حالا با قرآن‌های نسوخته چه کنیم؟! - میرزاآقا عسگری (مانی)

نظرات دیگران
  
    از : ایراندخت ایران

عنوان : ادیان
اگر تن به فرهنگ گفتگو ندادن که نمی دهند چون چیزی در چنته برای گفتن ندارند چه باید کرد؟ به باور من باید هر دو گزینه را هر چند با هم منافات داشته باشند بکار گرفت حرف بی قدرت برای این کله پوک های وحشی کارآمدی ندارد.
هیچ تقدسی در کتابهای ادیان نیست
٣۰۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۹       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : یکبار دیگر پرسش را با دقت بخوانید
معنای این پرسش آن نیست که انسان، حق دارد ، قرآن را بسواند بلکه روبرونهادن این دوپرسش ، این حق را ازهردوسلب میکند . درتفکر فلسفی ، انسان ، مته به خشخاش میگذارد . قداست خرد انسان که پیآیند قداست جانست ، سوزاندن کتاب که نماد تحقیر اندیشه هاست ، همانند سوزاندن وعذاب دادن جان انسانها ، هردوبرضد فرهنگ ایرانست که استوار برفداست جان وخرد است . قداست به معنای « گرند ناپذیر بودن» است که درنخستین عبارت حقوق بشرمیآید. . درجمله ای که بلافاصله پس ازاین دو پرسش آمده ، این نتیجه بطوربرجسته گرفته شده است . امیدوارم که اگر فرصت کردید کتابهای ما رابه دقت بخوانید و دریابید که تجقیقات من ادبی نیست، بلکه بنیادگذاری فلسفه ای نوین است
٣۰۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹       

    از : پ پیمان

عنوان : سخنانی دوستانه با آقای منوچهر جمالی
جناب آقای جمالی
من بسیاری از نوشته های تحقیقی تان را مطالعه کرده ام و بسیاری از کارهای شما قابل تقدیر و با ارزش است ولی در یاد داشت کوتاهی که در رابطه با نوشتار آقای میرزا آقا عسکری نوشته اید و با جمله ای که آغاز کرده اید اساسا" مخالفم و دوستانه از شما می خواهم که عمیقا" به این سوال خودتان فکر کنید و مقایسه نمائید که تا چه حد با اعتقادات آزادیخواهانه تان در تطابق است.

شما سوال می کنید که " چرا انسان حق ندارد قرآن را بسوزاند، ..... "
۱- منوچهر عزیز ما با محتویات قرآن مخالفیم یا با چند صفحه کاغذ که احکام " آسمانی " به عبارت دیگر احکام الهی بر آن نگاشته شده است؟ اگر با محتوی غیر انسانی و استبدادی و کهنه آن مخالفیم پس باید راه و شیوه هائی را پیدا کنیم که هر چه بیشتر از مسلمانان با محتوای آن آشنا بشوند و خود ببینند که در ۱۴۰۰ سال گذشته به چه عقاید ضد انسانی باور داشته و چگونه فریب روحانیون و معلمان اسلامی را خورده اند؟
۲- شما بدرستی بیان می کنید که احکام قرآنی حکم نابودی انسان هارا می دهد و من اضافه می کنم که احکام بسیاری از جمله شکستن قلم ها، بالا بردن سرها و آتش زدن کتابها و انواع شکنجه هارا از جمله پوست کندن و بیرون آوردن چشم و بریدن زبان و ... از جانب رهبران و روحانیون اسلامی مانند برادران اسقف مسیحی در قرون وسطی صادر شده است . حال ما آزادیخواهان و دمکرات ها که طرفدار حقوق انسانی و آزادی بیان و اندیشه و اعتقاد هستیم باید به شیوه هائی دست بزنیم که خود با آنها مخالفیم؟
۳- بگذار میلیون ها نسخه قرآن با آب طلا بنویسند و مجانی میان مسلمانان پخش کنند. چرا بسوزانیم . ما باید با افشای آین آیات شیطانی به مردم نشان دهیم که چرا مسلمانان طرفدار جهاد و جنگ های مقدس اند. ما با زور و جنگ و کشتار مخالفیم . ما با سوزندن اعتقادات مخالفیم . ما می خواهیم که هر فردی آزاد باشد اعتقادات خود را بطور علنی اظهار کند. نه با کبریت، نارنجک، توپ و تانگ به جنگ اعتقادات و اندیشه ها رفت.
۴- باید پرسید که این اسقف آمریکائی که می خواهد با آتش زدن کتاب دینی مسلمانان به جنگ مسلمانان برود آیا می داند که دین ایشان و دین اسلام برادرند و مسیحیان نیز با الحام از کتب مقدس تا چه حد انسان های آزادیخواه را گردن زدند؟ تا چه حد زنان را به جرم زنا در آتش سوزاندند؟ و چگونه با دانشمندان رفتار می کردند؟

با آرزوی موفقیت بیشتر برایت در انجام کارهای ادبی و تحقیقی

دکتر پ. پیمان
٣۰۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۹       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : انسان بدون حق وقرآن دارای قدرت
چرا انسان حق ندارد قرآن را بسوزاند، ولی قرآن هم قدرت، وهم جق آن را دارد که انسانها را هم دراین دنیا وهم درآخرت ، بسوزاند ؟ آیا جان انسان ، هیچ ارزشی ندارد ؟ ولی درفرهنگ ایران ، تنها این جان انسانست که مقدس است ، و هیچ کتابی مقدس نیست . هرکه حق میدهد که جان وخرد انسانهارا بسوزانند وبنام کافرومشرک ومرند ومحارب با الله ومفسد درارض ، دراین دنیا عذاب الیم بدهند وبا آتش جهنم درآن دنیا همیشه بسوزانند، برضد برترین ارزش فرهنگ ایران، برمیخیزد و از ایران بایستی طزد گردد . جمهوری ایرانی، برپایه این اصل قداست جان وخرد انسانی است که برمیخزد و همه حقوق بشر را ازاین اصل، استنتاج میکند .
٣۰۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۹       

    از : پ پیمان

عنوان : در باره فتوای " آیت اله " تری جونز و فتوای قتل سلمان رشدی توسط آیت اله خمینی
مانی گرامی
چندی پیش می خواستم که در باره فتوای رهبران دینی مطلبی بنویسم و از آنان بخواهم که دور هم جمع شوند و در باره پایه و احکام این سه دین ابراهیمی به بحث و گفتگو به پردازند تا دیگران ببینند که تا چه حد پایه این سه دین یکسانی هائی دارند و در طول تاریخ نقش های مشابهی داشته اند . با خواندن نوشتارت از این نوشته منصرف شدم و از توممنونم که به این مطلب اشاره ای ادیبانه داشته و اساسا" چنین اقدامات غیر انسانی و غیر اخلاقی را رد کرده و خواسته ای که بطور ریشه ای به عقب ماندگی احکام کهنه دینی باید پرداخت . با کشتار مخالفین و آتش زدن کتاب نه کمکی به همزیستی می کند و نه چاره اصلی است. آقای کشیش بهتر بود از رهبران دینی اسلامی می خواست در یک کنفرانس بین المللی در باره احکام قتل و جهاد در قرآن به بحث و گفتگو می پرداخت . تا جهانیان بدانند که کشتن غیر مسلمانان بر گرفته شده از سخنان پیامبر اسلام در قرآن است یا اینکه مشتی جوان تروریست نا آگاه باعث قتل دیگران می شوند. باید ادیان را عمیقا" به مردم شناساند.
بهر حال حق مطلب را ادا کرده ای و از دوستان می خواه که نوشتارت را بخوانند و به دیگران نیز پیشنهاد خواندن بدهند . خسته نباشید.

دکتر پ. پیمان
٣۰۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۹