از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : شکوهی پُر ستاره؛ آسمان بود --- درون سینه اش دریا نهان بود، کنون گریند به یادش ابر و باران --- درون ِ سینه ی زخمی یاران ....
زیبا و زلال و چشمه وار زیستن و چون رودی کوهستانی سبز در مسیر تاریخ جاری شدن، نصیب هر کس نمی شود. فاطمی والا مرد نادریست در تاریخ ایران که دوست و دشمن به او احترام می گذارد. زیرا راه دیگری ندارند. و آن خواهر به راستی که خواهر آن مرد بود.
خورشید
آن روز
در لابلای شاخسار چنار های پیر تهران
پاره پاره شد
وقتی رستم، فرود آمد
وقتی دیو سواره شد.
یعنی
تاریخ
در تکراری تلخ
دوباره آمد
دوباره شد.
باری، بی مخ بودن هنری نیست. فاطمی بودن اما دشوار است؛ بی نهایت دشوار است.
جاودان باد زنده یاد اش!
٣۲٣۵٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣٨۹
|