از : فیروز نجومی
عنوان : سوالی مطرح نشده است
جناب سالاری با شما موافقم. اما آقای شافعه ی وتری سوالی را مطرح نکرده اند که من پاسخ گوی آن باشم ایشان از حقایق مطلقی سخن میرانند که خود بدان باور دارند و ربط چندانی به موضوع مقاله ندارد. مسلم است اگر متوجه نکاتی که شما در نقد خود بدان اشاره کردید میشدم، من نیز آنها را یاد آوری میکردم.
از اینکه فرضیات نهفته در یاد داشت آقای وتری را از تاریکی بیرون آورده اید و بر آن برای خوانندگان نور پاشیده اید سپاسگزارم.
٣۵٣۶۷ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣٨۹
|
از : رضا سالاری
عنوان : استدلال بر پایه فرضیات آسمانی اثبات نشده و مغایر با تجربه زمینی بشر روی زمین
جناب نجومی، همیشه انتظار براین است که شما خود جواب خوانندگان مذهبی خود را بدهید. چرا که جواب دادن و اگاهی دادن به منقدین و مخالفان رأی و نظر شما، شاید از نوشتن چندین مقاله در همین راستا بیشتر مثمر ثمر باشد!
جواب من به جناب شافعه وتری اینست که یادداشت کوتاه ایشان چند نقد و ایراد بشرح مختصر زیر را میطلبد:
۱. اینکه عبارت «جلوه الله شرک است» بر سه فرض مهم اثبات نشده قرار دارد:
۱. الله ای وجود دارد و ۲ . این الله جلوه ای دارد و ۳. جلوه اش شرک است.
۲. فرض چهارم ایشان که باز اثبات نشده همان «حرف زدن الله به عربی» است
۳. فرض پنجم ایشان اینست که صاحب قران که محمد است «همان فرستاده الله است » که با الله خود عربی صحبت میکند.
۴. فرض ششم ایشان اینست که هرچه محمد میگوید عین حقیقت محض است و حقیقت فقط نزد محمد و قران است و بس و این هردو از تمامی انباشت و ذخیره علم تجربی بشر سکولار اندیش واقعیتگرا بالاتراست
۵. فرض هفتم ایشان اینست که محمد بهتر از عیسی است چون خودش در قران این را گفته
۶. فرض هشتم ایشان اینست که مسیح هم پیغمبر خداست ولی آنطور که مریدانش قبولش دارند
سوال مهم از ایشان اینست که چون کل دلایل و استدلال ایشان بر پایه هشت فرض اثبات نشده بنا شده است، آیا همین حاکی از احتمال حتی یک درصد غلط بودن و نادرست بودن منطق ایشان نمی باشد؟
٣۵٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣٨۹
|
از : شافعه وتری
عنوان : جلوه ی الله شرک است نه شرع
چه در قرون وسطی، چه امروز و چه در آینده در هر مکان و زمانی حاکم دینی جلوه ی الله است و این "شرک" است نه شرع.
خداوند میفرماید: " ای اهل کتاب در دین خود غلوّ نکنید. ( قرآن مبین، سوره ۵ آیه ۷۷)
"روحانیون و راهبان خود را به جای خدا به مقام ربوبّیت شناختند و نیز مسیح پسر مریم را به ربوبیّت گرفتند در صورتی که مأمور نبودند جز آنکه خدای یکتا را پرستش کنند که منزّه و برتر از آنست که با او شریک قرار میدهند. ( سوره ۹ آیه ۳۱) "
حاکمان در حکومتهای مذهبی، یا از ابتدا ویا با گذشت زمان با احساس تقدّسی کاذب به معبودانی متکبّر تبدیل میشوند. آنها با جا زدن خود به عنوان اولیای خدا، مردم را از راه خدا باز میدارند.
"... آنها دوستان خدا نیستند زیرا که دوستان خدا جز اهل تقوی نمی باشند...( سوره ۸ آیه ۳۴) "
٣۵٣۱٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣٨۹
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : ابلیس درقرآن، خدای ایرانست که آتش سرکش وسرفرازنده درفطرت هرانسانی واصل آزادیست
شاید ندانید که محمد درقرآن ، خدای سرکش ایران را که درجان هرانسانی زنده و گوهر وفطرت هرانسانیست ، ابلیس خواند . ابلیس درقرآن ، این خدای ایرانست . محمد با ابلیس کردن خدای ایران ، خواست ریشه آزادی را درجهان بکند .این خدا، تخم آتش درجان هرانسانیست.انسان،درفرهنگ ایران،تخم ِآتش است.به سخنی دیگر،انسان،تخم ارتای خوشه یاسیمرغست،که هم خوشه همه جانها» یا«کانون همه آتشها»ست.این تخم آتش درجان انسان،زبانه میکشدوبلندی وسرفرازی میجویدو به هیچ خدائی وقدرتی،سجده نمیکند وازهیچ خدائی،اطاعت نمیکند
٣۵۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣٨۹
|