از : دوستدار حافظ شیراز
عنوان : سیامند عزیز، «جای آن است ...» است
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرو مگذارش
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش
۴۴۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۰
|
از : سیامند
عنوان : بیچاره فدایی و این جنبش
من نه بحثی اثباتی و نه در نفی گفتار آقای سیامک فرید دارم. ایشان نظرات خویش را در رابطه با دعوت از آقای مزروعی اعلام کرده اند و شماری دیگر از دوستان، موافق و مخالف نظرات خود را. تنها چیزی که موجب شگفتی است، لحن پر تبختر و حقیرنگر آقای سیامک فرید در این نوشته است، آن هم خطاب به شخصی که شاید تا همین چندی قبل از رفقا و مبارزین همین جنبش بوده است. که به قول قدیمی ها، در صف «دشمنان طبقاتی» جا نگرفته و با سیاست راهبردی سازمانی که آقای فرید عضویت در شورای مرکزی آن را به عهده دارد، به مخالفت برخاسته.
بی اختیار به یاد نوارهای گفتگوی فدایی شهید حمید اشرف با تقی شهرام افتادم. همه ی متانت و لحن گرم و صمیمیِ حمید اشرف به یادم آمد، که با رفیقان خود، به رغم اختلاف دیدگاه (آن هم در آن شرایط پلیسی و زندگی در خانه ی تیمی) چگونه و با چه لحنی هم کلام می شد. چگونه استدلال می کرد، چه ادبیاتی در گفتار و رفتار خود به کار می برد و ...
آیا واقعا یدک کشیدن نام «فدایی» و در کنار آن نوشتن «عضو شورای مرکزی» همه ی سنت فدایی را منتقل می کند ؟ تا آنجایی که من می دانم در جمع سازمان اکثریت کم نیستند کسانی که فرای داشتنِ نام فدایی، ریشه در سنت فدایی نیز دارند، که تفاوت «رفیق» و «متحد سیاسی» را می دانند، که می دانند سیاهکل «امامزاده» نیست و بسیاری نکات دیگر. چرا که ریشه در سنت فدایی دارند.
در آخر شعری قدیمی به یادم می آید :
جای آن دارد که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش !
۴۴۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۰
|
از : siamak farid
عنوان : پوزش از دیر کرد در پاسخ
در اینجا با دو نظر مواجه هستیم. نظری که ۱۹ بهمن ۴۹ را همه فلسفه هستی فدائیان می داند و مایل است که هر ساله به ستایش مبارزه مسلحانه بنشیند و یک نظر که حرکت بهمن ۴۹ را آغاز و تولد جنبش فدائی می داند. سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت هر سال با زحمات بسیار تولد سازمان را که بخشی از جنبش فدائی است در این روز گرامی می دارد و هدفش از برگزاری این جشن ستایش مبارزه مسلحانه نیست. باید تاکید کنم که با ارج نهادن به مبارزه رفقایمان در مبارزه بر علیه دیکتاتوری برای سنجش این حرکت باید با مترهای همان زمان به این حرکت نگریسته شود و بدون فرو بردن آن در هاله ای از تقدس به این حرکت فداکارانه که در اوج دیکتاتوری صورت گرفت به عنوان آغاز یک جنبش عدالتخواه نگریسته شود.
۴۴۱۵۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : بهروز الف
عنوان : وقتی منطقی در کار نیست
اقای اصلانی مطلبی نوشتند و سایت اخبار روز هم بنا بر سیاست اش چاپ کرد برای نشان دادن برخورد آرا. اما، گویا این کار اخبار روز بمذاق هم سازمانی های مسئولین این سایت اصلا خوش نیامد و اسلام گونه (مسلح به شمشیر ذوالفقار نشانشان) فرهنگ جهل را به عرضه واداشتند . از آنجاییکه در اسلام و اصولا دین و مذهب، منطق نه جایگاهی دارد و نه کاربردی، هرچه هست فحاشی است و تهدید و قلدری. مخالفین اقای اصلانی که غرق در خرافات اسلام هستند، آنگونه که هستند، عمل کردند و چون منطقی در کارشان نیست، فحاشی، توهین، بی حرمتی مجض خود را نشان دادند که این خود برای کسانی که هنوز به این جماعت توهم دارد، آگاه کنند هست.
با خواندن نوشته فرید و همفکران نظر دهنده، قلب و اندیشه رفت سراغ مسئولین اخبار روز که به چه کسانی هم سازمان هستند و چه میکشند از اینهمه بی خردی. امیدوارم که نوشته فرید و همفکران مسئولین اخبار روز را در ادامه کارشان در ترویج عقاید، دلسرد نکند.
۴۴۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : resa binam
عنوان : سرنوشتی بسیار بهتر از حال چپ
پاسخهایی چند در سطور پایین خود بیانگر قدم سترگیست که فداییان در اجتماع کنونی ایرانیان در آن سالگرد برداشته اند و به این باید آفرین گفت و آفرین به سیامک فرید که دل به دریا زده و چنین جوابی را طرح کرده است!آن سیاستی که سی و دو سال پیش پی پرولتاریا را پیدا نکرده انقلاب کارگری را در کوره پزخانهها گرفته بود همچنان در پی آن گمشده روان است و مردد از انجام هر کاری یا عملی مترصد فرصتی است که خودی را نشان دهد و خمّ این یا آن را بگیرد!هیهأت اگر این جماعت زور جمع و جور کردن پیش کش،رغبت انجام یادوارهای به ادعای خود "سیاهکلی"میداشتند انسان را آزار نمیداد چنین گیر دادن هایی!! دریغ و درد که دست غدار ساواک جهنمی یلانی چون سیاهکلیان را و بخصوص جزنیها را ربود،هر چند به پیش بینی شخص جزنی همانی انتظار میرفت که در ۵۷ شد،ولی من باور دارم با بودن آنان سرنوشتی بسیار بهتر از حال چپ را انتظار میکشید!
۴۴۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : پویان ارس
عنوان : رهبران رهبران ما را ادب کنید!!!!
جناب اقای سیامک فرید
عضو محترم شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)
از فردی دمکرات و دارای چنین مسئولیتهایی خطیری در سازمانی به این عظمت بعید است نقد کنندگانش را با الفاظ تلویحی دروغگو و سفسطه گر و کودکانه و نظایر ان بنوازد. ظاهرا این نوع برخورد مربوط به غیر دمکراتها میشود نه فرد مدرن و به روزی مثل شما.
فردا روزی که شما با سیاستمداری و ائتلاف با نیروهای قدرتمند!!! وارد حکومت شدید هم قرار است منتقدان را اینگونه ادب کنید؟
....
.....
.......
۴۴۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : فریبرز عظیمی
عنوان : میزگردهای سیاسی در رابطه با تاریخ سازمان نیستند و بیشتر به مسائل روز سیاست می پردازند.
با سلام
من هر دو مقاله آقایان مهدی اصلانی و سیامک فرید را خواندم. توضیح اغلب یاداشت گذارن محترم از نظر من ربط چندانی به موضوع ندارد. در جشن سالگرد جنبش فدائی، تشکیلات سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در منطقه غرب آلمان در اسن جشنی را برگزار کرده است. معمولاً در اینگونه جشن ها بخش اول برنامه به تاریخ جنبش فدائی و پیام سازمان به مناسبت این روز می پردازد. در بخش بعدی معمولاً برنامه ای سیاسی تحت عنوان میز گرد گذاشته می شود. در اغلب موارد این میزگردها در رابطه با تاریخ سازمان نیستند و بیشتر به مسائل روز سیاست می پردازند. معمولاً در این برنامه ها از نحله های سیاسی مختلف دعوت بعمل می آید که بسیاری از آنها دارای گذشته فدائی نمی باشند. به عنوان مثال می توان از آقایان علی راسخ از جبهه ملی اروپا، یا داریوش مجلسی، یا حبیب برزین، مهران براتی یا از حزب دمکرات کردستان ایران، محمد مصری از کومله و غیره نام برد که در این نوع میزگردها شرکت داشته اند. این بار هم بنا به تصمیم تشکیلات منطقه غرب آلمان سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت، علاوه بر آقای بهروز خلیق از دو مهمان دیگر (آقایان برزین و مزورعی) هم دعوت بعمل آمده بود که در میز گرد مربوطه شرکت کنند. همواره تا آنجا که من دیدم دعوت از مهمانان برای ایجاد گفتگو و طرح نظرات سیاسی آنها می باشد. در واقع سال هاست که سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) طرفدار و خواهان گفتگوی فعال و رو در رو با طیف های مختلف سیاسی کشور است. انجام گفتگو میان احزاب سیاسی کشور و استقبال از هر پیشنهاد گفتگوی علنی با رقبای سیاسی سازمان فدائیان خلق اکثریت، مشخصاً سیاست مشخص و فکر شده ایست که بیش از ۲۰ سال است که سازمان اکثریت آنرا پیش می برد. تاکنون این گفتگوها توانسته به شناخت بهتر طرفین از اهداف و مقاصد و روش های مبارزاتی یکدیگر کمک کند. هدف چنین سیاستی شکستن دیوار بی اعتمادی بین نیروهای جنبش اعتراضی در داخل و خارج از کشور می باشد تا بلکه از این طریق فضای مساعد برای همسوئی و همکاری بین جریانات مختلف هر چه بیشتر فراهم شود. در اصل گفتگو و همکاری بین نیروهای جنبش اعتراضی توان و ظرفیت جنبش اعتراضی را در داخل و خارج از کشور افزایش می دهد. سازمان فدائیان اکثریت رسماً و علناً براهمیت و ضرورت گفتگو بین نیروهای سیاسی و از بسط همسوئی و همکاری بین نیروهای جنبش اعتراضی که بر مطالبات مشترک پای می فشارند، حمایت می کند و پیگیرانه این سیاست را فعالانه پیش می برد.
پس آقایان و خانم های محترم توجه دارند که این سیاستی جدیدی نیست که اکثریتی ها اتخاذ کرده اند. اما در اینجا اینرا هم متذکر شوم گفتگو و دعوت از یک یا چند شخصیت سیاسی به معنای مخالف یا موافق بودن با نظرات آنها نمی باشد. اما قدم اول در این نوع میزگردها گفتگو ، تبادل نظر و نیز تحمل نظرات یکدیگر است.
اینکه آقا یا خانمی نسبت به دعوت از آقای مزورعی در جشن فدائیان معترض است خب قابل احترام است و باید نسبت به اعتراض آنها توجه نشان داد. در این مورد می شود به نوشته محترمانه ۲۴ نفر از ایرانیان با عنوان "در اعتراض به فدائیان خلق (اکثریت): آقایان! به راستی در کجای جهان ایستاده اید؟" توجه داد. خب نوشته این ۲۴ ایرانی معترض را با نوشته آقای اصلانی مقایسه کنیم؟ دو زبان مختلف را در آن می بینیم. از نظر من با ۲۴ امضاکننده محترم می بایست وارد گفتگو شد و به اعتراضشان پاسخ داد. اما در رابطه با نظر آقای اصلانی چون با زبان گفتگو نخواسته بحث یا سوال خود را پیش برد مناسب است که در حد خواندن مطلب ایشان بعنوان یک مخالف سیاسی باقی ماند و محترمانه از مطلب ایشان گذشت. خب آسمان که بزمین نمی آید عده ای هم چون آقای اصلانی دنیا را با این نگاه می بینند و برای طرح نظر خود از ادبیاتی استفاده می کنند که فضای گفتگو و تبادل نظر را می بندد. و از نظر من نباید وارد بازی این نوع مخالفت خوانی آقای اصلانی شد!
به علاوه همه ما می دانیم که کشورمان از نحله های مختلفی تشکیل شده است. ما می توانیم با یک طیف موافق یا مخالف باشیم. این حق ما می باشد. اما در ایران امروز و فردا ما نمی توانیم اگر چنانچه دمکرات و آزادیخواه باشیم، موجب حذف دیگرانی که چون ما نیستند شویم. جمهوری اسلامی ظرف ۳۳ سال گذشته همواره این کار را بخوبی و با پیگیری انجام داده است. زبان ما با منتقعد سیاسی می بایست از طریق گفتگو و فقط گفتگو پیش رود. از نظر من در میان نحله های مختلف اپوزیسیون می شود حداقل هایی را پیدا کرد که بشود بر اساس آن کار مشترک انجام داد. این امر نیکوست و در ایران، جمهوری اسلامی آنرا بسیار پرهزینه برای فعالین سیاسی، اجتماعی و مدنی کرده است. اما با وجود این، تحمل یکدیگر و احترام به دگر اندیشان و نیز همکاری مشترک بر اساس حداقل ها روزبروز در میان نحله های مختلف کشور آرام ارام پیش می رود و این فضا شاید موجب خشنودی برخی نشود.
با احترام
۴۴۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : نظر
عنوان : تفاوت ها زیاد است
اول از همه من با نظرات آقای اصلانی کاملا موافق هستم و دعوت از یکی از نمایندگان سابق رژیم ولایت فقیه بسیار نابجا و غیر اخلاقی می باشد. آقای فرید که در اروپا ساکن می باشند شاید به خوبی آگاه باشند که افراد وابسته به دولت های فاشیستی هیتلر و موسلینی بعد از جنگ از تمام حقوق سیاسی خود محروم شدند و بسیاری از آنها در دادگاه ها محاکمه و مجازات شدند. در کشور آلمان که تعداد زیادی از اعضای هم سازمانی آقای فرید زندگی می کند حزب Nazi ممنوع می باشد و دولت های آلمان موظف به تعقیب قانونی فعالین این حزب می باشد. مزروعی دست کمی از امثال حزب فاشیست هیتلری ندارد و چه بسا باید فعالین سیاسی در اروپا علیه او که زمانی از نمایندگان رژیم بود به دادگاه های حقوق بشر شکایت کنند نه اینکه با او دیالوگ داشته باشند و او را به ضیافت های خود دعوت کنند. بهرحال عمل زشت اعضای سازمان اکثریت با هیچ ملاک دمکراتی قابل توجیه نیست و این کار مطمنا صدمات بیشتری به اعبتار این سازمان سیاسی زده و خواهد زد. نکته ای که باید فراموش نشود این است که با مجرمین قانونی نمی توان دیالوگ کرد و در مورد رجبعلی مزروعی می دانیم که او عضو یکی از مخوف ترین باندهای امنینی به نام مجاهدین انقلاب اسلامی بود که نقش آشکاری در اذیت و آزار و شکنجه و اعدام صدها فعال سیاسی ایرانی داشت و او بعنوان عضوی از آن تشگیلات تبهکار باید در دادگاه قانونی پاسخو باشد. با مجرمین خطرناکی مانند او نباید وارد گفتگو شد مگر اینکه برای محاکمه او و همپالگی هایش بود.
باعث تاسف است که همفکران آقای فرید به عمل زشت خود آگاه نیستند و هنوز لجوجانه از این رفتار غیر اخلاقی دفاع می کنند و به امثال آقای اصلانی توهین می کنند. البته شخصا معتقد هستم که سازمان اکثریت به اندازه ای از ارزشهای اخلاقی فاصله گرفته است که بعید است تحول مثبتی را در آن شاهد باشیم. سقوط آزاد این سازمان سالها پیش با حمایت از رژیم شروع شد و هنوز ادامه دارد.
۴۴۱۰۶ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : داریوش مرادی
عنوان : نه به مهدی اصلانی عزیز ، نه به سیامک فرید گرامی
با سلام به هر دو نازنین مهدی اصلانی و سیامک فرید
از نظر من این شیوه بحث و جدل از هر دو سو سازنده نیست،نه سیاهکل حماسه بود و نه قابل مقایسه با صحرای کربلا ، شاید بهتر می بود که رفقای غرب آلمان ( اسن ) در برزگداشت سیاهکل از آقای مزروعی و افرادی از دست دعوت نمی کردند و اگر قرار بر برگزاری کنفرانس و ..،هرچیز دیگری بود بهترآن بود در فرم و شکل دیگری برگزار می شد . از طرفی اغراق و بزرگنمایی از هردو نازنین و پروکاتیو سخن گفتن و قلم را به خشم و ... آلودند هم کمکی به برخورد سالم و سازنده از هر دو سو نمی کند .
۴۴۰۹۷ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : Hadi Shahab
عنوان : فداییان خلق بین سالهای ۴۹ تا ۵۷ با این "نه" گفتن به قدرت برای خود اعتباری در نزد مردم پیدا کردن..
آقای سیامک فرید،
مهدی اصلانی در آغاز مقاله خود نوشته:
".. سال پس از آن رُخداد تاریخی، ترجمانِ مفهومِ زنده گی حماسهسازانِ سیاهکل را شاید بتوان در "نه" گفتن به قدرت پیدا کرد. یکی نه که مرگ، عقوبت داشت. قدرتستیزانی که در دورانِ بیعملی و رخوتِ سیاسی حاکم بر شرایط آن روزگاران مقابلِ زور سر خم نکرده و شجاعت را وسیلهی بیان آرزو کردند. هم از این رو است که رُخداد سیاهکل را حماسه میخوانیم. قهرمانان "حماسه ی سیاهکل" با حذفِ خود، به انکارِ همنوایی با قدرت برآمدند. آنان دلبستهگان اردوی نیکی بودند که در راه رسیدن به اندیشهی آرمانیشان رسمِ خویشکاری به جا آورده و بر خاک بوسه زدند. آئینی که ماندهگاری فدایی در آن متبلور است. حذفِ خود به بهای عدم کرنش مقابلِ زور. ..."
فداییان خلق بین سالهای ۴۹ تا ۵۷ با این "نه" گفتن به قدرت برای خود اعتباری در نزد مردم پیدا کردند که هنوز سازمان فداییان خلق (اکثریت)بواسطه آن اعتبار سیاست بازی میکند.
آقای سیامک فرید مطمئن باشید ما و مردمی مثل ما از این که کسانی مثل شما حرکت حماسهسازانِ سیاهکل را با صحرای کربلا مقایسه کنند نه برآشفته میشویم و نه اینکه آن حماسهسازانِ سیاهکل را با شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) اشتباهی میگیریم.
آن حماسه سازانِ طول عمر یک چریک را ۶ ماه قلمداد میکردند حال اینکه طول عمرشما و دوست گرامیتان فرخ نگهدار به میمنت روابط خوب با دادستانی کثیف انقلاب اسلامی و اسدالله لاجوردی آنقدر زیاد شد که خود را چند وقت پیش بازنشست کرد.
حماسهسازانِ سیاهکل برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی خود را فدا کردند. شما و دوستان هم مسلکتا ن فقط نام سازمان آن حماسهسازانِ را دزدیده اید.
زنده باد یاد حماسهسازانِ سیاهکل
سرنگون باد جمهوری کثیف اسلامی
۴۴۰۹۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : ش. ح.
عنوان : منتظر جواب سوال آقای اصلانی هستم!
این مقاله را دو باره بخوانید. سعی کنید یک استدلال، یک جمله، یک کلمه، در آن که پاسخی مستدل به نوشته ی آقای اصلانی باشد، پیدا کنید. البته پیدا نخواهید کرد. لب کلام آقای اصلانی در همان تیتر مقاله اش خلاصه میشود: "رجبعلی مزروعی را با سیاهکل چه کار؟" نوشته ی آقای فرید به جای اینکه جواب این پرسش را بدهد، فقط فحاشی است و بس، آنهم از کسی که اینهمه دم از متمدن شدن و آزاد اندیشی میزند. نوشته ایشان مرا بیاد حملات هیستریک حزب توده در سالهای بعد از انقلاب به مخالفانش انداخت.
مشکل آقای فرید در پاسخ گویی به نوشته اصلانی در این است که جوابی برای سوال اصلانی ندارند. چرا که واقعا هیچ ارتباطی، تاریخی، فلسفی، فرهنگی، سیاسی، مبارزاتی، بین ایشان و سیاهکل، نیست. مگر اینکه وابستگی به نظامی که همه مدعییان نام فدایی را از دم تیغ گذارند، را ارتباط بنامیم!
البته نویسنده در همان جمله اول دلیل اصلی دعوت از آقای مزروعی را، ناخواسته، لو داده است وقتی که ایشان میفرمایند: "از دستاوردهای بزرگ جنبش سبز، یکی هم تغییر معادلات سیاسی در ایران است." اتفاقا تمام صحبت اصلانی هم همین بود که دعوت از مزروعی ربطی به سیاهکل ندارد. هدف پیشبرد خط مشی امروز سازمان اکثریت است، و سو استفاده از نام سیاهکل در راستای پیشبرد سیاست امروزی سازمان اکثریت است و بس.
با احترام.
ش. ح.
۴۴۰٨۶ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : الف.د
عنوان : بازنگری
حتا از یک حزب سوسیال دموکرات مسیحی هم انتظار چنین حرکتی نیست. به نظر اینجانب مسئله درستی یا نادرستی عمل اینان نیست،(میزان پاسخگویی یک حزب بسته به وجود روندهای دموکراتیک در درون آن است)بلکه سوءتفاهم مخاطبان است در تشخیص جایگاه این حزب و در نتیجه سیاست هایش. طبیعی است که این سیاست ها را نباید در ردیف سیاست های سوسیالیسم یا کمونیسم انقلابی قرار داد. مگر از احزاب سوسیال دموکرات کشورهای دیگر چه انتظاری است؟
۴۴۰٨۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : نظر
عنوان : کودکانه
من هم مقاله آقای اصلانی را خواندم و هم این نوشته کینه توزانه را که کودکانه و عقده ای بود. باید به این عضو شورای مرکزی اکثریت گفت که بهتر است به جای توهین به آقای اصلانی که او صحرای کربلا را با جنگلهای سیاهکل اشتباه گرفته توضیح می داد که دعوت از یک نماینده سابق رژیم به مراسمی در یادبود سیاهگل چه کمکی به جنبش مردم ایران می کند. مگر این نماینده سابق مجلس رژیم مانند بقیه برادران و خواهران خط امامی شان نمی خواهند ایران را به دوران طلائی امام راحلشان برگردانند و مگر همین برادران و خواهران خط امامی او نبودند که در کشتار هزاران ایرانی مجرم هستند. حجاریان آدمکش را یکی از برادران حزب اللهی خودش در دعوایی گرگها زد و تقصیر آن را حالا گردن اصلانی می اندازی؟!
۴۴۰۷۷ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : کاوه بنائی
عنوان : نه" سیاهکل امامزاده" است نه شما می توانید متولی و ولی امر اعضا اکثریت باشید آقای سیامک فرید
پاسخ نوشته شما مخاطب دیگری ست که باید خود بنویسند.
اما از این که پای نوشته امضاء عضو شورای مرکزی فدائیان اکثریت را قید نموده اید,و سیاهکل را امامزاده نامیده اید, شما اقای سیامک فرید نه متولی سیاهکل هستید . نه می توانید ولی امر دیگر اعضا باشید! از چه کسانی می نویسید که باقی مانده اند و دیگر بر آن اعتقاد نیستند! کدام اعتقاد؟ از آقای طاهری پور که کفش ولیعهد را واکس زده تحویلش نگرفته و الان کجاست؟ یا از آقای نگهدار که به ولایت فقیه آقای خامنه ای تظلم نامه می نویسد و عملکرد سیاهچاله دهه ۶۰ را در کارنامه با هم فکرانشان دارند و الان کجا هستند؟ اری برای راس هرم دنبال شریک جرم در بین اعضاء می گردید؟ جان باختگان غنوده در خاوران محصول همان دیدکاه است و حتما پس از چند سال عضویت شما با چند رای در شورای موقت ۲ ساله در خارج کشور تبدیل به امام زاده ـ نه ـ "تکیه خاوران"می گردد!!
از جان اعضا و هواداران دیگر چه می خواهید؟همه آرمیده های خاوران با بدن های شکنجه شده به دار آویخته شدند. شما آن زمان کجا بودید و چه کسانی که امروز سند زنده هستند نگذاشتند صدای اعتراض شان را بشنوند؟
لطفا بیشتر توضیح دهید از تاریخ و در کجا چه آموخته اید؟ تغییر شما را به شما تبریک می گویم.
۴۴۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : شیروان دامغانی
عنوان : اشتباه می کنید!
یاسمین ک عزیز. اتفاقا برعکس این سازمان اکثریت است که بد جوری به خال رگ سکتاریسم بیماری کودکی چپ گرایی بعضیها زده. زبان بی نزاکت آقای اصلانی خود بخوبی گویای این امر است.
۴۴۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : ناظر
عنوان : روضه خوانی و امامزاده کجای نقد قرار میگیرد؟
آقای فرید، لحن تند و تیز شما هیچ نشانی از انتقاد سازنده ندارد. روضه خوانی و امامزاده کجای نقد قرار میگیرد؟ با عصبانیت قلم بدست گرفتهای و میخواهی یکجا حسابت را با اصلانی تسویه کنی. موضع اصلانی را باید نقد نکرد ولی نه اینگونه که شما شمشیر از نیام کشیدهای. فراموش نکنید بعد از نزدیک ۷۰ سال از خاتمه جنگ جهانی، هنوز نیروهای رده پایین ارتش هیتلر به دادگاه کشبده میشوند. مجاهدین انقلاب سابقه روشنی ندارند. در اوایل دهه۶۰ ، اطلاعات سپاه عمدتا در اختیار این گروه بود. در عملیات اطلاعاتی و سرکوب تمامی گروههای سیاسی مخالف رژیم شرکت فعال داشتند. در مورد گفتگو با مجاهدین انقلاب، اگر کمکی به مبارزه مردم باشد و عملکرد دهه ۶۰ را توجیه نکنند، مفید خواهد بود. در غیر اینصورت، شرکت مزروعی در مراسم اکثریت، هیچ فایدهای نخواهد داشت.
۴۴۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : جواد جوادی
عنوان : ابزاری کردن کشته شدگان
برخی مقاله منتشر می کنند تا نظر؛ نقد و سیاستی را مطرح کنند. برخی حرفی برای گفتن ندارند اما قهرمانان ؛ کشته شدگان؛ زندانیان و شکنجه شدگان را به ابزار مطرح کردن خود و دشنام دادن به دیگران بدل می کنند.
برای کسانی که فکر و نظر و کارنامه ای ندارند اما از شخصیت های کشته شده جنبش با فرهنگ مذهبی قدیس می سازند و با فرهنگ مذهبی برای انان مرثیه سراپی می کنند و روضه می خوانند چه صفتی می توان به کار برد
ناانسانی بودن استبداد و سرکوب باید در حافظه تاریخی ما ثبت شود اما کسانی که سابقه سیاسی آن ها فقط به زندانی شدن محدود است و حرفی برای گفتن و هویت سیاسی متمایزی ندارند بهتر است به جای ذکر مصیبت و روضه خواندن برای کشته شدگان بکوشند تا به هویت فکری و سیاسی دست یابند.
در این مورد تفاوتی بین اکثریت و اقلیت و رادیکال و غیر رادیکال نیست. بحث جدی سیاسی را روزی باید از روضه خوانی و مرثیه سراپی و قهرمان سازی از کشته شدگان جدا کرد و به جای دشنام و روضه استدالال و سواد و منطق به کار برد.
۴۴۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : mehran Ahmadi
عنوان : آفرین
آفرین بر نویسنده. به نظر من به نکات خوبی اشاره کردهاند. جایگاه امثال آقای اصلانی همان جایگاهی است که وی را به مسلخ فرستاد و باز آن جایگاهی خواهد بود که خود در آن دیگران را به مسلخ خواهد فرستاد. موفق باشید
۴۴۰۶٣ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : نامی شاکری
عنوان : نظام چند صدایی در راه است !
من هم تعجب کردم از این ایمان مذهبی به "امامزاده سیاهکل" در قلمرو چپ ! تردید ندارم که بسیاری از رفقای فدا شده ی فدائیان اگر بودند، ازحضورآقای مزروعی (ودیگرانی) در آن مراسم شادمان می شدند! مگر نه که گفتمان آزادی و عدالت "فدایی" تا آنسوی جریان های رقیب و حریف گسترش یافته و آن جبهه ی متحد نیروهای ترقیخواه عملا در حال شکل گیری ست ؟ به بهایی سنگین : از خون فدائیان سیاهکل تا خون سهراب در میدان آزادی! بی گمان روزهای "دیگر"ی پیش روست . وقتی آقای پورمندی "گفت و گو" یی ای در شبکه ی رسا را اجرا می کند که بهروز خلیق و دوستانی در آن سطح میهمان آنند، یا در گرامی داشت سیاهکل ، آقای مزروعی از استبداد دینی برآمده از انقلاب اسلامی سخن می گوید، چشمانی در این سو باور می کنند که آن نظام چندصدایی آلترناتیو آرام آرام دارد شکل می گیرد. به آزمون و خطایی کمتر، در تجاربی مشترک از این نوع !
۴۴۰۶۱ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : یاسمین ک
عنوان : چند نکته برای تفکر
گویا آقای مهدی اصلانی بد جوری بخال زده و بقولی آب در خانه مورچه گان روانه کرده. چند نکته را برای آنانکی نوشته آقای اصلانی و مخالفین او را دنبال میکنند مینویسم تا شاید تلنگری باشد برای اندیشیدن و تفکر
۱. به نظر میامد که با شروع دستگیری و سپس اعدام آندسته از اعضای حزب توده و اکثریت که در نهان انسان های راستکاری بودند، دفاع از خط امام پایان پذیرفته. ولی نوشته مخالفین آقای اصلانی نشان دادند که دفاع از خط امام تا انقلاب مهدی همچنان ادامه دارد. آیا این سرسختی از امام راحل و اسلام ناب محمدی نشان از تا بن مسلمان بودن "چپ" های سابق دارد یا بقول رژیم شاه اینان از "مارکسیست" های اسلامی بودند و تنها چون چپ بودن در اواخر سالهای ۴۰ و اوائل ۵۰ با ارج همراه بود، اینان ادعای "چپ" بودن را داشتند؟
۲. آیا این دسته از رهروان اسلام راستین که با آمدن به اروپا و آمریکا بقولی شاملو "جغ" (یکهو) دمکرات شدند هیچ به تاریخ اروپا بعد از جنگ جهانی دوم نگاه کرده اند که فاشیست ها و نازی ها را ممنوع فعالیت کردند و رهبران و عاملان آنها را محاکمه و مجازات (برای مصون ماندن جامعه بشری از ضد بشران)؟؟ مطمئن هستم که خط امامیان به این مسائل آگاهی دهنده ارزشی قائل نیستند و چه بسا خواندن و نوشتن به زبان کشور مقیم را ندارند تا آگاه شوند. شاید هم جان سختی اشان در هضم شدنشان به اسلام راستین هست و بس. چرا که اگر از تاریخ این جوامع آگاهی داشتند و به انسان و جامعه انسانی باور داشتند، به نیکی میدانستند که جای مزروعی و دیگر ماموران امنیتی و چماقداران امام در تشکل فاشیستی مجاهدین انقلاب اسلامی در دادگاه های رسیدگی به جنابات آنان و دوری از جامعه بشری هست نه آلوده کردن بزرگداشت سیاهکل (حضور جانیان ضد بشر در بزرگداشت دشمنان سرسخت جانیان)
۳. به راستی کسانی همچون آقای سیامک فرید (که میخواهند از قبل نام سیاهکل برای خود نامی دست و پا کنند) چرا از نام بردن واقعی شرکت کننده گان سیاهکل واهمه دارند؟ ابتدا آنکه نه نام فدایی یا جنبش فدایی، بل سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بعد از حماسه سیاهکل بوجود آمد و در تاریخ ایران با "جنبش فدایی" روبراه نیستم این یک نام جعلی کامل هست برای آلوده کردن مبارزه ای که با حکاسه سیاهکل شروع شد. ضمنن بوجود آورنده گان سیاهکل نه به مبارزه مسالمت آمیز این آقایان و خانم باور داشتند و نه دست در دست فاشیست ها و ضد بشران گذاشتن.
امیدوارم که این نظر حذف نشود و موافقان و مخالفان جوابگو شوند (انگونه که سایت اخبار روز خواهان آن هست-برای آگاه شدن صرف)
۴۴۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۰
|