خواسته‌های عادلانه خلق کرد در تقابل با آرزوها و واقعیت‌ها - یداله بلدی

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : تعویق نه تعقیب
ادامه :
ببخشید منظور تعویق بود نه تعقیب.
۴۰۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : Where there"s a will there"s a way
در انگلیسی مثلی است که Where there"s a will there"s a way اگر واقعا بخواهیم , راهی می یابیم ، بقیه تعارف و تجاهل و بهانه گیریست.

مساله زبان مشترک یا ارتباطی مساله ای نیست که با یکی دو کامنت یا یکی دو مقاله , نه تنها در ایران بلکه در هر کجای دنیا به سهولت حل شود. هند سالهاست که با این مساله دست بگریبان است و مهلت جایگزینی انگلیسی به هندی چند بار به تعقیب افتاده است زیرا زبان هندی زبان تمام مردم هند نیست.

در فرانسه زبان رسمی فرانسه است و زبان کاتالان که زبان اهالی ناحیه پیرنه است به رسمیت شناخته نمیشود. در اتحادیه اروپا ۲۳ زبان رسمی وجود دارد ولی توصیه آنست که اهالی اتحادیه اروپا چند زبانی شده و اضافه بر زبان مادری دو زبان دیگر را فرا گیرند. در سه شهربروکسل و ستراتسبورگ و لوکزامبورگ از اتحادیه اروپا که مرکز سیاسی اتحادیه است زبان رسمی فرانسه است. روسی که یکی از زبانهای بسیار شایع در اتحادیه است رسما وجود خارجی ندارد.

حال فرضا اگر ما به شیراز و تبریز و سنندج رفته و به مردم بگوئیم که بهتر است دو زبان دیگر بیاموزند فریاد وا ملتا و وا زبانها به آسمان میرسد.

مساله زبان بنظر من آسان ترین مساله است. امروزه با فن ترجمه گوگل میتوان شکسته و بسته از محتوای نوشته ها به زبان دیگر آگاه شد. صد سال دیگر به ظن قوی شما به فارسی صحبت میکنید و مخاطب ترک یا عرب یا کرد شما با زبان خود به فارسی با شما صحبت میکند.

مساله مهمتر آنست که جناب یا سرکار راعی را قانع کرد که چه فرق میکند که ۲۰ یا ۳۰ یا ۴۰ درصد اهالی ارومیه ترک یا کرد و یا فارس باشند. ایشان در میان دعوایی که شروع نشده نرخ طی میکنند. باید به امثال ایشان حالی کرد که ز فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع. باید به فکر آن بود که مرزها برداشته شود و ملی گرایی گر چه حدیثی ست شریف و محترم ، بیشتر به نفع سوپر پاورها و امپریالیسم است و ملیت های کوچک تنها با اتحاد میتوانند منافع خود را در برابر امپریالیسم حفظ کنند.
۴۰۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۰       

    از : مینا

عنوان : زبان فارسی
قای یونس شاملی شما لطفا برو و کتاب های نوشته شده در مورد بابک خرمدینء آذربایجان قبل از حمله ترکان آسیای مرکزی کتاب های کسروی در مورد زبان آذری رو بخون. اصلیت ما آذری ها از مادها می یاد. من خودم عاشق آذربایجان موسیقی لباس زبان هستم ولی این دلیل جدایی نمیشه. این مرزها را برداریم خط کش نگیریم دستمون و مردم را از هم جدا کنیم
زبان فارسی (قدیم تر ها پهلوی قدیم )از دیر باز زبان مشترک همه ایرانیان بوده و این زبان دستخوش تغییرات بوده و این امری طبیعی است.
زیبایی ایران در این تنوع جغرافیایی فرهنگی زبانی است و لی این ها دال بر جدایی ما از هم نیست
۴۰۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۰       

    از : راعی

عنوان : آمار قلابی
من نمیدونم شما از کجا آمار گرفتی که نصف مردم اورمیه و نقده و میاندوآب کرد هستند خواهشاً منبع این آمار رو برای خوانند گان مشخص بفرمائید والا هر کسی میتواند با استناد به توهمات ذهنی خودش آمار و ارقام بدهد.
۴۰۶٨۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۰       

    از : یونس شاملی

عنوان : زبان مشترک یا زبان ارتباطی و ضرورتها
به نظرم ضرورتهای عمومی در ارتباط با جهتگیری استقلال طبانه جنبش های ملی دمکراتیک متعلق به میلیتهای غیرفارس در ایران منطقی به نظر میرسد. اما در قسمت پایانی مقاله در بند چهارم زبان فارسی به مثابه زبان مشترک در نظر گرفته شده و زبانهای دیگر در سطح رسمیت محلی پایین آورده است.

۱-اولا زبان مشترک و اساسا مفهوم مشترک برای زبان در ادبیات سیاسی ایران نه برای زبانی به عنوان زبان ارتباطی برای ارتباط گیری مردمان چند زبانگوی با همدیگر، بلکه از زاویه ای نژادپرستانه برای نشان دادن اینست که همهء ایرانیان فارس زبان هستند مورد استفاده قرار گرفته است. چون زبان مشترک زبان یک ملیت است و نه زبان ملیتهای مختلف. زبان فارسی زبان مشترک فارسها و زبان کردی زبان مشترک کردهاست. اما ادبیات سیاسی دولتی و حتی غیردولتی در میان احزاب و شخصیتهای سیاسی فارس نه از جهت بی اطلاعی نسبت به معنی زبان مشترک بلکه آگاهانه به دلیل نشان دادن اینکه زبان مشترک همان زبانیست که در اصل همه به آن زبان تعلق دارند. اخیر یکی از مسئولین جبهه ملی در داخل ایران اخیرا گفته است؛ اگر واژه های بیگانه را از زبان کردی و آذری بیرون بکشیم ، آنها همان زبانی هستند که ما حالا به آن زبان سخن میگوییم یعنی فارسی. در میان رهبران سیاسی فارس چه در دولت و چه در اپوزیسیون زبان کردی را عمدا لهجه ایی بیش نمی شناسند.
بنابراین استفاده از مفهوم "زبان مشترک" بسیار مفهوم خطا و بسیار ضددمکراتیک است. تصور میکنم استفاده از این مفهوم تنها به دلیل استفاد مکرر و تبلیغاتی از این مفهوم است که نویسنده این مقاله را نیز به گونه ایی به دام انداخته است.

۲-در هشتاد سال گذشته زبان فارسی نقش ارتباطی میان متکلمین زبانها مختلف را بازی نکرده است. بلکه این زبان جایگزین زبانهای دیگر بوده است. اگر زبانهای دیگر نیز بصورت رسمی در مدارس تدریس می شدند و صورت رسمی داشتند و در تمامی محیط ها از مدارس ابتدایی تا دانشگاه و محل کار و دادگاه مورد استفاده قرار میگرفتند و زبان فارسی به عنوان یک واحد درسی و برای ارتباط مناطق مختلف مورد تدریس قرار میگرفت آنوقت میشد ادعا کرد که زبان فارسی بعنوان زبان ارتباطی مردم در ایران مورد استفاده قرار میگیرد. اما ابدا چنین نبوده است. بلکه زبان فارسی تنها زبانیست که مورد آموزش و تحصیل قرار گرفته و جانشین زبانهای دیگر شده است. یعنی زبان فارسی جایگزین زبانهای غیرفارسی در میان مردمان غیرفارس زبان شده است. این زبان در شرایط بی خبری مردم از زبان و فرهنگ خود به درجه ایی از تسلط روانی میان مردمان مختلف دست یافته است که در واقع به ابزاری برای حذف زبانها و حتی امحا و نابودی آنان مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین حفظ موقعیت برتر زبان فارسی به معنای استمرار برتری این زبان به زبانهای دیگر در کشور بوده و امکان رشد و شکوفایی زبانی دیگر مناطق را بشدت خواهد گرفت و شرایط استعماری فرهنگی در کنار استعمار سیاسی همچنان سایه شوم خود را بر کشور خواهد افکند.

در عین حال در هیچ کشور در دنیا یک زبان زبان ارتباطی مردم قرار نمیگیرد. اما در ایران تلاش میشود جایگاه یکه تاز زبان فارسی حفظ گردد. این اظهارات من ابدا به زبان فارسی و ارزشهای آفریده شده به این زبان هیچ ارتباطی ندارد، بلکه غرض روشن کردن جایگان این زبان و برپایی یک سیاست زبانی دمکراتیک در بعد از تغییر جمهوری اسلامی است.
در سوئیس چهار زبان، در کانادا دو زبان در هندوستان چندین زبان، در عراق دو زبان و خلاصه لزوما مردم الخصوص با موقعیتی که به زبان فارسی در هشتاد سال گذشته داده شده است، نباید و نمیتوان این زبان را تنها زبان ارتباطی مردم دوباره جا زد و به استمرار سناریو سیاه برتری جویی و نژادپرستی حاکم امروز در ایران صحه گذاشت. در عراق زبان کرد که ۱۶ درصد متکلمین عراقی است به عنوان زبان سراسری عراق انتخاب شد. چگونه است که زبان ترکی آذربایجانی با نزدیک به ۴۰ درصد متکلمین و بیش از ۳۰ ملیون جمعیت آن بایستی یکی از زبانها محلی باشد!!؟ این مثال به این جهت آوردم که غیرعقلانی بودن استمرار یک زبان به مثابه زبان ارتباطی در ایران را نشان دهم.

در هر صورت بایستی در سیاستهای آتی تک روی و تسلط زبان فارسی بر اندام زبانهای دیگر بکلی حذف گردد و در یک شرایط دمکراتیک و حقوق زبانی برابر و عادلانه ایران بتواند در عرصه فرهنگی و سیاست زبانی گامی در جهت دمکراتیسم و برابرحقوقی بردارد.
۴۰۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۰