الماسی برای فریبی دیگر؟ - ایرج فرزاد

نظرات دیگران
  
    از : آذری

عنوان : کمونیست ایرانی اینجوریش خوبه.
با حمید ارجمند کاملا موافقم. برخلاف چند نظردهنده اول، من این مقاله را بسیار ارزنده و شفاف می دانم. ایرج فرزاد در این مقاله نشان می دهد که بازیهای سیاسی جهانی را بخوبی درک می کند و با این درک خود که از مطالعات صادقانه تاریخ ایران و جهان سرچشمه می گیرد می تواند براحتی آنهایی را که عمدا و سهوا بازیچه دست بیگانگان شده اند و بر علیه منافع ملی ایران عمل می کنند را شناسایی کند. دو تن از اینها که من مشکل اساسی با آنها دارم مهتدی و یوسف عزیزی بنی طرف هستند. جعلیات این دومی مرتبا در اخبارروز چاپ می شوند تا همه با چشم خود دوست و دشمن ایران را ببینند. با تشکر از ایرج فرزاد که تعهدش به ایران و حفظ منافع ملی ایران است که بدون حفظ تمامیت ارضی ایران غیرممکن است. کمونیست ایرانی اینجوریش خوبه. مرحبا
٣٨٣٣۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۰       

    از : حمید ارجمند

عنوان : رویای شیخ خزعل شدن
با دورود در تائید نوشه هموطن محترم ایرج فرزاد روی سخنم با کسانیست که بجای تکیه به نیروی مردم ایران رویای شیخ خزعل شدن خود را به کمک شرکتهای فرا ملیتی یا به گفته مدرن ! گلوبالیسم ! میبینند و دیر گاهی است که نه تنها ثمری به حال مبارزات مردم ایران ندارند بلکه خود عاملی مخرب در مبارزات مردم با پرداختن به بانگ شوینیزم و پراکندن تخم نفرت و تفرقه در میان ملت ایران گردیده اند ، مثل اینکه آقایان بوی تغیر را که سناریوی آن در لندن و واشنگتن نوشته و به اجرا گذارده شده را مناسب رسیدن به مقام خود مثلا در کردستان یا آذربایجان میبینند و آنقدر هول شده اند که از هم اکنون خود را استان جنوبی باکو میشناسند و پایتختشان را هم آنکارا قرار داده اند و در برنامه های تدوین شده خود برای رسیدن به مقامات محلی حتی تغیر زبان آذری به ترکی استانبولی را هم گنجانده اند ! آگاهان واقعی و مخالفان حقیقی فاشیسم ولایت و فاشیسم سرمایه داری ترکیه و باکو در ایران دست این پادو های گلوبالیسم فاشیستی را خوب خوانده اند و رویای حاکم محلی شدن از سوی باکو یا آنکارا را به دل آنها همراه با مردم ایران خواهند گذارد !
٣٨٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۰       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : آیا وقت ان نرسیده بجای پروپاگاندا دست به نقد بزنید
مدتی است که سربازان گمنام حفظ نظام موجود وقتی که پاسخی ندارند نعل وارونه می زنند. نمی توانند یک مورد از مقاله نویسنده را نقد کنند انوقت صحبت از لحن خشونت امیز مقاله می کنند و بعد حرف اصلی خود را که دشمنی با کمونیستهاست بیرون میریزند. این شیوه عکس مار کشیدن ممکن بود در سال ۵۷ به کمک بی بی سی که تنها وسیله در دسترس مردم بود جواب بدهد ولی وقتی که اینترنت هست و همه به اطلاعات دسترسی دارند مورد سوال دادن ذکاوت خوانندگان است. پاسخ شما بیشتر نشان میدهد که طرفداران امام راحل و بازگشت به دوران طلایی و رژیم عوض کردن به کمک امریکا به چه فلاکتی دچار شده اند که مجبورند عقل خوانند گان را نیز مورد سوال قرار بدهند. برای شما متاسفم. دوران این پروپاگانداها به پایان رسیده است. اگر پاسخی ندارید نعل وارونه نزنید. این شیوه های نقد را به همان کیهان شریعمتداری واگذار کنید. این به نفع شما نیز هست. همیشه پول شما نخواهد بود که حرف اخر را خواهد زد. قدرت به دست مردم هم خواهد افتاد و انوقت این شیوه به ضرر خودتان نیز تمام خواهد شد. فضای سالم بحث به خودتان نیز کمک می کند
٣٨٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۰       

    از : سلطان بیگ سلطان بیگ

عنوان : مشدی عباد
من که تاریخ نادری را تا نصفه خواندم از مطلب شما هیچ نفهمیدم، وای به حال آنهاییکه تاریخ نادری را اصلا نخواندند.(نقل به مضمون از اپرای مشدی عباد) آخه دوست عزیز یک کمی ساده و دور از ایهام بنویس که قابل استفاده عامه باشد.رفرانس ها را هم در پایان اعلام کرده و نهایتا از استفاده غیر معمول از گیومه خوداری کنید. موفق باشید.
٣٨٣۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بیژن باران

عنوان : تلخی
مقاله پر از ایراد گیری از همه- در تاریخ و در جغرافیای کنونی جهان. کوشش کنید نکات مثبت مبارزات گام به گام زنان، دانشجویان، اتنیکها، کارگران، لایه های شهری را تحلیل و علت یابی کنید. شما عمل دیگران را با یک مدل تجریدی در ذهن خود محک زده اید. روشن است که نه کسی از مدل ذهنی شما خبر دارد نه کسی - حتی خود شما و دوستان گذشته شما- توان انطباق با مدل ذهنی شما را در عمل خواهند داشت. شاید شعرگویی بهتر از مقاله نویسی باشد. بامید روزهای بهتر.
٣٨٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۰       

    از : Juybar Juybar

عنوان : Bishtar benivisid Bar resi-ye hushmandaneyi bud.
Bishtar benivisid Bar resi-ye hushmandaneyi bud
٣٨۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : فرهاد فرهادی

عنوان : این همه تنفر برای چه
آقای فرزاد انسان نوشتهی شما را که میخواند در پس نوشتهی شما یک نقد جامع و سیاسی بر مبنای حقوق بشر نمی بیند شما فقط تنفر پراکنی کردید نه نقد من با خواندن این نوشته شما جای حاکمان و قدرت مندان در حکومت و دست یافته به ثروتهای افسانهای را با اجازه شما با شخص شما عوض کردم در تخیل خودم به نتیجهای بهتر از این نرسیدم که اگر امثال شما قدرت در دست بگیرید چوپان و سگ را با هم دستبند خواهی زد و چه بسا نسل کشی راه بندازد این تفکر شما نتیجهای بهتر از اوردوگاه کار اجباری استالین از کار در نخواهد آمد شما صحبت از کفش جفت کردن و چای گذاشتن می کنید ولی امثال شما کیش شخصیت درست کردن برای منصور حکمت و ایشان را مارکس زمانه خواندن و منصور حکمت را بهترین و شایسته ترین انسانی دانستن که برای بشریت اتفاق افتاده دیگر چه گلایهای از دیگران دارید شما اول باید خود را از کیش شخصیت منصور حکمت نجات دهید بعد انسان میتواند به درستی صحبتهایتان یا نا درستی آنها نظر دهد
٣٨۲۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰