از : حمید محوی
عنوان : پاسخ به آ.ائلیار
در این جا من تنها به دو نکته اشاره خواهم کرد، نکته اوّل مرتبط است به نظر شما در مورد هویت سیاسی من. باید عرض کنم که من هیچ گاه در زندگی ام عضو حزب و گروه خاصی نبوده ام. و حزب کمونیست ایران هم وجود خارجی ندارد که من و یا فرد دیگری بتواند عضو آن باشد. و روش پیغمبرانّهی شما در تحلیلاتی که عرضه می کنید کاملا اشتباه است. به عبارت دقیقتر واقعیات را به نفع تخیلات جانبدارانه خودتان تغییر می دهید. آندره ژرن هیج ارتباطی با احمدی نژاد ندارد، و برای او هم کار نمی کند، من هم برای احمدی نژاد و اصول گرایان کار نمی کنم. آندره ژرن در این مقاله به شکل کاملا مشخص حزب کمونیست فرانسه را به باد انتقاد گرفته، و در عین حال چشم اندازه کلی نظام سرمایه داری معاصر را ترسیم می کند (سرمایه داری صنعتی-تولیدی و سرمایه داری مالی) و راه حل خودش را به عنوان کمونیست فرانسوی برای خروج از بحران مطرح می کند.
حالا اگر شما با تحلیل او مخالف هستید، می توانید به طور مشخص ما را از تحلیل خودتان بهره مند سازید.
ولی از یک طرف می گویید دیکتاتوری پرولتاریا دیکتاتور است ولی سرمایه داری هم خوب نیست...راه حل مسالمت آمیز را هم برای کسب قدرت توسط حزب طبقهی کارگر در تضاد با نظریهی کلاسیک مارکسیسم می دانید...اگر کمی مشخص تر می نوشتید می توانستیم در این مورد نظر شما را بدانیم. آیا می خواهید در فرانسه جنگ مسلحانه راه بیاندازید که حزب کمونیست قدرت را بدست بگیرد؟
نکتهی بعدی موردی است که به خود ترجمه مربوط می شود و اصطلاحی که شما آن را از دیدگاه واژگان ادبیات کلاسیک مارکسیسم مردود دانسته اید و نوشته اید :
«...« طبقه ی سیاسی و سندیکایی» اصطلاحی من درآوردی ست و چنین چیزی در جامعه شناسی و مارکسیسم وجود ندارد. »
در واقع من اصطلاحی را که در زبان فرانسه رایج است (طبقهی سیاسی، طبقهی معلمان و غیره...) به زبان فارسی ترجمه کردم، و به کار بردن کلمهی «طبقه» در این جا نوعی شیوهی بیان است، و آن را باید در مفهوم گسترش یابندهی آن در نظر گرفت، ولی این طور که به نظر می رسد از دیدگاه شما که به ادبیات کلاسیک مارکسیسم حساس هستید مورد قبول واقع نگردیده است.
۲۹۵۴۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣٨۹
|