آقای مهدی اصلانی صحرای کربلا را با جنگلهای سیاهکل اشتباه گرفته است
سیامک فرید
•
از دستاوردهای بزرگ جنبش سبز، یکی هم تغییر معادلات سیاسی در ایران است. این که یک اصلاح طلب دعوت یک سازمان چپ در خارج از کشور را می پذیرد و در همایشی که بخاطر چهل و یکمین سال تولد جنبش فدائی برگزار شده، شرکت می جوید، به خودی خود حادثه نادری ست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۷ اسفند ۱٣۹۰ -
۲۶ فوريه ۲۰۱۲
از دستاوردهای بزرگ جنبش سبز، یکی هم تغییر معادلات سیاسی در ایران است. این که یک اصلاح طلب دعوت یک سازمان چپ در خارج از کشور را می پذیرد و در همایشی که بخاطر چهل و یکمین سال تولد جنبش فدائی برگزار شده، شرکت می جوید، به خودی خود حادثه نادری ست. حادثه ای که همه را خوش نیامد و برخی از چپ و برخی از راست به آن تاختند. البته مخالفت و نقد کار پسندیده ای است، اگر با دروغ و سفسطه در هم نشود.
نوشته ای که از آقای مهدی اصلانی می بینیم، نقد سیاسی نیست که در بهترین حالت یک بازی کودکانه! با کلماتی به ظاهر متمدنانه، که خشونتی عیان! را در خود پنهان! دارد. دیدگاهی که اصلانی با آن سخن می گوید، توان آن دارد که در فردای هر انقلابی، پشت بام مدرسه رفاه بسازد و یا حتی شمشیر ذوالفقار علی باشد که هر کژی را در دم راست می کرد.
وقتی اصلانی می گوید: مگر میتوان سیاهکل را با کسانی آلود که حضورشان از اساس انکار فلسفهی سیاهکل است.۱
انسان را به یاد تکفیرهای مذهبی می اندازد. همان دیدگاهی که انسانی دیگر را به جرم اعتقاد به آ یین و مرامی دیگر ناپاک و نجس می خواند. همان دیدگاهی که یکی را مرتد و دیگری را کافر می نامد.
آقای اصلانی در این نوشته کوتاه آینه تمام قد یک نگرش مقدس ساز است. مهم نیست که نام این مقدس سازی حرکت سیاهکل باشد یا ظهور امامزاده جدید در یک کوهپایه دوردست، گرچه با ظواهر متفاوت، در اصل یکی است. هر دو مکانی را به دلیل مرگ کسی که به پاکی و... شهرت داشته به زیارتگاه تبدیل می کنند.
در دیدگاهی که آقای اصلانی مطرح می کند حجاریان و ری شهری و منتظری و رفسنجانی و خامنه ای و تاجزاده و موسوی و همه و همه یکی هستند. وقتی اصلانی به قدرت اشاره دارد مزروعی را همچنان در راس قدرت می بیند. یا می بیند یا خود را به ندیدن می زند که مزروعی و بسیاری دیگر نه تنها امروز در راس قدرت نیستند بلکه مورد هجوم و حمله قرار گرفته اند.
گلوله ای که از اسلحه سعید عسگر گردن حجاریان را می شکافد در هزاران کیلومتر دوردتر به شکل کلمات از قلم و زبان مهدی اصلانی خارج می شود تا کسانی را که در بالای هرم قدرت شجاعت نه گفتن را حتی به بهای زندان و مهاجرت داشته اند، بشکافد.
در دیدگاهی که اصلانی بر آن سجده می کند تنها مردگان پاک و منزه اند. آنها که باقی مانده اند ولی دیگر بر آن اعتقاد سابق نیستند، به غیراز سرنوشتی تراژیک و کمیک و خطاپیشه متهمانی هستند که: جنبشِ عظیم و تودهای فداییانِ خلق را به خفتبارترین طریقِ ممکن در آستانِ خطِ امام سر بریدند و بخشی بزرگ از آنرا به سربازان "امام خمینی" بدل کردند.۲
از نظر وی رهبری فدائیان تعدادی چوپان بوده اند و بقیه گوسفندانی که یا سر بریده شدند و یا با فرمان چوپان به سربازان خمینی تبدیل شدند. فقط آن راس قدرت است که دیده می شود و بقیه از نظر ایشان مطیع اوامر بوده اند. هیچ بوده اند، پوچ بوده اند.
آقای اصلانی بر خلاف آن چیزی که تلاش کرده است موضوع اصلی مقاله خویش معرفی کند، یعنی شرکت آقای مزروعی در مراسم چهل و یکمین سالگرد حماسه سیاهکل، در این مقاله نخستین هدفش زیر ضرب بردن تفکر چپ دموکرات جلوه می کند. به نظر آقای اصلانی فدائیان اکثریت بر خلاف آنچه تا کنون گفته اند، هنوز از عقاید سابق خود توبه! نکرده اند. توبه آنها زمانی برای اصلانی پذیرفته است که درست مثل خود او بیاندیشند و جهان را ببینند. به نظر می رسد آقای اصلانی از زندانبانان خود نیز آموخته است. از سویی مدعی است، سالها در زندان بوده و شکنجه شده و طلبکار است. همه بروند ته صف آقای مهدی اصلانی تشریف آورده اند ٣.
از نظر وی موضوع دیکتاتوری و زندانیان سیاسی که امروز در زندان هستند یک دعوای خانگی است و احتمال جنگ یک موضوع دسته چندم است. هدف و قبله همان کوبیدن این تفکر نوین جنبش چپ دموکرات است که بخشی از آن هم در سازمان فدائیان اکثریت منزل گزیده اند. چپی که سوسیالیزم را همراه آزادی و دموکراسی می فهمد. موضوعی که به نظر می رسد وی را سخت رنجانده است، حرکت سه جریان به سوی وحدت چپ دموکرات است. وی برای تضعیف روندی که آغاز شده است و فدائیان اکثریت از ارکان آن هستند، دست به سوی امام زاده سیاهکل یازیده است. وی در همین رابطه می گوید: این گونه و با این شکل سیاست کردن چنانچه در بیانیهی اخیرتان آوردهاید میخواهید: "همگام با دیگر نیروهای چپ دموکرات و سوسیالیست نقش برجستهای در راه شکلدهی چپِ بزرگ ایفا کنید".
آقای اصلانی قبل از آنکه پیراهن خونین صفایی فرهانی را که یخ زده هم هست،۴ پیراهن عثمان می کرد و قبل از آنکه به سبک قبرکنان تاریخ روضه می خواند، زیبنده تر بود که به جای این شیون و مویه کردن و موی کندن از همان تاریخی که تقدیس اش می کند، می آموخت. برای آموختن هرگز دیر نیست. امیدواریم!
سیامک فرید
عضو شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بروکسل
۲۵ فوریه
siamakf@gmail.com
http://belgiran.wordpress.com
۱ و ۲ و ۴. نقل قولهایی از آقای اصلانی در نوشته اخیر ایشان است.
٣. با اشاره به مقاله آقای اصلانی به اکبر گنجی.
|