از : رضا سالاری
عنوان : مخاطب هموطن مردد است!
جناب نجومی، مخاطب من ابداً شما نیستید. یاداشت من شاید برای خوانندگان روشنفکر و سکولار شما هم حامل پیام جدیدی نباشد. خطاب من به هموطنانی است که هنوز جویای حقیقت میباشند ولی در معتقدات خود نسبت به رژیم و حکومت اسلامی و تقدسات دینی هنوز دچار شبهه و تردید هستند و به همین دلیل نمیتوانند با رژیم مقابله کنند. پیروز باشید!
٣٣۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۹
|
از : فیروز نجومی
عنوان : توهم یا اتهام
آقای سالاری ممکن است توضیح بدهید که که سوال مهمی که مطرح کرده اید، خطاب به این نگارنده است یا خوانندگان مقاله؟ اگر خطاب به اینجانب است لطف بفرمایید که چه چیزی در نوشتار این جانب یافته اید که شما را دچار این توهمات کرده است که ترسی در کار است و انتظاری؟ شما سوال میکنید که:
"آیا از این حکومت ارتجاعی، و از این مرتجع تر، حکومتی و رژیمی بدتر میتوان تصور کرد؟ پس اگر جوابت نه میباشد، دیگر از چه میترسی هموطن؟"
و سپس میافزایید که :
"منتظر نباش تا همین مشاعی ها از آب گل آلود با حیله و تزویر انفصال از فقه و اسلام و اتصال به کوروش و داریوش و ایران و مردم آریایی، ماهی دیگری بگیرند..."
ممکن است خواهش کنم که منظور خود را برای خوانندگان روشن کنید؟
٣٣۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : بدتر از حکومت ارتجاعی؟
اگر حکومت قاجاریان را حکومتی عمدتاً فئودالی، خرافی، تعصبی، نیمه ارتجاعی و یا استبدادی مطلق، تعریف کنیم و در پس آن و از برکت انقلاب نیم بند و نیمه مترقی مشروطه، نیم بند بعلت دخالتهای دینی و سکولازدایی دینی در بند بند قوانین آن،
حکومت پهلویان را حکومتی استبدادی ولی سکولار و انتقالی، از فئودالیسم کهنه و سنتی به سرمایه داری وابسته، همراه با رشد شهر نشینی و تخلیه روستاها، قلمداد کنیم، که اگرچه ماهیتی غیر دموکرات و ضد کمونیسم و ضد سوسیالیزم مدرن داشت، ولی در کل حکومتی ارتجاعی نبود و تا حدودی محدود بدنبال ایدهای مدرن ضد سنت و خرافات بود.
رضاشاه و پسرش متأسفانه هردو بعلت فرهنگ استبدادی، استبداد رأی و ترس بیش از حد از یک انقلاب کمونیستی و قلع و قمع تفکر چپ لائیک بهر قیمت، و با پشت پا زدن به آرمانها و ایده های دموکراتیک روشنفکران، نمایندگان مردم و نخست وزیران روشنبین و دموکرات گرای خویش، صحنه و عرصه سیاسی را برای تاخت و تاز و رشد بی رویه حوزه علمیه قم، بروجردی و شاگردان و طرفدارانش از جمله خمینی، منتظری و وابستگانش و حسینیه ارشاد تهران با تعلیمات و سخنرانیهای شریعتی و مطهری، بازرگان و شاگردان انقلابی آنها، نظیر سروش کاملاً باز گذاشتند و در نتیجه خمینی توانست انقلاب مردم با خواست اولیه آزادی و دموکراسی را بنفع خود و عقاید دینی ولایی خویش مصادره کند و یک حکومت ارتجاعی مطلق را از انقلاب مردم استخراج کرده و بنیان نهد.
بله هموطن! فراموش نکن که حکومت جمهوری اسلامی ولایی تنها حکومت ارتجاعی اسلامی دنیاست! قوانین آن آنچنان در اقیانوس فقه و سنن و احادیث خرافی و کهنه و پوسیده خلیفه و امام و مفتی غرق است، که برای هیچ کس و هیچ مقامی توان کوچکترین راه اصلاح و تغییری باقی نمیگذارد.
کار آنچنان خراب است که حتی خود حکومت و دولت کودتایی ولایی هم از اصلاح خود عاجز مانده است! برای مثال دعوای مفتیان و آخوندها و فقیهان رژیم
را با مشاعی معاون احمدی نژاد برسر حرام یا حلال بودن موسیقی بنگرید! این همان عین ارتجاع است! فقط یک حکومت ارتجاعی اهدافش دخالت و وارد شدن در هنجار و عرف و تاریخ و فرهنگ مردم و زندگی خصوصی افراد حتی در خانه هایشان است! دعوا بر سر موسیقی!، همان جوهر و عنصر هنری، عرفی، ادبی، فرهنگی، مظهر شادی، تسکین اعصاب و روان، شادکامی، شادخواری یک ملت!، که هزاران سال اجداد و پدران و مادرانشان با آن خو کرده و رشد و نمو کرده اند و تفریح کرده اند!
سوال مهم اینست آیا از این حکومت ارتجاعی، و از این مرتجع تر، حکومتی و رژیمی بدتر میتوان تصور کرد؟ پس اگر جوابت نه میباشد، دیگر از چه میترسی هموطن؟
منتظر نباش تا همین مشاعی ها از آب گل آلود با حیله و تزویر انفصال از فقه و اسلام و اتصال به کوروش و داریوش و ایران و مردم آریایی، ماهی دیگری بگیرند و برایت آشی دیگر بپزند، و بیاری سپاه و بسیج و انبارهای اسلحه شان، کودتایی ضیاالحقی دیگری نه در پاکستان بلکه در همین ایران، همین ایران متعلق به تو، فرزندان تو و نوه های تو کنند و همچون گذشته و حال ترا، آینده آنان را نیز با زور تصاحب کنند و آینده ایران را در اختیار حکومت نظامی استبدادی ارتجاعی خود قرار دهند!!
٣٣۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣٨۹
|
از : سرود شادی
عنوان : ایکاش
کاش می شد این نوشته را از پشت
تریبونها برای همه مردم ایران خواند ...
٣٣۵۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣٨۹
|