جنبش زنان در گیومه - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : نادر بهروز

عنوان : به جنبش شکست نخورده
آخه دوست خوب من توکه به محمد قراگوزلو انتقاد می کنی از حقوق زنان دفاع نکرده می شود لطف کنی و بگوئی دیگر چگونه باید از حقوق زنان دفاه کرد؟ نکند با کلاشیتکف قرار است انقلاب زنانه بر پا شود؟ این انقلاب زنانه از کدام کتاب استخراج شده و کارگران در آن چه نقشی دارند؟ درین انقلاب زنانه چرا از جنبش کارگری یاد نمی شود. انقلاب طبقاتی ست نه مردانه نه زنانه.
٣۵۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣٨۹       

    از : ب آگاه

عنوان : دلم بحال زنانی میسوزد که ...
دلم به حال زنانی میسوزد (همچون مادرم که سالهاست تنهایم گذاشته)که از صبح تا شب در خانه میپزند، میشویند، خرید میکنند، جارو میکنند، بچه ها را نگه میدارند، و زمانی بیکاری مربا، ترشی، شوری درست میکنند و یا لباس بچه ها را وصله و پینه و در بیرون خانه ستم ها از صغیر و کبیر میکشند و درانتها هم "زنان آزاده ای" همچون "بنفشه حجم" برای "حق و حقوق" آنها بیهوده نویسی کند و "نوشین خراسانی" آش نذری درست کند و "شیرین عبادی" که اسلام را آیینه نمای دمکراسی میداند از تریبون های "دمکراسی اروپایی" حرافی کند.
این حق برای من و من نوعی محفوظ هست که از این "زنان آزادیخواه" خواهش کنیم که لطفا از "حق و حقوق" زنانی همچون مادر من که میلیون ها هستند، دفاع نکنند. دفاع اینها از دید من توهین به مادر من و مادر میلیون انسانی همچون من هست.
٣۵۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : فقط جنبش سوسیالیستی در ایران می تواند خواست برابری بدون قید و شرط را جامعه عمل بپوشاند
دوستانی انقلاب زنانه در ایران را نفی مبارزه طبقاتی تفسیر کرده اند. بر خلاف نظر این دوستان، بجز جنبش کمونیستی طبقه کارگر ، هیچ جنبش دیگری در ایران نه قادر است و نه می تواند به خواستهای برابری طلبانه زنان جامعه عمل بپوشاند. سرمایه داری در ایران سالهاست که هر گونه نقش ترقی خواهانه خود را از دست داده است و بدلیل منافعی که در کسب مافوق سود دارد، هیچگونه نقشی در اجرای خواست آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران نمی تواند داشته باشد. این نظریه در مقاله ای در سال ۵۶ به نام "اسطوره بورژوازی ملی و مترقی" برای اولین بار تیوریزه شد و بعدا بسط پیدا کرد و نشان داده شد که مبارزه برای آزادی و برابری در ایران را فقط یک جنبش سوسیالیستی می تواند به پیروزی برساند. در همان موقع و بعد از آن نیز بسیاری گفتند این یک اتو پی است. به نظر ایشان ۶ ماه ۶ ماه حقوق ندادن به کارگران و مجبور کردن ملیونها نفر برای زندگی در زیر خط فقر اتو پی نیست. مجبور کردن یک جامعه ۷۰ میلیونی در قرن ۲۱ به زندگی با قوانین عصر حجر اتوپی نیست ولی تصمیم جنبش کمونیستی برای رهایی طبقه کارگر و رهایی کل جامعه از این قوانین عصر حجر اتوپی محسوب می شود. اعلام زنانه بودن انقلاب آینده در ایران توسط رهبران برجسته جنبش کمونیستی در ایران فقط تاکید بر این مساله است که نیروی جنبش زنان و خواسته های آن یکی از نیروهای محرکه انقلاب آتی است و در جامعه ۷۰ ملیونی ایران که اکثریت انرا مزدبگیران تشکیل می دهند، اشتباه بزرگی است که خواست برابری در جامعه را از خواست طبقه کارگر جدا نمود. آنهایی که به این کار دست میزنند هنوز به سرمایه و سیستم سرمایه داری در ایران توهم دارند و فکر می کنند که این سرمایه هنوز میتواند دست به رفرم بزند. این تفاوتهای اساسی نظرات من با آقای قراگوزلو در مورد جنبش زنان می باشد. به همین دلیل است که در سال ۵۷ ما تظاهرات زنان را مورد حمایت قرار داده و در سازمان دادن آن پیشقدم بودیم و بسیاری از چپهای متوهم خواستهای زنان را خواست بورژوازی می دانستند. توهم به بورژوازی و رسالت آن اشکال نظری این بخش از چپ بوده و هنوز هم هست. سیستم سرمایه به کلی ارتجاعی است و دیگر قادر به اصلاحاتی که مثلا در قرن ۱۸ قادر بود انجام بدهد دیگر نیست. این رسالت یعنی رسالت ازادی تمام جامعه امروز به دوش جنبش کمونیستی طبقه کارگر قرار دارد. امیدوارم نیروهای چپی که به این مساله توجه نکرده و ما را به تمام خلقی بودن متهم می کنند بتوانند از نظر اثباتی نظرات خود را مدلل کنند.
٣۵۹۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : بهنام مطلبی

عنوان : واقع بین باشیم کدام انقلاب زنانه؟
ضعف مفرط جنبش کارگری در ایران چنان است که وقتی نویسنده از "جنبش زنان " سخن می گوید معلوم است که مقصودش اصلاح طلبان هستند. در کشوری که پانصد کارگر متشکل در سندیکا ندارد و سندیکای شرکت واحد در حال حاضر درهم شکسته و تمام اعضایش در زندان هستند بحث کردن در مورد جنبش مستقل زنان وقت تلف کردن است. من به جنبش های خلقی باور دارم اما حنبش زنان در گذشته چه گلی به سر زنان زده است که حالا می خواهد آن را تکرار کند. واقع بین باشیم و خود را با شعارهای عوام فریبانه انقلاب زنانه نفریبیم. چند در صد زنان ایران فعال هستند و چند در صد شاغل در مراکز تولیدی؟
چند در صدر در مشاغل مدیریتی حضور دارند؟ این آمار در غرب سرمایه داری چند در صد است. زنان ایران هنوز اندر خم ستم های جنسیتی و حق طلاق هستند و اگر بخواهند درین کوچه باز هم توقف کنند در آینده مثل طالبان برقع بر سرشان خواهند کرد و مانع از حضورشان در خیابان خواهند شد. تا سرمایه داری باشد وضع همین است که هست.
٣۵۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : صهبا سروش

عنوان : نظرات متفاوت از جنبش شکست... تا فمینیسم اسلامی
من یک زنم و ظبعا از هر انسانی که در هر موقعیتی از حقوق من دفاع کند نه فقط حمایت می کنم بلکه مرهونش نیز می شوم. آنطور که من فهمیدم محمد قراگوزلو می خواهد بگوید تشتتی که در ایران حاکم شده است و این تشتت باعث سردرگمی های فعلالن سیاسی و اجتماعی شده است باید برای تمرکز و کسب حداکثر توان حول یم محمر گرد آید و توان مبارزاتی خود را تقویت کتد. این محور به نظر محمد قراگوزلو درست یا نا درست جنبش کارگری ست. حالا با این نظر چند گونه بر خورد شده است. یک دوست عزیز بر پایه جنبش شکست نخورده گان معتقد است که انقلاب آینده ایران انقلابی زنانه است و با این نظر ماهیت طبقاتی انقلاب را محو می کند. انقلاب زنانه یعنی چه؟ این زنان متعلق به کدام طبق اند؟ نقش زنان بورژوا در این عبارت چگونه تفکیک شده است؟شکی نیست که هر انقلابی باید به آزادی زنان بینجامد اما انقلاب زنانه ماهیتی غیر طبقاتی دارد و روشن نیست از کدام طبقه دفاع می کند. با مواضع لیبرالی هم می توان ازین انقلاب زنانه سخن گفت با موضع سوسیال دموکراتیک نیر چنین موضعی لابد تفسیر پذیر است. یکی دو نفر از دوستان نیز با دفاع از مواضع کمپین سرانجام نگفتند که دست آورد کمپین یک میلیون امضا برای زنان ما چه بوده است. نوبل گرفتن خانم عبادی؟ لابی با سرمایه داری غرب؟
در مجموع به عقیده من محمد قراگوزلو مثل همیشه در جای ممکن ایستاده است. او از خواست آزادی زنان دفاع می کند و به آزادی های مدنی نظیر آزادی پوشش فرهنگ و هنر و رفع ستم جنسی و حقوقی مانند ارث برابر و حضانت و طلاق احترام می گذارد و دفاع از آنها را لازم می داند اما این خواست ها را با رفاه اقتصادی و آزادی سیاسی پیوند می زند. شاید این نگرش تا حدودی اکونومیستی باشد اما سرانجام نظری ست که باید با دقت بیشتری مورد بحث قرار گیرد.
خانم ها ! آقایان!
آیا کسی که به صراحت از حقوق اقتصادی و سیاسی و شهروندی زنان دفاع می کند باید مذمت شود؟آیا بخش اول این یادداشت مردسالارانه است؟ آیا بخش دوم مقاله که از پیوستگی جنبش کارگری دفاع می کند و به نفی انحلال طلبی می پردازد ضد زن و ضد " انقلاب زنانه" است؟ اصلا او که سخنانش را با عبارات مشهور مارکس شروع کرده است. منطقی و کمی منصف باشیم.
٣۵۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : وقتی که کمونیست جهان سومی جای کمونیسم مارکس می نشیند
من همیشه با دقت و علاقه و تحسین نظرات آقای قراگوزلو را در زمینه نقد اقتصاد سیاسی سیستم سرمایه داری درایران پیگیری کرده و خوشحالم که افرادی مثل ایشان با تاکید بر نقد سیستم نظام سرمایه در ایران بعنوان عامل اصلی سرکوب خواهان یک انقلاب اجتماعی بجای رفرم می باشند. اما مقاله اخیر ایشان که حتی با انتقاد از نظرات قبلی خود همراه است و در حالیکه جنبش برابری طلبی زنان در ایران یک ماه پس از انقلاب ۵۷ با شعار حقوق زن نه شرقی است نه غربی است جهانی است پیشرفتگی خود را نسبت به همه جنبشها و حتی خود نظرات اقای گراگوزلو در همان زمان نشان داد، امروز خواسته های انرا که یکی از موتورهای انقلاب اجتماعی درایران است مورد شک قرار داده و به آینده ای ناکجا اباد تحویل می دهد. تجربه من در همین سی سال نشان داده است که هر کجا جنبش کمونیستی ایران به عقب ماندگی جهان سومی آلوده گشته ، نتیجه ای بجزعقب ماندگی در برخورد به جامعه نداشته است. چه در سال ۵۷ با تحقیر دست اوردهای انسانی به اسم مبارزه با امپریالیسم و مبارزه با غرب و چه امروز که با تاثیر از همان عقب ماندگی به تحقیر خواسته های جنبش زنان پرداختن. اما چه در همان سال ۵۷ و چه در بعد از ان کمونیستهایی که مارکس را نه از دیدگاه عقب ماندگی شرقی بلکه در زاویه مارکس دیده بودند و اتفاقا بسیاری از انها در غرب مارکس را اموخته بودند نه از شوروی استالینیست، توانستند چه در سال ۵۷ با پشتیبانی از آزادیهای بدون قید وشرط و برابری زن و مرد بدون اما و اگر و چه بعدا با اعلام اینکه انقلاب بعدی در ایران یک انقلاب زنانه است نشان دادند که کمونیسمی که اغشته به عقب ماندگیهای شرقی باشد فرسنگها با کمونیسم انسانی مارکس فاصله دارد. امیدوارم اقای گراقوزلو بتواند این تفاوت عظیم را ببیند و به جمع بسیاری از کمونیستهایی که انقلاب اینده ایران را یک انقلاب زنانه خواندند و از همان ۱۷ اسفند با شرکت در سازماندهی راهپیمایی زنان در اولین ۸ مارس بعد از انقلاب و بعدا با شعار آزادی، برابری و یک حکومت انسانی و سوسیالیستی نشان دادند که حاضر نیستند ازادی جامعه را از نظام سرمایه به عقب ماندگیهای شرقی بفروشند و تخفیف بدهند بپیوندند و در تقویت انقلاب اینده ایران که انقلابی زنانه برای یک ایجاد یک سوسیالیسم که در آن انسانیت و حرمت انسانی از سلطه همه زنجیر های سرمایه ازاد شود گوشه ای از کار را بچسبند. با تمام انتقادی که به این مقاله و نظرات ایشان به جنبش زنان در ایران دارم ، باز هم نقد اقتصاد سیاسی ایشان را به نظام سرمایه در ایران ارج می گذارم و برایشان ارزوی موفقیت و بهروزی دارم.
٣۵۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : شهلا فرید

عنوان : به خانم فرزانه سامره
خانم فرزانه سامره که از دستاوردهای جنبش زنان خیال می کنید وزیر زن گذاشتن دولت احمدی نژاد است. دستاوردهای جنبش زنان در گسترده تر کردن بخش فعالین آن است دز این است که این خواست ها به طور همگانی مطرح شده است. این حکومت اساسش بر زن ستیزی و سلطه بر زن بنا نهاده شده است، هر چقدر بر زن ستیزی این حکومت تاکید شود و با آن مبارزه شود، پایه های این حکومت سست تر می شود. آقای قراگوزلو به جای تحقیر مطالبات زنان، بباید از این مطالبات پشتیبانی کنند. همین دیدگاههای ارتجاعی شبیه قراگوزلو بود که در اوایل انقلاب به زنان توصیه می کرد که در مقابل قدم به قدم پیشروی ارتجاع در زمینه سرکوب حقوق زنان سکوت کرده و مبارزه خود را صرف چیزهای دیگر کنند. و زنان زا تحقیر می کردند که در مخالفت با حجاب اجباری میارزه کنند. حالا این آقایان که یار مبارزه نیستند اقلا باری نباشند. واقعا من از دیدگاههای ارتجاعی این تیپ ها دچار تاثر می شوم. به نظر من نه تنها مبارزات زنان برای تبعیضات حقوقی، دیدگاههای پدرسالارانه سنتی، دیدگاه مذهبی سلطه ورزی بر زن ارزش زیادی دارد بلکه من معتقدم که جنبش زنان می بایست با مطرح کردن خواستهای رنان در زمینه حقوق فردی و آزادی حجاب هرچه بیشتر دختران جوانی را که به مبارزه هرروزه با این حکومت می پردازند، جلب کند
٣۵۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : بنفشه حجم

عنوان : مرضیه چی شد جناب دکتر؟
سلام عزیزم
اگر خاطرتان باشد به شما گفتم با این ر.ندی که در پیش گرفته اید کارتان به جائی می رسد که در تحلیل فداکاریهای مرضیه احمدی اسکوئی مقاله بنویسید و از لیلا آبکناری ها ستایش کنید اما حالا می بینم که کمی منطقی تر شده ایسد و به مصالات زنان هم نمره قبولی می دهید. چه خوب شد که شما هم از حق طلاق و حضانت و ارث دفاع کردید. به نظر شما اگر این حقوق با فتاوی آیات عظام منتظری و صانعی تحقق می پذیرفت اشکالی داشت؟ مگر ما باید به فتوای شما عمل کنیم تا رفتارمان ترقیخواهانه جلوه کند و مورد طعن شما واقع نشود؟حالا من دارم کوچه به کوچه دنبال مریم میم می گردم تا نوشته اش را برای آی ال او ترجمه کنم اما یافت می نشود. می گویند به سوئد تشریف برده است. چرا شما به خانم عبادی ایراد می گیرید که در غرب فعال است؟ توقع نداری که او برای دفاع از حقوق زنان ایرانی و پیگیری حقوق بشر به کره شمالی یا چین برود؟ امیدوارم شما را آزرده نکرده باشم. اما دموکراسی خواهی بالاخره به شما که خود در این زمینه صاحب نظر و کتاب رفرانس هستید تحمیل خواهد شد. امسال در مورد مرضیه ننوشتی و مطالبات زنان را راست دانستی انشالله سال آینده شما را ببینیم که شانه به شانه ما و یا ما شانه به شانه شما روز ۸ مارس را در محیطی به دور از خفقان جشن بگیریم. قول می دهم اگر ازین نگره ی بسته ی خود دست برداری مارس ۲۰۱۲ برای تو ومن و همه دوستان جذاب و پر جاذبه و جذبه دار خواهد بود. شاد باد ۸ مارس.
٣۵۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : که ژال اردلان

عنوان : کامنت ملاخور شده.....
من دو کامنت گذاشتم. یکی در تایید بخش دوم مقاله و دیگری در نقد آن. و از ستم قومی بر زنان کرد یاد کردم اما هیچکدام درج نشده است. شما که فقط کامنت دوستانتان را منتشر می کنید لطفا به جای نطرات بنویسید نطرات دوستان.
خلاصه حرف من این است که در کشوری مثل ایران نمی توان بر ستم های ملی چشم پوشید چه رسد به ستم های جنسی. من یک زن کرد هستم که حالا در مالمو زندگی می کنم و تفاوت میان وضع زنان ایران و غرب را وقتی فهمیدم که از سنندج و ایران خارج شدم و از یوغ خانواده مردسالار وعشیره محور شوهرم بیرون آمدم و حالا تا حدودی مانند هر زن آزاد دیگری معنای زن بودن و آقا بالا سرنداشتن را درک می کنم.
این حرف ها باید سانسور شود؟
٣۵۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : شیشه ی کبود
روی چشمت برده ای شیشه ی کبود - لاجرم دنیا کبودت مینمود

از جناب قرا گوزلو تعجبی نیست که ایشان همه چیز را از دریچه مبارزه طبقاتی و جنبش کارگری میبینند و مبارزه با حجاب اجباری و کسب حق طلاق و لغو اجازه ی سفر و چند همسری زمانی برایشان ارزش دارد که با مبارزه برای حقوق کارگر همراه باشد ، هرچند بیش از نیمی از جمعیت دنیا به علل مذهبی و مسلکی ممکن است با ایشان هم عقیده نباشند.
تعجب از بانوانیست که خواسته های اساسی بانوان را نادیده گرفته و با این عقاید " دکتر عزیز" ، "محمد جان" "دکتر دوست داشتنی" موافقند.
ظاهرا حتی مدرسی مدارس ستنفورد هم قادر به پاک کردن این کبودی عینک نیست.
امید که این کامنت هم چون کامنت های دگر مورد سانسور نشود.
٣۵۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : که ژال اردلان

عنوان : پرسش از نویسده ارجمند
آیا در کشورهائی که در حال حاضر امکان انقلاب سوسیالیستی نزدیک به صفر است زنان باید خاموش بمانند و مبارزه را تعطیل کنند تا کارگران و جنبش کارگری به دادشان برسد؟
مثلا عربستان و همان جیبوتی که آقای قراگوزلو مثل زده است. من یک زن کرد هستم که علاوه بر ستم جنسی در خانواده ای عشیره ای و قوم پرست ، شاهد بیشترین تبعیض در دانشگاه و اکنون محل کارم بوده و هستم. در ایران که مذهب رسمی شیعه است حتی به امثال من که به هیچ مذهبی اعتقاد نداشتیم و نداریم به چشم یک سنی ملعون می نگریستند که مال و ناموس و حرمتش رایگان است.آیا جناب قراگوزلو که تا این حد روان و زیبا می نویسد به این ستم های قومی و جنسی توجه دارند؟ آیا می دانند که نیمی از جمعیت زنان ایران با همین مشکل من مواجه هستند؟
من الان در سوئد کار و زندگی می کنم و تفاوت میان سنندج و تهران و مالمو را خوب درک می کنم. ما را به حساب شیفتگالن غرب نگذارید ما هنوز به تپه آبیدر خودمان عشق میورزیم اما بدانید که تا حل ستم قومی و جنسی در ایران راه زیادی در پیش است حالا سوسیالیسم و آزادی زنان پیشکش.
٣۵۹۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : مبارزات مرحله کنونی تا آینده ی دور دموکراتیک ست
به عنوان یک مارکسیست امروزی ،چند تذکر کوچک در ارتباط با این مفاله و کامنت گذاران دارم:
۱ - جنبش روشنفکری درایران - سرمایه داری فرعی یا اصلی- مستمر ترین مبارزات را برای آزادی ،استقلال ،پیشرفت و عدالت اجتماعی سازمان داده و جانهای عزیزی در این را شهید شدند و این تا ابدیت ادامه خواهد یافت . هیچوقت برای اهداف کوتاه مدت نبوده و نیست و فقط برای رسیدن به سوسیالیسم هم نیست ! حتی اگر مبارزات و روشنگری ها با فرجام پیروز مند به سوسیالیزم فرا روید نیز تعطیل نخواهد شد .
جنبش روشنفکری در تمام تاریخ معاصر و جنبش دانشجوئی ایران از بعداز جنگ دوم جهانی مستمر ترین نیروی ضد دیکتاتوری و اسفعمار بوده ست و بر آمده از تمام نحله های فکری بوده ست. تمام سرکوب ها و جنایت ها نتوانسته استمرار آنرا قطع نماید .تاکید و مطلق کردن آن به چپ بسیار سکتاریستی و بی خبری از تاریخ مبارزات مردم ایران ست. تا آینده های نا روشنی مبارزات ما خصلت دموکراتیک خواهد داشت و بستگی به میزان شرکت اقشار مختلف اجتماعی در کار و زندگی می باشد. ما چپ ها باید بیش از پیش مایه بگذاریم.

هدف رسیدن به آزادی انسان ست و رفع تمام تبعیض ها. مسیری بس طولانی ست که امروز بسیار دشوار تر از پیش شده ست. تمام تلاشی که برای سازمان یابی صورت میگیرد، آجرهای بنای دموکراسی واقعی مردم در آینده ی بدون طبقه ست.

۲- جنبش زنان نیز همینطور منتهی بهر دلیل جوانتر ست و بعداز انقلاب ضرورت جنبش مستقل برجسته شده ست. تا تبعیض های جنسی و طبقاتی وجود دارد حق مسلم زنان ست که هر طور صلاح میدانند پیکار کنند. وقتی تشکل های صنفی و سیاسی اقشار مختلف مردم امکان تشکل و فعالیت صنفی وسیاسی ندارند و زنان و مردان کارگر، معلم ، پزشک، پرستار ، مهندس ، متخصص ، راننده و تمام حقوق بگیران از تحصیل حوق مدنی و شهروندی محرومند. زنان در زمینه ی خواسته های مشترک خود در برابر قوانین قرون وسطائی حکومت بپا خاسته اند که کاملا درست ست و باید از جانب جنبش روشنفکری و دانشجوئی بعنوان ستون فقزات مبارزات کنونی مورد پشتیبانی بیشتر قرارگیرند تا حکومت را وادار به تجدید نظر در بینش قرون وسطائی خود نسبت به زنان بنمایند. تعجب انگیز ست که آقای قرا گوزلو موضوع را برعکس مطرح می کند.جنبش زنان حتی در جامعه ی سوسیالیستی نیز ادامه پیدا خواهد کرد! فرهنگ مرد سالارانه ی چند هزار ساله و سرمایه داری با فرهنگ عتیقه ی آن بسادگی از جوامع بشری پاک نخواهد شد. سازمان یابی زنان و اشکال مبارزاتی متناسب با سطح تکاملی کشورها نسبت مستقیم دارد حتی در پیشرقته سرمایه داری ها نیز محدودیت ها و تبعیض ها مشهودست. هنوز در سوئد مسئله ی خشونت و تجاوز یکی از معضل های اجتماهی ست و شوهران زنهای خود را کتک میزنند تکلیف بقیه جوامع روشن ست (قابل توجه خانم فخری میرلوحی ) ندیدن تنوع اشکال مبارزاتی در جوامع متفاوت حداقل مشکل بینشی می باشد ولی نفی آنها و پافشاری بر « تنها ره رهائی جنبش کارگری ست » دیگر از سکه افتاده ست.

۳-جنبش کارگری نیز بدلیل پتانسیل مبارزاتی آن بیشترین صدمات را از دو رژیم دیده ست . موضوع وحشت حکومت ها از کارگران مانند قضیه ی « جن و بسم الله » می باشد حتی از برگزاری اول مه هم جلوگیری میشود. بر خلاف نظر آقای قراگوزلو حمایت مجدانه ی جنبش روشنفکری ، دانشجوئی و زنان از مبارزات واقعا موجود کارگران می توان حکومت را وادار به عقب نشینی یا بقول معروف تیغش را کند . آری وقتی در آینده ای که چندان دور نیست کارگران توانستند سازمانها صنفی خود را بنا کنند تردیدی نخواهد بود که ارگران در جایگاه واقعی خود در جنبش آزادیخواهی و عدالت جوئی قرار خواهند گرفت.

۵- جنبش های ستم ملی و قومی نیز بال دیگری از گردانهای مبارزاتی مردم ایران علیه ستم و تبعییض های گوناگون می باشد .واقعا طنز تاریخ ست که حکومت دینی ایران در تبعیض دینی روی تمام ستمگران تاریه را «سفید» کرده ست آقای قراگوزلو حتما می داند که نمیشود حل تمام این مشکلات را به انقلاب سوسیالیستی منوط کرد.

۵- سایر مبارزات حق طلبانه و آزادیخواهانه از جمله دگرباشان ، حفظ محیط زیست ، حمایت از کودکان ،جنبش صلح .و... ...و ....و

مجموعه ی این مبارزات در سخترین شرائط ممکن صورت گرفته و میگیرد.

مبارزات مرحله کنونی تا آینده ی دور دموکراتیک ست و بنا نبوده و نیست که از یک ویرانه ی سرمایه داری با اقشار مردم سرکوب شده پر از فساد و تباهی و هرج و مرج و قحطی و گرانی و فحشا و هزاران بدآموزی نکبت بار « معجزه » کرد و با رهبری کمونیست ها وطبقه ی کارگر، قدم به «بهشت» سوسیالیزم گزارد. این ها مانند قول و قرارها ی خمینی و خامنه ای برای آمدن «امام زمان» می باشد که در اوائل انقلاب صادق طباطیائی مکلا در کارخانه ها روضه میخواند و می گفت که در آینده وقتی تمام مسائل را حل کردیم پول و بانک از بین خواهد رفت و وفور نعمت سر به فلک خواهد زد و مردم در هنگام معامله و دادو ستد فقط با یک صلوات قرار داد بیع را جاری خواهند خواهند کرد! حتما مثل صیغه ی عقد موقت !

نه !
مارکس سوسیالیزم را مرحله ی تکامل یافته تر از سرمایه داری پیشرفته می شناخت و باید در مناسبات سوسیالیستی همه چیز از نظر کیفی و انسانی و الاتر از متناظر آن در مناسبات سرمایه داری باشد.


هرچه امروز در مبارزات واقعا موجود وسواس بخرج داده شود و با طرد مرتجعین و حذف قوانین ضد بشری امکانات بهتری برای کار وزندگی مردم فراهم کنینم
زمیته های علمی و فنی و جامعه شناسانه ی عالیتری برای گذار به مرحله ی عالی تر فراهم خواهیم کرد . یکی از دلایل شکست «سوسیالیزم واقعا موجود » کم بها دادن به این امر می باشد.

اگر کوبا با این وضع که هروز پلاسیده تر میشود به سیاست های خود ادامه دهد و این امکان را به سرمایه داری جهانی بدهد که تصویر رنج و بدبختی مردم کوبا را به جهانیان نشان دهند تا موجب «عبرت» شود. آرمان سوسیالیزم ضربه ی دیگری خواهد خورد. باید دید چرا در کوبا نمیشود فرهنگ سنتی را تغییر داد. چرا نمیشود در زمینه های تولید به موفقیت های نسبی رسید چرا نباید سوسیالیزم چه گوارا و فیدل کاسترو از سرمایه داری لجن باتیستا پر رونق تر باشد مشکل در کجاست . فقط نبود پول و منابع یا محاصره اقتصادی ؟

از تجربیات چپ جهانی بیاموزیم و تعلیمات مارکسیسم طوطی واری بکار نبریم ذره ذره مبارزات مردم ایران در هر سنگری برای پیش سازی جامعه ی انسانی آینده لازم ست و برای همگرائی نیروها تلاش کنیم. اگر جنبش سبز هم به موفقیت هائی برسد برای جنبش ها روشنفکری -دانشجوئی ، زنان ، کارگران و ملی و قومی بسیار ارجمند خواهد بود.

در یک کلام امروز تمام این مبارزات به یکدیگر نیرو خواهند داد و حکومت را تحت فشار قرار خواهند داد.

ممکن ست گفته شود خب ! بعدش یک دیکتاتور دیگر میاد ! در این باره صحبت کنیم
٣۵۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : فرزانه سامره

عنوان : به شهلا فرید: کدام آمرانه؟
کل ماجرا این است که محمد قراگوزلو یک نظر را مطرح کرده است و ضمن احترام گذاشتن به حتی مطالبات حداقلی زنان آن ها را فراطبقاتی خوانده و نتیجه آن را برای جامعه زنان ایرانی هیچ دانسته است.شما خانم شهلا فرید گرامی به سوالان من جواب دهید:
یک.از دوم خرداد ۱۳۷۶ که محمد خاتمی عروج فرموده و همه چیز به کام لیبرالیسم و اصلاح طلبان شده و جنبش کمپینی اوج گرفته تا امروز کدام دستاورد را برای کل زنان ایرانی داشته است؟
دو . خانم فاطمه حقیقت جو که اسطوره شما بود در به اصطلاح آزادترین کشور دنیا ( آمریکا ) مانند زنان طالبان خود را می پوشاند و دوستان اصلاح طلب هم که کشف حجاب کرده اندمانند خانم فریبا داوودی مهاجر نه به خاطر باور به آزادی پوشش بلکهاز سر ناگزیری بوده است.
سه. از حقوق مورد نظر شما مانند حق طلاق و حضانت و ارث برابر کدام یک تحقق یافته است و شما از کدام دستاورد سن می گوئید؟
چهار. شاید اشاره شما به ورود خانم دکتر وحید دستجردی به دولت دهم باشد. من البته این خانم دکتر را با وجود همه ضعف هایش نسبت به سایر وزرای دولت با لیلقت تر می دانم و شهامت هر از جند گاهی او را دوست دارم . او بود که از وجود ایدز به سبب پراکندگی روسپیان سخن گفت اما این که نشد دستآورد خانم جان....
به نظر من دستاوردی که نتیجه لابی در بالا باشد به هیچ کجا ختم نخواهد شد.ساخت یکی دو فیلم از خانم ها میلانی و درخشنده و بنی اعتمادو...تعدادی بازیگر متوسط مانند نیکی کریمی را پولدار کرد و جیب آقای کوثری را پرکرد.
من ممکن است با بخشی از نظرات نویسنده موافق نباشم اما نه تنها لحن مقاله را آمرانه ندیدم بلکه بسیار متین و دلسوزانه یافتم . بر خلاف همیشه که محمد قراگوزلو منتقدی تند است در اینجا خیلی ملایم صحبت می کند. شما توقع نداشته باشید که ایشان از خانم عبادی دفاع کنند....
در پایان من به نوبت خود منتظر خواندن بخش دوم مقاله هستم
آقای قراگوزلو
با تشکر آیا ادامه دارد یا بازهم می خواهید قهر کنید؟
٣۵۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : شهلا فرید

عنوان : به جای لحن آمرانه و طلبکارانه شما باید ثابت کنید که چرا اصلا درک سما از جنبش زنان درست است
آقای قراگوزلو بر مفهموم مارکسیستی از جنبش زنان تاکید می کنند و با لحن طلبکارانه از جنبش زنان صحبت می کنند گویا درک ایشان از جنبش زنان مفهمومی مطلق است و متعجب است که چرا دیگران آن را نمی فهمند. آقای قراگوزلو به جای این لحن آمرانه ابتدا شما باید ثابت کنید که چرا این درک شما درست است و جنبش زنان باید از آن پیروی کند. شما اگر کمی در سیر تحولی جنبش زنان تامل کنید می بینید که درک شما از اقلیت ناچیزی در جنبش زنان برخوردار است و جریانات دیگر در جنبش زنان از استدلال های قوی برخوردار هستند که چرا نباید جنبش زنان زایده تفکر سوسیالیستی باشد. برخلاف کم لطفی شما جنبش زنان در ایران با و جود جریانات متعدد درون آن و در مجموع خود جنبشی بسیار تاثیر گذار بر جامعه ایران بود و هست. مطالبات بزعم شما بی ارزش جنبش زنان مطالبات بخش گسترده ای از جامعه ایران است. شما هنوز با تحقیر این مطالبات از زنان می خواهید که نیروی خود را صرف مبارزه برای یک جامعه آرمانی کنند که انشااله! در ان همه چیز تحقق پیدا خواهد کرد. خوشبختانه این نظر در جنبش زنان برد زیادی ندارد
٣۵٨٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : رویا خیرخواه

عنوان : کارگران منجی؟؟
جناب قراگوزلو
سلام
این سوال مختصر را از خدمتتان می پرسم و چند سوال مکمل را به طور خصوصی برایتان میل می کنم. منتظرم که به هر شکل که مناسب می دانید جواب دهید. گرچه می دانم شما هرگز به هر دلیل کامنت خوانندگانتان را وقعی نمی گذارید اما خب نتوانستم در برابر بی مهری شما سکوت کنم.
ممکن است به ما بفرمایین این کارگران شما کی برای نجات ما ستم دیدگان نزول اجلال خواهند فرمود؟
و کی و چگونه ما بدبخت بیچاره ها را از شر جامعه مردسالار خودکامه محور رها خواهند کرد؟
جهت استحضار جنابعالی و هر کسی که می خواهد درینجا جواب بدهد باید بگویم که سطح تحصیلات من در حد کارشناسی ارشد علوم تربیتی است و در حال حاضر در یکی از دبیرستان های این خراب شده مشغول مثلا تدریس ساعتی {مزذ ساعتی } هستم و به دلیل فقر مالی خود و خانواده ام نتوانستم در دانشگاه آزاد ادامه تحصیل دهم. مدت دو سال است که بر علیه همسرم شکایت کرده ام اما جوابی نشنیده ام. چند بار دست به خودکشی زده ام و مصیبت های بسیار که نمی توانم توضیح دهم. شما تصور کنید آیا با این روحیه میتوان سر کلاس درس حاضر شد؟
دانش آموزان من دخترانی اغلب زیبا اما افسرده هستن اگر پای صحبت آنان بنشینید شما هم افسرده می شوید. مشکل ما زنان مردسالاری ست نه نان و مسکن. من حاضرم گرسنه و در خیابان بخوابم اما آقا بالا سر نداشته باشم. در مملکتی که به دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت و خبرگان در روز روشن میگویند " جرت می دهیم " شما خیلی اتوپیک و امام زمانی صحبت می کنید. نوشته های شما بی گمان زیباست. مقاله روسپیگری شما در عین تلخ بودن زیبا بود و من آن را در کلاس برای سی و چهار دانش آموز خواندم و تصاویرش را بزرگ کردم و نشان دختران دادم تا بدانند در چه مردابی پا خواهند گذاشت. از شما انتظار داشتم بر زخم های ما نمک نزنید. ما به آزادی پوشش و حق طلاق بیش از نان شب محتاجیم.
ازین که بنام خود کامنت نگذاشتم مرا ببخشید. اگر امکان دارد به نامه من در حد رسید جواب بدهید..... ممنون(ش.دو)
٣۵٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : مهری ش

عنوان : در ضمن....
یادم رفت از شیما جان بپرسم که منظورشان از جنبش زنان ملیت های ایران چیست؟
شما که عزیزم نمی خواهی از قومیت گرائی و احساسات ناسیونالیستی دفاع کنی؟ منظور شما که زن ترک و کرد و بلوچ و عرب و ترکمن و لر و اینها نیست؟امیدوارم زحمت بکشی و این دوست ناشناس خود را تفهیم کنی. با عرض معذرت.
٣۵٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : مهری ش.ح

عنوان : سلب صلاحیت به جای نفی
من با نفی جنبش مدنی زنان ایران و هر کشور عقب مانده دیگری مخالفم و با وجود تمام دلبستگی به مقالات دکتر عزیز با او در این زمینه همراه نیستم. البته می پذیرم که برخی از سران جنبش زنان اگر در ایران می ماندند و به جای خوش نشینی در این یا آن مرگز کذائی حقوق بشری و صدور بیانیه های بی خاصیت در کنار زنان شیر دلی همچون نسرین جان ستوده مبارزه می کردند حالا وضع بهتر بود. بالاخره دستگیر کردن یک برنده جایزه صلح نوبل برای هر حکومتی از دستگیری افراد بی نام و نشانی مانند من نه فقط سخت راست بلکه هزینه زیادی را به دولت تحمیل می کند.
من از آن جا که متعلق به خانواده ای مرفه بوده ام در نتیجه با مسائل جنبش کارگری آشنا نیستم و تا کنون با یک زن کارگر نیز دوست و هم سخن نبوده ام . البته زنان کارگر را در یکی دو چاپخانه دیده ام اما برای ارتباط با آنان حرفی برای گفتن نداشته ام همین قدر می فهمم اگر فرض کنیم کسی بیاید و در جنبش دانشجوئی از جنبش یا تشکل دختران دانشجو سخن بگوید به تضعیف یکپارچگی و توان رزمی جنبش دانشجویی کمک کرده است همینقدر هم لابد نباید از جنبش زنان کارگر دفاع کرد. گفتم من درین باره صاحب نظر نیستم و فقط در حد یک طرح مساله به صورت آن اشاره کردم. صرفا برای پاس داشت روز ۸ مارس و تشکر از تلاش مدیران سختکوش اخبار روز و تبریک به زنان ایران و هر جای دیگری که از ستم جنسی رنج می برند.
نتیجه بحث کوتاه من این است که به جای نفی جنبش زنان باید صلاحیت کسانی که این جنبش را قربانی جاه طلبی های خود کردند به زیر سوال برد و از زنان ایرانی خواست که برای نوبل گرفتن این خانم و آن خانم کولی ندهند. ساعت چهار و نیم بامداد شنبه ۵ مارس. بعد از سه ساعت دست و چنجه نرم کردن با بیخوابی و مغلوب شدن.
٣۵٨۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : فخری میرلوحی

عنوان : شاید زمانی دیگر
من برای شخص آقای قراگوزلو احترام خاصی قائلم و مقالات ایشان را هر جا که باشد با دقت و وسواس میخوانم.قلم شیوای ایشان هر موضوعی را خواندنی می کند. حتی اگر در مورد وزنه برداری باشد که زنان در آن مشارکتی ندارند. درست است که برای اتحاد میان زنان و مردان باید از تقسیم بندی آنان اجتناب کرد اما واقعیت اینست که زنان همانگونه که خود آقای قراگوزلو نیز گفته اند همیشه از یک ستم مضاف و مضاعف رنج برده اند و آن ستم جنسی است. من خود بارها از شوهرم کتک خورده ام چون که او به من شک داشت. هر بار که از خانه بیرون می رفتم باید از او اجازه می گرفتم برایم مامور بپا گذاشته بود. یکی دو بار بر اثر ضربه های او لبم شکاف بر داشت اما از ترس شکایت نکردم با اینکه زنی تحصیل کرده بودم و تا لیسانس درس خوانده و حتی در فوق لیسانس هم قبول شده بودم اما او اجازه نمی داد کار کنم و می خواست همیشه محتاج و نان خور او باشم. اگر از لباسی خوشم میامد باید از او اجازه می گرفتم. آرایش کردن در مهمانی و بیرون کلا ممنوع بود و من در مهمانی های زنانه نیز اجازه نداشتم که لباس کمی تن نما بپوشم. مهرم را بخشیدم. و از خیر تنها فرزندم گذشتم. می خواستم بچه هام را کورتاژکنم اما نگذاشت از بس از او متنفر بودم که نمی خواستم یادگاری ازش داشته باشم. حالا گاهی اوقات دلم برای دخترم تنگ میشود اما وقتی مشت های آن مردک در برابرم ظاهر میشود از خیر دیدن دخترم می گذرم. در این مدت تنها زندگی و کار کرده ام و تازه دارم معنی زندگی بی سر خر و آزاد را می فهمم.
فرق زن ایرانی و غربی در این موارد است.
٣۵٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : نگین شیخ الاسلامی

عنوان : به یاد فروغ
من با بخش هائی ازین مقاله موافق نیستم و این اصطلاح تاکیدی را از محمد قراگوزلو وام می گیرم که "همه می دانند " که زنان عضو کمپین تمام تلاش خودرا برای بدست آوردن حقوقی مانند طلاق و حضانت و دیه و .... انجام دادند و اگر نزد آقایان منتظری و صانعی رفتند برای این بود که چاره ای نداشتند ولی با این همه تلاش و کتک خوردن ( محمد جان ما که ماجرای کتک خوردن خانم سیمین بهبهانی در پارک لاله را از زبان خودشان شنیده است) نتوانستند به همان حقوق به اصطلاح مینی مالیستی هم دست بیابند. آیا مگر جنبش کارگری توانسته با فشار و مبارزه دستمزد خود را افزایش دهد؟ با این همه بخش عمده مقاله از نکات درستی سخن می گوید و من لازم می دانم به پاس مهر و دوستی جناب قراگوزلو و علاقه شدیدشان به زنده یاد فروغ برای سپاس از این نوشته صادقانه چند سطری از یک شعر فروغ را به ایشان تقدیم کنم:
من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هرچه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم

اگر از شهد آتشین لب من
جرعه ای نوش کرد و شد سرمست
حسرتم نیست زان که این لب را
بوسه های نداده بسیارست

بازهم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
بازهم جون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم

بازهم می توان به گیسویم
چنگی ازروی عشق و مستی زد
بازهم می توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستی زد
(به نقل از کتاب " نازلی سخن نگفت" اثر محمد قراگوزلو چاپ انتشارات نگاه سال ۱۳۸۴؛ صفحه : ۶۱ )
٣۵٨۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

    از : سیمین شاهنده

عنوان : سخنی با شیما و همه زنان آزاده
با سلام
من شک ندارم بر خلاف نظر شیوای گرامی ؛ محمد جان قراگوزلو که در متن جامعه ایران زندگی می کند با واقعیات این جامعه از نزدیک و کنکرت در تماس است موضوعی را بدون پشتوانه تئوری و تحلیلی منسجم مطرح نمی کند و تا به ضرورت طرح یک نکته نرسیده باشد به آن نمی پردازد. من سال ها با او همکار بوده ام. یعنی افتخار این را داشته ام که در چند پروژه ی پژوهشی در کنارش باشم. یکی ازین پروژه ها موضوع پر تنش زنان مجرم بود که بعد از تکمیل پرسش نامه ها و فرم های مربوطه و مصاحبه دشوار با چند زن زندانی در نهایت خود جناب دکتر تحلیل نهائی را روی آن گذاشتند و به نصورم در یک کتاب دویست صفحه ای تنظیم و تدوین شد و در اختیار یک مرکز رسمی تحقیقاتی قرار گرفت ولی نتایج و توصیه های آن نه فقط هیچگاه منتشر نشد و به کار نرفت بلکه آن مرکز از پرداخت دستمزد پرسشگران جوان همکار ما و هزینه های طرح استنکاف ورزید. می خواستم بگویم برای ما که حالا از چند سال پیش ترک کشور کرده و در کوران حادثه نیستیم قضاوت در باره اینکه زنان ما چگونه می توانند به خواست های خود برسند کمی دشوار شده است. ما اخبار را از طریق تلویزیون و رسانه ها می بینیم و نگاهمان به تحولات کاملا مجازی است اما انسانهائی کم مانندی همچون دکتر عزیز که علاوه بر دانش تئوریک از نگاه جامعه شناختی دقیقی همواره سود برده اند می توانند به ما بگویند چرا آنهمه مراجعه به دفتر آیت الله صانعی و دریافت فتوای حق ارث برابر به هیچ جا نرسید.کمپین چرا دود شد و به هوا رفت؟ فعالین کمپین برای خروج ازین اوضاع چجه می کنند. یکی از دست آوردهای حداقلی کمپین کدام است؟
زنان سوسیالیست و چپ در کدام تشکل جمع شده اند. و اصلا این زنان چپ به تعداد انگشتان دست هستند؟ اگر بله نمود عینی آن کدام است؟
من بعید می دانم که دکتر قصد داشته جنبش زنان را تا حد جریان های اصلاح طلب و لیبرال بکاهد چنان که خود نیز به اشاره گفته است که حتا تلاش و مطالبات این گروه نیز از حقانیت اجتماعی برخوردار بوده است مساله اما این نیست . باید دید چرا زنان ما با وجود این همه تبعیض هنوز در خانه تو سری می خورند و هنوز اندر خم حق حضانت هستند؟
به گمانم محمد جان دارد به این مهم جواب می دهد منتهی خیلی خلاصه و فشرده. بر خلاف همیشه من این بار دکتر دوست داشتنی مان را خیلی در شتاب و کم حوصله دیدم. لابد دلیلی دارد. شاید خستگی یا بیماری اخیر؟
به هر حال من با کامنت گزاری زیر یک مقاله چندان ساطگار نیستم اما خب اینجا احساس کزدم خانم شیما عزیز نسبت به دوست نازنینی که سالها از حقوق زنان و کلا زحمتکشان دفاع کرده است قضاوتی نادرست داشتند که مسوولیت و دینی که به نویسنده مان داشتم ایجاب کرد چند سطری بنویسم. با تشکر از اخبار روز.
سیمین شاهنده . دکترای روابط بین الملل.مدرس در استنفورد.
٣۵٨۶٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۹       

    از : هما شایسته

عنوان : زنان در اعماق
سلام
من فکر می کنم محمد قراگوزلو به نکته ای طریف اشاره کرده است که اگر کمی باز می شد به درک و شناخت بیشتری منجر می شد. توجه داشته باشید که ما چه به جنبش زنان گرایش داشته باشیم و با تمایلات فمینیستی ازین جنبش حمایت کنیم یا در قالب یک فعال چپ به جنبش زنان کارگر نگاه کنیم باز هم به این دلیل که در هر دو جنبش // اگر این دو جنبش را تفکیک کنیم که ناگزیر چنین می شود// به دلیل ضعف کمی و کیفی توان زنان رو به فروکاهی می گزارد و در نتیجه مطالبات حداقلی نیز روی زمین می ماند اما اگر از "شقه" کردن جنبش اجتماعی به جنبش زنان و جنبش سیز و جنبش دموکراسی خواهی و جنبش .... بگذریم و مطالباتی مانند حق طلاق را نیز در پارادایم یک جنبش مترقی متمرکز کنیم آنگاه راحت تر می توانیم به لهداف مان نائل شویم.
دوستان عزیز توجه کنند که محمد قراگوزلو از آزادی پوشش و فرهنگ و هنر و حضانت ابتدا دفاع کرده است و سپس به نقد تقلیل گرایی جنبش زنان پرداخته است. من در مجموع با نگاه ایشان به موضوع زنان موافقم.
٣۵٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۹       

    از : شیما

عنوان : همه را به یک چوب زدید
شما جنبش زنان ایران را محدود کرده اید به بخش دنباله رو اصلاح طلبان و آنها که تنها در چهارچوب ضد بشری قانون اساسی جمهوری کار کرده اند، متأسفانه با تبلیغاتی که می شود جنبش زنان ایران تنها به پای آنها نوشته می شود و این غلط است. زنان جنبشهای ملیتهای ایران بسیار اساسی تر خواستهای خود را مطرح می کنند و همینطور زنان چپ فعال در جنبش زنان و گرایشهای دیگر. اما یک چیز را هم از یاد نبریم، زنی که حتا حق طلاق ندارد، اجازه ی سفر ندارد، شوهرش چند همسری می کند، صیغه می کند، تو سرش می زند، در حد یک برده است حقوقش و قس علی هذا، متأسفانه نخواهد توانست با معیارهای شما در جنبش پیشروی کارگری شرکت کند و برای تغییرات اساسی تلاش کند؟ متأسفانه شما شناخت عمیقی از جنبش زنان ایران و جهان ندارید.
٣۵٨۵۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۹       

    از : دلسوخته فرزند

عنوان : آرزومند بیحجابی مجدد زن ایرانی
‫جناب قره گوزلوی عزیز، من زنی سالخورده ام که دخترم جانش را پس از استقرار انقلاب ارتجاعی اسلامی خمینی−رفسنجانی−خامنه ای به پای آزادی زنان فهمیده و پاکدامن و آزادی طلب ایران از کف داد و با خونش هم فکر آزادی را جاویدان کرد و هم جمهوری اسلامی را رسوای جهان متمدن کرد. شما روشنفکران هرچقدر میخواهید میتوانید به رژیم گذشته بد و بیراه بگوئید، ولی یک واقعیت را باید بپذیرید، که چه روشش خوب بود، چه بد، درست بود یا نادرست، برداشتن حجاب توسط رضا شاه کاری بسیار درست و حیاتی بود. اما برعکس، برگرداندن مجدد حجاب توسط خمینی کاری ارتجاعی، احمقانه و جنایتی ضد بشریت بود! اگر همان رضا قلدر انگلیسی ها اینکار را نکرده بود، الان زنان و دختران ماهم در ردیف همان دختران و زنان افغانستان و پاکستان بودند. بخاطر همین یک خدمت پهلویها به زنان ایران، امروز مردم ما بسیار روشنفکر تر از مردم این دو کشور همسایه هستند که اغلبشان مانند بعضی قبائل دور افتاده ایران عقب مانده اند، بطوریکه زن و بز و احشامشان را یکی می پندارند و زنانشان همچون برده هیچ قدرت و حقوقی ندارند. من دردلی برای خانم فائزه رفسنجانی نوشته ام که برای شما هم بازگو میکنم، تا متوجه شوید که امروز وضع زنان ایران نسبت به دوره پهلوی چندین برابر بدتر شده است. حالا شاید قدری بی عدالتی ها را حس کنید! ‫ ‫‫با اینکه این اهانت به شما از طرف همه این زنان حقوق از دست داده محکوم است، ولی کسی هم بیاری شما نیامد! چرا دل زنهای ما از دست شما و خانواده تان اینقدر خون است!

خانم فائزه هاشمی محترم، شما شاید اکنون ذره ای از ستم و ظلم مضاعفی که بر زنان ایرانی از طرف رژیم جمهوری اسلامی خمینی − خامنه ای وارد می شود درک و حس کنید! بایستی ۳۲ سال از زندگی پر درد و عذاب مردم کشورتان بگذرد تا بقول معروف دوزاری شما تازه بیفتد، که چه بر سر زن و مرد این سرزمین آمد و رژیم چگونه تمامی حقوق این ملت را مصادره کرد! چگونه پدرتان به هردو رهبر رژیم در ایجاد و استحکام نظام فاشیستی دینی کمک کرد. با سیاست دروغ و حیله و خدعه و مکر نهادینه در دل فقه و شرعیات و تعالیم نظام، چگونه ذره ذره قوانین تاریک و خشک اندیش اسلام ارتجاعی را بنام قوانین اساسی بر گرده مردان و زنان این دیار سوار و بنیاد کردند. چگونه با توسری و چماق به زنان ما توهین کردند و بر سر بهترین زنان ما چادر و حجاب توهین آمیز اجباری را پیچاندند تا هیچ زنی دیگر دم از آزادی و استقلال و حقوق شهروندی نزند.

پدر شما خود یکی از حامیان و طرفداران سیاست چماق زنی خمینی و حزب اللهیان مزدورش بود. شما در اسفند ۱۳۸۹ فقط ذره ای از این توهین هارا تجربه کردی! شاید همین اهانت ها شمارا متحول کند و آن روزگار ننگین را بیادتان بیاورد که انقلاب دروغین امامتان خمینی و ابوی محترمتان رفسنجانی، بهمراه دیگریاران غاصب، چگونه به باشخصیت ترین، مستقل ترین زنان کارمند و کارگر و دانشجو و معلم و استاد و مهندس و دکتر و نرس و وکیل و قاضی و خدمه هواپیما و صدها زن شاغل دیگر این خطه، توهین میکردند تا مگر حجاب ارتجاعی اجباری را بار دیگر بر پیکر زن با شخصیت ایرانی دوباره تحمیل کنند؟ شما و خانواده شما اگر آنروز از ان کار شنیع حمایت نمیکرد، امروز شاید دچار این توهین نمی شدید. شما متأسفانه قربانی عملکرد و سیاست های ضد مردمی پدر خویش شده اید، و کارتان در جلب مهر و اعتماد مردم بسیار سخت تر خواهد بود! با هر دستی که داده شود با همان دست پس گرفته میشود.

شما متأسفانه دیگر سمبل هیچ زن ایرانی نخواهید بود، چون خود و خانواده تان غرق گناه است! گناه عدم احترام به حقوق یک زن، یک انسان، با حداقل چهارده قرن ستم تاریخی! آنهم گناهی نابخشودنی در پیشگاه ملت ایران، نه اینکه در پیشگاه الله خود ساخته و مصلحتی پدر تان!
٣۵٨۵۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۹