از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
دوست عزیز :
ایا متن زیر کافی نیست تا درک نمایید این فرهنگ خودی تا چه عرصه هایی در سرزمین ما عمل نمود؟ ایا باید از حذف یکایک اندیشه ها نام میبردم تا درک مشترک ما حادث شود؟ در ضمن در برخوردم اگر پیش داوری نسبت به شما نمودم پوزش مرا بپذیرید.
با مهر
برای برپایی هویتی مجهول و تحمیل ان بر کلیت مردم ایرانزمین جهان را بیگانه خواندند و ما را شریک این ضیافت مرگ خواهانه نمودند. امیزه فرهنگ بشری را نکوهش نمودند و ارایشی درون نگر را بر کلیت جامعه منشور اعتقادی خود نمودند.
در فرایند انکشاف خود در بستر قدرت در تنگنای اندیشه خود، با خودی و غیرخودی خواندن انسانها تا بدان مرتبه رساندند که حذف اکثریت ساکنین این سرزمین را در خود همراه داشت. این حذف سیستماتیک طی سی و یکسال فجایع بزرگی افرید و جانهای بسیاری را ستاند، اما ویرانی مهمتر انکه بیگانگی- برون افتادگی- را به مثابه یک اسیب تاریخی-اجتماعی بر ذهنیت اجتماعی عمومیت بخشیدند.
در عرصه قانون مشروعیت مشارکت در قدرت را به گروهی خودی از شیعیان تخصیص دادند، در این وادی نیز به حذف زنان با نفی نیمه دیگر جامعه انسانی نشستند. و سپس از میان نیمه مردانه باقی انقدر کاستند تا به خودیهایشان در بیت رهبری تقلیل پذیر گشت.
٣۰۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣٨۹
|
از : خواننده مطلب
عنوان : ضد استبداد از هر نوع
در هیچ یک از سطور مطلب من ندیدم که به کشتار غیرمذهبیان و دگراندیشان بدست مذهبیون اشاره کرده باشید.
ببینید حرف من این است که چطور کشتار ۳۱ ساله جمهوری اسلامی و دوران های پهلوی را نمی بینید؛ اما استبداد استالین را می بینید و در باره اش می نویسید؟ مطمئن باشید که اینجانب از آن تیپ افرادی نیستم که بخاطر حکومتگران شرق و غرب، رگ های گردنم بیرون بزند؛ هدفم تذکر به شما است که راه دور نروید همین اطراف را نگاه کنید و دیگر یادآوری این نکته که هرچه می کشیم و تحمل سختی هایی که می کنیم ارتباط مستقیم با مذهب دارد و آنها این مصیبت ها را برای ما خواسته اند البته مذهبی که مرتجع است (اسلامی و ... ) و یک طرفش هم وصل ابرقدرت ها است که هر روز یک نوع مذهب تولید می کنند و به بازار عرضه می دارند.
٣۰۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣٨۹
|
از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
دوست عزیز
به تصورم کمی بدور از انصاف و احتمالا با خشم به متن من نگریستید. بنیاد نقد من از مذهب اغاز شد و شما انرا نخواستید ببینید شاید اشاره به فرهنگ و رفتار سیاسی استالین شما را انچنان بر انگیخت که بی مهریتان نصیب من شد. اما به هر حال ان نکاتی را که به مثابه کمبود متن من بیان داشتید از شما میپذیرم و با شما کاملا موافقم.
٣۰۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣٨۹
|
از : خواننده مطلب
عنوان : اجرای عدالت را از خودتان شروع کنید: آیا منصفانه نوشته اید؟
آقای ملکوتی در پاراگراف زیر به عمد فراموش کرده اید که بنویسید در همه نظام ها خصوصاً نظام ها و حکومت های دینی دمار از افراد غیرمذهبی و دگر اندیشان درآورده اند. فراموشتان نشود، رنسانس فرهنگی- سیاسی در انگلستان و دیگر جاهای اروپا که به وقوع پیوسته به دلیل قتل، شکنجه و کشتار و استبداد اعمال شده از سوی کلیساها بوده است! چطور فراموش کرده اید که همین مذهبیون و طرفداران سلطنت دمار از کمونارای پاریس درآوردند؛ ضدانقلاب با کمک مذهبیون کمون پاریس را شکست داد. و همین سلطنت پهلوی در پیش از انقلاب ۵۷ چه تعداد از کمونیست ها را کشت؟
نوشته اید: "تاریخ گواه درستی بر چنین فجایع اندیشه خودی و ناخودی بشریست. کشتار ارامنه، یهودیان، مسیحیان، بهاییان و جنگ های صلیبی و حادث سازی سنتریزم فرهنگی- سیاسی برای صف ارایی، برای نابودی و برای بقا و پیروزی. همین فرهنگ و زبان اندیشه نابخرد انسانی در اندیشه های استالین جان میلیونها انسان را در زندانها، جوخه های اعدام و تبعیدگاه از انان برای برقراری نظام خودی ستاند."
از کدام تاریخ می گویید که اعدام حلاج و حلاج ها را نمی گوید؟ از استالین می گویید ولی از مرگ حلاج و اعدامیان در جمهوری اسلامی سخنی نمی گویید.
٣۰۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨۹
|