رفتن دیکتاتوری؛ انتخابات آزاد؛ تغییرقانون اساسی - ماشااله سلیمی - منوچهر مقصودنیا

نظرات دیگران
  
    از : نامی شاکری

عنوان : نارسیسم سیاسی!
" دوئت " سیاسی دوستان ارجمند ما این بارهم بیش و پیش از آنکه تحلیلی سیاسی باشد ، متنی سانتی مالیستی از سر بی طاقتی است ! اندوه و نگرانی از آنچه که در ژاپن و لیبی بر "بنی آدم" می گذرد، فعلا مانع از پردازش بایسته ی این متن است ؛ فقط دوستان را توجه می دهم به یکی دو نکته از این متن :
اول : دوستان می نویسند "...تاکی احزاب و نیروهای سیاسی خارج از کشورمی خواهند فقط با خودی ها سر یک سفره به نشینند؟ تاکی می خواهند در چهار دیواری خانه خود محصور مانده و ازایجاد تماشای شهر زیبا وبزرگ ائتلاف همگانی جهت تجات کشور محروم بمانند "
این "ائتلاف همگانی" دوستان ارجمند ما در حالی که قریب به اتفاق آن "احزاب و نیروهای سیاسی خارج از کشور" ، هر چه به قلم مبارک می آید نثار هم و نثار جریان ها و شخصیت های معتبر جنبش سبز می کنند، هرگز تحقق نخواهد یافت! شگفت انگیز است با آنهمه ی تجربه ی پشت سر و با اینهمه علم و دانش ، دوستان هنوز در"همه با هم " سی و چند سال پیش آقای خمینی گرفتارند ، بی آنکه زبان و ظرفیت تاریخی او را داشته باشند! اتفاقا در فرصت تاریخی پیش رو ، بی هیچ تعجیلی می توان و باید، نیروهای اجتماعی "ذینفع" در پروژه ی فرایند تکوین دمکراسی در ایران را به درستی باز شناخت و سازمان داد . آن "احزاب و نیروهای سیاسی خارج از کشور" چون نیک بنگریم در کل بیش از یکی دو حزب و چند فرقه بیشتر نیستند و نیروهای اجتماعی چندانی را هم نمایندگی نمی کنند ! برای همین هم هست که مثل " گربه ی مرتضی علی " در این سی و چند سال از هر سو که پرتاب می شوند ، یک جور به زمین می افتند!(مرگ بر ج اا ، مرگ بر خامنه ای و اخیر لعنت بر خمینی !) این بویی هم که در این بیست ماه به همت همراهان ما در راه سبز امید به مشام این"احزاب و نیروهای سیاسی خارج از کشور" رسیده ، "بوی عود دل ماست "!

دوم : دوستان در پایان می نویسند "...حال وآینده ایران درگروائتلاف بزرگ سیاسی بر محوریت دمکراسی و حقوق بشر می باشد. آیا اصلاح طلبان حکومتی به این درک خواهند رسید؟ سوالی است که پاسخ به آن تاحدودی درگرو حرکت کردن نیروهای سکولار و دمکرات خارج از کشوراست."
اگر دوستان ارجمند ما فرصتی داشتند تا بی حجاب پیش داوری های سنتی ، تاملی عینی در جامعه ی ایران کنند ،در می یافتند تنها شعاری که فعلا نمی توان گروه های اجتماعی وسیعی از مردم را ذیل آن سازمان داد ، همین "دمکراسی و حقوق بشر" است ، که اتفاقا "اصلاح طلبان حکومتی" هم به درک آن رسیده اند و هم به فراخور حال ، مضمون مبارزات سیاسی از دوم خرداد به بعدشان بوده و هست . مصیبت بزرگ ما در ایران ، برخورداری نیروهای سیاسی واپسگرا و "ضد مردم" از پشتوانه ی اجتماعی وسیع مردمی است ! از خرافه و دروغ تا شعارهای پوپولیستی و مردم فریب! شما فکر می کنید برای مردمی که شبانه روز، وضعیت شان را عین "دمکراسی و حقوق بشر"، پروپاگاند می کنند،دمکراسی و حقوق بشر موضوعیتی دارد؟ (ارقام مندرج در قبوض گاز اخیر، در نمایاندن چهره فریب کار دولت کودتا به مردم بسیار بسیاراثر گذارترازاین شعارهای دمکراسی و حقوق بشر شد!)تاسف بار این که همین ج اا ایران (و ارکان اصلی آن، از جمله رئیس دولت کودتا ئی اش)که به خیال بسیاری از دوستان ما به "ته خط " رسیده و عن قریب در حال سقوط است، هنوز نزد بسیاری از مردم ایران قابل معامله با هیچیک ازآلترتاتیوهای محتمل پیشنهادی آن " نیروهای سکولار و دمکرات " خارج و داخل کشور نیست ! در چنین وضعیتی ، این همه اهمیت قائل شدن به عنصر ذهنی " حرکت نیروهای سکولار و دمکرات خارج از کشور" ما را ازاین شرایط عینی دورتر کرده و بسیاری را هم دراوهام نارسیستی مان فروتر خواهد برد !
حال وآینده ایران درگروائتلاف بزرگ سیاسی بر محوریت دمکراسی و حقوق بشر می باشد. آیا اصلاح طلبان حکومتی به این درک خواهند رسید؟ سوالی است که پاسخ به آن تاحدودی درگرو حرکت کردن نیروهای سکولار و دمکرات خارج از کشوراست.
٣۶۲۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣٨۹