از : واهیک ک.ز
عنوان : تاسف
هم ۸ مارس مناسبتی شوخی بردار نیست و هم مارکس چهره ای نیست که بتوان درباره ی او چنین سبکسرانه داوری کرد. در اینجا مسئله بر سر داوری هم نیست، زیرا خطاهایی به این مقاله راهیافته است که خواننده را از پرداختن به داوری درباره ی اندیشه ی مارکس باز می دارد. از همان تیتر "جنی ون مارکس" گرفته تا "محر" و فرزندی به اسم ادگار که گویا "ناخلف" بوده و مشغول دزدی معلوم می شود که اینجا ما با نویسنده ای سر کار داریم که نا آشنا با موضوع نوشته ی خود است. البته نمی توان از هر کس این انتظار را داشت که زبان آلمانی بداند، ولی حداقل باید این زحمت را بخود بدهد تا برخی ریزه کاری ها را برای خواننده توضیح دهد. البته پس از آنکه خود جویای آن شده است و می داند منظور "جنی فون ( و نه ون) وستفالن" همسر مارکس است و نه جنی مارکس ، دختر آنها. "محر"(مور) نام مستعار مارکس از دوران جوانی او بوده و بخاطر رنگ مو و پوست تیره او را چنین صدا کرده اند.(مارکس در یک خانواده یهودی زاده شده و سیاهان آفریقا را مور صدا می کنند، که منشاء آن قبایل شمال غربی آفریقا است که نواحی جنوبی اروپا را تسخیر کردند) مارکس فرزند "ناخلفی"(منظور از ناخلف چیست؟) به اسم ادگار نداشته که کارش دزدی بوده باشد. پسر دوم مارکس و جنی ادگار بود که بخاطر شوخ طبعی محبوب ترین فرزند مارکس بود و مرگ او مارکس را منقلب کرد. توصیه می کنم نویسنده ی محترم حد اقل زندگینامه مارکس، به قلم فرانسیس وین را مطالعه کنند (که به فارسی هم برگردانده شده) تا از وضعیت روحی مارکس پس از فوت فرزندانش باخبر شوند. فرزندی که هلنه دموت بدنیا آورد و گفته می شود از مارکس است، فردریک دموت نام داشت، که نه دزد بود و نه بیکاره و انسانی بوده بسیار شریف، که سالها از چند و چون زندگی او خبری در دست نبوده و اخیرا جزئیاتی از آن منتشر شده است. همین آقای مارکس که گویا بقول نویسنده محترم در حاشیه محله های فاحشه خانه ها زندگی می کرده حتی با آنکه به نان شب هم محتاج بودند، دخترانشان را به کلاس فراگیری نواختن پیانو می فرستاد و تشویق می کرد که جنی (همسرش) با محافل اشرافی رفت و آمد داشته باشد.
۴۴۴۱۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۰
|