یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آقای مهدی اصلانی صحرای کربلا را
با جنگلهای سیاهکل اشتباه گرفته است
- سیامک فرید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : دوستدار حافظ شیراز

عنوان : سیامند عزیز، «جای آن است ...» است
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش

جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

ای که در کوچه معشوقه ما می‌گذری
بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرو مگذارش

صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارش

دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش
۴۴۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۰       

    از : سیامند

عنوان : بیچاره فدایی و این جنبش
من نه بحثی اثباتی و نه در نفی گفتار آقای سیامک فرید دارم. ایشان نظرات خویش را در رابطه با دعوت از آقای مزروعی اعلام کرده اند و شماری دیگر از دوستان، موافق و مخالف نظرات خود را. تنها چیزی که موجب شگفتی است، لحن پر تبختر و حقیرنگر آقای سیامک فرید در این نوشته است، آن هم خطاب به شخصی که شاید تا همین چندی قبل از رفقا و مبارزین همین جنبش بوده است. که به قول قدیمی ها، در صف «دشمنان طبقاتی» جا نگرفته و با سیاست راهبردی سازمانی که آقای فرید عضویت در شورای مرکزی آن را به عهده دارد، به مخالفت برخاسته.
بی اختیار به یاد نوارهای گفتگوی فدایی شهید حمید اشرف با تقی شهرام افتادم. همه ی متانت و لحن گرم و صمیمیِ حمید اشرف به یادم آمد، که با رفیقان خود، به رغم اختلاف دیدگاه (آن هم در آن شرایط پلیسی و زندگی در خانه ی تیمی) چگونه و با چه لحنی هم کلام می شد. چگونه استدلال می کرد، چه ادبیاتی در گفتار و رفتار خود به کار می برد و ...
آیا واقعا یدک کشیدن نام «فدایی» و در کنار آن نوشتن «عضو شورای مرکزی» همه ی سنت فدایی را منتقل می کند ؟ تا آنجایی که من می دانم در جمع سازمان اکثریت کم نیستند کسانی که فرای داشتنِ نام فدایی، ریشه در سنت فدایی نیز دارند، که تفاوت «رفیق» و «متحد سیاسی» را می دانند، که می دانند سیاهکل «امامزاده» نیست و بسیاری نکات دیگر. چرا که ریشه در سنت فدایی دارند.
در آخر شعری قدیمی به یادم می آید :
جای آن دارد که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش !
۴۴۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۰       

    از : siamak farid

عنوان : پوزش از دیر کرد در پاسخ
در اینجا با دو نظر مواجه هستیم. نظری که ۱۹ بهمن ۴۹ را همه فلسفه هستی فدائیان می داند و مایل است که هر ساله به ستایش مبارزه مسلحانه بنشیند و یک نظر که حرکت بهمن ۴۹ را آغاز و تولد جنبش فدائی می داند. سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت هر سال با زحمات بسیار تولد سازمان را که بخشی از جنبش فدائی است در این روز گرامی می دارد و هدفش از برگزاری این جشن ستایش مبارزه مسلحانه نیست. باید تاکید کنم که با ارج نهادن به مبارزه رفقایمان در مبارزه بر علیه دیکتاتوری برای سنجش این حرکت باید با مترهای همان زمان به این حرکت نگریسته شود و بدون فرو بردن آن در هاله ای از تقدس به این حرکت فداکارانه که در اوج دیکتاتوری صورت گرفت به عنوان آغاز یک جنبش عدالتخواه نگریسته شود.
۴۴۱۵۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : بهروز الف

عنوان : وقتی منطقی در کار نیست
اقای اصلانی مطلبی نوشتند و سایت اخبار روز هم بنا بر سیاست اش چاپ کرد برای نشان دادن برخورد آرا. اما، گویا این کار اخبار روز بمذاق هم سازمانی های مسئولین این سایت اصلا خوش نیامد و اسلام گونه (مسلح به شمشیر ذوالفقار نشانشان) فرهنگ جهل را به عرضه واداشتند . از آنجاییکه در اسلام و اصولا دین و مذهب، منطق نه جایگاهی دارد و نه کاربردی، هرچه هست فحاشی است و تهدید و قلدری. مخالفین اقای اصلانی که غرق در خرافات اسلام هستند، آنگونه که هستند، عمل کردند و چون منطقی در کارشان نیست، فحاشی، توهین، بی حرمتی مجض خود را نشان دادند که این خود برای کسانی که هنوز به این جماعت توهم دارد، آگاه کنند هست.
با خواندن نوشته فرید و همفکران نظر دهنده، قلب و اندیشه رفت سراغ مسئولین اخبار روز که به چه کسانی هم سازمان هستند و چه میکشند از اینهمه بی خردی. امیدوارم که نوشته فرید و همفکران مسئولین اخبار روز را در ادامه کارشان در ترویج عقاید، دلسرد نکند.
۴۴۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : resa binam

عنوان : سرنوشتی بسیار بهتر از حال چپ
پاسخ‌هایی‌ چند در سطور پایین خود بیانگر قدم سترگیست که فداییان در اجتماع کنونی ایرانیان در آن سالگرد برداشته اند و به این باید آفرین گفت و آفرین به سیامک فرید‌ که دل‌ به دریا زده و چنین جوابی را طرح کرده است!آن سیاستی که سی‌ و دو سال پیش پی‌ پرولتاریا را پیدا نکرده انقلاب کارگری را در کوره پزخانه‌ها گرفته بود همچنان در پی‌ آن گمشده روان است و مردد از انجام هر کاری یا عملی‌ مترصد فرصتی است که خودی را نشان دهد و خمّ این یا آن را بگیرد!هیهأت اگر این جماعت زور جمع و جور کردن پیش کش،رغبت انجام یادواره‌ای به ادعای خود "سیاهکلی"میداشتند انسان را آزار نمیداد چنین گیر دادن هایی‌!! دریغ و درد که دست غدار ساواک جهنمی یلانی چون سیاهکلیان را و بخصوص جزنیها را ربود،هر چند به پیش بینی‌ شخص جزنی همانی انتظار میرفت که در ۵۷ شد،ولی‌ من باور دارم با بودن آنان سرنوشتی بسیار بهتر از حال چپ را انتظار می‌کشید!
۴۴۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : پویان ارس

عنوان : رهبران رهبران ما را ادب کنید!!!!
جناب اقای سیامک فرید
عضو محترم شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)
از فردی دمکرات و دارای چنین مسئولیتهایی خطیری در سازمانی به این عظمت بعید است نقد کنندگانش را با الفاظ تلویحی دروغگو و سفسطه گر و کودکانه و نظایر ان بنوازد. ظاهرا این نوع برخورد مربوط به غیر دمکراتها میشود نه فرد مدرن و به روزی مثل شما.
فردا روزی که شما با سیاستمداری و ائتلاف با نیروهای قدرتمند!!! وارد حکومت شدید هم قرار است منتقدان را اینگونه ادب کنید؟
....
.....
.......
۴۴۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : فریبرز عظیمی

عنوان : میزگردهای سیاسی در رابطه با تاریخ سازمان نیستند و بیشتر به مسائل روز سیاست می پردازند.
با سلام
من هر دو مقاله آقایان مهدی اصلانی و سیامک فرید را خواندم. توضیح اغلب یاداشت گذارن محترم از نظر من ربط چندانی به موضوع ندارد. در جشن سالگرد جنبش فدائی، تشکیلات سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در منطقه غرب آلمان در اسن جشنی را برگزار کرده است. معمولاً در اینگونه جشن ها بخش اول برنامه به تاریخ جنبش فدائی و پیام سازمان به مناسبت این روز می پردازد. در بخش بعدی معمولاً برنامه ای سیاسی تحت عنوان میز گرد گذاشته می شود. در اغلب موارد این میزگردها در رابطه با تاریخ سازمان نیستند و بیشتر به مسائل روز سیاست می پردازند. معمولاً در این برنامه ها از نحله های سیاسی مختلف دعوت بعمل می آید که بسیاری از آنها دارای گذشته فدائی نمی باشند. به عنوان مثال می توان از آقایان علی راسخ از جبهه ملی اروپا، یا داریوش مجلسی، یا حبیب برزین، مهران براتی یا از حزب دمکرات کردستان ایران، محمد مصری از کومله و غیره نام برد که در این نوع میزگردها شرکت داشته اند. این بار هم بنا به تصمیم تشکیلات منطقه غرب آلمان سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت، علاوه بر آقای بهروز خلیق از دو مهمان دیگر (آقایان برزین و مزورعی) هم دعوت بعمل آمده بود که در میز گرد مربوطه شرکت کنند. همواره تا آنجا که من دیدم دعوت از مهمانان برای ایجاد گفتگو و طرح نظرات سیاسی آنها می باشد. در واقع سال هاست که سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) طرفدار و خواهان گفتگوی فعال و رو در رو با طیف های مختلف سیاسی کشور است. انجام گفتگو میان احزاب سیاسی کشور و استقبال از هر پیشنهاد گفتگوی علنی با رقبای سیاسی سازمان فدائیان خلق اکثریت، مشخصاً سیاست مشخص و فکر شده ایست که بیش از ۲۰ سال است که سازمان اکثریت آنرا پیش می برد. تاکنون این گفتگوها توانسته به شناخت بهتر طرفین از اهداف و مقاصد و روش های مبارزاتی یکدیگر کمک کند. هدف چنین سیاستی شکستن دیوار بی اعتمادی بین نیروهای جنبش اعتراضی در داخل و خارج از کشور می باشد تا بلکه از این طریق فضای مساعد برای همسوئی و همکاری بین جریانات مختلف هر چه بیشتر فراهم شود. در اصل گفتگو و همکاری بین نیروهای جنبش اعتراضی توان و ظرفیت جنبش اعتراضی را در داخل و خارج از کشور افزایش می دهد. سازمان فدائیان اکثریت رسماً و علناً براهمیت و ضرورت گفتگو بین نیروهای سیاسی و از بسط همسوئی و همکاری بین نیروهای جنبش اعتراضی که بر مطالبات مشترک پای می فشارند، حمایت می کند و پیگیرانه این سیاست را فعالانه پیش می برد.
پس آقایان و خانم های محترم توجه دارند که این سیاستی جدیدی نیست که اکثریتی ها اتخاذ کرده اند. اما در اینجا اینرا هم متذکر شوم گفتگو و دعوت از یک یا چند شخصیت سیاسی به معنای مخالف یا موافق بودن با نظرات آنها نمی باشد. اما قدم اول در این نوع میزگردها گفتگو ، تبادل نظر و نیز تحمل نظرات یکدیگر است.

اینکه آقا یا خانمی نسبت به دعوت از آقای مزورعی در جشن فدائیان معترض است خب قابل احترام است و باید نسبت به اعتراض آنها توجه نشان داد. در این مورد می شود به نوشته محترمانه ۲۴ نفر از ایرانیان با عنوان "در اعتراض به فدائیان خلق (اکثریت): آقایان! به راستی در کجای جهان ایستاده اید؟" توجه داد. خب نوشته این ۲۴ ایرانی معترض را با نوشته آقای اصلانی مقایسه کنیم؟ دو زبان مختلف را در آن می بینیم. از نظر من با ۲۴ امضاکننده محترم می بایست وارد گفتگو شد و به اعتراضشان پاسخ داد. اما در رابطه با نظر آقای اصلانی چون با زبان گفتگو نخواسته بحث یا سوال خود را پیش برد مناسب است که در حد خواندن مطلب ایشان بعنوان یک مخالف سیاسی باقی ماند و محترمانه از مطلب ایشان گذشت. خب آسمان که بزمین نمی آید عده ای هم چون آقای اصلانی دنیا را با این نگاه می بینند و برای طرح نظر خود از ادبیاتی استفاده می کنند که فضای گفتگو و تبادل نظر را می بندد. و از نظر من نباید وارد بازی این نوع مخالفت خوانی آقای اصلانی شد!

به علاوه همه ما می دانیم که کشورمان از نحله های مختلفی تشکیل شده است. ما می توانیم با یک طیف موافق یا مخالف باشیم. این حق ما می باشد. اما در ایران امروز و فردا ما نمی توانیم اگر چنانچه دمکرات و آزادیخواه باشیم، موجب حذف دیگرانی که چون ما نیستند شویم. جمهوری اسلامی ظرف ۳۳ سال گذشته همواره این کار را بخوبی و با پیگیری انجام داده است. زبان ما با منتقعد سیاسی می بایست از طریق گفتگو و فقط گفتگو پیش رود. از نظر من در میان نحله های مختلف اپوزیسیون می شود حداقل هایی را پیدا کرد که بشود بر اساس آن کار مشترک انجام داد. این امر نیکوست و در ایران، جمهوری اسلامی آنرا بسیار پرهزینه برای فعالین سیاسی، اجتماعی و مدنی کرده است. اما با وجود این، تحمل یکدیگر و احترام به دگر اندیشان و نیز همکاری مشترک بر اساس حداقل ها روزبروز در میان نحله های مختلف کشور آرام ارام پیش می رود و این فضا شاید موجب خشنودی برخی نشود.
با احترام
۴۴۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : نظر

عنوان : تفاوت ها زیاد است
اول از همه من با نظرات آقای اصلانی کاملا موافق هستم و دعوت از یکی از نمایندگان سابق رژیم ولایت فقیه بسیار نابجا و غیر اخلاقی می باشد. آقای فرید که در اروپا ساکن می باشند شاید به خوبی آگاه باشند که افراد وابسته به دولت های فاشیستی هیتلر و موسلینی بعد از جنگ از تمام حقوق سیاسی خود محروم شدند و بسیاری از آنها در دادگاه ها محاکمه و مجازات شدند. در کشور آلمان که تعداد زیادی از اعضای هم سازمانی آقای فرید زندگی می کند حزب Nazi ممنوع می باشد و دولت های آلمان موظف به تعقیب قانونی فعالین این حزب می باشد. مزروعی دست کمی از امثال حزب فاشیست هیتلری ندارد و چه بسا باید فعالین سیاسی در اروپا علیه او که زمانی از نمایندگان رژیم بود به دادگاه های حقوق بشر شکایت کنند نه اینکه با او دیالوگ داشته باشند و او را به ضیافت های خود دعوت کنند. بهرحال عمل زشت اعضای سازمان اکثریت با هیچ ملاک دمکراتی قابل توجیه نیست و این کار مطمنا صدمات بیشتری به اعبتار این سازمان سیاسی زده و خواهد زد. نکته ای که باید فراموش نشود این است که با مجرمین قانونی نمی توان دیالوگ کرد و در مورد رجبعلی مزروعی می دانیم که او عضو یکی از مخوف ترین باندهای امنینی به نام مجاهدین انقلاب اسلامی بود که نقش آشکاری در اذیت و آزار و شکنجه و اعدام صدها فعال سیاسی ایرانی داشت و او بعنوان عضوی از آن تشگیلات تبهکار باید در دادگاه قانونی پاسخو باشد. با مجرمین خطرناکی مانند او نباید وارد گفتگو شد مگر اینکه برای محاکمه او و همپالگی هایش بود.
باعث تاسف است که همفکران آقای فرید به عمل زشت خود آگاه نیستند و هنوز لجوجانه از این رفتار غیر اخلاقی دفاع می کنند و به امثال آقای اصلانی توهین می کنند. البته شخصا معتقد هستم که سازمان اکثریت به اندازه ای از ارزشهای اخلاقی فاصله گرفته است که بعید است تحول مثبتی را در آن شاهد باشیم. سقوط آزاد این سازمان سالها پیش با حمایت از رژیم شروع شد و هنوز ادامه دارد.
۴۴۱۰۶ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰       

    از : داریوش مرادی

عنوان : نه به مهدی اصلانی عزیز ، نه به سیامک فرید گرامی
با سلام به هر دو نازنین مهدی اصلانی و سیامک فرید
از نظر من این شیوه بحث و جدل از هر دو سو سازنده نیست،نه سیاهکل حماسه بود و نه قابل مقایسه با صحرای کربلا ، شاید بهتر می بود که رفقای غرب آلمان ( اسن ) در برزگداشت سیاهکل از آقای مزروعی و افرادی از دست دعوت نمی کردند و اگر قرار بر برگزاری کنفرانس و ..،هرچیز دیگری بود بهترآن بود در فرم و شکل دیگری برگزار می شد . از طرفی اغراق و بزرگنمایی از هردو نازنین و پروکاتیو سخن گفتن و قلم را به خشم و ... آلودند هم کمکی به برخورد سالم و سازنده از هر دو سو نمی کند .
۴۴۰۹۷ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰       

    از : Hadi Shahab

عنوان : فداییان خلق بین سالهای ۴۹ تا ۵۷ با این "نه" گفتن به قدرت برای خود اعتباری در نزد مردم پیدا کردن..
آقای سیامک فرید،
مهدی اصلانی در آغاز مقاله خود نوشته:
".. سال پس از آن رُخ‌داد تاریخی، ترجمانِ مفهومِ زنده گی حماسه‌سازانِ سیاهکل را شاید بتوان در "نه" گفتن به قدرت پیدا کرد. یکی نه که مرگ، عقوبت داشت. قدرت‌ستیزانی که در دورانِ بی‌عملی و رخوتِ سیاسی حاکم بر شرایط آن روزگاران مقابلِ زور سر خم نکرده و شجاعت را وسیله‌ی بیان آرزو کردند. هم از این‌ رو است که رُخ‌داد سیاهکل را حماسه می‌خوانیم. قهرمانان "حماسه ی سیاهکل"‌ با حذفِ خود، به انکارِ هم‌نوایی با قدرت برآمدند. آنان دل‌بسته‌گان اردوی نیکی بودند که در راه رسیدن به اندیشه‌ی آرمانی‌شان رسمِ خویش‌کاری به جا آورده و بر خاک بوسه زدند. آئینی که مانده‌گاری فدایی در آن متبلور است. حذفِ خود به بهای عدم کرنش مقابلِ زور. ..."

فداییان خلق بین سالهای ۴۹ تا ۵۷ با این "نه" گفتن به قدرت برای خود اعتباری در نزد مردم پیدا کردند که هنوز سازمان فداییان خلق (اکثریت)بواسطه آن اعتبار سیاست بازی میکند.

آقای سیامک فرید مطمئن باشید ما و مردمی مثل ما از این که کسانی مثل شما حرکت حماسه‌سازانِ سیاهکل را با صحرای کربلا مقایسه کنند نه برآشفته میشویم و نه اینکه آن حماسه‌سازانِ سیاهکل را با شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) اشتباهی میگیریم.
آن حماسه سازانِ طول عمر یک چریک را ۶ ماه قلمداد میکردند حال اینکه طول عمرشما و دوست گرامیتان فرخ نگهدار به میمنت روابط خوب با دادستانی کثیف انقلاب اسلامی و اسدالله لاجوردی آنقدر زیاد شد که خود را چند وقت پیش بازنشست کرد.
حماسه‌سازانِ سیاهکل برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی خود را فدا کردند. شما و دوستان هم مسلکتا ن فقط نام سازمان آن حماسه‌سازانِ را دزدیده اید.

زنده باد یاد حماسه‌سازانِ سیاهکل
سرنگون باد جمهوری کثیف اسلامی
۴۴۰۹۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست