از : بهنام الف
عنوان : تکرار سخنان ملال آور "ملی گرایان"!!!
به نظر میرسد که این تنها حامیان حکومت الله (حزب الهی ها، خمینی گرایان، ملی-مذهبی یان، نهضت آزادی و .....) نیستند که به ادامه سخنان ملال آور بی پایه و صد در صد زیان بار، میپردازند. ملی گرایان که از وحشت افتادن حکومت بدست چپ های سال ۱۳۳۰ (نه الزاما حزب توده. گرچه بنا بر هر دلیل و برهان و سندی این امر امکان پذیر نبود) دست در دست ارتجاع اسلامی و برای "نجات کشور" و "تمامیت ارضی کشور" علیه خیزش مردمی برخواستند و حکومت را دو دستی در اختیار شاه شاهان قرار دادند. زمانی که زنده یاد بختیار (یک ملی گرای مطلق) فاجعه آمدن خمینی و بقدرت رسیدن اسلامیون را بخوبی درک کرد و تمامی پیشینه سیاسی خود را برای ارمان هایش به حراج گذاشت، رهبران جبهه ملی او را محکوم کرده و در رقابت یکدیگر و دریافت شغل و منصبی یکی یکی بدست بوسی چنایت کار قرن رفتند در حالی که بخوبی میدانستند که یار شفیق دیرینه انها (مهدی بازرگان) همراه با بهشتی تمامی دستورات کشور های استثمار گر و چپاولگر ایران را قبول کرده بودن تا بقدرت برسند (عجب ملی گرایانه، هورا) در جنگ خانمان برانداز با دیگر دولت وحشی منظقه (که صرفا برای تثبیت رژیم اسلامی و کشتار مخالفان بر پا شده بود و امروز هر که ذره ای خرد و دانش داشته باشد و مسایل سیاسی را دنبال میکند به این نتیجه رسده و انبوه مدارک و سند چاپ شده است) به بهانه "حقظ تمامیت ارضی ایران" دوش به دوش رژیم و توده ای ها و توده ای گرایان ، به تبلیغ تهوع آور پرداختند و رژیم را عملا برای کشتار ازادیخواهان کمک کردند.
زمانی که موسوی و کروبی و مثلا اصلاح طلبان مذهبی برای برقرای حکومت وحشت اسلامی و بازگشت بدوران طلایی!! امام (یعنی کشتار روزانه ازادیخواهان و عارت سرمایه ملی و سرمایه گذاری در خارج از کشور) به کمک رسانه های دول چپاولگر وارد صحنه شدند سراپا سبز پوش شدند. حال هم ادعا دارند که زمان اتحاد "چپ ها ، ملی گرایان، اصلاح طلبان مذهبی" فرا رسیده ولی نمیگوید که از کدام چپ سخن میگوید، چپ طرفدار رژیم اسلامی؟
ملی گرایان همواره در تاریخ ایران سر بزنگاه علیه نیروهای ازادی خواه و میهن پرستان واقعی عمل کرده و با ارتجاع مذهبی و سلطنتی هم پیمان شدند.
براستی در زمانی که سرمایه ، به سرمایه مالی و جهانی تبدیل شده و سخن از دفاع از سرمایه داری و سرمایه دار ملی ، سخنی خنده دار هست، چناب پیمان نعمتی از کدام جکومت ملی سخن بمیان میاورند؟
۴۰۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۰
|
از : جواد ایمانی
عنوان : " عقل کل" کیست؟
داور خان، لطف کن نگاهی دو باره به کامنت ها و لحنت بیانداز تا ببینی چه کسی خودش را عقل کل میداند.شما به خودت اجازه می دهی با چنین لحنی درمورد نویسنده و محققی صحبت کنی که فقط یک کارش که کتاب بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران باشد بر داوری شما که خود را داور خواندی خط بطلان می کشه.داورخان من کمتر کسی را دیدم چون دکتر نقره کار گذشته خودش را نقد کند و آن را شرم آور بخواند. از او یاد بگیرین داورخان و آقای نعمتی قبل از اینکه داوری کنین. بر من باور کردنی نیست یک توده ای و اکثریتی ای که مثل آقای فرخ نگهدار فکر کند معنای تحول وتغییر را درک کرده باشد. با سپاس بیکران .
۴۰۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۰
|
از : Davar Bavar
عنوان : Jaleb ۲
آقای ایمانی گرامی
دوست گرامی شما همان اشتباهی را میکنید که آقای نقره کار. ببینید با چه زبانی شما سخن میگویید:
«توده ای ها و اکثریتی ها حق دارند از دست دکتر نقره کار عصبانی باشند، کسی که جسورانه نقاب از چهره ی آن ها برداشته است.»
شما فورا برچسب زدید ( وای جمهوری اسلامی از ما چه ساخته است) و دلیل ومنطق را تعطیل کردید و آقای نقره کار را عقل کل معرفی کردید که « جسورانه نقاب از چهره » ها برمیدارد. به راستی از خود پرسیده اید که چرا زبان شما در دهه شصت متوقف شده است.
دوست گرامی اگر عقل کل شما آقای نقره کار تغییر وتحول یافته و به این مرحله رسیده پس چرا این حق را برای دیگران قایل نیستند.؟
۴۰۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۰
|
از : جواد ایمانی
عنوان : حق دارید عصبانی باشید!
توده ای ها و اکثریتی ها حق دارند از دست دکتر نقره کار عصبانی باشند، کسی که جسورانه نقاب از چهره ی آن ها برداشته است. من با خواندن مقاله هایی که اقای نعمتی به عنوان ماخذ ذکر کردند تازه ارزش کارهای نقره کار و دلیل عصبانیت امثال آقای نعمتی و کامنت نویس عصبانی را درک کردم.
۴۰۶۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۰
|
از : Davar Bavar
عنوان : Jaleb
مردی ایرانی را با خصوصیات ایرانی اش تصور کنید که در گذشته زندگی میکند و هم زمان از گذشته اش پشیمان است .
برای اشتبا هات گذشته اش خود را نقد نمی کند بلکه دنبال کسی می گردد که او را [ در خیال او]به اشتباه انداخته و همه را بد بخت کرده و .......
مقاله های تکراری می نویسد و فریاد بر می آورد که ........
اما دریغ از یک جمله : مرا یاری دهید تا بالغ شوم.
این تصویر آقای نقره کار در ذهن من است.
آقای نعمتی خسته نباشید.
۴۰۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۰
|