از : حسین الهیاری
عنوان : برای هموطن «زیرک» آ. ائلیار
در در قسمت ۶ از «مانبفست ۸ ماده ای » نوشته اید : [۶ - نیروهای مشروطه خواه و سلطنت طلب در شرایط مناسب از امکانات زیادی برای تشکل برخوردارند و سریع متشکل خواهند شد.]
- نمی دانم منظور شما از نیروهای «مشروطه خواه و سلطنت طلب » چیست !
- نمی دانم شرائط مناسب به کدام شرائط گفته میشود !
- نمی دانم امکانات زیاد ما را به عقب می برد یا به جلو !
- نمی دانم که سریع متشکل میشوند یا فقط حرف ست !
اما این را میدانم که اکثریت زنان و جوانان و مردم ایران با حماسه های سال ۸۸ نشان دادند که راهیان واقعی مشروطه و قانون اساسی نوین ایران هستند و میروند تا جامعه ی مدنی ایران را ذصورت پایدار و ماندگار بنا کنند .
مردمی که برای رای و انتخاب خود تا این حد رشد کرده اساس ست و متاسفانه آنها که اصلا سنخیتی با رای و انتخاب مردم ندارند اعم از «مشروطه خواه » یا «سلطنت طلب» فقط اقلیتی در خارج از کشورند که خیلی دیر به فکر مشروطه و سلطنت افتادند. تاریخ مصرف آمها خیلی وقت ست گذشته . چطور میشود آدم هم طرفدار مشروطه باشد و هم طرفدار سلطنت و بی خیال رای مردم بخواهد بهر قیمتی رضا پهلوی را به تاج و تخت میراث پهلوی برساند ؟ واقعا که !
۲٨۶٣۱ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹
|
از : آرش
عنوان : زمان زمان عمل است
در این سی سال به اندازه کافی نقد نوشته ایم، بیانیه صادر کرده ایم، دعوای سیاسی کرده ایم، به هم فحش داده ایم، به هم حسادت کرده ایم، اعصاب همدیگر را خورد کرده ایم،... ولی سرانجام عموما به معیار مشترک اعلامیه جهانی حقوق بشر و انتخابات آزاد رسیده ایم. زمان زمان عمل است.
باید با عمل خود حداکثر فشار را روی رژیم بگذاریم که تن به برگزاری انتخابات آزاد بدهد:
۱) فشار داخل و شکاف های درونی رژیم هست
۲) فشار قدرت های خارجی هست
۳) فشار ایرانیان خارج کم است
برگزاری راه پیمایی بزرگ کوچ دست جمعی به وطن پروژه ای خواهد بود که اپوزیسیون خارج را در «عمل» متحد خواهد کرد و
جنبش داخل را نیز روحی تازه خواهد بخشید.
تردیدی ندارم مجموع فشار داخل، جامعه جهانی و ایرانیان خارج کشور، رژیم را وادار خواهد کرد در برابر اراده ملت تسلیم شود!
۲٨۵۹۵ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : ضرورت تشکل نیروهای مترقی
آقای فتاپور گرامی!
۱- حکومت ایران تحت فشار تحریمهاست.
۲- خلیج فارس پر از ناوگانهای نظامی آمریکاست.
۳- سازمان مجاهدین خلق از لیست ممنوعه خارج شد و گردهماییش باز تاب گسترده یافت.
۴- حکومت در برخورد با داخل و خارج همچنان بر طبل یکدندگیش میکوبد.
۵- حد اقل نصف نیروی جناح حاکم جلد عوض کن هستند و در هنگام خطر بزرگ فوراً آنرا عوض خواهند کرد.
۶- نیروهای مشروطه خواه و سلطنت طلب در شرایط مناسب از امکانات زیادی برای تشکل برخوردارند و سریع متشکل خواهند شد.
۷- رهبری بخشی از جنبش سبز در دست نیروی مذهبی ست.
۸- بخشی از نیروی سکولار جامعه به « امید» تغییر وضع در شرایط بحرانی جامعه جذب نیروهای تشکل یافته بالا خواهند شد.
در سوی دیگر نیروهای سکولار دموکرات قرار دارند که از تشکل قابل توجه و چاره سازی در شرایط بحرانی برخور دار نیستند.
« اگر» به رژیم ضربه نظامی خارجی وارد شود نیروهای سکولار دموکرات چه جایگاهی در قدرت سیاسی آینده می توانندداشته باشند؟ من میگویم :هیچ! دیکتاتوری تازه ای بر مملکت حاکم خواهد شد. و جنگهای داخلی به خاطر مسایل حل نشده و مبرم جامعه آغاز خواهد شد. عقل سلیم و سیاست درست اینست که اوپوزیسیون مترقی خود را هر چه سریعتر در سطح وسیع متشکل نماید. و راهش را در پیامهای قبلی توضیح داده ام.
تندرست و سرفراز باشید. با احترام به شما.
۲٨۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : در پیرامون برآمد مشترک ( در پیوند به دو پیام پیشین)
برای برآمد مشترک نیروها جهت رفع استبداد و بر قراری حداقل شرایط دموکراسی در ایران، موضوع را فهرست وار در دو بخش بررسی میکنیم:۱-عمل مشترک سازمانها ۲-عمل مشترک نهادهای مدنی:
۱-عمل مشترک سازمانها:
با به رسمیت شناختن یک سازمان برای سهیم شدن در « مبارزات سیاسی فوق الذکر» جاری دو مسئله پیش میآید: الف- سیاستهای قابل قبول آن سازمان. ب- سیاستهای غیر قابل قبول آن.
هر سازمانی مسئول سیاستهای خود است. سازمان دیگر در عمل مشترک با آن، فقط مسئول سیاستهای مشترک میباشد ولاغیر. اصل پذیرش « موجودیت دیگری جهت همکاری». بنا براین سیاستهای غیرقابل قبول طرف مقابل( در گذشته و حال و آینده ) نمیتواند دلیل عدم همکاری باشد. در جاییکه هدف رفع استبداد و برقرای دموکراسی ست.
۲-عمل مشترک نهادهای مدنی:
الف- نهادهای مدنی مستقل از سازمان سیاسی. ب- نهادهای وابسته به سازمان سیاسی. وجود هر دو نوع نهاد در صحنه فعالیت باید به رسمیت شناخته شود. نهادهای مستقل باید نشان و پرچم ویژه خود را داشته باشند که حضورشان را نشان دهد. عمل مشترک در مورد اهداف و شعارهای مشترک صورت میگیرد.
کوشش افراد وابسته به سازمانها جهت پیشبرد خط سیاسی خود در داخل نهاد مستقل مدنی شدیداً مخرب است و آن را متلاشی میکند.
وجود نهاد های مدنی متعدد و گوناگون و حتی در جمع های چند نفری نه تنها زیان آور نیست بلکه بسیار سودمند نیز میباشد. شیوه نوی برای تشکل است. در جایی که شرایط تشکلهای وسیعتر به هر دلیلی موجود نیست. فقط چیزی که مهم است سازماندهی و « عمل مشترک» آنها گرد اهداف و شعار های مشترک میباشد.
۲٨۴۷۶ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣٨۹
|
از : خشایار رخسانی
عنوان : تک روی اتحاد جمهوری خواهان
از اتحاد جمهوری خواهان امید میرفت که با درک درست از شرایط حساس کشور و برای کمک به ادامه-یِ جنبش، با دیگر سازمان و حزب ها از بیانیه مشترک ۲۲ خرداد پشتیبانی میکرد. خودداری اتحاد جمهوریخواهان از امضای این بیانیه مشترک، نشان آشکاری است از ناپختگی سران این تشکیلات و درجا زدن آنها در مناسبات کهنه-ی قبیله ای در سه دهه گذشته و نیاموختن از گذشته است. اینچنین کارهایی سبب تنها ماندن این تشکیلات از مردم، جداد شدنِ هموندان از آن و ادامه-ی هَستی حکومت اسلامی خواهد شد.
۲٨۴۷۱ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣٨۹
|
از : مهرگان
عنوان : خارج کشور ، احزاب و مستقل ها
چند نکته:
با تاسف تعدادی از این سازمان های ۹ گانه و یا ۷ گانه چند نفره اند و با هم بودن یانبودنشان تاثیر به خصوصی در جایی ندارد.
علت پاگیری وسیع «نهادهای دمکراتیک و حقوق بشری» حضور وسیع فعالین سیاسی مستقل است که فعلا ظرف حرکت را چنین نهادهایی می بینند.این فعالین از نظر کیفی و کمی بار اصلی فعالیت های یکسال گذشته را بر دوش داشته اند.نمونه همان شهر کلن است:یک سال پیش نیروهای اتحاد جمهوری خواهان به شیوه ای که امروز مورد نقد آقای فتاپور است نهاد وابسته ای ساختند که به سرعت روشن شد توان و صلاحیت سازماندهی و پیشبرد فعالیت های این منطقه را ندارد.از این رو فعالین سیاسی غیر متشکل در سازمان ها و احزاب موجود،مستقل از این سازمان ها سعی در سازماندهی حرکات و اقداماتی در جهت حمایت جنبش دمکراتیک و افشای جمهوری اسلامی کردند.
اینکه آقای فتاپور می گوید « اقدام آنان - ساز مان های دمکراتیک و حقوق بشری کلن و شهرهای اطراف- در غلبه بر مناقشات بی نتیجه این تشکل ها مسئولانه و مثبت بود...» دلیلش اینست این نهادها موفق شدند مناقشاتی را دور بزنند که اساسا نیروهای اتحاد جمهوری خواهان و یا جریان های سیاسی دیگر موجبش بودند.
ایشان در ادامه می گوید« ولی چرا باید در یک منطقه ۱۷ سازمان حقوق بشری وجود داشته باشد» این را از جمله باید نیروهای اتحاد جمهوری خواهان پاسخ دهند که چرا هر دو نفری را که همسو با خودشان می دانند تشویق به ساختن نهاد می کنند و اخیرا هم این «دو نفری »ها سمینار می گذارند در توضیح تفکیک وظایف احزاب سیاسی و نهادهای دمکراتیک.
واقعیت اینست بخش قابل توجهی از فعالین مستقل متشکل در نهادهای« دمکراتیک و حقوق بشری»در سیاست دخالت می کنند.اینکه آن ها ظرف مناسبی در آینده برای فعالیت هایشان پیدا خواهند کرد را باید دید.
۲٨۴۶۲ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣٨۹
|
از : آرش
عنوان : با عشق (نه کینه) اول باید زندگی کرد بعد سیاست ورزی
دوستان گرامی
ما برای زندگی صلح آمیز در کنار یکدیگر حتی مجبور خواهیم شد بسیاری از جنایتکاران رژیم ولایت فقیه را هم ببخشیم. یعنی بعد از این که کمیته های حقیقت یاب و تسکین آلام ملی به تک تک قتل ها و شکنجه ها و زندان ها بدون هیچ اغماضی رسیدگی کرد، زمان بخشش فرا می رسد. ما بسیاری از جنایتکارانی را که برای پول و مقام به جان و روان بهترین فرزندان ایران تجاوز کردند خواهیم بخشید؛ حال بند کرده ایم به کسانی که بر مبنای یه تحلیل و بدون هیچ چشمداشتی در راه آرمان خود ممکن است خطایی مرتکب شده باشند.
چه بهتر که بتوان هم زندگی کرد و هم سیاست ورزی. یعنی دل را از کینه پاک کرد و با عشق زندگی کرد و در تنور سینه خود نان همسایه را هم پخت. اگه نمیتونیم و هنوز در گذشته گیر کرده ایم بهتره سیاست را ول کنیم و زندگی کنیم. زندگی حق ماست و خانواده و فرزندان ما.
تجربه ها باید دل ما را قالب هر دل کند... درک دیگران و مدارا. نه عقده ای نابود کننده زندگی و هر چه زیباییست!
۲٨۴۵۴ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣٨۹
|
از : سهند فصیحی
عنوان : این ره که تو میروی به ناکجا آباد ست.
نیروهای ارتجاعی خواهان بازگشت پادشاهی در ایران در غرب جا خشک کرده اند آنها با تمام حمایت غرب از شاه «ماموریت» داشتند «جزیره ی آرامش » را پاسداری کنند و با وجود تمام امکانات حقوق بشری و آزادی و انتخابات و دموکراسی که در غرب دیده بودند شهوت غریبی داشتند که شاه سلطان حسینی حکومت کنند و از مملکت داری فقط تا زانو خم شدن و تملق و چاپلوسی را تمرین می کردند. وقتی تاریخ مصرف آنها گذشت تا ۱۵ سال گیج و میج بودند.چشمان خود را بسته و مثل خروس «قوقولی قوقو » می کردند . وقتی کمی حاشان جا آمد به فکر «مشروطه » افتادند و رفتند تو جلد «دموکراسی» . جانمی جان ! ولی چون اینکاره نیستند خیلی سوتی می کنند . سرشون را زیر برف می کنند ولی دمشان را همه می بینند. آنقدر اعتماد به نفس نازلی دارند که یک حتی نمونه دیده نشده پای کامنت خود یک امضای مستعار «معقول » و احتمالا قابل دفاع در آینده بگذارند . مثل باد هوا هر روز با امضائی میایند و روز دیگر ، روز از نو و روزی از نو !
در همین پست ۴ تا امضای خوشگل آمده ست :
« با حفظ نظرات می توان و باید متحد شد »
«ضد هر نوع دیکتاتوری»
«ملت آشتی و سازمانهای سیاسی قهر»
«صداقت بهترین سیاست است که بهانه جویان سیاسی از آن بی بهره اند»
این هموطن یا هموطنان می توانند مثل «آرش» نامی را انتخاب کنند و برای «ارشاد» مردم «جانفشانی » کنند و در آینده نیز از ثمره ی تلاش خود بهره مند شوند . بنظر من این ها اعتقادی به حرفهای خود هم ندارند و منظورشان از این وقت تلف کردن ها هم فقط«خود ارضائی» می باشد. حتی از نیروهای نئو نازیست ضعیفترند که در تمام اروپا فعالیت می کنند و پای عقاید فاشیستی خود ایستاده اند و با چند درصد رای به مبارزه ادامه میدهند و دمکراسی های اروپا از حقوق آنها حمایت می کند . یک کمی فکر کنید اگر انتخابات را قبول دارید باید «معروف » شوید خود سانسوری نکنید این ره که تو میروی به ناکجا آباد ست.
۲٨۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣٨۹
|
از : احمد فدایی
عنوان : توجه به تمایزات سطوح همکاری راهگشاست
گفتگویی بود بسیار خوب و برای من آموزنده. فکر میکنم اگر تاکیدات آقای فتاپور مورد توجه قرار گیرد راه برای همکاری های موثر تر باز میشود
ولی خواندن این مطلب برای من سوالی را مطرح کرد. می میپذیرم که همکاری برای عمل و تاثیر گذاری است نه چهره نمایی. در آنصورت وقتی شما میگویید که سازمانها موقعی میتوانند ائتلاف سیاسی راجع به موضوعی کنند که در آنزمینه سیاست واحدی دارند. پس چرا سازمان اکثریت که شما از اعضا رهبری آن هستید اینگونه عمل نمیکند. چرا وقتی حزب دمکرات و تا حدی کومله در زمان حمله آمریکا به عراق و آنزمان که حمله به ایران جدی بود با آمریکا تماس گرفته و از آن کشور کمک میگرفتند و تلویزیون راه میانداختند و در عوض آن حاضر نبودند کوچکترین انتقادی به آمریکا کنند، و اکثریت مخالف آن سیاست بود باز هم چپ و راست اعلامیه های مشترک بی مضمون منتشر میکردند. چرا این سازمان که خود را با جنبش سبز میداند با کسانی که با این جنبش مخالفند اعلامیه میدهد. یا این سازمان هیچ هدفی جز چهره نمایی از اینکار ندارد و یا در آن سیاست هایش جدی نیست و در آنصورت شما در رهبری آن چه میکنید
۲٨۴٣۶ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : راه حل پیشنهادی برای نیروهای دموکراسی خواه ( در پیوند با پیام پیشین)
۱-گفتمان مدرن داشته باشیم:
الف- ادبیات احمدی نژادی را بهتر است کنار بگذاریم. هم در برخورد با مخالف و هم با همراه.
همین «دشمن و جنایتکار و گروهک و غیره ...» نامیدن دگر اندیش و حذف آن سی ساله که مملکت را به تباهی و ویرانی و خون و خوریزی و تجاوز کشانده است؟ نمیشود درس مثبتی از این شیوه ها گرفت و یک روش متمدنانه اختیار کرد؟
پیشنهاد میکنم اگر دوست دارید در مباحث شرکت کنید بهتر است در زمینه « نقد » و « گفتمان مدرن» اندکی مطالعه کنید.
ب- همه نیروهای ضداستبداد و دموکراسی خواه یاور جنبش های جاری در ایران هستند و لی جدا جدا و با سیاستهای کمتر هم آهنگ. و محتاطانه؛ و مشکل هم همینجاست.
۲-« شرایط جامعه و اوضاع جاری در ایران » چگونه است؟
الف- یک حکومت مستبد و ارتجاعی تا دندان مسلح که جز دروغ و شکنجه و تجاوز و کشتار شیوه دیگری نمیشناسد ، بر سر کار است.
ب- در سرتاسر ایران به ویژه در چند شهر بزرگ ، مردم از هر صنف و قشر و طبقه و ملیتی ، جانشان از ستمهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ملی و غیره به لب رسیده به پا خواسته اند. این مبارزه گاهی نهان بوده و گاهی آشکار. ولی سی و یک ساله که ادامه دارد.
ج- ملیتهای مختلف ساکن ایران از انقلاب مشروطیت تا کنون در پی احقاق حقوق خود که جزء حقوق بشر و جدا از برابر حقوقی همه خلقها نیست ، و خواهان نقش تعیین کننده در اداره امور سراسری هستند، از هیچ کوشش و مبارزه ای دریغ نورزیده اند و در گردونه های حساس تاریخی نیز چه بسا حماسه ها آفریده اند، همچنان در مبارزه اند. اما در ارتباط و پیوند ضعیف با مبارزه شهرهای بزرگ.
راه حل پیشنهادی:
در جنبش جاری و موجود یا اصطلاحاً سبز به طور کلی این اندیشه ها اندیشه عمل میکنند:
۱- اسکولار اصلاح طلب، که به جدایی دین و دولت باور دارد
۲- اسکولار سرنگونی طلب، که این اندیشه نیز جدایی دین و دولت را مد نظر دارد.
۳- اصلاح طلبان مذهبی، که با روشهای خودشان مسایلشان را با حکومت حل و فصل میکنند نه با روش دیگران. و این شیوه هم در کار آنان بسیار درست و نتیجه بخش است. هر نیرویی شرایط خاص خود را دارد و اقداماتی منطبق با وضعیت خودش انجام میدهد.
۴- جنبش ملیتها ، که در کل اسکولار و دموکرات اند و در راه احقاق حقوق ملی تلاش میکنند و به جدایی دین و دولت اعتقاد دارند.
در بخشی از جنبش موجود رهبری در دست اندیشه اصلاح طلب مذهبی ست. هدف غایی آن ،اگر پیاده شود، اصلاح نظام حکومت با کم و بیش حقوق شهروندی ست.
اینجا جای « تشکل صف مستقل اندیشه اسکولار و دموکرات و همبسته با کل جنبش جاری» خالی ست. چکار باید کرد؟
جبر جنبش و حرکت و زندگی ایجاب میکند : عامل های یک و دو و چهار با حفظ صف مستقل خود « گرد حد اقل حواسته ها» توافق و همبستگی نظری و تشکلاتی ایجاد کنند.
چگونه؟
۱- همکاری سازمانهای سیاسی و مدنی سراسری تحت یک نام انتخابی
۲- به رسمیت شناختن برابر حقوقی ملیتهای ساکن ایران ، و جذب تشکلات آنها به همکاری.
۳- اعلام موجودیت اوپوزیسیون متشکل اسکولار و دموکرات ایران با اهداف مستقل و همبسته با جنبش موجود و سبز . جهت کوبیدن مهر ونشان خود در آینده سیاسی ایران.
۳- جنبش ملی و جنبش دموکراسی خواهی در ایران:
پیروزی بر استبداد حاکم بدون همگامی جنبش ملیتها ممکن نیست، و بلعکس پیروزی جنبش میلیتها هم بدون همیاری و همگامی سراسری مردم و استقرار دموکراسی در سرتاسر ایران امکان ندارد. مبارزه علیه دیکتاتوری رژیم حاکم و مبارزه ملی مکمل یکدیگرند. هر دو جنبش و حرکت باید با حفظ استقلال و خواسته های مشخص خود دست یاری و همکاری به هم بدهند. همانطور که خود ملیتها باید پیوند و اتحاد خود را بیش از پیش مستحکم نمایند. و اینکار از راه به رسمیت شناختن موجودیت و خواسته های همدیگر - همه شاخه های جنبش جاری-در طی گفتمانهای مختلف بر اساس مشترکات بسیار زیادی که دارند عملی ست.
این راه دنباله روی نیست، بل همگامی و همیاری آگاهانه برای رسیدن به اهداف کوتاه و بلند مدت مشترک است.
۲٨۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣٨۹
|
از : با حفظ نظرات می توان و باید متحد شد
عنوان : هدف اعلامیه بازی نیست، به نتیجه فکر کنید
قبیله گرایی درمان ما نیست. اگر ما این لحظه حساس را درک نکنیم فردا بدهکار فرزندان خود خواهیم بود. اختلافات را دامن زدن هنری نیست، اما روی نقاط مشترک انگشت گذاشتن هنر است. این کار از جو سازی و تشنج هم جلوگیری می کند و نیروی کمتری به هدر می رود. پس می توان و باید با حفظ نظرات متحد شد. در غیر اینصورت هر کسی می تواند بهانه ای برای جدایی پیدا کند. به جای پا فشاری روی خواسته خود، باید فکر کنید که نتیجه چه خواهد شد. تا این لحظه هم خرابکاری های زیادی صورت گرفته هدف اعلامیه بازی نیست نگذارید گروه های خرابکار و یا ضد ایرانی و قبیله گرا که در بالای سازمانها خود را جا کرده اند زیرکانه نظرات خود را به شما تحمیل کنند و از نیروی شما برای پیشبرد اهداف ناپاک خود سود بجویند. اگر راست می گویند خودشان بیایند و مصاحبه کنند تا مردم ایران با آنها روبرو شوند، چرا فتاپور که قبیله گرا نیست باید به عنوان نماینده قربانی شود!؟
۲٨۴۲۹ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣٨۹
|
از : ضد هر نوع دیکتاتوری
عنوان : دیکتاتورها حذف می کنند.
۷۵ میلیون ایرانی، قیم نمی خواهند پس لطفا فقط از طرف خودتان حرف بزنید و نه از طرف همه ما. هر کسی یک رای بیشتر ندارد و هیچکس حق ندارد افکار و عقاید خودش را به دیگران تحمیل کند. هر قشر فکری باید آزادانه فعالیت سیاسی خود را بکند و رایش شمرده شود. دمکراسی راجع به حذف این و آن نیست و همه باید مشارکت داشته باشند تا هیچ مخالفی مجبور نباشد زیر زمینی فعالیت سیاسی کند و بعد به مبارزات مسلحانه دست بزند. ما دیگر هیچگونه دیکتاتوری ای نمی خواهیم. هیچکس نباید حذف شود همه حق حیات مسالمت آمیز دارند. لطفا تعیین تکلیف برای ۷۵ میلیون ایرانی نکنید که این و یا آن باید حذف شوند. اگر حذف خوبست خودت حذف شو.
۲٨۴۱٨ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣٨۹
|
از : فرهنگ متین
عنوان : «شاهان» موروٍثی با «وزیران» و «وکیلان » انتصابی , دورش ۳۰ ساله گذشته !!!
نه خیر جانم ! هم چین خبر ها هم نیست !
مردم بیش از صد سال تلاش میخواهند بر سرنوشت خود مسلط شوند و مسئله رای و انتخابات ست آزادی و دموکراسی .
نه با ولی فقیه و شیوخ و شرکا کنار خواهد آمد و نه با «شاهان» موروٍثی و نه با «وزیران» و «وکیلان » انتصابی که دورش ۳۰ ساله گذشته !
راحت صحبت کنید و وارد معقولات شوید و موضوع را نپیچانید !
۲٨۴۱۲ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣٨۹
|
از : ملت آشتی و سازمانهای سیاسی قهر
عنوان : من در تایید چهار نظر دهنده قبلی هموطنم از دست سازمانهای سیاسی بسیار عصبانی هستم.
۷۰ میلیون ایرانی همه با هم آشتی و هم همدرد و رنج کشیده در داخل و خارج از ایران و این فعالان سیاسی بیدرد که با هم قهرند و حاضر نیستند که دستور العمل های قبیله ای خود را کنار بگذارند و دستور العمل ملتی بجان آمده را جایگزین آن کنند تا کشور آزاد شود. اینها طوری با هم رفتار می کنند انگار که کشور آزاد است و اینها رقابت های سیاسی خود را آغاز کرده و می خواهند در انتخابات شرکت کنند. اینها هنوز ذهنیت قدرت طلبی را حفظ کرده اند و باعث تداوم این رژیم شده اند.
ملتی ۷۰ میلیونی آشتی است ولی فعالین سیاسی ای که ادای حزب در می آورند با هم قهر هستند. چرا همه چیز ما باید برعکس باشد؟ در جاهای دیگر دنیا مردم یک کشور با هم قهرند و فعالان سیاسی سعی در آشتی دادن ملت می کنند ولی ما، آخ که چه بگویم؟
ما باید از پایین در خارج از کشور روی این احزاب سیاسی فشار وارد آوریم که جنبش سبز را بجای تضعیف کردن تقویت کنند. من با نظر دهندگان قبلی کاملا موافقم و از همه خواهش می کنم که با کمک گردانندگان این سایت به اطلاع نویسندگان مقالات برسانند که ما می دانیم شما اینروزها چطور به بهانه های متفاوت چگونه در پی تضعیف این جنبش بوده اید و ما می دانیم این عمل شما فقط رژیم را تقویت می کند. ما ملت ۵۷ نیستیم که ناآگاه باشیم.
۲٨۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣٨۹
|
از : آرش
عنوان : بازنشستگی سیاسی داوطلبانه افراد زیر بهترین کمک به جنبش است: مساله حل کن نیستیم دردسر ساز نشیم!
"رهبران سازمانهای سیاسی خارج از کشور همگی از فعالینی هستند که شکست دوره انقلاب را پشت سر گذاشته اند. تاثیر این شکست سنگین هنوز بر روانشناسی و عمل ما سنگینی میکند. مخفی شدن در سنگری از گروه بندی نزدیکان خود و ستیز با دیگران، بی اعتمادی به دیگران، تلاش برای یافتن کسانی که مسبب شکست بوده اند و خشم فروخفته را نثار آنان کردن، درگیر شدن در بحث هایی انتزاعی و بی پایان و فرار از رو در رو شدن با واقعیات و... عواملی که همه کم تر یا بیش تر از آن رنج میبرند و مانع یافتن زبان مشترک و همراهی پایدار و همکاری عملی است. نتیجه آنکه بخش بزرگی از دوریها و حتی احساسات منفی بسیاری از سازمانها و فعالین بیک دیگر فاقد مضامین قابل توضیح در پیشبرد سیاست در شرایط کنونی است."
۲٨۴۰۵ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣٨۹
|
از : رحمان د
عنوان : با صداقت بهترین سیاست کاملا موافقم
منهم بسیار از این مقاله ها اخیرا بسیار ناراضی هستم که مرتب در گوش ما می خوانند که جنبش سبز مال طبقه مرفه و فارسهاست و مال طبقه کارگر نیست. آخر چطور ممکنست نباشد . آزادیهای سیاسی برای همه چه مرفه و چه کارگر و چه ترک و کرد و فارس و ...از نان شب واجبترست.
۲٨۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣٨۹
|
از : صداقت بهترین سیاست است که بهانه جویان سیاسی از آن بی بهره اند
عنوان : به نظر دهنده قبلی
خواسته های جنبش سبز مردم ایران با خواسته ها و سیاست های اتحاد جمهوریخواهان هماهنگی ندارد و ماههاست که از طریق صدای آمریکا دست به تضعیف این جنبش زده اند. مرتب گفته اند که این جنبش سراسری نیست. به اقوام و کارگران بی توجه است و متعلق به طبقه مرفه «فارس نشین» است!!!! آخر شما بمن بگویید اگر هم درست می گویند این چه منفعتی به ایرانیان می رساند که مرتب بگویند که این جنبش سراسری نیست پس دنیا آنرا جدی نگیرید و با مردم وارد گفتگو نشوید. من که هرگز اینها را نمی بخشم. اینها نماینده سیاست هایی هستند که هیچ تفاهمی با جنبش سبز مردم ایران ندارد و مرتب ما را تضعیف می کنند. اینها خوب می دانند چه می کنند و کودکیشان نیست که مشکل آفرین است بلکه سیاست هایشان است که انقدر صداقت ندارند که اعلام کنند چون مردم از آنها فاصله خواهند گرفت و آنها جایی در صدای آمریکا و دویچه وله نخواهند داشت. امیدوارم حذفم نکنند و شما اقلا این نظر را بخوانید و اگر اشتباه می کنم مرا آگاه کنید.
۲٨۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : متشکل شوید! کودکی سی ساله دیگربس است!
آقای فتاپور عزیز!
با نهایت احترام به شما و همه جریانات سیاسی مترقی و ضد استبداد ایرانی ، باید به عرضتان برسانم : بعد از خیزش میلیونها مردم جان به رسیده از ستمگریهای حکومت حاکم در ایران برای دست یافتن به حداقل خواسته های مشروع و انسانی خود ، دیگر هیچ به اصطلاح دلیل و بهانه ای جهت عدم همکاری و تشکیل ارگانی ائتلافی در مقابل رژیم « قابل قبول» نیست. چرا که برای پیش برد چنین کارهایی هم شرایط عینی و هم شرایط ذهنی آماده است. شرایط عینی :خیزش میلیونها مردم ستمدیده و شرایط ذهنی :به کار گیری شیوه مبارزه مدنی و مسالمت امیز که جهانیان را شگفت زده کرده است میباشد. در چنین اوضاع و احوالی هر نیروی سیاسی که پای در راه تکروی و عدم همکاری و بی ائتلافی بردارد « نشانه عدم درک درستش از شرایط واقعی جامعه ، و دلیل عقب ماندگی آن نیرو ست». با امواج مردمی همراه شدن و بعد از فروکش امواج تکروی پیشه کردن، شده خصلت این نیروها ؛ که متأسفانه نشانه نهایت عقب ماندگی ذهنی و سازمانی ست. عمر این حکومتگران فسیل دقیقاً به خاطر همین« عقب ماندگی نیروها» به درازا کشیده است.
ایده ها و شیوه های ناقض ائتلاف و تشکل در این شرایط هیچ ربطی به « سیاست» ندارد. بهانه جوییهای روشنفکرانه را باید به کنار نهاد و در « چارچوبه حداقلها» همکاری متقابل نمود. با توجه به گذشته تاریخی ، مردم ایران حکم سختی نسبت به تشکل یابی نیروهای مترقی دارد ، و آن حکم اینست : « نا امیدی». در جهت تغییر این حکم تلاش کنید. کودکی بیش از سی ساله دیگر بس است. وگرنه تاوان این کودکی را با حاکمیت یک استبداد دیگر ، و چه بسا به مراتب بدتر، خواهیم پرداخت. چشمها را باید شست و روشن و اضح وجود شرایط عینی و ذهنی برای تغییر را دید و هر چه زودتر متشکل شد. این است نیاز مبرم مردم ایران. دیگر حق بیراهه روی نداریم. مردم آن را از ما گرفته اند.
تندرست و سرفراز باشید.
۲٨٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣٨۹
|