از خشایارشاه‌ تا خامنه‌ای - ابراهیم فرشی

نظرات دیگران
  
    از : رضا سالاری

عنوان : اولین قدم بسوی دموکراسی و آزادی انتقاد از خود جهت بهتر کردن خود است!
مقاله نه مقاله ای علمی است و نه تحقیقی، بلکه نظری. انعکاسی از ذهنیات و نظریات نویسنده است و بس.

اما از این جنبه که انتقاد از فرهنگ غرور آمیز و گمراه گرای ایرانیان میکند و دینخویی و استبداد پروری آنها را نقد و آشکار میکند بسیار مفید است.

ما بیش از چهارده قرن است از خود تعریف میکنیم و به همه چیزمان مانندی کبکی سر فروکرده در برف مرتب بخود می نازیم و بیهوده فخر میفروشیم! به دینمان، به پیغمبرانمان، به امامان و امامزاده هامان، به شاهانمان، به آداب و خرافاتمان، به رفتارمان با زنان، به جاهل های محله مان، به کاهنان و موبدان و مغان و فقیهان و آخوندهایمان، به برخی دانشمندان بیسوادمان، به برخی فیلسوفان متعصب از یا مذهب و یا لائیکمان، به برخی روشنفکران مغرض و متعصبمان و بسیاری چیزهای دیگرمان.

اولین قدم بسوی دموکراسی و آزادی انتقاد از خود جهت بهتر کردن خود است! و الا هیچ تغییری رخ نخواهد داد. تا چیزی نقد و انتقاد نشود نیاز به تغییر و تحول پیدا نمیکند. مقاله بدرستی هشدار برای تغییر میدهد.
٣٣۲۱۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣٨۹       

    از : ایسبلانلی

عنوان : بازتولید استبداد
نویسنده مقاله انگشت جای حساس جامعه و خیلی ها نهاده. جامعه ایرانی علی الخصوص جامعه فارس تحت تعلیمات راسیستی نظام دوران مدرن خود را سرآمد جهانیان، شرق وغرب، عرب و ترک، افغان و پشتون میدانند. تا این خودبزرگ بینی، خصوصا نزد روشنفکران هست، استبداد بازتولید شده ، خشک و تر باهم خواهند سوخت.
٣٣۲۱۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣٨۹       

    از : امیرحسین آمویی

عنوان : مشت و خروار
«اندیشه، فکر و فلسفه اگر در ایران تاریخی داشته باشد، به بعداز تهاجم اعراب و گسترش اسلام مربوط می شود.» [!]

دوست عزیز، حتما این مثل رایج را شنیده ای که می گوید مشت نمونه‍ی خروار است! من همین جمله‍ی اول شما را خواندم و دریافتم که دیگر نیازی به خواندن ندارم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
٣٣۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨۹       

    از : aydin

عنوان : پیغمبر شاه
خیلی ممنون از نوشته زیبایتان. اکثریت شاهان هخامنشی خودشان را پیغمبر هم میدانستند و مکررا مینوشتند که اورمزد آنها را برگزیده است.
٣٣۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨۹       

    از : خشایارشای بی نوا!

عنوان : بررسی تاریخ تنها با خواندن یک کتاب؟
اقای فرشی عزیز،
من تا جایی که می توانستم دنبال مراجع ارائه شده از طرف شما گشتم، متأسفانه تنها منبعی که شما به آن استناد می کنید، همین کتاب "یونان کلاسیک" است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید شاهان هخامنشی چندان درگیر دین و مذهب نبودند و آن چیزی هم که باور داشتند، ربطی به مذهب زرتشتی دوره ساسانی نداشت. همچنین آن چیزی که بنام دموکراسی یونانی شناخته می شود هم بیشتر از آنکه با واقعیت یک مکتب فلسفی-سیاسی سروکار داشته باشد، محصول ذهن اندیشمندان اروپائی در دوره رنسانس است که می خواستند به افکار مدرن خودشان سبقه تاریخی ببخشند. از طرف دیگر نسبت برده های آتنی به شهروندان آزاد بیشتر از بیست به یک بود و همچنین زنان هم حق شرکت در تصمیمات سیاسی را نداشتند. بنابر این کسانی که "دمو" یا مردم نامیده می شدند و حق حکومت داشتند، چیزی کمتر از ۵ درصد مردم یونان را تشکیل می دادند. در ایران هخامنشی ولی از برده داری خبری نبود، اگر ارسطو (معلم اسکندر) برده ها را "ابزار ناطق" می نامید و به او توصیه می کرد که با یونانیان چون آزادان و با بقیه مردم دنیا مانند بردگان رفتار کند، ما هیچ سندی در هیچ نوشته ای چه ایرانی و چه اروپائی در مورد برده داری در ایران هخامنشی نداریم.
اسکندر از آنچه که شما آنرا دموکراسی یونانی می نامید (و در واقع تنها محدود به آتن بود) نیامده بود. او در دربار مقدونیه رشد کرد و با روشی کاملا دموکراتیک دولتشهرهای یونانی را با جنگ و خونریزی فتح کرد و بعد به ایران حمله کرد. جالب اینجا است که درست مثل قرن بیست و یکم جنگهای "ما" (جنگ و ویران کردن شهرهای یونان ) و جنگهای "آنها" (برای گسترش دموکراسی؟!) نام می گیرند!
ملت ما ملت بسیار خود کم بینی است. دینداران ما در برابر شخصیتهای تاریخی اسلام که خاک این کشور را به توبره کشیدند سرتاپا تعظیم و تکریمند و روشنفکرانمان هم در برابر اسکندر مقدونی، که به گفته خود محققین اروپائی در برابر هخامنشیان بسیار خودباخته بود و می خواست "شاه پارسیان" بشود (اینرا از رفتارش بعد از پیروزی بر ایرانیان می شود فهمید) و جزء جزء کارهای شاهان هخامنشبی را تقلید می کرد، دست و دل می بازند و او را پیغمبر دموکراسی در جهان باستان می دانند.
به شما توصیه می کنم بجز کتاب "یونان کلاسیک" که اینچنین شما را شیفته خود کرده است، نظریات اندیشمندانی مثل "هگل" و "نیچه" را هم بخوانید. بخصوص کتاب Die Vernunft in der Geschichte, Felix Meiner Verlag, S. ۲۴۷
و
Vorlesungen zur Philosophie der Geschichte, Kapitel ۳, über Perserreich und die persische Religion
و
Friedrich Nietzsche, Sämtliche Werke , B.۸, S.۶۵

مقایسه خشایارشا و خمینی، بیشتر از آنکه ناراحت کننده باشد، شدیدا خنده آور است. ای کاش ما ایرانیان کمی اعتماد به نفس داشتیم و اینهمه در برابر اروپائیان خود را نمی باختیم.
٣٣۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹       

    از : منوچهر حنالی

عنوان : فرهنگ ایران ، بنیاد گذار تفکرفلسفی
اندیشیدن فلسفی،درفرهنگ ایران،براین شالوده نهاده میشود که بهمن(اصل خرد آفریننده) درتن هرانسانی هست ونیازمند به هیچ پیامبری نیست
٣٣۱۵۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹       

    از : سعید سام

عنوان : در آسمانها هم خبری هست
عزیز جان در آسمانها هم خبری هست اما با ابزار زمینی و علمی شناسایی میشوند نه با فلسفه و.....
مقاله ی جالبی بود لتفن ادامه دهید. سپاس
٣٣۱۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨۹       

    از : سعید سام

عنوان : در آسمانها هم میشه سیر کرد اما با ابزار زمینی
عزیز جان مقاله ی جالبی بود لطفن ادامه دهید
٣٣۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨۹