از : بهروز ی
عنوان : تیغ سانسور سایت اخبار روز
متاسفانه سایت اخبار روز آخرین پست من را سانسور کرد. گویا انعکاس نظرات اینجا بر حسب نزدیکی آنها به دیدگاه گردانندگان سایت صورت میگیرد. باعث تأسف است.
٣٣۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣٨۹
|
از : بهروز
عنوان : که تو خود دانی اگر عاقل و زیرک باشی
والله آقای بهروزی من نوشتم که منظورم کیست و اگر دوست دارید فهرست الفبایی دست بگیرم که از حوصله من خارج است لیکن به طور مشخص همه جریانات موسوم به خط دو - فدایی، خط سه - پیکار و جریانات خرده ریز دیگر، خط چهار، راه کارگر، همه به اندازه توان خود با دیکتاتوری مبارزه کردند و در راه رهایی مردم صدها و هزاران قربانی تقدیم این راه کردند و بر خلاف حزب توده و اکثریت سیاه را سفید نشان ندادند و به دروغ حکومتی که گوی ستم را از پیشنیان خود ربوده بود را ضدامپریالیست و خلقی و با گرایش غیر سرمایه داری و متحد اردوگاه سوسیالیستی و طبقه کارگر نخواندند و خواهان تشکیل جبهه متحد خلق به رهبری امام خمینی نشدند و و و و .........
٣٣۲۱۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز ی
عنوان : این "نیروهای پیشرو صادق..." کدام بودند که شما حتی از بردن نامشان واهمه دارید؟
اگر "نیروهای پیشرو صادق" وجود داشتند که "در حد توان خود" فقط خدمت کردند و خطا نکردند یا اگر هم کردند بسیار ناچیز، چرا از آنها نام نمی برید. این کار نیازی به پنهانکاری ندارد. برعکس
ضمن اینکه معنای خدمت بزعم شما تنها به "مجیز نگفتن جلاد" ختم می شود؟! عجب.
نیروی خادم نباید له یا علیه قوانین حاکم، به نفع یا مخالف سیاست های خانمانسوزی چون جنگ ووو عمل کند. همین که مجیز جلاد را نگوید خود بزرگترین خدمت ها را کرده است.
ای کاش تمیز خادم از خائن به آسانی صادر کردن فتاوی ای اینچنینی می بود.
موید باشید
٣٣۲۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز
عنوان : "نیروهای سیاسی" فارغ از خطا
اصولا آقای بهروزی نیروهای سیاسی را به خطاکار و خطاپذیر تقسیم نمی کنیم. نیروها بر اساس استراتژی و دوری و نزدیکی آن ها به ما تعیین می شوند. اگر می خواهید بدانید، در نیروهای اپوزیسیون، گذشته از اپوزیسیون سلطنت طلب پروغرب، مجاهدین و حزب توده و اکثریت بزرگترین لطمات را به جنبش مردم وارد کردند، یکی با سیاست های آنارشیستی و رفتن به زیر پرچم صدام حسین، و دیگری با دل بستن به یکی از سیاه ترین حکومت های تاریخ معاصر، ضدامپریالیست و خلقی خواندن آن و چشمداشتن طی مرحله راه رشد غیرسرمایه داری توسط آن. بقیه نیروهای سیاسی، همه گرچه سرانجامی جز شکست نداشتند - که خود موضوعی است که باید جداگانه به آن پرداخته شود و دلایل سیاسی، اجتماعی، تاریخی آن کنکاش شود - نیروهای پیشرو صادقی بودند که به اندازه توان خود فداکاری کردند، و حد اقل آن که مجیز گوی جلادان و مرتجعین نشدند.
٣٣۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز ی
عنوان : بحث برای عقده گشایی و دل خنک کردن یا رسیدن به حقیقت؟
شما حتی اگر واقعا ساکن ایران هم باشید، نمونه تمام قد آنچه اپوزیسیون خارج از کشور نامیده می شود هستید. پر مدعا و پر حرف، اما غیر پاسخگو.
سوال بنده مشخص است: کدام نیروی سیاسی را شما می شناسید که عاری از خطا باشد و یا کفه خدماتش بر خطاهایش سنگینی کند؟ بگویید که من هم روشن شوم.
این شیوه بحث شما شخصی و با عرض پوزش بدور از صداقت است. به هر دری زدن برای فرار از پاسخ دادن به سوالی مشخص رویه ای معمول در هسته قدرت حاکم در ایران می باشد. شما دیگر چرا؟!!
٣٣۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز
عنوان : انتقاد ممنوع!
آقای بهروزی حکم شما این است "با اسم مستعار نباید از حزب توده انتقاد کرد"، حال نقیض این یا آن است که حتما باید از نام واقعی استفاده کرد تا بتوان حزب توده را مورد نقد قرار داد یا آن که با هر اسمی میخواهید حرف بزنید منتها از حرب طراز نوین طبقه کارگر! انتقاد نکنید. در هر دو صورت بیان شما ضددمکراتیک است. و این که می گویید یک نیروی بی خطا معرفی کنید باز هم جای شکرش باقی است که می پذیرید حزب توده خطاکار بوده است. حال انچه می ماند این است که آیا من لجن مالی کرده ام؟ آیا گفتن این که حزب توده با سیاست بغایت اپورتونیستی اش پشت سر امام رفت و با قتل عام گسترده مخالفان حکومت برای آنان کف زد، اینکه خواستار مسلح شدن پاسداران به سلاح سنگین شد، اینکه که حزب توده و همپالکی اش اکثریت از صیاد شیرازی جایزه گرفتند اینکه اعضای حزب توده، به گفته یکی از کادرهای حزب در سایت آرش، دوش به دوش پاسداران به دستگیری مخالفان حکومت می رفته اند لجن مالی رژیم است. لطف کرده این مدعاهای مرا رد کنید اگر می توانید. زیاده عرضی نیست.
٣٣۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهرو زی
عنوان : شما بجای پرونده سازی، سوال بنده را جواب دهید. آن نیروی عاری از خطا کدام و کجا بوده؟
آقای بهروز بهروز،
من از شما نام واقعیاتان را مطالبه نکردم و نمی کنم. فتم با نام مستعار ساده می توان دیگران را لجن مال کرد.
شما چرا برای فرار از نام بردن از آن نیروی بدون خطا ی مورد نظرتان یا حداقل آن نیرویی که کفه خدماتش بر خطاهایش سنگینی می کند، ایران بودن خود را برخ ما می کشید؟ به من چه شما کجا زندگی می کنید. ضمن اینکه این روزها فعالین سیاسی داخل با وحشتی در این حد بیگانه هستند!
من نه نام واقعی شما را می خوام بدانم نه وابستگی سیاسی اتان را و نه محل اقامت واقعی اتان را. تنها به همین سوال بالای بنده پاسخ بگویید کافی است.
٣٣۱٣۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز بهروز
عنوان : نیروی بی خطا
ربط حرف شما را آقای بهروزی نمی فهمم. یک نفر نوشته ای روی اینترنت می گذارد، نفر دیگری - که به بنا به ملاحظاتی که همه می دانیم با نام مستعار - نظرش را را درباره آن می نویسد. اولا، اصرار آن که نفر دوم با نام و نشان خود را معرفی کند چیست؟ کار شما نوعی پرووکاسیون و در بهترین حالت یک ندانم کاری برای به دردسر انداخت آدم ها در این مملکت است. دوم اینکه هزاران نفر روی اینترنت با نام مستعار می نویسند و وبلاگ دارند و غیره. آیا این خفیه کاری در درست یا نادرست بودن چیزی که می نویسند تاثیر دارد. ثالثا، جنابعالی هم خودت را پشت نامی مخفی کرده ای که معلوم نیست مستعارست یا نه.
و بعد در مورد معرفی کردن نیروی بی خطا. متاسفانه این شیوه سیاستمداران جمهوری اسلامی را پیشه کرده اید که تا به آن ها می گویند در مملکت فلان بدبختی است سوال را با سوال جواب داده و دلیل وجود کارتن خوابهای زیر پل سیدخندان را با ارجاع به هوملس های نیویورک می دهند.
به این ترتیب هم که پیش می رویم و هواداران و رهبری حزب توده بدون اندک شرمی از گذشته خود، بدون آن که از سیاست های ویرانگر این حزب در دهه شصت پوزش بطلبند، اینچنین طلبکار می شوند دیر نیست که میرحسین موسوی و در سالیان دورتر سربازجوها و مجریان اعدام نیز از "لزوم درک شرایط تاریخی" که آن ها در آن قرار داشته اند و "خطا"هایی مرتکب شده "مثل بقیه" هم طلبکار مردم ایران شوند. صداقت و پرنسیب های اخقلاقی بالاترین سرمایه یک مبارز سیاسی است.
٣٣۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهرو زی
عنوان : تفتیش عقاید جای خود شما آن نیروی بی خطای مورد نظرتان را معرفی کنید
نگارنده مقاله هم در ایران زندگی می کند و در مقام دفاع از یک نیروی سیاسی برآمده. خون شما از دیگران رنگین تر است شاید. در عالم مجازی ادعای سکونت در ایران بسیار آسان افتد، اما توسکونت در ایران تو جیه گر تخریب این و آن و مهمتر از آن پنهان کردن آن نیروی معصوم و عاری از خطای مورد نظر مدعیان منزه طلب نخواهد بود.
٣٣۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز بهروز
عنوان : قلب حقایق تاریخی در کمتر از سی سال!
اگر زمانی در نوجوانی از ضربات حزب توده بر پیکر جنبش دمکراتیک و انقلابی میهن ما می گفتند خود را ملزم می دیدیم تا در اسناد جنبش کارگری کمونیستی کنکاش کنیم تا سند آن را ببینیم. حال، تنها دو دهه پس از کشتارهای دهه شصت و حدود سی سال بعد از قیام بهمن، نمی دانستیم که برخی به هزار شعبده و چشم بندی می خواهند کارکرد شرمگینانه حزب توده ایران و نیز سازمان اکثریت را از خاطر ما بزدایند. ولی به دو دلیل این کار ناشدنی است. چون نسلی که شاهد عینی قضایا بوده حی و حاضرست، و نیز به برکت اینترنت دیگر گسستی در حافظه تاریخ ملت ها وجود ندارد. من بالشخصه در آستانه قیام بهمن گرچه جوان کم سنی با گرایش به فداییان بودم اما معتقد بودم که حزب توده را یک طرفه به قاضی بردن اشتباه است و سعی می کردم تاریخ نگاری مخالفان حزب توده را ذهن خود نقادی کنم اما با اعلام این که حزب توده در رفراندم کذایی جمهوری اسلامی به آن رای آری می دهد تا خواب راه رشد سرمایه داریش را در بستر چرکین نیروهای قرون وسطایی تعبیر کند فهمیدم که مخالفان حزب توده پر بی راه نمی گفته اند. رفیق محمود محمودی از رفیق بیژن جزنی نقل می کرد که حزب توده چون تخم مرغی بود که اگر در موقع خود میشکست از رنگ و طراوت آن لذت می بردیم اما ماند و ماند تا از درون پوسید، و این شکست حزب توده در دوره اسلامی تکرار کمیک تاریخ بود.
٣٣۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز بهروز
عنوان : فوبیا و هراسی!
ضمنا عنوان این مقاله هم خودش جای ایراد دارد. فوبیا خودش یک پسوند است به معنای ترس و هراس، و ترکیب فوبیای ... هراسی خنده دار است.
٣٣۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز بهروز
عنوان : نام مستعار
اگر منظورتان ما هستیم که شرمنده زندگی در مملکت ولایت فقیه اجازه نمی دهمد با اسم واقعی ظاهر شویم و مطمئنا اگر روزی گذارمان به پایتخت های اروپایی بیفتید این کار را خواهیم کرد. برای شرکت در یک بحث نیز فکر نمی کنم نیاز به تفتیش عقاید دیگران باشد. با سپاس
٣٣۱۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : حسن حسنی
عنوان : پاسخی مختصر به بهروز بهروز گرامی
با سلام
حضرت بهروز هر حزب و سازمان سیاسی در آن واحد در دو واگون قطار اجتماعی حرکت می کند: واگون استراتژی که هدف نهائی آن را تعیین می کند و واگون تاکتیکی که اهداف کوتاهمدت آن را.
لنین می تواند حتی با امپریالیسم آلمان توافق کند و در قطار در بسته با یاران خویش به کشور برگردد و انقلاب را رهبری کند، بی آنکه خائن قلمداد شود. ماهیت لنین و کردوکار او را استراتژی حزب او تعیین می کند، نه تاکتیک های او.
به یاد دارم، در شبی که سران و سرداران حزب توده را زجرکش می کردند، خمینی در تلویزیون ظاهر شد و برای توجیه عمل خویش جمله فراموش نشدنی زیر را بر زبان راند:
«اینها برای بیست سال دیگر برنامه ریزی می کنند.» (نقل به مضمون، چون خمینی درست حرف زدن بلد نبود.)
توده ستیزی علت طبقاتی و گهگاه علت معرفتی (شعورین) دارد.
شکنجه گر ساواکی به توده ای جوان می گفت: روس ها آمدند، ماتوشکا گفتند و تخم تو را در رحم مادرت کاشتند. (باز هم نقل به مضمون، به همان دلیل.)
خیلی از احزاب دیگر از مصدق تا نهضت آزادی و غیره تاکتیک های مشابهی داشته اند و کسی مرتب زهر در کام شان نمی ریزد. و چه بسا مصدق را آبراهام لینکن می کنند تا کیانوری را تخریب کنند.
زنده و سرفراز باشید!
٣٣۱۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهرو زی
عنوان : زنده باد حزب بهروز بهروز
لجن مالی دیگران چقدر سهل است. بخصوص وقتی با نام مستعار و بدون معرفی گرایش سیاسی خود صورت گیرد
٣٣۰۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز بهروز
عنوان : حزب توده، حزبی که به تاریخ تعلق دارد
حزب توده هرگز حزبی برای کسب قدرت نبوده است. در واقع حزب توده پس از کودتای ۲۸ مرداد موجودیت مادی خود را در جامعه ایران از دست داد و صرفا به دلیل وجود آن چه اردوگاه سوسیالیسم می نامیدش به نشو و نمای خود ادامه می داد. ضربت قطعی به این گونه موجودیت (دقت کنید منظور من از موجودیت داشتن مختصات سیاسی برای کسب قدرت سیاسی به شیوه معمول است) را نه جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۱ بلکه سیاست های مشمئزکننده این حزب در فاصله ۵۷ تا ۶۱ بود. نمی خواهم به تکرار مکررات درباره مسلح کردن پاسداران به سلاح سنگین و تشکیل جبهه واحد به رهبری امام بزرگوار و انتصاب هایی نظیر حسن نزیه که امید و انتظار بر می انگیزد و غیره و غیره را که بسی درباره آن نوشته شده است بپردازم. آن چه حزب توده را به دسته ای بدنام - همان گونه که متاسفانه مجاهدین بدان بدل شدند - در تاریخ معاصر ایران تبدیل می کند گذر از پرنسیب های مبارزه سیاسی و زیر پا گذاشتن اخلاق سیاسی بود. اسلحه به دست گرفتن و به همراه پاسداران به شکار مخالفان - هر چند افسران کودتاگر - تا خط و قطب نما به جمهوری اسلامی دادن که رهبران نیروهای چپ انقلابی را شکار کند، و در زمانی که جمهوری اسلامی از کشته پشته می ساخت و هر روز مفتخرانه طومار کشتار خود را اعلام میکرد با نیروهای حکومت در سرکوب کردستان شرکت کردن بدانسان که تقدیرنامه از دست ژنرال صیاد دریافت کنی و .... اینهاست که حزب توده را به نامی ناخوشایند در تاریخ ما بدل کرده است. فوبیایی نیست. می توان از دستاوردهای حزب توده در دهه بیست سخن گفت و به عنوان نیرویی دمکرات و چپ در یک برهه از تاریخ از آن یاد کرد. ولی در توزین خطاها و خدمت ها در مورد این حزب اولی است که سنگینی می کند.
٣٣۰٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣٨۹
|
از : حسن حسنی
عنوان : متد فکری مخالفان حزب توده
من شخصا نوشته های دکتر قراگوزلو و امثال او را نمی خوانم. حالم بهم می خورد.
قدردانی من که سراپایم پشیزی نمی ارزد از آقای شاکری از آن روست که اولا این جور نوشته های آلوده به فرصت طلبی را می خوانند و بویژه به نقد آنها می پردازند و درست در لحظه ای که باد از سوی دیگر می وزد برای دفاع از حقیقت طبقاتی خویش سینه سپر می کنند. نه دفاع از مولدین بی سر و پا آسان است و نه بویژه دفاع از حزب آنها. پدر نظردهنده ای که به قول خودش جاهل بوده و بیسواد، پس از سفر به اران و غیره می گوید که ایران پیشرفته تر از اران است. اکنون همان فرزند که جهل پدرش را به سبب عضویت در سازمان چپ برجسته کرده بود، نظر او را برای اعلام برتری سرمایه داری بر سوسیالیسم به عنوان دلیل و برهان به خدمت می گیرد.
دیگری همه کاسه کوزه ها را بر سر استالین خراب می کند. بی آنکه حتی اندیشیده باشد که شوروی پس از جنگ جهانی دوم در چه وضع و حالی بود و علاوه بر این چرا خود جامعه آذربایجان کاری نکرده است.
قیرفیزستان و امثالهم در جامعه اولیه ی طایفه ای بودند و بدون طی مراحل جامعه طبقاتی با کشوری که قبلا استعمارش کرده بود بطور برابر حقوق متحد می شوند. ایران در این زمان انقلاب بورژوائی را پشت سر گذاشته بود. معلوم است که پس از چهل سال ایران پیشرفته تر از آنها باشد. پیشرفت که با تعویض نام یکشبه صورت نمی گیرد، بلکه باید نیروهای مولده رشد کنند. آذربایجانی های آنطرف و اینطرف را بلحاظ سطح شعور مقایسه کنید تا به تفاوت شان پی ببرید.
یک سال فعالیت فرقه تغییر معنوی ئی در جامعه پدید آورده که در خور ستایش بوده است.
حمله کردن به فرقه و حزب توده آسان است. ولی بدون ایندو میلیون ها اثر ادبی، علمی و هنری اصلا نمی توانست به فرهنگ ایران افزوده شود. حزب توده نسل بزرگی از اندیشمندان تربیت کرده است که بی همتا هستند و ثروت معنوی جامعه را تشکیل می دهند. حزب توده را باید از درون شناخت. و گرنه تفکر حاکم که رسانه ها را در انحصار خود دارد، می تواند از شریفترین حزب و انسان ها بدنام ترین احزاب و افراد را سر هم بندی کند. اگر حزب توده واقعا حزب یک مشت آشغال است، چه هراسی از آن باید باشد که چنین بی رحمانه تار و مارش می کنند؟
٣٣۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣٨۹
|
از : رحمان تبریزی
عنوان : به آقای شاکری عزیز
آقای شاکری عزیز، لطفا برای روشن شدن ذهن نسل جدید مقاله ای در رابطه با خدمات حزب توده از بدو تولدش بنویسید تا مورد نقد و بررسی همگان از نسلهای گوناگون قرار گیرد. منکه تا حالا هر چه دیده و شنیده ام نشان از خیانت حزب توده به ایران بوده است حتی از کسانی مثل آقای احد واحدی که سعی کرده اند اینطور جلوه دهند که این حزب در دوره کوتاه خود در آذربایجان قادر بوده است بهشت برینی بسازد. ما همه می دانیم حتی استالین هم نتوانسته بود در مسکو بسازد چنین بهشتی بسازد و با فروپاشی شوروی همگان دیدند که جمهوری های آسیای میانه چه وضع اسفناکی داشتند. آخر اینها را که نمی شود ماستمالی کرد. اگر شمال ایران هم به اقمار شوروی تبدیل می شدند سرنوشت بهتری پیدا نمی کردند. اگر خاطرات مردم از حزب توده خوب بود مطمئنا از پایین بطور شفاهی نسل به نسل به نسلهای بعدی منتقل می شد که می دانیم نشد بخصوص که ۶۰ ، ۷۰ سالی بیش از عمر آن نگذشته است. من همه مقالات اخبارروز در رابطه با آذربایجان در این هفته را خوانده ام و امیدوارم شما مقاله ای از شما درخواست کرده ام را بزودی منتشر کنید. با آرزوی تندرستی و شادی برای همه ی هموطنانم.
٣٣۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣٨۹
|
از : خیرخواه
عنوان : به آقای شاکری عزیز
آقای شاکری، دوست عزیز، مقاله آقای عباس مقدم را که در پایین همین صفحه چاپ شده را مطالعه بفرمایید و بعد بگویید ما دچار فوبیای حزب توده شده ایم. موفق باشید.
٣٣۰۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣٨۹
|