کنگره ملی: «اتحاد» یا «همکاری» ایرانیان؟ - آرش سلیم

نظرات دیگران
  
    از : حافظه تاریخ

عنوان : تجمع آیت الله پهلوی ها «آلترناتیو» دیکتاتوری نیست.
‎گرامی یاد منوچهر احترامی داستان زیبایی برای کودکان نوشت که تداعی معانی ایجاد «اپوزیسیون» نوظهور مینماید‫ که دارای نشان از دو جریان ارتجاعی و مزدور منشی تاریخی دارد. ‬متن داستان در شکل کوتاه شده اش اینچنین است‫:‬
‎‫در دیار قورباقه ها مارهای بودند که قورباقه ها را میخوردند و قورباقه ها همگی غمگین و در ترس و لرز زندگی میکردند.‬قورباقه ها شکایت به لک لک ها نمودند و تقاضای کمک کردند‫.‬لک لک ها مارها را خورده و تار ومار نمودند‫.‬ قورباقه ها بسیار خوشحال و راضی ‎از این عمل شدند‫.‬ وقتی که خوردن مارها توسط لک لک ها بانتها رسید‫.‬ لک لک ها کرسنه شده و شروع بخوردن قورباقه ها نمودند‫.‬ قورباقه ها دچار اختلاف سخت دیدگاه استراتژیکی شدند‫.‬ عده ای از آنان براساس فرصت طلبی با لک لک ها کنار آمدند و آنها را در بلعیدن دیگر قورباقه ها آزاد گذاشتند و عده ای دیگر خواستار بازگشت مارها شدند‫.‬ و با التماس زیاد مارها برگشت نمودند‫.‬و باتفاق لک لک ها شروع بخوردن همه قورباقه ها نمودند‫.‬ یواش یواش قورباقه ها متوجه شدند که آنها زندگی میکنند که خورده بشوند‫.‬
‎تنها یک سوال حل نشدنی برای آنان بصورت مبهم ماند و آن اینست که نمیدانند توسط دوستان خورده میشوند و یا دشمنانشان‫.‬

توضیح ‫(‬ دیار ‫: ایران، قورباقه ها : مردم، مارها : حکومت پهلوی، لک لک ها : حکومت آخوندها، اتحاد لک لک ها با مارها: «آیت الله پهلوی» های شرکت کننده در کنفرانس بنیاد پالمه ۲۰۱۲)‬
۴٣۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۰       

    از : نوآموز دمکراسی

عنوان : تمرین دمکراسی تا دوران قرار. پاسخ به آقای الف
من پیشنهاد سلیم - که برای اولین بار مطلبی از ایشان میخوانم را نه بهترین میدانم و نه بدترین بلکه پیشنهادی معقول که به اندازه پیشنهادات معقول دیگر قابل اندیشیدن و توجه است. بنابر این نیازی نیست که کسی این نوشته را برای من خواننده ترجمه یا ساده یا تلخیص کند. آیا این به این معنی نیست که شما خود را فهیم تر و تیزهوش تر از دیگران میدانید؟ از شما چه پنهان که من بیسواد از مقاله بلندبالای سلیم بیشتر فهمیدم تا خلاصه ساده شده جنابعالی که جز پرخاش و شعار چیزی نداشت. کاش وقت ارزشتمندتان را صرف بررسی ونه خلاصه کنی مطلب میکردید و توضیح میدادید که چرا آنچه که تا کنون تجربه شده به جایی نرسیده است و چرا نباید در پی طرحهای جدیدی بود؟ و مهمتر اینکه پیشنهاد شما چیست؟ و اما پیشنهاد من: در هیچ بحثی نقش صدا خفه کن را بعهده نگیرید بلکه موضوع را از دید خود بشکافید و قضاوت را به عهده خواننده و شنونده بگذارید.
۴٣٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۰       

    از : بهروز الف

عنوان : ارائه این مقاله بزبان ساده
نبمدانم چرا بسیاری از ایرانیان بجای ارائه نظر خود کلی جاشیه میروند و اسمان و ریسمان میبافند؟ اگر صداقت و درست گویی در نظر هست و از آنجاییکه در این سایت رک و راست حرف خود را زدن، با زندان و شکنجه همراه نیست، چرا نویسنده گان مقالات حرف های خودشان را روراست مطرح نمیکنند؟ بگذارید مقاله اقای ارش سلیم را بصورت روراست دوباره نویسی کنم تا این مقاله بزبان ساده ارائه شود:
یک راه برای مردم ایران باقی نمانده و آن هم چیزی نیست جز "تغییر" رژیم ("تغییر" به زبان فارسی همان اصلاح هست اگر که منظور تغییر در جهت مثبت نباشد) پس باید همراه با "اصلاح طلبان" رژیم (یعنی همان خط امامی های سابق که در شکنجه و کشتار مردم آزاده حداقل ۲۰ سال شرکت داشتند و هنوز که هنوز هست از اعمال وحشیانه خود در راه سرسپرده گی به امام راحل، پشیمان نیستند و از کشتار دسته جمعی زندانیان در سالهای ۶۰ دفاع میکنند و حالا در رکاب همانهاییکه رژیم اسلامی را بقدرت رسانند در راه "دمکراسی" ایران قدم برمیدارند و "چهره" عوض کرده اند و بزبان اسلامی"تقییه" میکنند) در راه "تغییر" (اصلاح - با خجالت) قدم بردارند. نیروهای کمونیست هم که طبق مفاد "حقوق بشر" (حقوق ارائه شده توسط سرمایه داری جهانی) را قبول ندارند چون همانند آمار اسلامی سال ۵۷ جز یک درصدی ها هستند، بیایند و لج بازی را کنار بگذارند تا در جامعه "دمکراسی" ای اینان میخواهند بر سر کار بیاورند آزادانه اقتصاد کمونیستی را تبلیغ کنند (البته "دمکراسی" مورد نظر همانی است که مثلا در آمریکا با جنبش "اشغال وال استریت" کرده اند و توسط اوباما - "تروریست" خوانده شدند). البته از دید ایشان کمونیست ها انسان های کم هوشی هستند و شعار خمینی (امام اصلاح طلبان)قبل از رسیدن بقدرت که میگفت حتی مارکسیست ها هم آزادند را فراموش کرده اند
این هست لپ کلام اقای سلیم که هیج عقل سلیمی آن را نمیپذیرد
۴٣٣۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۰