قطار مهاجرستیزی به برلین رسید - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
  
    از : جواد مفرد کهلان

عنوان : انتقاد از خود
در شهر ما در سوئد هم مقوله از همین قرار است. بهشتی است این شهر از سر سبزی و تمیزی و تأمین اجتماعی خانواده. از نواقصاتش یکی این است که ما جهان سومی و چهارمی ها به غضب بی فرهنگی فرهنگی و سیاسی در ممالک خودمان گرفتار آمده ایم. شراب می خوریم. گوشت خوک نمی خوریم. گرچه ذبحش درستتر و گوشتش به همان پاکی است. هر که هم بخورد کثیف و کافرش پنداریم حتی اگر صاحب خانه باشد. از کار ننگ داریم. از گداخانه بخوریم ننگ مان نشود. ولی زندگی انگلی در جامعه ابداً ایرادی ندارد. هر چه آشغال دم دست مان باشد. به سوی طبیعت زیبای کنار خیابان و پارک ها پرت میکنیم. خیالمان هم نیست که در کجائیم بلند بلند با زبانهای خاورمیانه ای داد و هوار راه می اندازیم. بی خیال اینکه اینجا شهر هرت نیست. انسان در جامعه ای که زندگی میکند مسئولیت دارد. چربی شکم می اندوزیم. گر چه سیاوش کسرایی گفت: زندگی آتشگهی زیباست. گر بر افروزی رقص شعله اش در هر کران پیداست. با توجیهات ناروا خود را فریب می دهیم. امپریالیستها بلا سرمان آوردند. قبول اگر بلا از سرت به دور شده، برای چه چراغ زندگی منطقی ات خاموش است و ...
٣۲۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣٨۹       

    از : کمالی

عنوان : مهاجر ستیزی امری کاملا طبیعی
واقعیت قتل های ناموسی در میان عربها ترکها،کردها و افغانی ها ، ازدواج اجباری دختران، ختنه کردن دختران مسلمان کرد و آفریقایی در وسط اروپا و پدیده چادر و چاقچوری که به سرعت در شهر های اروپایی در حال پیشرفت هست را که نمیتوانید نادیده بگیرید و این مهاجر ستیزی را فقط سیاست دولت ها برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات دیگر، توجیه کنید.
٣۲۱۵۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : سخنی با آقای قنواتی
آقای قنواتی محترم، دلیل مهاجرت اعراب، ترکیه ای ها و پاکستانی ها به غرب چیست؟ وظائف مهاجرین نسبت به کشورهای میزبان خود چیست؟ این مهاجرین چه باید بکنند تا انگشت نما نشوند، و چه باید بکنند که مردم کشورهای میزبان آنها را تهدیدی نسبت بخود و کشورشان تلقی نکنند؟ رمز موفقیت ۵ میلیون مهاجر ایرانی به کشورهای لیبرال دمکرات در این ۳۲ سال چه بوده است چون تاکنون از جانب کشورهای میزبان خود تهدیدی به فرهنگ و تمدن غرب محسوب نشده اند؟ آیا همانطور که می دانید، کشورهای میزبان در غرب موظفند از حقوق بشر این مهاجرین دفاع کنند، آیا مهاجرین نباید به وظائف خود در قبال کشورهای میزبان خود عمل کنند تا بتوانند زندگی مسالمت آمیزی با بومیان داشته باشند؟ آیا این مهاجرین به وظائفی که از آنها انتظار می رود تاکنون عمل کرده اند یا نه؟

یک مثل ایرانی داریم که می گوید، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. یک مثل ایتالیایی هم هست که می گوید، در روم آن بکن که رومیها می کنند. توضیح: این مثلها را نباید طوری تعبیر کرد که انطباق را با درآمیختگی کامل اشتباه گرفت. به لحاظ روانشناسی انسان در محیط خود نیاز به احساس امنیت دارد و حداقل احساس امنیت برایش ظاهر امر است. من ایرانی ایرانی هستم ولی بعنوان یک مهاجر همه ی تلاشم را می کنم تا انگلیسی ها از جانب من احساس ناامنی و بیگانگی در کشورشان را نکنند. سعی می کنم هر چه در دو فرهنگ ایرانی و غربی خوبست را نگه دارم و هر چه در این فرهنگ بدست را دور بریزم. شما اگر جای این غربیها بودید و زنان از سر تا پا سیاه پوش را در دور و بر خود می دید که حتی برخی از آنها پرده ای هم جلوی چشمانشان قرار می دهند تا شما آنها را نبینید چه احساسی می کردید؟ با احترام
٣۲۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣٨۹