از : آ. ائلیار
عنوان : ملاحضاتی در باب جنبشها
تجارب تاریخی ِتقریباً صد ساله اخیر جنبشهای ملی-دموکراتیک در ایران، ما رابه این اصل رهنمون میشود که: "حل مسئله ملی در ایران راه حل نظامی ندارد". دلیل ساده اثبات آنهم اینست : تا کنون راه حل نظامی از عهده حل این مشکل برنیامده و دستاورد قابل ملاحظه ای هم نداشته است.
مبارزات سیاسی- مدنی یگانه تاکتیک درست این جنبشهاست. هم در شرایط حاضر و هم در آینده.
ارتجاع و نیروهای مداخله گر خارجی معمولاً از شیوه های قهرآمیز برای ضربه زدن به جنبشها استفاده میکنند، تاکتیک درست مذکورآنها را از این ضربات حفظ میکند.
جنبشها که در روند مبارزات سیاسی -مدنی پخته میشوند "توان" آن را مییابند که مشکلات مابین خود را به درستی و مسالمت آمیز حل و فصل کنند. و از سوی دیگر راه را برای همگامی و همبستگی با حرکت دموکراسی خواهی سراسری مردم هموار نمایند.
دشواریهای ارضی و سیاسی مناطق چند ملیتی از راههای " اداره چند ملیتی" و "شهرهای خودگردان" و نظایر آن گشودنی ست.
حل "مسئله ملی" و " استبداد" در ایران بدون همبستگی حرکات ملی- دموکراتیک و جنبش دموکراسی خواهی سرتاسری ممکن نیست. "عدم همگامی نیروها" در این دایره شکننده است.
"نیروهای افراطی" این میدان، که در حال حاضر ضعیف هم هستند، و بیشتر بر شیوه های خشونت آمیز تکیه میکنند باید کنار گذاشته شوند. آنها درشرایط مناسب و بحرانی میتوانند حرکات سالم را منحرف کنند. و پیش از آن نیز به همبستگی عملی جنبشها ضربه زنند و پایگاهی هستند یا میتوانند باشند برای ارتجاع و نیروهای خارجی.
افراطیگری با نامهای گوناگون در بین تمام جنبشهای موجود هست. این نیرو در شرایط بحرانی قدرت آنرا دارد که از "ماری به اژدها" تبدیل شود. این اژدها قدرت آنرا دارد که تمام نیروهای مترقی را به راحتی ببلعد.
برای هدایت یک حرکت مترقی و آزادیخواهانه، و توضیح پیام آن در میان توده های مردم اصلی هست که در تمام جهان انقلابیون رعایت میکنند:
"نماد و نشان و پرچم آن، و پیام انسانی و آزادیخواهانه اش نباید طوری باشد که ایجاد سوء تفاهم کند و یا توسط طرف مقابل مورد بهره برداری قرار گیرد. یعنی نماد و نشان باید با پیام خوانایی عمیق داشته باشد".
استفاده از پرچم و نشانهای بدنام و آلوده کرده شده و یا شبهه بر انگیز درست نیست و به آسانی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. و فرصت طلبان حرکت را منحرف میکنند. در ایران هم از قدیم مبارزان به این مسئله توجه کرده اند.
*
اهداف اصلی و آماج جنبشها باید عملی و تحقق پذیر باشند. از بهشت جوییها و بهشت سازیها باید به شدت دوری جست. دنبال کردن اهداف دست نیافتی و غیر عملی به حرکت ضربه زده ، آنرا منحرف نموده و موجبات شکست را فراهم میاورد.
حکومتی فدرال یا حکومتی دموکراتیک جهت گذار به فدرالیسم هدفی عملی ست. همچنان که امکان روی کار آمدن یک حکومت غیر دمواتیک نیر ممکن است. باید نیروهای مترقی از این خطر به خوبی آگاه باشند.
عدم تمرکز قدرت در مرکز ، حق تعیین سرنوشت، اتحاد خلقها، همه با فدرالیسم قابل تحقق اند.
اجرای آن میتواند به روش ملی - استانی صورت بگیرد. بدین معنا که در برخی مناطق، بر اساس وجود ملیتها و در مناطق دیگر که احیاناً مقوله ملیت مطرح نیست بخشبندی استانی با حقوق یک واحد فدرال پیاده شود.
اهداف و رویاهای دیگر چه زیبا و چه زشت دست نیافتنی میباشند و باید از برنامه ها حذف شوند.
راه حل رفع جداییها بین ملتهای تقسیم شده در کشورهای مختلف از طریق ایجاد اتحایه های منطقه ای بعد از حل مسایل داخلی کشورها امکان پذیر است. همانطور که در اروپا جدایی ملتها دیگر به آنصورت وجود ندارد. دنبال کردن چنین راههایی به سود صلح و دوستی همه ملتها ست.
حق جدایی ارضی ملتها و داشتن حق داخل شدن دوباره آنها به اتحاد یا اتحاد ها، هرچند حقوقی ملی و انسانی ست، مثل "حق عدم استثمار انسان از انسان" شرایط تحقق خاص خود را میطلبند، که در شرایط حاضر و حتی آینده دور امکان تحقق آنها میسر نیست.
بعد از مرحله فدرالیسم پیشرفته ، بعد از فاز اتحادیه های منطقه ای، نسلهایی که در روزگاران آینده خواهند زیست در این زمینه ها تصمیم خواهند گرفت. و مشکلات خود را مسالمت آمیز حل خواهند کرد.
جنبشهای مترقی کنونی باید مسایل مبرم خودرا در دستور روز قرار بدهند و از پرداختن به مشکلات روزگاران دیگر و یا از درهم آمیزی مسایل خود با مشکلات همسایگان بپرهیزند. راههای انحرافی نیروی جنبشها را به هرز میبرند.
جنبش دموکراسی خواهی سراسری باید توجه داشته باشد که به تنهایی به دموکراسی نخواهد رسید. نیاز به اتحاد عملی با حرکتهای ملی - دموکراتیک دارد. در ایران راه دموکراسی از راه رفع ستم ملی میگذرد. و بدون رفع آن نیز هیچ حکومتی نمیتواند دموکراتیک باشد.
شکست در انتظار تکروان است.
جنبش دموکراسی خواهی سراسری، باید از دنبال کردن تکروانه راه رسیدن به حکومتی ماهیتاً نیمه دموکراتیک با اندکی حقوق فرهنگی برای خلقها صرف نظر کند.
شرایط موجود این نیمه راه حلها را پشت سر گذاشته و آنها دیگر پاسخگوی نیاز مردم و جامعه نیستند. پیگری آنها ، نتیجه ای جز مناقشه و انحراف و شکست ندارد.
رهروان این سیاست یا سیاستهایی شبه آن باید بدانند پاسخ عدم پذیرش فدرالیسم " استقلال" است. و این مسئله هم جامعه را در بحرانی غیر قابل کنترول فرو خواهد برد که به زیان همگان است. اینجا ارتجاع و نیروهای مداخله گر خارجی آماده اند که دیکتاتوری دیگری را بر مردم تحمیل کنند.
اتحاد عملی نیروهای مترقی برای برکناری حاکمیت استبدادی موجود و برپایی حکومتی فدرال و دموکراتیک جهت اجرای حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی، منشور حقوق بشر، عدالت اجتماعی، رفع ستم ملی و جنسی، آن اهدافی ست که میتواند مردم سرتاسر ایران را برای ساختن یک زندگی مدرن و نوین به حرکت در آورد.
٣۱٣۵٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣٨۹
|