از : فرزان داد
عنوان : تحلیل بسیار خوبی بود
بیچاره اپوزوسیون ایران چه گیری افتاده. از یک طرف باید با جمهوری اسلامی مقابله بکنه و از طرف دیگر باید در مقابل حمله احتمالی آمریکا و اسراییل به ایران موضع بگیره. گرگ (آمریکا و اسراییل) بهتر است یا شغال ( جمهوری اسلامی)؟
نه در اهداف غارتگرانه و سلطه طلبانه آمریکا و اسراییل می توان شک کرد و نه در خوی جنایتکارانه جمهوری اسلامی. در صورت حمله, ملیونها ایرانی برای دفاع میهنی پشت جمهوری اسلامی صف خواهند کشید. متاسفانه بسیاری از خلق های ایرانی و بخشی از اپوزیسیون هم در سوی دیگر قرار خواهند گرفت.
بنظر می رسد که سرانجام این حمله بسود نیروهای ضد ایرانی در منطقه و در جهان تمام خواهد شد, چرا که منجر به تضعیف، تجزیه و تلاشی ایران خواهد شد. پور دستان جان ز چاه نابرادر در نخواهد برد.
تنها راه چاره مبارزه با جنگ طلبان و در راس آنها مبارزه با اسراییل و آمریکا ست.
در اوضاع کنونی و بدون شک این مهمترین مبارزه است.
فرزان داد
۴۲۱۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۰
|
از : سیمین محمودی
عنوان : موضع * آشنا * درست است. با آن موافقت بکنیم.
باید بدون اگر و اما با نظرات *آشنا* موافقت کرد. و نه تنها موافقت که باید در این جهت اقدام کرد و در این راه که پر است از سنگلاخ و فراز و نشیب ، نباید هیچ حراسی به دل راه داد. نتیجه عملی و طرح موضع * جبهه سوم* ی که از جانب بخشی از نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی مطرح میشود ، بدون شک و تکرار می کنم بدون شک در خدمت اجنبیان است ، چه امپریالیستیش و چه طالبانی و عربستان سعودیش، و این بدان معنی نیست که هواداران *جبهه سوم* خواهان چنین نتیجه ای باشند. * جبهه سوم* چشم را بر تضادهای موجود می بندد. نقش امپریالیسم را در حد نقش جمهوری اسلامی پایین می آورد. شما در نظر بگیرید که همین یکی دو سال قبل یک جبهه نانوشته بوجود آمده است که همشان بر این نظرند که عامل حمله احتمالی غرب و اسرائیل به ایران، نه خود امپریالیزم، که جمهوری اسلامی است. و این خود به معنی این است که غرب فرشته نجات است و اگر هم نیست عامل جنگ نیست. عجب ! عامل حمله غرب به یوگوسلاوی سابق، افغانستان، عراق - لیبی که جای خود دارد- دولتهای وقت در این کشورها بوده اند و نه کشورهای غارتگر غرب که بنام آزادی کشوری را با مردمش نابود می کنند و دست آخر هم نظامشان را تبدیل می کنند به جمهوری اسلامی، مثل عراق، افغانستان و لیبی ، این آخری هم در راه است. و در راس آن سرسپردگانی را بر مسند قدرت می آورند، چون کرزایی، که از آن طریق مثل بختک بر منابع و ذخایر این کشورها دست
اندازند.
با احترام
سیمین محمودی
۴۲۱۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۰
|
از : آشنا ...
عنوان : امپریالیستها برای تسلط بر ایران و غارت میهن ما به تجاوز متوسل می شوند و نه تنها برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی!
واقعیت چیست؟
شما حتی یک شخصیت شناخته شده و یا سازمان سیاسی و یا گروهی را پیدا نمی کنید که به صراحت بگوید ما خواهان تجاوز نظامی به ایران هستیم. زیرا چنین اعترافی پایان عمر سیاسی آنها محسوب می شود.زیرا مردم ایران چنین هیولاهائی را به عنوان رهبرخویش هرگز نخواهند پذیرفت. باین جهت این وظیفه نیروهای آگاه سیاسی است که از لابلای ادعاهائی که می شود، ماهیت گفتار و کردار آنها را بر ملا گردانند و بشکافند.
کمونیستها در شرایط مشخص کنونی چه باید بکنند؟ شرایط کنونی این است که جبهه ای قدرتمند که قابلیت مانور و مبارزه مستقل داشته باشد وجود ندارد. می شود آنرا در روی صفحه کاغذ اختراع کرد و در پرگوئیها از آن استفاد نمود، ولی این جبهه در عمل فاقد هر گونه تاثیر انقلابی است و تنها دوای درد بی عملان وخانه نشینان است. برای کسانیکه می خواهند مسئولانه در جنبش شرکت کنند و با تلاش خویش مُهر خود را بر جنبش بزنند، تنها دو راه باقی می ماند.
در مرحله نخست ما در آستانه تجاوز و تحریم قرار داریم و هنوز تجاوزی صورت نگرفته است و دشمن تنها بر طبل جنگ می کوبد تا جنگ روانی را آغاز کند و به طرحهای طرف مقابل و واکنشهای جهانی پی برد. در این صورت نیروهای انقلابی باید در یک جبهه گسترده و وسیع همه نیروهائی را که خواهان جلوگیری از جنگ هستند و تحریم های بربرمنشانه اقتصادی علیه مردم ایران را محکوم می کند، گرد آورند و به فعالیت تبلیغاتی در این عرصه دست بزنند. تا در حد توان خود با بسیج افکار عمومی نقشی بازدارنده در وقوع جنگ ایفاء کنند. باین جهت ما به جبهه ای نیاز داریم که در مقابل جبهه تجاوزکاران و جنگ طلبان ایستاده است. مرز جدائی در این جبهه قبول انقلاب و یا سوسیالیسم و نفی بهره کشی انسان از انسان و این قبیل مقولات نامربوط نیست. این مقولات را اگر با زبان ملایم هم بیان کنیم، تنها خرابکاری چپروانه در ایجاد چنین جبهه ای است و عملا در خدمت اهداف امپریالیسم و صهیونیسسم قرار می گیرد. این جبهه باید مخرج مشترک تمام آن نیروهائی باشد که مخالف تجاوز و تحریم اند، زیرا بر این نظرند که تجاوز و تحریم به ضرر مردم ایران است و کوچکترین مساعدتی به تغییرات دموکراتیک و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نمی کند.
در این مرحله کار افشاء گری در مورد رژیم جمهوری اسلامی و ماهیت ارتجاعی و استبدادی آن، افشاء فساد و سرکوبگری مافیای در قدرت، باید به صورت ترویجی و روشنگرانه در متون اطلاعیه های ما و یا مقالات تحلیلی ما بازتاب یابد تا به افکار عمومی، دلایل موضعگیری ما را نشان دهد و نه به صورت نمایشات خیابانی و یا آنگونه نمایشاتی که عملا توجیه گر تجاوز امپریالیستی به خاک ایران باشد. در این مرحله باید از مبارزه دموکراتیک بحق مردم ایران که مستقل از خواست ما، در جریان بوده و رژیم جمهوری اسلامی را آماج حملات خویش قرار داده است، حمایت کرد و توضیح داد که سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، که عامل بازدارنده تحولات دموکراتیک درایران است، یک امر ضروری و خواست باطنی ملت ایران است. باید آگاه بود که مبارزه ضد امپریالیستی جدا از مبارزه دموکراتیک مقدور نیست و وظیفه نیروهای انقلابی در این وضعیت، تلاش در جهت سمت دهی به این جنبش دموکراتیک در پرتو تحولات و اوضا ع کنونی جهان است. باید آگاه بود و تبلیغ کرد که سرنگونی این رژیم فاسد و دزد و سرمایه داری مافیائی وظیفه خلق ایران است و نه نیروهای استعمارگر خارجی که با اشک تمساح در مرزهای ایران به کمین نشسته اند.
در مرحله دوم احتمال وقوع جنگ است که در این صورت کار با یک بمب و موشک حل نمی شود. جنگ امپریالیستها و صهیونیستها تنها برای سرنگونی رژیم مستبد، ارتجاعی، عقب مانده و وحشی و یا بربرمنش جمهوری اسلامی نیست، برای اشغال ایران و غارت منابع طبیعی و ثروتهای کشور ما و در درجه اول نفت و گاز و مس و اورانیوم است. این جنگ تنها یک حمله برق آسا نخواهد بود، که ۲۴ ساعته تمام شود. در چنین اوضاع دهشتباری تنها دو جبهه وجود دارد، چه در خارج و چه در داخل. جبهه همه کسانی که خواهان قطع جنگ و خروج نیروهای تجاوز کار به ایران در خارج از کشور هستند، در مقابل جبهه کسانی که خواهان ادامه جنگ می باشند. همین وضعیت نیز در داخل ایران است. مردم ایران یکپارچه برای اخراج متجاوزین بپا می خیزند و به مقابله با آنها دست می زنند. فقط آن دیوانگانی که قدرت تخیلشان مافوق انسانی است، فکر می کنند مردم بجای اخراج اشغالگران نخست به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی دست می زنند و یا با سربازان موهومی "جبهه سومی" ایجاد خواهند کرد که هم مخالف متجاوزین خواهند بود و هم "سوسیالیسم" را در ایران مستقر خواهند کرد؟؟!!.
چه در آستانه جنگ و چه در زمان وقوع جنگ تنها دو جبهه وجود دارد. جبهه همه ایرانیان میهندوستی که مخالف تجاوز به ایران هستند و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را وظیفه داخلی مردم ایران می دانند و جبهه هواداران تجاوز به ایران که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را نیز با یاری امپریالیستها و صهیونیستها نظیر احمد چلبی و یا محمود جبرئیل در دستور کار خود قرار داده اند. این ایرانیهای خود فروخته هرگز مورد احترام و اعتماد مردم ایران نخواهند بود.
در چنین شرایطی امر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به امری درجه دو تبدیل می شود و این را شرایط به نیروهای انقلابی تحمیل می کند. برخورد اپوزیسیون منحرف و خودفروخته ایرانی نسبت به حمله احتمالی به ایران همان برخوردیست که اپوزیسیون خودفروخته و منحرف عراقی در دوران تدارک اشغال این کشور در قبال جنگ آمریکا علیه رژیم صدام حسین اتخاذ کرد.نمونه عراق برای آنهائی که دل درگرو رهائی کارگران و زحمتکشان و موجودیت ایران دارند، نمونه آموزنده ای برای پرهیز از هرگونه چپ روی کودکانه و درغلتیدن به خیانت ملی است.
ما باید بدانیم که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی توسط نیروهای انقلابی در ایران هرگز به معنای جلوگیری از جنگ نیست، زیرا امپریالیستها برای تسلط بر ایران و غارت میهن ما به تجاوز متوسل می شوند و نه تنها برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی. تاکتیک درست مبارزه بر اساس همه تجارب مثبت تاریخی، نشان می دهد که باید امر مبارزه ملی را در دستور کار قرار داد و تنها از این طریق است که نیروهای مترقی و انقلابی قادر خواهند شد، متشکل شده، در میان اقشار مردم نفوذ کرده، ارتجاع داخل ایران را که حتما بخشا به همدستی با متجاوزین دست خواهند زد افشاء و منزوی کرده و راه را برای کسب قدرت سیاسی و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در مرحله بعد آماده نمایند. به سخن دیگر در شرایط تجاوز و اشغال، مبارزه برای کسب قدرت سیاسی در ایران از گذرگاه مبارزه ملی برای دفع متجاوز خارجی می گذرد. مبارزه ما یک مبارزه طولانی است و میزان موفقیت آن به تناسب قوای ملی و بعد طبقاتی وابسته است. این واقعبینی انقلابی است که منجر به اتخاذ تاکتیکهای درست در مبارزه می شود.
ما آرزو داریم این شرایط به جنگ خانمانسوز بدل نشود، ولی ما از وضعیت فعلی که دوستان و دشمنان خلق را مجبور به اتخاذ موضع کرده است خوشحالیم . باید این تضادها را تشدید کرد تا سره از ناسره تشخیص داده شود و همدستان امپریالیسم و صهیونیسم شناخته شوند. هم اکنون نقش روشنفکران خود فروخته و نقش ستون پنجم امپریالیسم و صهیونیسم در قالب پاره ای سازمانهای زنان و یا سازمانهای غیر دولتی و نظایر آنها برملا شده است.این خائنین با پنهان کردن خویش در پشت جنایات جمهوری اسلامی در پی ایجاد فاجعه ای به صد برابر بدتر در ایران هستند..."
۴۲۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۰
|
از : ضد انفعال
عنوان : لطفا نام خود را تصحیح کنید
لطفا نام خود را درست بنویسید: «جنبش شکست خوردگان». طرفداران شرمگین تجاوز نظامی به ایران.
تهمت «شکست نخوردگی» به منفعل و منفعلینی که در دل خود به این رسیده اند که بدون تجاوز نظامی آمریکا و اسراییل نمی توان آینده ای بدون این نظام متصور شد نمی چسبد.
مشکل شما با اصلاح طلبان از نوع مشکل انقلابیون با اصلاح طلبان نیست. از نوع مشکل سر خم گردگان در برابر امپریالیسم با عمده ترین بخش جنبش (چه اصلاح طلب و چه انقلابی) است که میانه ای با سر خم کردن در برابر متجاوزین ندارد. چه متجاوزین داخلی و چه متجاوزین خارجی.
۴۲۰۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : جنگ جهنم است
ژنرال ویلیام شرمن از فرماندهان جنگ های داخلی امریکا که در چندین جنگ
شرکت کرده بود سالها بعد در مراسم فارغ التحصیلی یکی از دانشکده های نظامی
امریکا چیزی گفت به این مضمون که شما نمیدانید جنگ یعنی چه. جنگ جهنم است.
۹ سال پس از شروع جنگ ، امریکا ظاهرا عراق را ترک میکند و کشوری ویران بجا
میگذارد. پس از همه کشتار های عراقی ها بدست امریکا وچندین برابر آن بدست
سنی و شیعه و عرب و کرد و ترکمن و ترک و غیره که حاصل قرنها جهالت و دفاع
از غرور ! مذهبی - زبانی - قومی بود امروز در بغداد نه تنها مصیبت آب و نان و برق
و بهداشت و دوا و دکتر وجود دارد بلکه محلات با دیوارهای سیمانی و سیم خار دار
از هم جدا و ترافیک مورچه ای باید از محله ای به محله دیگر از پاسگاه های بازرسی
عبور کند.
این جنگ به قیمت ۴۵۰۰ کشته و چند برابر آن زخمی و علیل و احتمالا سه تریلیون دلار برای امریکا تمام شده است. چون برای من حتی تجسم یک میلیون هم دشوار بلکه غیر ممکن است فکر میکنم اگر بنشینم و دلار ها را یک به یک تا یک میلیون بشمارم و این کار را سه میلیون بارخودم و اعقابم انجام دهیم حدود سه تریلیون دلار بدست میآید که پرداخت این بار به گرده شهروندان آمریکایی ست . حساب تلفات جانی عراقی ها از شمار بیرون است.
در عوض به گفته سفیر امریکا هدف که امنیت خاور میانه بود تامین شده و شرکت های نفتی با قرار دادهای طولانی و یک جانبه به منابع نفتی دست یافته اند. خامه روی کیک هم باز سازی کامل نیروهای هوایی و دریایی و زمینی عراق به دست کارخانه های اسلحه سازی آمریکاست. دیگر کارخانه های آمریکایی هم از این خان یغما بی نصیب نمی مانند.
اگر باور کنیم که مردم کشور کوچکی چون عراق در جلو گیری از حمله امپریالیسم ناتوان اند کمترین کار ممکن جلوگیری از کشتار خودی به دست خودی بود ولی با تخم تفرقه ای که پیشوایان و روسا و خانها و رهبران و روشنفکران و قلم بدستان و وطن پرستان ! خارج نشین که از اتاق های گرم خود از یکی به ضد دیگری جانب داری و فرمان صادر میکردند این امر غیر ممکن بود...
ولی شاید هم نبود.
http://en.wikiquote.org/wiki/William_Tecumseh_Sherman
http://www.aljazeera.com/indepth/features/۲۰۱۱/۱۲/۲۰۱۱۱۲۱۴۱۲۱۶۳۵۹۲۲۷۷.html
http://ipsnews.net/news.asp?idnews=۱۰۶۲۲۱
۴۲۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۰
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : عجب کارشناسانی پیدا می شوند.
من فکر کنم ایران جز محدود کشورهایی باشد که بسیار کارشناس دارد. همه هم از همه چیز اطلاع دارند. تمام کارشناسان نظامی امریکا و اسراییل را توی جیب خودشان می گذارند. بطور مثال کارشناسان نظامی آمریکا و اسراییل در همین ۳ ماهه گذشته با صدها مدرک و دلیل گفته اند که یک بمباران نظامی تاسیسات نظامی ایران چیزی نزدیک به غیر ممکن است. اسراییل اگر تلاش کند باید غافلگیرانه باشد. یک حمله غافلگیرانه را از چند ماه قبل داد نمی زنند. اما کارشناسان جنبش ملی اسلامی یعنی همانانی که میخواستند رژیم را اصلاح کنند با داستانهایی که به دایی جان ناپلیون شبیه است مدت ۱۵ سال است که اعلام می کنند که جنگ نزدیک است. اولا اگر جنگی بشود و خطر جنگی باشد، باید عامل ان یعنی رژیم جمهوری اسلامی را هدف قرار داد. باید به مردم گفت بدون رفتن و از بین بردن این رژیم خطر جنگ همواره روی سر مردم وجود دارد. مردم تجربه جنگ ۸ ساله را فراموش نکرده اند. اما عجبا که کارشناسان اصلاح طلبی این نکته بسیار کوچک را همیشه فراموش می کنند مطرح کنند. درعوض بایستی مردم را از جنگ بترسانند تا به قبول رژیم اصلاح شده راضی کنند. اولا خطر جنگ به مراتب کمتر از همان ۱۵ سال گذشته است. بدلیل ساده اینکه اگر ۱۵ سال پیش یک کلام از عدم توان آمریکا واسراییل سخنی گفته نمی شد، امروز تماما این موضوع مطرح می شود که این غلبه نظامی غیر ممکن است ( بدلیل نفوذ ایران در عراق، افغانستان، سوریه، لبنان و غزه). ثانیا رژیم هم بدرستی به این موضوع پی برده و روی همین مساله مانور میدهد تا هم به متحدینش در منطقه قدرت قلب بدهد و از طرف دیگر وسیله ای به اپوزیسیون خودی بدهد که مردم را از جنگ بترسانند تا به اصلاحات تن دهند. بنابراین بجای این نظرات کارشناسانه که اکثرا نیز در ارگانهای "ضد امپریالیست " غرب چاپ می شودو توسط روسیه و چین نیز به آن دامن زده می شود تا از قبل فروش سلاح و قراردادهای مختلف سودش را ببرند، به جمهوری اسلامی و سرنگونی ان اشاره کنید که عامل بروز این جنگ است. چیزی که در تحلیل این کارشناسان گرامی دیده نمی شود.
۴۲۰۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۰
|