کرده، یعنی هر کی داره بخوره و هر کی نداره کوفت بخوره. این آقا انقدر نان فرانسوی و قهوه فرانسوی و سیگار فرانسوی نوش جان کرده که خبر از شکم گرسنه در ایران نداره که به تن فروشی و کلیه فروشی و مواد مخدر و ... رو آورده. این آقا، برای اینکه وجدان خودش را آروم کنه یا عوام فریبی کنه، مسکینان همه جهان بغیر از ایران را و مسببینی که او تعیین کرده را بهانه کرده که مبادا ایران فرانسه بشه و مردم مثل خودش نان فرانسوی و قهوه فرانسوی بخورند. عاشورا تاسوعای همه دنیا بجز ایران را دکان کرده و چند شمر و یزید از آمریکا و غیرو تراشیده، و هی مثل آخوندا برای ما بالا منبر میره. آقا، اگه انقدر دلت برای همه بجز ایرانی میسوزه برو یک کشور آفریقایی و در بیمارستان و مدارس اونجا مجانی کار کن بجای اینکه بالا پشت بام وایسی و فقط فحش بدی. با فحش نه شکم کسی سیر میشه و نه مشکلی حل میشه. واقع که این آقا دلش خوشه به فحاشی و نه به عمل . همه را هم بزور میخواد براه کج خودش بکشه. کتابهایت هم مثل حرفهایت ارزانی خودت. اگه طرفدار احمدی نژادی خب بگو ولی ادای اونو برای ما در نیار که بجای اینکه بره کنار باد بیاد، انقدر بی حیاست که میگه دنیا را او باید اداره!!! کند تا همان گندی را به آن بزند که به ایران زده.
اگه شما اوضاع در ایران را بهتر از فرانسه برآورد میکنی، خب پاشو برو ایران و حسابی حال کن. اونایی که توی ایران هستند میخوان ایران مثل فرانسه باشه که بتونن آزاد زندگی کنن، تو کی هستی که تعیین تکلیف میکنی و میگی ۷۰ میلیون ایرانی حق ندارن انتخاب کنن مثل فرانسوی ها زندگی کنن و مثل فرانسوی ها منشور جهانی حقوق بشر مبنای قانون اساسی آنها باشد؟ اگه فرانسه بده، تو چرا رفتی فرانسه، چرا ایران نموندی، چرا پاکستان و عربستان و روسیه و کره شمالی نرفتی زندگی کنی؟ به چه علت به مهد امپریالیسم رفتی؟
یکی نیست به این آقا بگه دنیا خر تو خره و هر کی باید کلاه خودشو دو دستی بچسبه. اگر ازش بپرسین که یکجا در دنیا نشان بده که ما الگو برداری کنیم، حسابی توش میمونه و یا به بهانه حقوق انسانی یک جای خیالی را به تو نشون میده، مثل مدینه فاضله افلاطون و یا مثل آخوندا بهشت را نشون میده. آقا توهماتت مال خودت، ما در این دنیای واقعی زندگی می کنیم و دنبال راهکارهای واقعی هستیم.
این آقا می گوید «می خواهید من را از میدان به در کنید». نه بابا تو خودت را از میدان بدر کردی. رقیبت خودت هستی. ما با تو کار نداریم، تو هستی که ول کن ما نیستی.
«ببنید، در مورد نزدیکی به آمریکا و اروپا، اولا من فکر نمی کنم که اقتصاد و صنایع ایران (متأسفانه) چندان از اروپا و آمریکا به دور باشد». از این حرف بی معنی تر کی تا حالا شنیده؟ فقط احمدی نژاد و امثال او هستند که فکر می کنن که تکنولوژی ما در صنعت مثل ژاپن و آمریکاست. حالا آقا ابراز تاسف میکنه که صنعت هواپیما سازی و جت های جنگی هم به پای امریکا رسیده و واکسن ایدز هم در ایران کشف شده!!! توهم تا چه اندازه!!! مردم گرسنه در ایران باید داد بزنن حق مان مال تو فقط ایران را فرانسه نکنید و حقوق بشر هم به اینجا را ه ندهید چون بچه فلسطینی ها و بچه عراقی ها دچار اورانیوم رقیق و غلیظ شده می شوند. آخر حقوق بشر چه به اورانیوم؟
«مردم ایران خواهان روابط نزدیک با غرب هستند. بله البته ولی باید دید که این روابط در حال حاضر در چه حد و حدودی است و به نفع چه کسانی تمام می شود؟»
یک حکومت غاصب، جائر، اشغالگر و ننگ بشریت در ایران بدون مشارکت مردم با دنیا و بویژه غرب رابطه های ایران بر باد ده برقرار کرده و آبرویی برای ما نگذاشته و ایران را در خطر جنگ و کره شمالی شدن قرار داده و این آقا دیده!!! است که این رابطه کنونی، رابطه مردم ایران و نه حکومت با غرب بوده است!!! عجب!!! کدام مردم، مردم ما که نه سر پیاز بوده اند و نه ته پیاز. مردم ما محارب شناخته میشوند اگر بگویند رابطه خوب با امریکا می خواهند، مردم ما که حق مشارکت ندارند، مردم ما که در این رابطه تاکنون عددی حساب نشده اند. آقا، خیال می کند همه کورند و نمی بینند که این حکومت بوده که با سیاست های غلط رابطه ها را تعیین کرده و نه مردم. این آقا باید بفهمد که ما می خواهیم این حکومت سرنگون شود و ما مردم مشخص کنیم منافع ملی ما به چه طریقی بهتر حفظ می شود، حاکمیت ملی یعنی این.
«مردم ایران از آمریکای امروز و اروپای امروز هیچ توقع دیگری به جز جنگ و خونریزی و تحقیر و قطع نسل و چپاول منابع طبیعی کشورشان، و از دست دادن استقلالشان نمی توانند داشته باشند»
این حرف یعنی چه، آقا؟ شما تشخیص داده اید که منافع ملی ما با سیاست های فعلی رژیم تامین می شود، این حرف شما چه فرقی با اراجیف خامنه ای و احمدی نژاد دارد. این همان مزخرفاتیست که احمدی نژاد در سازمان ملل می گوید و هاله نور بدور سر خود مثل مسیح می بیند. مگر ما استقلالی داریم که از دست بدهیم؟ مگر ما آزادی عملی داریم که از دست بدهیم؟ آمریکا یک سانتیمتر از خاک ما را اشغال و تصرف نکرده ولی روسیه به تمامیت ارضی ما تعرض کرده، حق ما از از دریای خزر در سازمان ملل ۵۰ درصد دهه ها قبل از انقلاب به ثبت رسیده بود و روسیه این حق را به ۷ درصد رسانده. چرا درباره روسیه حرف نمی زنی؟
نان فرانسوی، قهوه فرانسوی، سیگار فرانسوی خور ولی هم نظر احمدی نژاد! مرگ برای همسایه خوبست. آستین نو پلو بخور، پلو بخور.
۲۵۷۶٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : شکاک شکاک
عنوان : موضوع بحث: همکاری مخالفین استبداد، گام بعدی چیست؟
بر پدر و مادر آن کسی لعنت که پول داده تا عواملش بیایند و مسیر بحث را عوض کنند!
۲۵۷۶۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : شهرام از تهران
عنوان : بهر دو تاتان تهرانی کنجی و حمید محوی و آشتی کنید!
اگر درست فهمیده باشم این آقای محوی و آن آقای تهرانی هردو آدمهای خوبی هستند! اما یکی از در انزوا جن زده شده و شاید بیکار و افسرده است در کنجی و حقوق بیکاری می گیرد و به همین قناعت می کند و به هر کس بید و بیراه می گوید! هرازچندی هم وارد این سایت می شود و قبل از این هم برای حزب محزب توده قلم می زده است. اما از آنجا که دلش نازک است و نارنجی می نماید ـ دل نزد هر کس گرو می گذارد باز پس می آورد، و کسی تاب این دل لطیف و لرزان را ندارد! و چون کسی او را نمی برد و در دانشگاهی و او را کار بدهد و پست و مقام این چنین پرخاشگر شده و لابد هر کس کاری داشته باشد خودفروخته است و اگر بیکار و در فقر مطلق باشد و مفلوک آدم خوبی ست! این از جنا حمید محوی، و آن یکی دست کم فهمیده که پدر و مادرش غلطی جدی کرده اند و حالا از سر افلاس به تریاک رو آورده اند! آری اما من ندیدم که او تریکیدن را به حمید محوی نسبت دهد اما حمید خود ماجرا را غاپیده است! در هر حال آنکه در ته کنج تهران است زنده تر و شادابتر و شاید جونتر از محمی می نماید. اما خب دست کم او بخشی از واقعیت را که نادانی پدر و مادر خودش بوده را دیده است و من بابت این تواضع او ازش متشکرم. همه می گویند ما نبودیم و پد و مادر ما بهترین های جهانند، اما او می گوید که آنها اشتباه کرده اند و حالا از دولتی سر حکومت امام زمانی که بر پا کرده اند دارند در لانه شان تریاک می شکند! اما این حمید محوی چنان محو خودش شده که تمامی انسانهای مبارز و هنر مند را بباد گرفته و حتا نه باد انتقاد. و کیارستمی و پناهی در بند و مخملباف پرحرف و پرمدعا را همه را ریخته در یک سطل و می خواهد بریزدشان در چاه! و اینهمه نیست مگر از نا راحتی روحی و روانی.
۲۵۷۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : گاهنامهی هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : به امید آزادی تمام بردگان جهان
به این دوستانی که مطالبی در مورد من نوشته اند از بیهوده گویی ها قطع نظر می کنم. ببینید این امر که فردی در کشور خاصی زندگی می کند موجب نمی گردد که حتما با سیاست های حاکم آن نیز حتما موافق باشد و جنایاتی را که دولت آن کشور احتمالا مرتکب شده است به دلیل نمک شناسی ندیده بگیرد و یا تأیید کند. در غیر این صورت نمک شناسی و یا نمک نشناسی اسم دیگری خواهد داشت. نمک شناسی من در رابطه با حقیقت و حقوق انسانی ست (منظور من حقوق بشر نیست ها...)
در نتیجه ملاحظه می کنید که به اعتقاد شما چون که من نان فرانسوی می خورم باید طبیعتا (به عنوان مثال) سوء استفادهی این کشور از سلاح های اورانیوم رقیق شده و یا نژاد پرستی و ملیت گرایی و سلطه جویی و اتحاد این کشور را با افرادی نظیر صدام حسین ها تأیید کنم. چون که نان فرانسوی می خورم. پس فرانسوی هایی هم که با این سیاست های غیر انسانی مخالف هستند آنها نمک نشناس و خیانت کارند...شما هم که دارید نان جمهوری اسلامی را می خورید نمک نشناس هستید... نه من مثل شما فکر نمی کنم. بلکه فکر می کنم که به خاطر این تکه نان هایی که جلوی امثال من پرتاب می کنند نباید مثل بسیاری از اپوزیسیون های ایران در خارج از کشور که به خصوص آنهایی که از بودجه های آمریکایی استفاده می کنند، سر تعظیم فرود بیاوریم و به حذف خودمان به عنوان انسان و فاعل شناسنده آری بگوییم و این موقعیت را نا هنجار را مثل برخی به شکوفایی و احترام به حقوق بشر تعبیر کنیم.
ببینید دوستان، شما راست می گویید، آدم مارگزیده از ریسمان سفید و سیاه می ترسد و یک کمی هم شبیه دایی جان ناپلئون می شود، ولی من می خواهم شما ها را به عنوان افراد صادقی تصور کنم که خواهان ازادی و پیشرفت برای خودتان و کشورتان و تمام مردم جهان هستید، و می خواهم تصور کنم که شما از جمله افرادی نیستید که از حمایت اروپا و آمریکا برخوردارید و می خواهید من را از میدان به در کنید. در هر صورت اپوزیسیون ایران در فرانسه و دولت فرانسه این کار را به خوبی انجام داده اند. ولی من این انزوای خودم را خیلی بیشتر می پسندم تا این که مثل تروریست های فرهنگی نظیر کیارستمی و مخملباف و جعفر پناهی و آذر نفیسی و ...غیره جایزه بگیر بشوم
ببنید، در مورد نزدیکی به آمریکا و اروپا، اولا من فکر نمی کنم که اقتصاد و صنایع ایران (متأسفانه) چندان از اروپا و آمریکا به دور باشد.
ولی از این جهت که بتوانیم به شکل گسترده تری به روابط بین ایران و جهان و خصوصا آمریکا و متحدین اروپائیش بپردازیم بهتر است از اتهام ناروا و ناسزا گویی به یک دیگر قطع نظر کنیم، زیرا روش چندان مناسبی برای تقرب به حقیقت نیست و خصوصا وقتی که ما می خواهیم از این تقرب برای پیشرفت عینی در جهان عینیات استفاده کنیم. و در ثانی پیشنهاد می کنم که کتاب «اعترافات جنایتکار اقتصادی» نوشتهی جان پرکینز را حتما مطالعه کنید، بعد از اتمام این کتاب می توانیم با هم حرف بزنیم
این کتاب را انتشارات اختران منتشر کرده، و فایل آن را نیز برای ما در انترنت قابل دسترسی ساخته است. من این کتاب را بازخوانی کردم و دسترسی به آن بسیار ساده و رایگان است. در بلاگفا هم منتشرش کرده ام. البته بهتر است که فایل پی دی اف را داشته باشید. از همین اخبار روز بخواهید برایتان خواهد فرستاد و یا برای ایمیل من پیام بفرستید و تنها نام جان پرکینز را قید کنید، و من خودم آن را برایتان خواهم فرستاد
hamid.mahvi@neuf.fr
من در نظر پیشین خواسته بودم که به گفتمان احمدی نژاد توجه کنید و تکلیف خودتان را با آن روشن نمایید. ولی متأسفانه می بینم که فرار می کنید و با متهم ساختن من به تریاکی بودن می خواهید جنایتکارترین و بهیمی ترین نظامی را که تاریخ بشریت به خود روی ده هزار هیتلر و شاه و خمینی را سفید کرده و مبارزهی همه جانبه برای خلع سلاح آن را به امری ناگزیر برای تمام جامعهی بشریت تبدیل کرده است، می خواهید پشت گوش بیاندازید. و می گویید مردم ایران خواهان روابط نزدیک با غرب هستند. بله البته ولی باید دید که این روابط در حال حاضر در چه حد و حدودی است و به نفع چه کسانی تمام می شود؟
باید دید که ماهیت این روابط در حال حاضر چگونه است ؟ هاینر مولر می گفت «اروپا یعنی حذف تا قطع نسل کامل»
این قطع نسل امروز به شکل استفاده از اورانیوم رقیق شده در جنگ های معاصر تحقق یافته است. یعنی موضوعی که حتی احمدی نژاد در سخنرانی اش مطرح نمی کند.
مردم ایران از آمریکای امروز و اروپای امروز هیچ توقع دیگری به جز جنگ و خونریزی و تحقیر و قطع نسل و چپاول منابع طبیعی کشورشان، و از دست دادن استقلالشان نمی توانند داشته باشند. البته در این جنایات همیشه یک طبقهی خاص هستند که از تمام کودکان دی اکسین و کودکان اورانیوم رقیق شده و کودکان کوره پزخانه ها و همان هایی که در آشغالدانی های جامعهی سرمایه داری طرفدار حقوق بشر به دنبال نان روزانه شان می گردند روی بر می گردانند و با وقاحت تمام خودشان را به عنوان سمبل آزادی و پیشرفت معرفی می کنند.
حالا بروید و این کتابی را که گفتم پیدا کنید و بخوانید، بعد با هم حرف می زنیم. حالا با اجازه می روم یک قهوه درست کنم و سیگار دیگری فوت کنم
به امید آزادی تمام دوزخیان و بردگان جهان
۲۵۷۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : از کنج تهران به برادر یا خواهری ایرانی در کنج دنج اروپا
عنوان : تو راست می گویی ما بهم نزدیکیم
و وقتی تو با من حرف میزنی انگار که همینجا کنار منی، و احساس می کنم که هم دوری و هم نزدیک، نزدیکی که یار منی، و دوری که چون در امنیتی مرا نیز امنیت می دهی! و اینک که با تو حرف می زنم و برایت می نویسم ستارههای اشک در چشمان امیدوارم حلقه زده است. من البته با تمامی اعلامیه ی حقوق بشر موافقم. آنرا چاپ کرده ام و داده ام به یک آدمی که فقط خواندن نوشتن بلد است او آنرا فتوکپی کرده و بدیگران هم داده است. اما با اینهمه و از آنجا که دوستان من بترکیه رفت و آمد می کنند و خبرهای آنجا را برایم می آورند. باید بعرضت برسانم که واقعا ایرانیها بیشتر از دوستان همسایه ی ترک ما پیشرفت کرده اند. سی و یک سال جنایت حکومت اسلامی ما را از نظر بینش فربه کرده است. بنا بر این تو بدان که در ایران تنفر از مذهب اسلام روز بروز بیشتر می شود. و بیشتر و بیشتر!
اما یک کلام هم به این آقای محوی من نمی دانم چرا ایشان اینهمه بیمار گونه می نویسد. من بیاد دارم که همیشه او به غرب و آمریکا و اروپا فحاشی می کند! من البته نمی دانم این آقا در کجای دنیاست! البته اگر در کوبا باشد یا در کره ی شمالی خب دست کم آدم بیمار صادقی ست. ولی اگر در همان کشورهایی ست که فحششان هم می دهد بنا بر این باید به او به خاط بیماری و هم دروغزنی و هم نمک نشناسی تسلیتش گفت. ایشان انگاری در سال هزار و سیصد و پنجاه زندگی می کند. پدر و مادر من پنجاه و نه سال دارند آنها در خیابانها ی تهران جست کمونیستی گرفتند، مرگ بر آمریکا و انگلیس و فرانسه و خلاصه غرب گفتند، مرگ بر شاه گفتند و حالا از بس در « لانه ای » که برای خود ساخته اند تریاک کشیده اند یک دندان سالم ندارند. هر وقت که راجع به این خفت بزرگ، راجع به این اشتباه بزرگ، حتا خیانت بزرگ با آنها صحبت می کنم با دوستان همدودشان به من تنها در خانه می گویند: تو بهترشو بکن، ما بد کردیم ـ حالا تو می گی بد کردیم ـ تو بهترشو بکن! من فکر می کنم این آقای حمید مهوی هم از همان مقوله ی پدر و مادر من است!
با احترام از کنج تهران
۲۵۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : مخالف انزوای سیاسی ایران
عنوان : ما را از شرق و غرب نترسانید. انزوای سیاسی و اقتصادی ما در این ۳۱ سال به اندازه کافی پدر ما را در آورده است.
نیروهایی هستند که حاضرند ایران و ایرانیان نابود شود ولی ارتباط با جهان غرب ایجاد نشود. همین نیروها خود در همین جهان امپریالیستی!!! کار و زندگی و فعالیت می کنند ولی ذره ای یرای ملتی که خواهان ارتباط با آمریکاست ارزش قائل نیستند. سیگار و قهوه شان را می کشند و می نوشند و شعارهای گوش کر کن مردم را نادیده می گیرد که در مقابل مرگ بر امریکا و اسراییل فریاد می زدند مرگ بر روسیه و چین. این آقا که در قلب آمریکا و اروپا در آزادی کامل سیگار می کشند و قهوه می خورند و هر چه فحشی را نثار آنان می کند چه حقی دارد به ده ها میلیون ایرانی دیکته کند که مبادا ارتباط با امریکا و اروپا برقرار کنید. برای این آقا ارتباط با کوبا و ونزوئلا و چین و روسیه و کره شمالی و غزه و لبنان و سوریه و زیمبابوه و هر کشور توتالیتر و مستبد و بدبخت خوبست ولی ارتباط با امریکا حرام است. خیال می کند ما نمی فهمیم که این همان خواسته های رژیم است و برخلاف خواسته مردم ایران است. یا اینکه ما نمی فهمیم که چین و روسیه با امریکا ارتباط دارد و هر کشوری که میخواهد در این دنیا به جایی برسد باید با دیگر کشورها تعامل کند. من بعنوان یک عضو جبهه ملی بسیار از اتحاد نیروها خوشحالم و مثل این آقا دایی جان ناپلئونی فکر نمی کنم که همه آپوزیسیون ما عوامل خارجی و خائن و بی شعور هستند. ما مردم ناظر اعمال همه احزاب هستیم و بمحض اینکه کاری را بکنند که بر خلاف منافع ملی ما باشد از آنها رو بر می گردانیم بخصوص من بعد. ما تکلیف خود را با یکایک این احزاب روشن خواهیم کرد. برو آقا که سیگار و قهوه ات دیر نشود و امریکا را برای ما لولو نکن و همه احزاب ما را خائن و ما را بی شعور معرفی نکن.
ما را از شرق و غرب و آپوزیسیون خارج از کشور و جنبش سبز نترسانید. انزوای سیاسی و اقتصادی ما در این ۳۱ سال به اندازه کافی پدر ما را در آورده است.
۲۵۷۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : گاهنامهی هنر و مبارزه حمید محوی
عنوان : خارج از کشور = امپریالیسم جهانی= علیه منافع قانونی مردم ایران
امروز وقتی از خواب بیدار می شدم پیش از نوشیدن اولین قهوه و روشن کردن اولین سیگار به مقالهی شما فکر می کردم که دیروز خوانده بودم و نکته ای به نظرم رسید که پیش از صرف دومین قهوه و فوت کردن دومین سیگار در این جا برای شما دوستان می نویسم. نکته ای که ذهنم را به خود واداشته بود موضوع اتحاد در تمام این سرو صداهایی است که در خارج از کشور جریان دارد. به عبارت دیگر تکیهی من روی خارج از کشور است.
ببینید دوستان به اعتقاد من تا اطلاع ثانوی خارج از کشور به هیچ عنوان محیط سالمی نیست و علت آن هم روشن است، امپراتوری ایالات متحده و یا امپریالیسم جمعی، هر طور می خواهید آن را بنامید تا کنون اجازه نداده است که آلترناتیو سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ی پیشگامی به شکل سازمان یافته در خارج از کشور تشکیل شود.
بر این اساس تمام گروه ها و تشکیلات و رادیو فرداهایی که با پول سازمان سیای آمریکا و یا حتی آن تشکیلاتی که گویا با پول های رفسنجانی و امثال او در خارج سبز شده اند و از حمایت های سیاسی و اقتصادی چنین محافلی برخوردار هستند، به هیچ عنوان قابل اطمینان نیستند. این موضوع را مطمئنا جبههی ملی ایران، تا جایی که من می دانم، بیش از همه به آن آگاهی دارد ولی با این وجود نامش در لیست متحدین ضد استبدادی می بینیم.
خارج از کشور متعلق به طبقهی بورژوازی معامله گر و وابسته و اقشار اجتماعی مرفهی است که از چنین نظامی به وجود آمده.
با این وجود من جمیع اعضای این اتحاد را دعوت می کنم که به سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل متحد گوش کنند و تکلیف خودشان را با این سخنرانی روشن نمایند.
http://www.youtube.com/watch?v=۴__ZZy-۳IQs&feature=related
۲۵۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : در کنج اروپایم هنوز
عنوان : تو که در کنج تهرانی و من که در کنج اروپا هستم همدلیم. فاصله بین من و تو فاصله ای کم است که بسیار کمتر از آنکه حقشان و حق ماست اکتفا می کنند چون نا امیدند.
به در کنج تهرانم هنوز،
دوست عزیز، ما اگر میخواهیم از این دور مرگبار ایران ستیزی و جوان کشی و دگر اندیشی و فلاکت رهایی یابیم باید تمام مفاد منشور جهانی حقوق بشر را از بر باشیم و به هیچ چیزی کمتر از آن تن در ندهیم. ملت ایران شباهت کمی با ملت ترکیه دارد. ما به یمن حکومت دینی/جلادان اسلامی سکولار شده ایم و کثیری از ما از دینخویی گریزان شده و به خرد گرایی و عشق به زندگی کردن روی آوره ایم.
در ترکیه همان دوگانگی ای که در ایران قبل از انقلاب اسلامی وجود داشت دیده میشود. کثیری از ترکها در ترکیه سخت به اسلام چسبیده و در آرزوی حکومت دینی هستند و گروه دیگر که متجدد هستند در برابر این امت امل خرافه پرست ایستاده اند. ایرانیان درون و برون مرز سخت به تحصیلات عالیه و جهان غرب و پیشرفت های شخصی در سطوح بالا تلاش می کتتد و در خارج به درجات عالیه رسیده اند چون اینجا برخلاف ایران اشغال شده شایسته سالاری برقرارست. ایرانیان موفق ترین مهاجران در تاریخ بشریت شناخته شده اند با اینکه مهاجرت میلیونی ایرانیان در طول تاریخ ایران بی نظیر بوده و در طی ۳۱ سال به این مقام در موفقیت شغلی دست یافته است. ترکهای ترکیه تاریخ مهاجرت درازتری دارند ولی موفقیت کمتری داشته اند. علت این تفاوت طرز تفکر ایندو ملت است. ایرانیان همیشه برایشان آموزش و پرورش و پست و مقام و زندگی راحت تر مهمتر از دین و بهشت بوده است.
در این ۳۱ سال ما در ایران با مسئله فرار مغزها روبرو نبوده ایم بلکه با خونریزی مغزی مواجه بوده ایم ولی ترکیه با این مسئله روبرو نبوده است و در کشور مردم آزادند که پیشرفت کنند. اگر ما در کشورمان از آزادی برخوردار باشیم از موقعیت بهتری از ترکیه برای پیشرفت برخوردار خواهیم بود. امیدوارم که در ترکیه امل های خرافه پرست پیروز نشوند وگرنه دچار کابوسی میشوند که ما به آن دچار شده ایم.
ترکیه ارزانی خودش که چه ها با پناهندگان ایرانی تاکنون نکرده است بخصوص با کردهای فراری ما و جوانان سبز ما که به ترکیه پناهنده شده اند. ترکیه از ایرانی نه استقبال می کند و نه پناهی به او می دهد. ما نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم کسانی را که در لحظه نیاز بما ظلم کردند.
منشور جهانی حقوق بشر ضامن دمکراسی ما در ایران خواهد بود و ضامن حقوق شهروندی آحاد ملت خواهد بود. به آپوزیسیونی که این منشور را سر لوحه خود قرار نمیدهد نمیتوان اعتماد کرد.
اتحاد آپوزیسیون یک خواسته ملیست. ملت آشتی است ولی آپوزیسیون هنوز قهر است. آشتی آپوزیسیون در این لحظات بحرانی که ایران در آن شناور است یک تقاضا نیست بلکه یک دستور از سوی ملت است.
تو که در کنج تهرانی و من که در کنج اروپا هستم همدلیم. فاصله بین من و تو فاصله ای کم است که بسیار کمتر از آنکه حقشان و حق ماست اکتفا می کنند چون نا امیدند.
۲۵۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : در کنج تهرانم هنوز
عنوان : موسوی اتفاقا نگاهش به غرب است و نه به چین و روسیه
سه انتخاب جانت سلامت، تجزیه ات خوب است ولی ترکیبت نه!
ما چهارمی را انتخاب خواهیم کرد. پنج ملیون ایرانی در خارج از کشور است که دست کم شصت در صدشان متخصص یک چیزی هستند! تازه اگر به وابستگانشان هم توجه شود بیشترند. بنا بر این خود سرکار قربانی همان حرف خودتان هستید! اگر از هر ملتی در جهان این درصد بزرگ باسواد را بگیری آن کشور فرو می ریزد! اما ایران هنوز فرونریخته بخاطر وجود همین اندازه آدم دانشدار و دانشمند و دانشگر است. ما برای اولین بار درتاریخمان همه نوع متخصص را بنام شهروند ایرانی داریم. بنا بر این من به شما پیشنهاد می کنم این چهامی را انتخاب کنید: ایران!
در ضمن شما اگر نمی دانید بدانید که شوری سالهاست متلاشی شده و بدترین نوع سرمایه داری بدترین نوع روسپیگری و بدترین نوع برده داری در آن حکم فرماست. بنا بر این من معنی چپ روسی را نمی فهمم و خصوصا نسبت دادن موسوی را به چپ روسی کمتر! موسوی اگر هم چپ است چپ ایرانی ست! موسوی اتفاقا نگاهش به غرب است و نه به چین و روسیه. شاید هم :
تا نشان سم اسبت گم کنند
ترکمانا نعل را ورونه زن
ورونه می زنید! هان؟؟
اگر نه روشنم کنید/
در کنج تهرانم هنوز
۲۵۷٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : ۳ انتخاب
عنوان : بیاید لحظه ای از شعار دادن پوچ دست برداریم . به دنیای واقعی نگاه کنیم ایران ۳ انتخاب پیش رو دارد کره شمالی -پاکستان-ترکیه
چرا ما ایرانیها تنها ملتی در دنیا هستیم که به جای درک مسائل سیاسی و چگونگی کارکرد راهبرد های سیاسی در دنیای امروز دائم مثل بچه ننر لوس قر میزنیم و شکایات میکنیم که داور به نفع گرفت ! حق ما را خوردند ! همش بازیه ! و ....
هیچ وقت مسولیت و اشتباهات و توقعات بی جای خودمان را عامل اصلی نمیدانیم .
مثلا از صبح تا شب به امپریالیسم امریکا و غرب و سارکوزی و ... فحش میدهیم اما توقع داریم آنها که در مقابل مملکت و مردم کشور خودشان مسوولند مثلا فداکاری کنند و منافع خودشان را قربانی کنند برای ما که عرضه نداریم حتا یک ریس جمهور معتدل تر انتخاب کنیم . برای ما که مصدق و بازرگان و بنی صدر را رها کردیم دنبال ۴ تا کمونیست عامل روسیه مبارزات ضد امپریالیستی راه انداختیم . برای ما که شاه مدرن را برداشتیم و یک رژیم مذهبی جایش گذاشتیم . برای ما که سفارت یک کشور غربی را با تحریک توده ایها اشغال و کارمندان ان را گروگان گرفتیم . برای ما که خاتمی را کوبیدیم و رفسنجانی را دزد نامیدیم تا احمدی بیاید . برای ما که طرفدار دموکراسی و غرب هم که شدیم رهبر جنبش را همان موسوی ضد غرب قرار دادیم . برای ما که نمیگذاریم حتا این احمدی با امریکا معامله کند .
برای ما که حاضر نیستیم هیچ اعتصا بی بکنیم یا اقدامی برای تغییر نظام و انتظار داریم دولت فرانسه ۵۰ سال دیگر صبر کند تا شاید ما انقلاب کنیم و آنها یک پیرزن به جای دختر جوان از ما تحویل بگیرند اگر زنده مانده باشد .
بیاید لحظه ای از شعار دادن پوچ دست برداریم . به دنیای واقعی نگاه کنیم
ایران ۳ انتخاب پیش رو دارد
۱) کره شمالی
۲)پاکستان
۳)ترکیه
اگر دنبال کمونیست ها برویم با توجه به وضیت کنونی حاکم بر جهان و منطقه به مدل کره شمالی میرسیم
اگر دنبال احمدی نژاد و سپاه برویم با توجه به همان مسائل به پاکستان ضیا الحق میرسیم
اگر دنبال لیبرال ها و ملی مذهبی ها برویم به ترکیه میرسیم
بقیه اش همش خواب و خیال است . مارکسیست های روسی که در همه جا نفوذ کرده و علیه غرب و لیبرالیسم شدیدا فعال هستند نمیگذارند ایران از مدار روسیه خارج شود و دوباره به مدار امریکا بر گردد
اینها حتا به ویتنام و چین و روسیه هم که با غرب رابطه نزدیک دارند راضی نمیشوند . پس فرانسه و امریکا و ... هم انقدر شعور سیاسی دارند که علاف ملتی مردد و ساده لوح و پر توقع که دائم یک اشتباه را تکرار میکند نشوند . بعد از ۳۱ سال ما دایم همان شعار های اول انقلاب را تکرار و شبیه سازی میکنیم . خنده دار نیست ؟
۲۵۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : به ملت ایران
عنوان : سکولار هم مثل رژیم از اتحاد ایرانیان بوحشت افتاده است، اهمیت ندهید، کار خودتان را با رجوع به خرد خود انجام دهید.
هر بار مخالفان رژیم به اتحاد نزدیک میشوند، نیروهای ضد این اتحاد تحت لوای دین و شاه و شیخ و کمونیست ستیزی فعال میشوند.
آپوزیسیون همینست که داریم و با همین آپوزیسیون باید ایران را نجات دهیم. اگر آپوزیسیون به هر علتی همکاری نکنند و به ایران حمله نظامی شود ما همین آپوزیسیون را مستقیما مسئول خواهیم شناخت. آپوزیسیون وقت زیادی برای جلوگیری از این مصیبت ندارد. باید همه آپوزیسیون اعلام کنند که تمامیت ارضی ایران و منشور جهانی حقوق بشر را بی اگر و مگر قبول دارند، دوران خودی و غیر خودی ایرانیان به سر آمده است.
ما باید آپوزیسیون را تحت فشار بگذاریم تا رژیم را سرنگون کند، جلوی جنگ بر علیه ایران را بگیرد و پایه های یک دمکراسی حقوق بشری را با مشارکت مردم پس از سرنگونی این رژیم بریزد. اگر آپوزیسیون ملی و ایرانیست باید با اعمال خود در این برهه زمانی خطرناکی که ایران در آن قرار دارد را ثابت کند.
سکولار، بجای شکایت و اراجیف بر علیه آپوزیسیون، راه و چاره عملی ای که هم اکنون ایران را نجات دهد را ارائه کن. ما را حواله نده به صد سال دیگر با این طرح مسخره ات که در شرائط کنونی ایران عملی نیست.
سکولار هم مثل رژیم از اتحاد ایرانیان بوحشت افتاده است، اهمیت ندهید، کار خودتان را با رجوع به خرد خود انجام دهید.
۲۵۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : secular
عنوان : V
ارنست پرون دوست صمیمی امامزاده محمدرضا پهلوی که با اجازه او لژ پهلویی را بنیاد نهاد!!!
لژهای فعال در انزمان شامل لژ پهلویی, همایون, بیداری ایرانیان??? , روشنایی در شیراز, تهران, مولوی, خیام , ستاره سحر, کوروش, مهر, اسدآبادی (حجتته, موتلفه, فداییان اسلام و …) و … بود که در آنها خاندان پهلویی روحانییون کمونیستها و … نخست وزیرحسنعلی منصور, وزیر امور خارجه عباس آرام, رئیس مجلس سنا و استاد بزرگ لژ فراماسونری شریف امامی, نخست وزیر محمد ساعد, عباسقلی گلشائیان و … فعال بودنند
Khizeshe ۲۲ khordade ۸۸
Hamhe moadelat ra bar ham zad!!!
Khizeshe ۲۲ khordad ۸۹
piroozi ghaatii ra saabet khahad kard!!!
هر کس بغیر از جامعه مدنی بر جامعه مدنی حکومت کند غاصب است!!!
در امتداد خط استبداد هر بی فضلی خود را فضل الله معرفی میکرد در حالیکه فریبکاری بیش نمود که برای لگد مال کردن فرهنگ مردمشاهی و غارت ثروت ملی به نفع اجنبی ها آمده بود !!!
یکی از این دوران, آغاز حاکمیت پهلویست که توسط یک فراماسیون انگلیسی بنام اردشیر ریپورتر (معرف رضا خان به انگلیسیها) پایگذاری گشت!!! تا با تحمیل حاکمیت کودتایی رضاخان برگ دیگری از کلکسیون مزدوران و غارتگران ... را ورق زند. ...
در دوران پهلویی دوم نیز در راه چپاول ثروت ملی به نفع اجانب
لژهای رنگارنگ توسط امام جمعه تهران حسن امامی, شریف امامی و دکتر علیآبادی با ساختاری نوین بنام "لژ بزرگ ایران" تشکیل گشت!!! ...
برای چگونگی مدیریت لژ بزرگ ایران و انتخاب استاد اعظم لژ "رینالد اوریوئینگ", "ارنست وان هک" و "ورنر رومر" وارد ایران گشتند!!!
برخلاف انتظار ماسون محمدرضا پهلویی, که مایل بود شخصاً استادی اعظم لژ بزرگ ایران را عهده گیرد بخاطر خدمات او و پدرش به انگلیس در قبال حذف اندیشه ها در جهت سهولت غارت ثروت ملی !!! آنان ماسون شریف امامی را برگزیدند.
که این آغاز حسادتی بود برای ماسون محمدرضا پهلویی!!!
در امتداد این جریان آمریکاییان که سالها وقت خود را بر روی شناسایی لژها و فراماسیونها نهاده بودنند زمان را مناسب یافتند تا ضربه ای بر سیاست یکجانبه انگلیس وارد سازنند, از اینرو با انتقال اطلاعات لژها و اسامی فراماسیونها به اسماعیل رائین و از سویی دیگر فشار بر ساواک و محمد رضا پهلویی مشروط به اینکه نام خاندان پهلویی در کتاب منتشر نگردد!!! اولین کتاب راجب فراماسونی در ایران منشر گشت !!! البته جلد چهارم آن هرکز منتشر نشد!!!
با این اقدام امپراتوری انکلستان سخت برآشفت ....
در سال ۱۳۴۹ ماسون محمد رضا پهلویی برای عذر خواهی مبلغ هنگفتی در اختیار شریف امامی قرار داد تا مرکزی در خور ارباب, برای کلوپ فراماسونری ساخته شود.
فراماسیونهای پادشاهی:
امیراسدالله علم که از ملکه انگلستان لقب شوالیه, لرد و سر گرفته بود. محمدعلی قطبی (دایی فرح), ...., امیر عباس هویدا، فریدون هویدا، ارتشبد نعمتالله نصیری، ارتشبد قرهباغی، عبدالمجید مجیدی، دکتر غلامرضا کیانپور، حسنعلی منصور، جواد منصور، منصور روحانی، سپهبد خسروانی و دکتر سعید مالک و دکتر منوچهر ...
با وجود غارت ثروت ملی توسط اجانب, امامزاده محمدرضا پهلویی همواره برای خوش خدمتی آماده بود!! برای نمونه مبلغ ۱ میلیارد دلار وام بلاعوض به انگلیس و ۷۰۰ میلیون دلار به فرانسه و ... مبلغی بالغ بر دویست میلیون دلار به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پرزیدنت نیکسون کمک کرده بودند و ...!!!!
------------------------------------------------------------------------------------------
تاریخ ۱۵۰ ساله اخیر تصویری از مزدوران استعمارگر است!!!
که ایرانیان را بخاطر خوشامدن اجانب به فقر, حقارت و خون کشیدند. برای نمونه در دوران قاجاریه انگستان ضربه محکمی را از جامعه مدنی دریافت کرده بود که در پی جبران آن ناصرالدین قاجار دست به تسویه حساب با نهادهای آنزمان جامعه مدنی زد (کشتار بیش از ۱۵۰.۰۰۰ بهائیان و ملییون)!!!
در دوران پهلویی مزدور نیز, مصدق با آگاهی بر عملکرد فراماسیون ها و نفوذ آنان در تمامی ارگانهای سیاسی دست به تشکیل جبهه ملی زد نه حزبی که زمینه نفوذی دیگر را آماده سازد و در خدمت اجانب باشد!!! و با این باور که فراکسیونهای مدرن مدنی-سیاسی جامعه مدنی تنها ارگانهای سیاسی آینده میتوانند باشند تا جلوی کارآمدی ماسونها را بگیرند و قدرت و ثروت را از آن جامعه مدنی کند شروع بفعالیت نمود که ....
فریبکاران و خائنین به ایرانزمین با نام فراماسونریهای رنگارنگ (چپ و راست سیاسی, قومی و ...) در درون تمامی احزاب چپ و راست سیاسی حضور دارند و اعضای آنان در هر حزب, انجمن, تشکل و ... نقش کلیدی را دارند که همواره بعنوان تئورسین, رهبر حزب, عضو کمیته مرکزی و ... در هر ساختاری مطرح و بکار گرفته میشوند تا به سازماندهی نیروها, جهت پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده بپردازند!!! لژها دارای کمیته ارتباطی باسرویس مخفی انگلستان هستند, که اطلاعت لژ را, به فراماسونری میدهد و دستورات لازم را دریافت میکنند.
برای نمونه:
سیدجمال الدین (بنیادگذار اخوان المسلمین) بعد از ۴ سال فعالیت در لژ فراماسونی مذهبی در سال ۱۹۷۸ طبق دستور تغییر موضع داده (لائیک گشت) و از لژ کوکب شرق اخراج و به لژ لائیسته پیوست برای انجام ماموریتهای بعدی!!!
همکاری فراماسونری اسدآباد (ماسونهای حجتیه ، موتلفه که کشتار سال ۶۷ و اداره زندانها با اعضای این جمعیت بود برای از بین بردن مدارکی دال بر ...., جامعه واعظ, روحانیت مبارز , فدائیان اسلام و ... ) با فراماسونری پادشاهی که شامل ماسونهای خاندان پهلویی (فرح دیبا, اشراف و رضا پهلویی, ...) و در امتداد این همکاری حمایت پشت پرده از فراماسونری تجزیه طلبها (گرگهای خاکستری, جندالله, الاهوازییه و ...) که این پروژه در راستای طرح انگلستان برای پیشبرد فدرالیسم قومی میباشد که زمینه را برای اجرای پلانهای کوتاه و بلند مدت آماده سازد ... !!!
در فرماسونری مذهبی اکثریت یهودی-ماسونها فعالیت دارند
(مصباح یزدی, جنتی, شیخ خزعلی، لاریجانی ها, ناصر مکارم شیرازی که زن انگلیسی-یهودی نیز دارد, نوربخش، هاشمی عراقی شاهرودی که از یهودیان عراق است ، کمال خرازی،
عسکراولادی, احمدی نژادها, رحیم مشائی, رامین ها, باند خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی , ...) که اهرم های سیاسی- اقتصادی را مدیریت میکنند!!!
فراماسیونها (حافظ منافع انگلیس) همواره ارتباط تنگاتنگ با ک.گ.ب داشته اند زیرا به این نکته اشراف داشته اند که ملی گرایی جامعه مدنی ایرانزمین تنها قدرتیست که میتواند هر لحظه بافته های آنان را پنبه کند و قدرت و ثروت را باز پس گیرد!! ....
...
فراماسونرهای های مذهبی, پادشاهی, قومی, سوسیالیستی و...
بخش کوچکی از اسامی حافظان منافع اجانب:
خاندان پهلویی, اعلم , هویدا ,شریف امامی, شعبان بی مخ...جنبش تازه تاسیس ماهستیم/ ولایت اوباش فقیه (همکاری ک.گ.ب و حجتیه) / هاشمی رفسنجانی/ مسعود رجویی ها,..../ علیرضا نوری زاده, .../ نوری اعلا و انجمن تازه تاسیس سکولارهای سبز/ مهاجرانی/ همسر کیانوری و همسر دکتر فاطمی/ مختهد شبستری, پور پیران/ آیت الله مظاهری، آیت الله موحدی کرمانی، واعظ طبسی، حجه الاسلام محمد محمدی ری شهری، آیت الله یزدی , نوری همدانی/ آیدین تبریزی و مهران بهاری (اسامی مستعار ) و ... بیات و هیأت و براهنی و امیدوار ... بنی طرفی و الاهوازی و ریگی و گلمراد و... / حاج مهدی عراقی، حبیب الله عسگراولادی مسلمان، حبیب الله شفیق، ابوالفضل توکلی، مصطفی حایری و مهدی، احمد و سید محمود محتشمی، گروه اصفهانیها متشکل از حاج محمود میرفندرسکی، حاج سید علاء الدین میر محمد صادقی، حاج مهدی بهادران، عزت الله خلیلی، حاج محمد متین و علی حبیب الهیان و سرانجام گروه مسجد شیخ علی متشکل از حاج صادق امانی، محمد صادق اسلامی، سید اسدالله لاجوردی، حاج عباس مدرسی فر، حاج حسین رحمانی، حاج عبدالله مهدیان، حاج حسین رضایی و حاج هاشم امانی، با یکدیگر ائتلاف کردند. در میان اعضای مسجد اصفهانیها، اسدالله بادامچیان و مسجد شیخ علی، حاج تقی خاموشی نیز از چهره های شناخته شده هستند./ حاج عباس مدرسی فر/ حلبی, شخ احمد شاهرودی/سعید خاموشی، برادر علینقی خاموشی / استاد محمد تقی شریعتی ( پدر دکتر علی شریعتی) و مرحوم عابدزاده و سید محمود طالقانی/ خزعلی/ روح اله حسنیان/ صفوی/ تائب/ ذوالقدر/ نقدی/ طاهر احمد زاده/ری شهری / علی رازینی، روح الله حسینیان، محسنی اژه ای، رهبرپور، حجه الاسلام جعفر نیری/ حجه الاسلام ابراهیم رئیسی ، حجه الاسلام مصطفی پورمحمدی/`مهدوی کنی/ شریعتمداری/
مهندس شرفی که در اوایل انقلاب، سمت فرمانداری مسجدسلیمان را داشت. از این طریق اطلاعات انجمن به فراماسونری ارسال و دستوراتی دریافت می کند. مهندس مهدی طیب فعالیت میکرد وی بعدها از انجمن جدا شد و اقدام به تأسیس لژ جداگانه ائی با نام سازمان عباد الصالحین کرد.
تمامی کادرهای اصلی احزاب سیاسی از مذهبیون, ملی- مذهبی, توده ،کومله, کمونیستها, لائیک ها, پژاک, مشروطه خواهان, سوسیالیستها, جنبش آذربایجان جنوبی, جندالله .... افتخار همکاری در لژها و کا.گ.ب را دارند!!!!!!!!!
جامعه مدنی سبز فراایدئولوژی ایرانزمین با فراکسیونهای مدرن مدنی- سیاسی خود در قرن ۲۱ , ضربه محکمی را بر پیکر تمامی فراماسیونهای رنگارنگ و کا.گ.ب خواهد زد و حرکت خود را بسمت مدرنیته با تمامی توان به انجام خواهد رساند
-----------------------------------------------------------------------
از پدر فلسفه سکولاریسم ایرانزمین, پرفسور منوچهر جمالی که با آغاز قرن ۲۱ , گیتی را با فلسفه سکولاریسم ایرانزمین مزین نمودند, سپاسگذاریم!
جهان, قرن ۲۱ را با فلسفه نوین بر خاسته از فرهنگ سکولار ایرانزمین و پایان احزاب چپ و راست آغاز نموده است!!! فلسفه ای که جنبش سبز نسل جوان و خردورز ایرانزمین بدان آراسته است.
جنبش تحولخواه سکولار
فراکسیون برابری حقوقی (jonbeshe zannan)
فراکسیون مادران صلح
فراکسیون مدرن دفتر تحکیم
فراکسیون حمایت از حقوق کودک
فراکسیون کانون رسانه های گروهی (کانون نویسندگان و کانون خبرنگاران ...)
فراکسیون کانون تدریس (اساتید , معلمان و مراکز خصوصی آموزشی, سازمان پژوهش و تحقیقات)
فراکسیون تولیدکنندگان و فروشندگان
فراکسیون سندیکای ترانسپورت (سندیکای رانندگان و سندیکای تعمیرکاران , هواپیمایی ... )
فراکسیون بهداشت و درمان (سندیکاهای...)
فراکسیون حقوق دانان (سندیکاهای...)
فراکسیون بازیابی (سندیکای کارگران شهرداری, ...)
فراکسیون میراث فرهنگی (سندیکاهای....)
فراکسیون محیط زیست (سندیکاهای ...) فراکسیون...
هنگامی ملت با هـم ، سیمـرغ را میجـویند
خودشان، هم « شـاه » ، وهم « خـدا »
میشوند!!!
قرن ۲۱, قرن جامعه مدنی ، آزادیهای فردی و حقوق شهروندیست!
قرن ۲۱, قرن احزاب چپ و راست به نمایندگی از ایدئولوژیها نیست (مذهب ، سوسیالیسم ، کمونیسم ، ناسیونالسم, پانیسم و مشروطه...)!!!
ایدئولوژیها در تقلا برای بدست گرفتن قیومیت جنبشها و سندیکاها در جهت تثبیت آینده حیات سیاسی خود بعنوان مرکزیت قدرت تصمیم گیری بدست و پا افتاده اند.
غافل از آنکه جامعه مدنی در قرن ۲۱ برای دستیابی به حقوق حقه اش, اینبار نه از طریق سپردن سرنوشت خویش بدست احزاب تزدیک به تفکر جنبشها و سندیکاها , بلکه اینبار خود تفکر جنبشها و سندیکاها, حاکمیت را بدست خواهد گرفت.
جنبشهای مدنی و سندیکایی فراایدئولوژی , احزاب مدرن سیاسی- مدنی آینده ایرانزمینند !!!
http://www.jamali.info/index.php
۲۵۷۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : آرش
عنوان : گام بعدی تشکیل کنگره ملی موقت در خارج کشور برای تدارک و سازماندهی کوچ دست جمعی میلونی به کشور
گام بعدی:
تشکیل کنگره ملی موقت در خارج کشور برای تدارک و سازماندهی کوچ دست جمعی میلونی به کشور!
به این گیر ندهیم که فلان حزب توی پلتفرم سیاسی اش چی گذاشته. جامعه ایران الان آنقدر رنگارنگ است که هیچ حزب و گروهی اکثریت یا به عبارت بهتر دو سوم رای را برای مجلس موسسان ندارد. این مسائل را به انتخابات آزاد و مجلس موسسان آینده بسپاریم.
اعلامیه جهانی حقوق بشر را بپذیریم و برای به زانو درآوردن رژیم و تن در دادنش به انتخابات آزاد تلاش کنیم.
کنگره ملی موقت که تنها هدفش سازماندهی و اجرای کوچ دست جمعی است، شروع خوبی است برای کنار هم نشستن و چون دوست و هموطن با هم گپ زدن. از طرف دیگر بازیابی اعتماد هموطنان داخل کشور در حدی که احزاب و سازمان های خارج کشور شایسته آن هستند.
حرف های زیادی مساله اصلی را به حاشیه می برد و کینه های فردی و گروهی را شعله ور می کند. بیایید از این گنده گوزی و حالی بندی ایرانی دست برداریم . همیشه خواسته ایم کاری متفاوت و دهن پر کن کنیم و بگوییم من حرف آخر و بهتر را میزنم.. ولی آخرش هم به جایی نرسیده ایم جز فلاکت و خفت امروز.
خرد درک معمای برد-برد، که متاسفانه فاقد آنیم.
خرد درک معمای برد-برد
خرد درک معمای برد-برد
....
۲۵۶٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : آرش
عنوان : اعلامیه جهانی حقوق بشر و انتخابات آزاد
جای خوشبختی است که لااقل پس از اعدام هموطنان ما، این احزاب و سازمان ها یه بیانیه مشترک دادند.
دوستان هی صندوقچه گذشته را بیرون نریزیم. بسیار کارها و موضع گیری ها که می بایست نمی شد، در گذشته شده. وگرنه این قدرت بدبخت و زبون نبودیم که در قرن بیست و یکم اسگل ترین آدم های ممکن مثل احمدی نژاد و دار و دسته یک ملت را به گروگان بگیرند و یه عده آخوند جاهل برای ما کرکری بخونند.
آسیب های روحی جدی به همه وارد شده است. سعی کنیم دل ها را از کینه ها پاک کنیم و با عشق به انسان و آزادی و آبادی و پشرفت ایران و برای صلح در کنار هم زیستن خود را دوباره بیافرینیم.
مخالف استبداد بودن نه تنها کافی نیست که تعریف یگانه ای برای آن وجود ندارد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر و
انتخابات آزاد،
امروز مشترکات ماست. مشخص و دارای الگوی فراوان در دنیا.
۲۵۶٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : فرهاد شبزنده دار از تهران
عنوان : چرا نباید مشروطه خواهان هم باشند! و چرا نباید بگویند که همه ی کارهای دموکراتیک خواهند کرد تا به قدرت برسند. مگر من جمهوریخواه هم نمی گویم؟!!
آقای شهرام مومنی شما درست می گوید، ولی مگر من هم نمی گویم که بهترین راه حل جمهوری تمام عیار ایران است. بنده البته با جمهوری فدرال مخالفم، ولی او هم باید باشد، همه ی ما معتقدیم که حزب ما و مذهب ما و مرام ما بهترین است . برای همین هم آنرا برگزیده ایم. خب این جمال فقط یک خال زیبا دارد و آن اینکه ما همگی چون مدعی دموکراسی هستیم بنا بر این دیگری را هم با تساهل و مدارا و حتا بیشتر به خاطر همان حقی که ما داریم و او هم دارد می پذیریم.
۲۵۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : شهرام مومنی
عنوان : حزب التقاطی انتخابی/ انتصابی
جناب ب - پیمان ، بهترست جنابعالی و دوستان داریوش همایون دستی بالا بزنند و به جای مجادله به رتق و فتق امور حزب التقاطی انتخابی/ انتصابی خود بپردازند.
در منشور «حزب مشروطه ایران» قسمت برنامه ی سیاسی آن هنوز رویاهای غیرممکن غیر انتخابی تو ذق میخورد از جمله «شاه بیت » آن چنین ست:[۳ ـ ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسب ترین رژیم و شکل حکومت برای ایران میدانیم و از هیچ گونه تلاش قانونی و دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد. ]
من وارد جزئیات نمیشوم فقط میدانم تا مردم نتوانند مجلس واقعی نمایندگی را از آن خود کنند هیچ قانونی و هیچ دموکراسی در ایران تحقق نخواهد یافت. اگر به این بزرگ دست یابند بدیهی ست که در تعیین شکل حکومتی را نیز موفق خواهند شد .
حالا شما تا ابد فرض را بر این بگذارید و پافشاری کنید که پادشاهی مشروطه بهترین و مناسبترین رژیم و شکل حکومت ست ...
اولا: سیستم های مشروطه / کنستیتوسینالیست / Constitutionalist همگی بهترین ست
فرقی نمی کند انگلستان باشد یا آلمان. اشتباه نفرمائید این مشروطه ی انگلستان ست که بعداز ۷۰ سال مجبور میشود سیستم دوحزبی را توسعه دهد و این مردم انگلستان می باشد که با آرا ی خود ناکفایتی دوحزب محافظه کار و کارگر را اعلام می کنند . ملکه ی انگلیس در این ماجرا ها چه نقشی دارد ؟
داریوش همایون مدتهاست از حزب دمکرات لیبرال صحبت می کند که منطقی ست ولی هنوز زمینی نشده ست چون با ایدئولوژی شاهدوستان در تضاد ست .
خلاصه اینکه فعالیت برای بازگشت پادشاهی یا حفظ ولی فقیه دو روی یک سکه ست و مردمی که در حال رهائی از مصائب جانکاه ولی فقیه هستند دلیلی ندارد که به پادشاهی توجه کنند. نیروهائی که برای انتقال به مردم سالاری و سیستم های انتخابی فعالیت می کنند نیز طبیعی ست که با جریان خواهان بازگشت پادشاهی نمی تواند همکاری موثر کند
۲۵۶۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : پ پیمان
عنوان : همکاری احزاب و سازمان های سیاسی در هر عرصه ای مثبت است
هر انسان دمکراتی با همکاری احزاب و سازمان های دمکرات که برای دمکراسی و استقرار حکومتی دمکرات و فدرال در ایران مبارزه می کند از این اقدام مشترک شادمان است و خواستار ادامه این همکاری ها است و جای نقد در این باره نیست.
اما نکاتی را می توان در رابطه با پاسخ نمایندگان احزاب و سازمان های مختلف دریافت که در آینده همکاری می تواند با مشکل روبرو شود که می بایستی به آن توجه شود از جمله سخنان و پاسخ آقای فتاپور نماینده سازمان جمهوری خواهان ملی است. در نظرات ایشان اشاره ای به حکومت اسلامی که مسبب این اعدام ها است و یا حکومتی مستبد و دیکتاتور است به چشم نمی خورد. شاید ایشان بگویند که اینجا ایشان نمی خواهد تحلیلی از این حکومت دینی و استبدادی بدهد. جریانات و شخصیت های سیاسی که از آقای میر حسین موسوی که پیرو آیت اله خمینی است و خواستار و حفظ نظام اسلامی است و از مردم می خواهد که در چهارچوب قانون اساسی حرکت کنند چگونه می خواهند در تداوم این همکاری ها و در جهت تشکل های سیاسی دمکرات و مستقل که جمهوری اسلامی نه تنها آنها را به رسمیت نمی شناسد که آنها را محارب با اسلام و ضد نظام نمی داند می شود همکاری کرد؟
آیا باید دروغ گفت و قانون اساسی را قبول داشت وولایت فقیه را اطاعت کرد و در چهارچوب نظام خواستار استحاله و یا شعار قدیمی ایشان و همفکرانشان در اتحاد جمهوری خواهان از جمله آقای نگهدار " شکوفائی جمهوری اسلامی شد؟ حاصل بیش از سی سال این تفکر چه بوده است؟ همفکران مسلمان و اصلاح طلب ایشان در درون حکومت از جمله آقایان هاشمی رفسنجانی ، دکتر محمد خاتمی و میرحسین موسوی و حجت الا سلام کروبی با مسولیت های بالئی که داشتن تا چه اندازه جمهوری اسلامی را شکوفا کردند که حالا برخی از اعضا جمهوریخاهان ملی می خواهند با پیروی از مهندس میر حسین موسوی جمهوری الهی را دگرگون کنند.
این درک شیوه مبارزه را تعیین می کند. کسانی که می خواهند جمهوری اسلامی را از درون تغییر دهند به آگاه کردن مردم و تشکیل سازمان های دمکراتیک کمتر فکر می کنند . چون نگاهشان از بالا و بند و بست های سیاسی است تا تکیه به مردم و سازمان های دمکراتیک از پائین جوشیده آنان.
احزاب و سازمان هائیکه جمهوری اسلامی را اساسا" استبداد دینی و نظامی می دانند کمتر و یا ابدا" به فکر استحاله آن نیستند در عین حال توجه به تناقضات و اختلافات جناح های درون این حاکمیت استبدادی دارند بیشتر و اساسا" به مردم تکیه می کنند و تلاش می کنند با کار گسترده سیاسی و فرهنگی به آگاهی و تشکل مردم کمک کنند و توده های عظیم مردم را برعلیه این دیکتاتوری دینی بسیج کرده و نشان دهند که چه چیزی باید بخواهند و برای چه خواستهای انسانی باید تلاش کنند.
مبارزه برای حقوق بشر لازم و ضروری است اما برای چه؟ برای اینکه انتظار داریم که حاکمان مسلمان مستبد دیگر اعدام نمی کنند؟ بیش از سی سال است که این رژیم آدم می کشد؟ ما اعدام معلم آگاه فرزاد کمانگر و ... محکوم می کنیم و در کنار آن کار روشنگری می کنیم که چه کسانی مسبب این کشتار ند. این رژیم امروز دست به این جنایت نزده است ؟ در کردستان دهها معلم آگاه و مبارز را در چند دقیقه محاکمه و به رگبار مسلسل بستند.
جای تعجب است که آقای فتاپور بر اساس کدام تحلیل از این رژیم انتظار می تواند داشته باشد که اجازه فعالیت قانونی به جمهوری خواهان ملی بدهد؟ مگر احزاب برادر اسلامی که در حکومت آدمکش اسلامی شرکت داشتند می توانند قانونی فعالیت کنند؟ حکومت اسلامی مگر سران این احزاب را به تلویزیون ناورد و آنها را مجبور به توبه نکرد؟ چرا این آقایان از این همه جنایت برعلیه بشریت درس نمی گیرند و هنوز انتظار شکوفائی را دارند نمیدانم. البته در ایران بخشی انتظار مهدی موعود را می خواهند چرا آقای مهدی فتاپور چنین انتظاری ( استحاله جمهوری اسلامی یا بخوان شکوفائی جمهوری اسلامی را به یک حکومت دمکرات غیر اسلامی و یا به قول آقای کدیور حکومت اسلامی رحمانی ) را به همراه رهبران سبز و پشتیبانی از آنان نداشته باشد؟!!!
دوم
شنیده و خوانده می شود که مشروطه خواهان ( داریوش همایون ) خواستار امضای این بیانیه بودند که برخی از این جریانات موافق نبودند ولی آنها علیرغم این مخالفت در تظاهرات شرکت کردند.
این سوال از جانب کسی مطرح می شود که خود اساسا" طرفدار جمهوری فدرال و استقرار دمکراسی در ایران است و به دلیل موروثی بودن ( نفی انتخابات ) رژیم سلطنتی با نهادی به نام خانواده سلطنتی مخالفم. ولی دمکراسی و اعتقاد به آن فکر می کنم که طرفداران مشروطه سلطنتی هم چون بقیه احزاب نام برده نه کمتر و نه زیاد تر برای استقرار دمکراسی در ایران مبارزه و تلاش می کنند و آینده با رای مردم نهاد های دمکراتیک از طریق انتخابات آزاد تشکیل می شود تعیین می شود.
سوال اینجا است که آن گروه احزاب و سازمان ها که با حضور مشروطه خواهان به رهبری آقای داریوش همایون مخالفت کرده اند چه بوده است؟ چون شاه دیکتاتور بوده است می توان شخصیت های دمکرات را که با دیکتاتوری مخالف اندبا آنها همکاری نکرد؟
نیازی به تحلیل و آوردن مثال های متعدد ندارد که نشان داد که دمکرات بودن به معنی پای بندی به حقوق بشر، انتخابات آزاد، انتخاب نهاد های مدنی و حکومتی با آرای آزاد مردم و اعتقاد به جدابودن دین از حکومت است. اگر شاه دیکتاتور بود هیچ دلیلی ندارد که آقای داریوش همایون و همفکران ایشان دیکتاتور باشند . همانطور که چپ های دمکرات امروز و کمونیت های دو آتشه دیروز که طرفدار دیکتاتوری پرولتاریا و یا پیرو پیشوا استالین، مائو و انورخوجه بودند نه تنها ادعای دیکتاتوری ندارند که همه این شیوه های حکومتی را رد میکنند.
بویژه آن سازمان هائیکه حاضر به همکاری و متاسفانه دنباله روی از آقایان جمهوری چی های اسلامی که از حکومت اسلامی بیرون رانده شده اند حاضرند همکاری کنند و امضای خود را پای اعلامیه های مشترک برادران و خواهران مومن که بطور مستقیم و غیر مستقیم می خواهند به شکلی حکومت اسلامی را نجات دهند بگذارند.
دوستان دمکرات ، زمانی ما دمکرات هستیم که با تمامی کسانی که در گفتار و در کردار برای دمکراسی مبارزه می کنند همکاری کنیم و تعصبات خشک را به کناری نهیم. اگر آقای فتاپور و همفکران ایشان از آقای میر حسین موسوی که همین امروز آیت اله خمینی را پیشوای خود می داند که مسبب این همه کشتار در میهن ما بوده است ،حاضر نیست با دمکرات های مشروطه خواه برای مخالفت با ادام ها و برای حقوق بشر همکاری کنن؟!!!
راستی چه عللی برخی از دمکرات های چپ را به میرحسین موسوی نزدیکتر می داند تا مشروطه خواهانی چون آقای داریوش همایون که اگر از خیلی از این آقایان دمکرات چپ دمکرات تر نباشد کمتر دمکرات نیست؟ یک بار این سوال را از خود بکنید چرا من دمکرات چپ با میر حسین موسوی که در زنان ایشان بیش از ۴۰۰۰ نفر به دستور خمینی در زندان ها زنده به گور شدند بیشتر احساس نزدیکی می کنم؟!!
پاسخ به این سوال مسائل بسیاری را برای ما حل خواهد کرد.
به امید پیروزی مردم ایران ، و برکناری حکومت اسلامی و استقرار نظامی دمکرات و فدرال در ایران
دکتر پ. پیمان
۲۵۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : پاسخی از تهران
عنوان : به دوستی که از ایران نظر خواسته بود
من فکر می کنم ما که رنگ خارجه را هم نده ایم، نه غرب بوده ایم و نه شوروی و روسیه و چین بهتر از هر کسی آزادیخواهیم، حالا اگر سواد داریم یا نداریم، فلسفه دانیم یا نیستیم، مشروطه چی هستیم یا هوادار چپیم، مذهبی هستیم یا ضد مذهبی با آنچه بسر ما آمده از تجاوز با چوب جارو گرفته که مذهبی ها با یک مذهبی کردند مقصودم محسن روح الامینی ست که با چوب جاروی مذهبی، با چوب جاروی مسجد مقعدش را تا روده ی باریک پاره کردند، پزشک معالجش رامین پوراندرجانی که او را معاینه کرده بود تکه جاروی شکسته را از مقعد او در آورده بود، به پدر نامردش که بعد رفت بدست بوس خامنه ای و به او گفت ایمدوارم ولایت فقیه این قربانی ناقابل را قبول کند!! آری آن پزشک را بجرم دانستن این راز کشتندش، آنهمه تجاوز مومنین به مومنین دختر و پسر شد، به چپی و راستی شد، زنان و دختران مردم را که به جرم بد حجابی گرفتند بردند برای تنبیه به فتوای امام زمان و قرآن و نایب برحقشان تجاوز جنسی کردند، اینها همه مومن یا نیمه مومن بودند که توسط فرزندان امام زمان و امام خمینی و امام خامنه ای انجام شد، اینان که چنین جنایاتی کردند همگی دستکم دو پدر داشتند و تنها یک مادر پدر خودشان و امام خمینی و امام خامنه ای هم دست اندرکار بوده اند. بنا بر این ما زخمی و مجروح و زنده سوزنده شده و تجاوز شده و کشتار شده و شکنجه شده و سرکوب شده و اعدام شده و حلق آویز شده و تحقیر شده ایم، چه مذهبی باشیم، چه شاهی، چه چپی و چه راستی آخر چه فرقی می کند. من در بازداشتگاه شانزده روزه ام همه این دستگیر شدگان و همه ی این رنگها را دیدم بنا بر این ما همه قربانی یک جنایتیم و خواهان یک نوع آزادی! آزادی بیقید و شرط، آزادی عقیده، آزادی دین و مسلک و مرام، آزادی داشتن احترام شهروندی حال هر مذهب و مرام و دین و آیین و سیاست و ایدئولوژی ای که داشته باشیم. امیدوارم جواب این دوست را داده باشم. دوستان خارج هر حرکت شما مارا زنده تر می کند! تحرک داشته باشید!
زنده باد حکومت ایرانی
مرگ بر اسلام سیاسی
۲۵۶۷۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : فعال سیاسی مستقل
عنوان : آیا کسی میداند...؟
آیا کسی میدانید که کلا چند سازمان و حزب ایرانی داریم؟ لطفا اگر میدانید مرا هم مطلع کنید. مرسی. در ضمن ما میخواهیم همه احزاب و سازمانها را در کنار در مبارزه با ج.ا ببینیم. اتحادتان باید پیرامون منشور حقوق بشر باشد و همه این منشور را باید قبول داشته باشند و تعهد بسپارند که ما مطمئن باشیم که همه ازادیخواه و دمکراسی خواه هستند. کاش از ایران نظرات بیشتری داشتیم که بیشتر نزدیک بشویم. بخصوص ما که ۳۰ سالیست که بدلیل فعالیت های سیاسی مان باید انتخاب میکردیم که سالانه به ایران برویم و یا بیرون مرز مبارزه کنیم و خوش نشین نباشیم.
به امید ایرانی آزاد که بتوانیم با همکاری یکدیگر آنرا آباد کنیم و در کنار خانواده هایمان باشیم.
۲۵۶۶۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : الف- نون
عنوان : همکاریها
از آقای مومنی و اخبار روز بخاطر طرح ودرج این امر مهم سپاس گذارم،امیدوارم که همکاریها فراتر از این نه سازمان برسد
۲۵۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|
از : پوران از تهران
عنوان : مشروطه طلبان نیز هستند! اگر چه من خود جمهوری ایرانی طلبم!
من بارها نظر داده ام بر اینکه چرا در میان این جمع همیشه مشروطه خواهان عایبند. من شخصا هیچ کششی بسوی آنها ندارنم، ولی دموکرات منشی و شناخت موقعیت فعلی وجوب دست برداشتن از دگمهای خانمانسوز را به میان می کشد. دومسئله بسیار مهم است، اول اینکه پسر شاه، رضا پهلئوی گفته است که ادعای پادشاه بودن ندارد و این موضوعی نیست که او خودش بخواهد و امیدوارم ما به او این حق را بدهیم که بتواند در رقابت های آینده شرکت کند! دوم مسئله این است که پادشاهی در ایران از میان رفته است و اکثریت مردم جمهوریخواهند، با اینهمه بسیاری هنوز هستند، آنها همگی مدعی دمکراسیند، بنا بر این ما باید آنها را نیز ببازی بگیریم. یادمان باشد که پنجاه و هفت سال حکومت پهلویها در ایران به اندازه ی یک ماه حکومت اسلامی آدم نکشت! و ما و پدرانمان همگی در همه ی این کشتارها سهیم بوده ایم، چرا که این حکومتها هر چه بوده برآمده از ما بوده، این ما بودیم که با سلام و صلوات خمینی آدمکش را سر کار آوردیم، و با تظاهرات ملیونی خواهان کشتار شدیم! خواهان « اعدام باید گردد » شدیم. حالا باید چه کنیم!!!
۲۵۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹
|