از : دنیز ساوچی
عنوان : رعایت اخلاق شرط است
اقای نظریان ابتدا لازماست یاد اوری کنم که در هر موردی ویا مباحثه ای خوب است که انسان رایت اخلاق را بکند.از فحوای نوشته والبته اگر با هم روبرو بشویم در کلامتان هم پیداست که شما عصبانی ومتعصب هم هستید احتمالا یک مشت گره کرده هم دارید.دوست عزیز ان عصبانیت شما زاییده تفکر خود بینی وخود محور بینی شما است.اگر شما کمی سعه صدر وتولورانس داشته باشیدبا یک نقد کوچک اینهمه بریشان خاطر نمی گشتید.ما با هم دیالوک میکنیم واحتمال این هم هست که نظراتمان مخالف همدیگر باشد.باید امادگی قبول نظرمخالف را هم داشته باشیم. در این صورت عصبانیت وتعصب کنار رفته و جای انرا عقلانیت ومنطق میگیرد. اقای نظریان از ابتدا بحث با یک سوال ایتجانب شما ارکوره در رفتید وعوض جواب به این سوال بنده را با بر چسب بان ترکیست وسایر توهین وتحقیر مورد لطف قرار دادید. در کامنت اخری هم باز از همان شیوه غیر اخلاقی بر چسب زدن و دروغگو خواندن بنده را مورد الطاف مولوکانه قرار دادید. بنظر می رسد این شیوه درست گفتگو نیست.لذا خواهشمندم این شیوه غیر اخلاقی ونا پسند را کنار بگذارید ودرسترش یعنی دیالوک اخلاقی وپسندیده را جای گزین بکنید. اقای نظریان لطفا نظر ومقالات خود ودیگر متجاوزان داشناک ارمنستان را کنار بگذارید و بعنوان یک انسان ازاد ودمکرات نظر جهانیان منجمله نظر سازمان ملل متحد را بپزیرید. سازمان ملل متحد اختراعی ما نیست بلکه یک مجمع جهانی است. سازمان ملل تا کنون۴ قطعنامه در مورد تجاوز ارمنستان به اذربایجان صادر کرده است.اتحادیه اروپا این تجاوز را محکوم گرده است وخواهان تخلیه نیروهای ارمنستان از اراضی اشغالی اذربایجان شداند حتا بیش از این چندین ارگان بینالمللی وکشور های زیادی تجاوز ارمنستان را برسمیت شناخته وخواهان ازادی مناطق اشغالی اذربایجان شده اند. اینکه دیگر اظهر المنشمس است ومثل روز روشن به تمامی دنیا اشکار است که کدام کشور متجاوز است.شما باز هم خواهید گفت که من دروغ میکویم؟ در یک مثل فارسی میگوید" دروغگو حافظه ندارد" اماریکه خود شما ارائه داده اید دروغگو بودن هر کدام از مارا روشن میکند.در نظر شما ۲۰ نه ۱۳.۵ ارضی اذربایجان توسط ارمنستان اشغال شده است و۵ ان اهالی بومی ارمنی نشین است. خیلی خوب قبول. با یک حساب سر انگشتی معلوم میشودکه۸.۵ بیشتر حتا بگقته شما اراضی اذربایجان اشغال شده است.حالا تعیین کنید شما دروغ می گوید یا من؟ضمنا لازم به توضیح که بگویم که نه زعمای باکو بگفته شما بلکه حاکمیت اذربایجان حاظر به عطای خود مختاری در سطح عالی در مناطقی که ارامنه زندگی میکنند هستندو دولت اذربایجان با اهالی بومی ارمنی هیچ مشگلی ندارد. اقاینظریان خود شما هم تایید میکنید که در این تجاوز سی هرار انسان کشته شده است.برای یک انسان ازاد ودمکرات کشته شدن هر انسانی ازار دهنده است فرق نمیکند چه اذری باشد چه ارمنی ویا غیر.بلا خره سی هزار انسان کشته شده است و میلیونها انسان اواره.لین یک فاجعه است ودل هر انسانی را باید بدرد اورد و گر نه باید از انسانیت صحبتی به میان نیاید.اقای نظریان مصبب اصلی این فجایع کیست؟ اقای نظریان یک مثل معروف ریاضی هست که میگوید" پیداکنید پرتقال فروش را" این میشود مسخره باید عامل اصلی این فجایع را پیدا بکنیم.علاوه بر گر ارمنی البته با حمایت همه جانبه روسیه وایران اشغال شده است وباز هم مثل گذشته ناسیونال فاشیستهای داشناک ارمنی"البته نه مردم عادی ارمنی"بازیچه قدرتهای جهانی شده واین فجایع را بوجود اوردند.ایا شما باز هم میخواهید با همه عناد تان روی مسئله سر پوش بگذاریدو جنایات داشناکهای حاکم بر ارمنستان را لا پوشانی کنید.
اقای نظریان نظرتان در مورد کشور اذربایجان عین نظر جمهوری اسلامی است که احتمالا از انها کپی برداری کرده اید و طبیی است که در بین کشورهایکه در یک منطقه با هم رقابت دارند کشور عقب مانده چشم دیدن پیشرفت کشور رقیب را ندارد واین هم طبیی است که پیشرفت کشورهای روز افزون اذربایجان وترکیه در منطقه شما وکشور دوست دار شما ارمنستان وایران را نا راحت بکندو چنین لاتاالاتی را سر هم بندی بکند. معلوم است که مسابقات یور ویزیون در اذربایجان شمارا هم مثل جمهوری اسلامی نا راحت کرده است. چشم حسود کور بعد از اینهم شاهد چنین پیشرفی خواهیم بود و حتا در اینده نه چندان دور شاهد باز پس گیری مناطق اشغالی خواهیم بود.
اقای نظریان همچنانکه قبلا هم گفتم من زبان شناس نیستم ونظری بر برتری یک زبان بر زبان دیگری ندارم ولی حد اقل این را می دانم که زبان عربی بعد اسلام هم بر زبان فارسی وهم بر زبان ترکی تاثیر فراوان گذاشته است این را روشنفکران غیر متعصب ایران هم تایید میکند مانند داریوش اشوری وغیره .
با تشکر از سایت محترم اخبار روز.
۴۶۱۷۹ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۱
|
از : آرسن نظریان
عنوان : نرود میخ اهنین به سنگ
آقای دنیز ساوجی
باز هم که تنفر قومی عطش ناپذیر سرکار به جوش آمد و کار دست ما داد . گرچه مهملات تکراری شما اصولا ارزش پاسخگویی ندارد ، اما خوب حداقل فرصتی است برای افشاگری خودتان تا خوانندگان خود کلاهشان را قاضی کنند و پیش خودشان به قضاوت بنشینند . گو اینکه ممکن است فعلا سکوت پیشه کنند ، اما قطعا نزد وجدان خودشان نتیجه گیری لازم را خواهند کرد . به هرحال، این صفحات نقش تربیت و ساختن افکار عمومی را به عهده دارند و من به سهم خود از مدیریت اخبارروز سپاسگزارم که صفحاتش را دراختیار آدمهایی مثل شما هم می گذارد .
ابتدا من به چند آمار کلیشه ای که ورد زبان شما و سایر رفقای پان ترکیست است اشاره می کنم ، که بعضی از آنها قبلا هم در صفحات اخبار روز آمده است .
آوارگان جنگی جمهوری آذربایجان ، طبق گزارشهای مراجع بین المللی حد اکثر رقم ۶۵۰۰۰۰ می باشد و نه یک میلیون . درمقابل ، حدود ۴۰۰۰۰۰ نفر ازشهروندان ارمنی آذربایجان نیز براثر جنگ آواره شده و حدود ۳۰۰۰۰۰ نفر آنها به ارمنستان گریختند که دولت ارمنستان با امکانات محدودش کمابیش توانسته بیشتر آنها را اسکان دهد . درحالی که جمهوری آذربایجان درآمدهای هنگفت نفتی اش را به جای صرف اسکان آوارگان مصروف خرید تسلیحات برای شروع جنگ خانمانسوز دیگری می کند و آوارگان را برای مقاصد تبلیغاتی در بیغوله ها و چادرها نگه می دارد و یا اینکه خرج یورو ویژن می کند تا به اصطلاح تصویر کشور مدرن و پشیرفته ای را در افکار عمومی به وجود آورد . درمورد "مناطق اشغالی" ، کل مناطقی که درتحت کنترل نیروهای بومی ارمنی است ۵ /۱۳ درصد می باشد که حدود ۵ درصد آن (۴۵۰۰ کیلومتر مربع) منطقه ارمنی نشین قره باغ را تشکیل می دهد . درضمن ، برخلاف ادعای دروغ شما درهیچ یک از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد صحبتی از "اشغال اراضی آذربایجان توسط ارمنستان نشده" . این به آن جهت است که مناقشه درواقع مناقشه ای است بین دولت آذربایجان و شهروندان (ارمنی ) خودش . این قطعنامه ها ضمنا دولت باکو را فرا می خوانند تا برای حل مناقشه با رهبران منطقه قره باغ سر میز مذاکره بنشنند ، در حالی که زعمای باکو ، نه تنها اهالی قره باغ را به حساب نمی آورند ، بلکه برای تحریف افکار عمومی مناقشه را یک منازعه ارضی بین خود و جمهوری ارمنستان قلمداد می کنند .
درمورد کشتگان جنگ ، طی منازعه شش ساله قره باغ حدود ۳۰۰۰۰ نفر نظامی و غیرنظامی از هر دو طرف کشته شدند نه فقط از طرف آذربایجان ، گواینکه تعداد کشته شدگان غیرنظامی ارمنستان بیش از نظامیان بوده و در آذربایجان بالعکس . راجع به بمباران مداوم شهرهای ارمنی نشین قره باغ توسط آتشبارهای آذربایجان شما را رجوع می دهم به مقاله من تحت عنوان "درخوجالی چه گذشت " ، چاپ شهروند
http://www.shahrvand.com/?p=۲۴۷۲۷
تا کمی هم از واقعیاتی غیر از آنچه به خوردتان داده اند یا خودتان به خورد دیگران می دهید ، اطلاع پیدا کنید . گرچه انتظار ندارم که بر تفکر افراطی و غیر متعادل شما تاثیری بگذارد . درمورد وقایع مربوط به "جیلو ها" که شما آب در هاون ساخته و می کوبید ، من نظرم را در مقدمه پاسخ قبلی ام به شما و آقای زنجانلی شرح دادم . حالا شما عشق به این دارید که عوامفریبانه بر طبل نفرت پاشی قومی و مذهبی بکوبید ، مختارید .
بالاخره ، به حرفهای خودتان راجع به موضوعی که اصلا به بحث اصلی ما هم مربوط نمی شود گوش کنید و کلاهتان را قاضی کنید ببینید یک آدم دارای تفکر متعادل اصلا چنین حرفی می زند ؟ در کامنتی که در پاسخ به آقای جعفری نوشته اید و البته ما راه هم از الطاف و عنایات خودتان محروم نساخته اید ، می گویید : "در منطقه ما بعد از اسلام این زبان عربی است که به سایر زبان های همسایه تاثیر گذاشته است به طوریکه اگر وازه گان عربی را از زبان فارسی حذف بکنیم دیگر نامی به زبان فارسی نخواهیم داشت اگر کمی دقت بکنید بیش از هشتاد در صد زبان فارسی ریشه در عربی دارد ." (پایان نقل قول) . من راجع به میزان تاثیر زبان عربی در فارسی و درصد لغات عربی در این زبان با شما وارد بحث نمی شوم ، چون بحثی است زبان شناسانه که فعلا موضوع بحث اصلی ما هم نیست ، اما توجه شما را به این نتیجه گیری حیرت آور شما جلب می کنم : "... اگر واژگان عربی را از زبان فارسی حذف کنیم دیگر نامی به زبان فارسی نخواهیم داشت " که لابد مقصودتان اینست که دیگر زبان فارسی وجود نخواهد داشت . آیا دارید بازی سبکسرانه ای با کلمات و مفاهیم می کنید ؟ اگر چنین است که خودتان را دارید مسخره می کنید . و اگر جدی است چنین نحوه قضاوت و نتیجه گیری در مورد هر زبانی (البته بعید است که درمورد زبان ترکی همچو چیزی بگویید ) خود دلیل نژادپرستی و عدم تعادل فکری نیست ؟ این بینش و طرزتفکرشما مشتی است که نمونه خروار است . شما که درباره یک موضوع زبانشناسانه یک چنین بینش افراطی و غریبی دارید ، وای به حال موضوعاتی که به قومیت و مذهب و سیاست مربوط شود .
مدیریت محترم اخیارروز ، لطفا حق پاسخگویی مرا رعایت کرده و چاپ فرمایید .
۴۶۰۹٣ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۱
|
از : دبیز ساوچی
عنوان : پاسخ به اقای ارسن نظریان
اقای ارسن نظریان من نمی دانم که شما چرا عصبانی شده دور از منطق وکمی هم پرت وپلا میگوئی.من در مورد فجایع جیلو ها در اذربایجان غربی سند ارائه دادم وتکرارا ودو باره ادرس انها را میدهم. گزارش روزانه والی ایران دراورمیه که به صورت کتاب هم در امدهاست"اورمیه در محاربه علم سوز"و"تاریخ هجده ساله اذربایجان"و"جنگ جهانی اول وفجایه جیلولوق در اذربایجان" حالا شما با بر چسب زدن وتهمت و افترا گفتن می خواهید مسئله را لاپوشانی بکنید به وجدان خودتان بر می گردد.من بان ترکیست نیستم دنبال حقایق هستم ای کاش که شما هم تعصب را کنار بگذارید و دنبال حقایق بروید. در اخر شما را رجوع می دهم به اعترافات خود رهبر حزب داشناکیسیون در ان زمان خودایشان اعتراف می کند که محاسبات اشتباه ماباعث شد که این بلا ها بر سر مردم ارامنه بیا ید. امیدوارم عصبانی نشده وتعصب خشک وخالی را کنار بگذارید وبه عنوان یک انسان ازاددنبال حقایق بگردید.
۴۶۰٣٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۱
|
از : دنیز ساوچی
عنوان : پاسخ به اقای جعفری
ابتدا جالب است که ماشا الئه خرج توپ اقای جعفری خیلی زیاد پر بود که نه یکبار بلکه سه بار توپ ایشان شلیک کرده است ان هم در شرایطی که به کامنت چاپ نه شده بنده جواب داده اند در هر صورت شاید اشتباهی رخ داده است. در ان یاداشت این جانب پرسیده بودم که دیگر ترکان چه گناهی کرده اند که باید انتقام عثمانبان را لابی گری ارامنه می خواهند از انها به گیرند.شما می گوید چون تفکر پان ترکیزم در ان زمان به وجود امده است . دوست عزیز اینکه جواب نشد. در ان زمان از پیش وپس ان دورانی که پان ترکیسم بوجود امد در دنیا انواع پانیزم به وجود امده بود مانند پان اسلا ویسم پان امریکانیسم پان جرمنیسم پان عربیسم پان اریانسیم حتا پان ایرانیسم وپان فارسیسم وغیره.حالا چرا شما فقط به پان ترکیسم گیر داده اید؟ علتش را باید خودتان پیدا بکنید.شاید هم بگوید که عثمانیها در امپراتوری خود ضلم کرده وخیلی از سایر ملتها را گشته است. سوال این جاست که کدام امپراتوری ویا امپریالیستها این کار را نکرده اند. فرانسویها به مردم الجزایر عوض کشتار ملیونی مردم دسته گل داده اند؟ انگلیسیها در اقصا نکات دنیا به مردمان انها دسته گل داده اند؟ امریکایها به ملت ویتنام؟ اسپانیا المانیها وسایر کدامشان به مردمان و یا ملتها دسته گل داده اند؟اینکه شما تحت تاثیر جو ترک ستیزی وخوئی ترک ستیزی به عثمانیهاگیر داده و ار ان بهره برداری کرده وبا علم کردن پان ترکیسم به همه ترکان حمله کنید.اینکه درست نیست از عدالت هم دور است. چون با خو خو کردن پان ترکیسم حاکمان اسلامی مبارزان راه ازادی فعالین ملی ومدنی اذربایجان با همان چماق می کوبد.اقای جعفری از انجایکه بنده متخصص در زبان شناسی نیستم در مورد اینکه کدام زبان بر دیگری برتری دارد نظر نمیدهم. ولی حداقل این را میدانم که زبان های همسایه بر یکدیگر تئثیر می گذارند.ودر علم زیان شناسی به ان کلمات دخیل می گویند. در منطقه ما بعد از اسلام این زبان عربی است که به سایر زبان های همسایه تاثیر گذاشته است به طوریکه اگر وازه گان عربی را از زبان فارسی حذف بکنیم دیگر نامی به زبان فارسی نخواهیم داشت اگر کمی دقت بکنید بیش از هشتاد در صد زبان فارسی ریشه در عربی دارد.و اما اصل مطلب اقای جغفری در قره باغ اذزبایجان ۶۱۳ نفر نه بلکه به تائید خود اقای ارسن نظریان ۳۰۰۰۰ هزار نفر انسان گشته شده است وبیش از یک میلیون انسان اواره شده است که هم اکنون هم بیشتر انان در چادرها به صورت فلاکتباری زنده مانی میکنند. اقای جعفری اگر اذربایجان هم در انزمان ارتشی ویا صلاهیکه برای بمباران به طوری که شما می گوید داشت که دیگر بیست در صد از خاک گشور اذربایجان به اشغال کشور ارمنستان البته به کمک ارتش شورویکه طرف دار ارمنیها بود در نمی امد.اقای جعفری در قره باغ اذربایجان جنک نشده بلکه مورد تجاوزداشناکهای ارمنستان با کمک روسها وایران قرار گرفته است. اقای جعفری تا کنون مجامع بین المللی تجاوز ارمنستان به اذربایجان را به رسمیت شناخته اند جعفریوحتا سارمان ملل چهار قطنامه برای متجاوز بودن ارمنستان صادر کرده است. اقای جغفری لطفا کمی دقت بفرمایئد مسئاله سومقایت در یک شهر کوچک و کشته شدن چند نفر به تعداد انگشتان قابل مقایسه با یک تجاوزی که سی هزار گشته ویک میلیون اواره و چندین هزار معلول واشغال بیست در صد از خاک یک کشور قابل مقایسه نیست واین قیاس ماالفارق است. در اخر اقای جعفری ما هیج وقت به کسی توهین نمی کنیم از این بابت خیالت اسوده باشد ما گفتگو می کنیم و سعی می کنیم از نظرات دیگران استفاده بکنیم ای گاش شما هم این چنین باشید. با تشگر از سایت اخبار روز
۴۵۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۱
|
از : محمد حسین جعفری
عنوان : قابل توجه دوستان و البته آقای دنیز ساوچی
آقای م دنیز ساوچی شما نوشته اید:
«امپراطوری عثمانی چه ربطی به همه ترکان دارد؟ از اسیای میانه واز چین واز بخشی از ایران گرفته تابالکان مردمانی به زبان ترکی زندگی می کنند.اینها چه تقصیریدارنکهاصلا ایدلوزی عثمابی ها نه ربطی به ناسیونالیسم ترک و به ترکان دارد در اصل ایدلوزی انها اسلام بود وزبان رسمی انان ملغمه ای از زبان ترکی وزبان عربی بود. » متاسفانه با وجودیکه عثمانی ربطی به همه ترکان نداشته ولی نمو اندیشه ی پانترکی و توانیسیم در آن سالهای منتهی به نسل کشی در عثمانی شکل گرفت! فاصله گرفتن عثمانی از نگرش صرف اسلامی و آمیختن آن با تلقی پانترکی سرآغاز چند کشتار در جغرافیا کنونی ترکیه بود که نخستین آن نسل کشی ارامنه و یکی درگر هم نسل کشی علوی ها بود( پیش از این هم البته عثمانیها در بلغار و یونان قتل عامهایی را مرتکب شده اند) پس خلاف ادعای شما ایدئولوژی عثمانی متاثر از خوانش غالب آن دوران اروپا ناسیونالیستی بوده است! کافی است به مطبوعات دولتی آن دوران نگاهی بیاندازید که اشتباه بودن این تفسیر خود را دریابید! البته رخداد نسل کشی مورد بحث در۱۹۱۵ رخ داده که ترکهای جوان ، یعنی وارثان به اصطلاح روشنفکر امپراتوری رو به زوال عثمانی که سرزمینهای اشغالی را در اروپای شرقی ازدست داده بودند ، در اندیشه باز زنده سازی امپراتوری در آسیا افتاده بودند . که در این هنگامه بود که ایده ایجاد " توران بزرگ " و پان تورانیسم توسط رهبران رژیم ترکهای جوان مثل ، طلعت پاشا، انورپاشا ، دکتر بها الدین شکیر و غیره ، به صورت یک ایدئولوژی سیاسی به نظم درآورده شد! از سویی جا دارد بدانید که زبان ترکی نه ملغمه که این تعبیر بسیار نادرست و البته توهین آمیز است که باید گفت و نوشت که ترکیبی از ترکی،عربی و فارسی است! البته بنا بر تلقی که نشان داده اید باید منتظر توهین های شما باشیم! ولی بخواهید و نخواهید این که بخشی از زبان های ترکی کنونی از فارسی اخذ شده است را نمی توانید انکار کنید! در همین ترکیه که ترکی آناتولی در آن جاری است نهاد دادگستری می شود عدالت سرای! عدالت عربی است و سرای فارسی! ترکی آسیای میانه که مملو از واژگان و واژه همرک(ترکیب) های فارسی است! بد نیست یک سری به ازبکستان، ترکمنستان، قزقیزستان و قزاقستان بزنید! اینجانب سفری زمین از ترکمنستان تا ازبکستان و پس از آن تاجیکستان داشته ام و در بازگشت چون بنا داشتم تا عزیزی را در شهر آستانا ببینم از قرقیزستان رد شده به قزاقستان رفتم! چنان واژگان فارسی را می شنید شگفت زده شده بودم! البته تاثیر زبان فارسی به ترکمنی، قزاقی، قرقیزی، تاتاری، ازبکی، اویغوری محدود نمی شود ولی اینجا بحث این حوزه است که فارسی یکی از پایگانهای خوشه واژه ساز بوده و هست که در این زبانهای ترکی در آسیای میانه اثری شدید داشته و دارد!
۴۵۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۱
|
از : محمد حسین جعفری
عنوان : قابل توجه دوستان و البته آقای دنیز ساوچی
آقای م دنیز ساوچی شما نوشته اید:
«امپراطوری عثمانی چه ربطی به همه ترکان دارد؟ از اسیای میانه واز چین واز بخشی از ایران گرفته تابالکان مردمانی به زبان ترکی زندگی می کنند.اینها چه تقصیریدارنکهاصلا ایدلوزی عثمابی ها نه ربطی به ناسیونالیسم ترک و به ترکان دارد در اصل ایدلوزی انها اسلام بود وزبان رسمی انان ملغمه ای از زبان ترکی وزبان عربی بود. » متاسفانه با وجودیکه عثمانی ربطی به همه ترکان نداشته ولی نمو اندیشه ی پانترکی و توانیسیم در آن سالهای منتهی به نسل کشی در عثمانی شکل گرفت! فاصله گرفتن عثمانی از نگرش صرف اسلامی و آمیختن آن با تلقی پانترکی سرآغاز چند کشتار در جغرافیا کنونی ترکیه بود که نخستین آن نسل کشی ارامنه و یکی درگر هم نسل کشی علوی ها بود( پیش از این هم البته عثمانیها در بلغار و یونان قتل عامهایی را مرتکب شده اند) پس خلاف ادعای شما ایدئولوژی عثمانی متاثر از خوانش غالب آن دوران اروپا ناسیونالیستی بوده است! کافی است به مطبوعات دولتی آن دوران نگاهی بیاندازید که اشتباه بودن این تفسیر خود را دریابید! البته رخداد نسل کشی مورد بحث در۱۹۱۵ رخ داده که ترکهای جوان ، یعنی وارثان به اصطلاح روشنفکر امپراتوری رو به زوال عثمانی که سرزمینهای اشغالی را در اروپای شرقی ازدست داده بودند ، در اندیشه باز زنده سازی امپراتوری در آسیا افتاده بودند . که در این هنگامه بود که ایده ایجاد " توران بزرگ " و پان تورانیسم توسط رهبران رژیم ترکهای جوان مثل ، طلعت پاشا، انورپاشا ، دکتر بها الدین شکیر و غیره ، به صورت یک ایدئولوژی سیاسی به نظم درآورده شد! از سویی جا دارد بدانید که زبان ترکی نه ملغمه که این تعبیر بسیار نادرست و البته توهین آمیز است که باید گفت و نوشت که ترکیبی از ترکی،عربی و فارسی است! البته بنا بر تلقی که نشان داده اید باید منتظر توهین های شما باشیم! ولی بخواهید و نخواهید این که بخشی از زبان های ترکی کنونی از فارسی اخذ شده است را نمی توانید انکار کنید! در همین ترکیه که ترکی آناتولی در آن جاری است نهاد دادگستری می شود عدالت سرای! عدالت عربی است و سرای فارسی! ترکی آسیای میانه که مملو از واژگان و واژه همرک(ترکیب) های فارسی است! بد نیست یک سری به ازبکستان، ترکمنستان، قزقیزستان و قزاقستان بزنید! اینجانب سفری زمین از ترکمنستان تا ازبکستان و پس از آن تاجیکستان داشته ام و در بازگشت چون بنا داشتم تا عزیزی را در شهر آستانا ببینم از قرقیزستان رد شده به قزاقستان رفتم! چنان واژگان فارسی را می شنید شگفت زده شده بودم! البته تاثیر زبان فارسی به ترکمنی، قزاقی، قرقیزی، تاتاری، ازبکی، اویغوری محدود نمی شود ولی اینجا بحث این حوزه است که فارسی یکی از پایگانهای خوشه واژه ساز بوده و هست که در این زبانهای ترکی در آسیای میانه اثری شدید داشته و دارد!
۴۵۷۶۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱
|
از : محمد حسین جعفری
عنوان : قابل توجه دوستان و البته آقای کاوه زنجانلی
آقای کاوه زنجانلی نوشته اید:« مدیریت محترم سایت اخبار روز متاسفانه جناب آقای ناظریان کلامی مبتذل و توهین آمیز در کامنت قبلی و فعلی خود ذکر نموده و توضیحاتی بسیار ابتدائی و فاقد سند ارائه دادهاند.»
درباره مبتذل بود یا توهین امیز بودن کلامی در نوشته ی ایشان بحثی ندارم ولی شما هم احترام آمیز ننوشته اید
ولی اینکه شما مدعی شده اید توضیحات ابتدایی و فاقد سند ارائه داده اند بسیار دور از واقعیت است
البته اینجانب آذری نیستم ولی به عنوان یک بختیاری بی طرفانه با این موضوع برخورد می کنم! یگ نمونه را از توضیح ایشان می آورم
«نکته مهم در اینجاست که از قدیم الایام تا به امروز افراد و شهروندان ایران بر اساس مذهب و اعتقاد مذهبی طبقه بندی شده اند و عنوان ارمنی اصطلاحا به مفهموم مسیحی هم به کار برده شده و می رود . این وجه تسمیه بعضا حتی در اسناد دولتی هم مشاهده می شود که ناشی از سلطه ذهنیت و بینش مذهبی بر افکار و عدم اطلاع از قومیتهای غیراسلامی ایران است . اگر اشتباه نکنم شادروان احمد کسروی طبقه بندی دقیقتری که عنصر قومیت هم در آن ملحوظ می شد مرعی داشته است. ایشان برخلاف بینش و ذهنیت معمول این تمایز را بین اقوام و ملیتهای مسیحی ، مثل ارمنیان ، آسوریان و غیره ملحوظ داشته است . موقعی که صحبت از برخورد "جلوها" و کردها می شود ، ازنظر عوام جلوها مسیحی / ارمنی به حساب می آیند.» دقیق همین تعبیر را در اصفهان به عنوان قدیمی ترین کانون ارمنیان که جز گریختگان سالهای جنگ اول به ایران نیستند بلکه در بیش از چهار قرن پیش از سوی شاه مقتدر ایران شاه عباس کبیر به پایتخت دعوت شده بودند دیده ام! عوام در اصفهان مسیحیان آشوری و مسیحیان گرجی را هم ارمنی می نامند! البته در اصفهان یک بخش گرجی هست که مسلمان شده اند و آنان را در این تقسیم ارمنی نمی دانند و این شاهد مدعای ایشان است
در پاسخ به پرسشی دیگر ایشان آورده اند:«ارامنه لبنان ، فلسطین ، سوریه ، عراق ، اردن ، مصر و غیره همان بازماندگان فراریان و قصر دررفتگان قتل عام بودند که درکشورهایی عربی ، که خود تازه از یوغ عثمانی درآمده بودند و نسبت به ارامنه احساس همدردی داشتند ، پذیرفته شدند .» این را اسناد مصری هم تایید می کند! اسنادی که در دانشگاه الازهر مصر به عنوان جاییکه از قضا اسلام سلفی در آن نفوذ دارد نگهدارند ی آن است توصیه دارم یک نگاهی در آرشیو آن بیاندازید این کار با ورود به سامانه وبگاه الازهر و یک جستجو ساده مهیا شدنی است! البته اسناد عراقی که گرد آمده هم در دسترس است!
شما در نوشته ی خود آورده بودید :«نظر شما در خصوص قتل عام اذربایجانیها در قرباغ توسط داشناکهای ارمنی که ۲۰ سال قبل و نه ۱۲۰ سال پیش! اتفاق افتاد چیست؟» حقیقت چون آذری های قره باغ شیعه اند نسبت به آنان حساسیت بالایی نه فقط در ایران که در عراق،سوریه، لبنان، بحرین و میان شیعیان عربستان وجود دارد آمار دقیق این واقعه را ارئه می دهم تا نشان دهم که این حساسیت بوده و هست ولی جنگ زشتی اش یکی دوتا نیست چون در پیش از کشتاری که در شهر خوجالی که در اثر آتشبار توپخانه ای که در شب ۲۶ فوریه سال ۱۹۹۲ هنگ موتوری شماره ۳۶۶ اتحاد شوروی سابق و یگانهای نظامی جمهوری ارمنستان برای درهم کوبیدن میلیشیایی که در این شهر شکل گرفته بود بر شهر فرو ریختند که بنا بر آمار سازمانهای بین المللی منتهی به ۶۱۳ نفر کشته، ۴۸۷ نفر معلول شد در در خلال فوریه ۱۹۸۸ میلادی هم کشتاری از ارامنه در سومقاییت رخ داده که آنرا هم سازمانهای بین المللی تایید می کنند! کشتار سومقاییت هم فاجعهای بود که توسط شورشیان آذربایجانی برضد ارامنه ساکن شهر ساحلی سومقاییت در خلال فوریه ۱۹۸۸ میلادی به وقوع پیوست. متاسفانه هیچ یک از این دو رخ داد قابل دفاع و توجیه نبوده و نیست و نمی شود هیچ طرف را بی گناه دانست و آقای نظریان هم به روشنی آنرا نکوهیده است! ولی از سوی دیگر در خلال این در گیری ها مردم قره باغ زیر بمباران ارتش جمهوری آذربایجان بودند و این هم نه تنها مشکل را پیچیده تر کرد که جنایتی بر جنایت ها افزود! و البته باید دقت داشت که این رخ داد ها هیچ دخلی به نسل کشی عثمانی ها ندارد! و با طرح آنها که از هر دو طرف کشته های بسیاری گرفته است باری از مسولیت نسل کشی۱۹۱۵کاسته نمی شود و این که شما هدفتان از طرح این موارد این به آن در کردن است جای تاسف و شگفتی دارد! مگر می شود چنین ادعایی کرد که خوب حالا عثمانی ها نسل کشی کردند درگیری هایی که میان آذربایجان و ارمنستان بود به آن در! این که نشدنی است چه ارامنه هم در این رخداد ها تلفات جدی داده اند! و نمی شود این رویه شما را معقول و شرافت مندانه دانست! این مانند این است که هیتلر مدعی بود یهودیان سبب آلام و درد نژاد برتر شده اند و جزایشان نسل کشی است! در باره اسناد مدعی شده اید که اسناد ترکیه باز است چرا اسناد ارمنی ها باز نمی شود!!! این با آنچه در اروپا دیده ایم یک سان نیست! هر سال ارامنه هرچه دارند روی میز می ریزند! این بخش ادعای شما خلاف واقعیت است! فراموش نکنید در اروپا اسناد آزاد گردش دارد و این اسناد ترکیه است که سالهاست علاغم تلاش چند دانشگاه از دسترس دور بوده و برای نمونه در دانشگاه پاریس و دانشگاه آکسفورد نسخه ای از تمام اسناد ارمنی ها در باره نسل کشی موجود است! ترکیه که وارث عثمانی است این مسولیت را باید بپذیرد! تا همین چهار ماه پیش شونیستهای پانترک وقوع نسل کشی از علویان را هم انکار می کردند ولی بالاخره دولت ترکیه این حقیقت را پذیرفت که در آن سالهای پایانی جنگ اول دست به کشتار علوی ها زده است البته دولت کنونی وقتی بیاینه پذیرش این مسولیت را صادر می کرد به روشنی انگشت اتهامش را متوجه لاییکها کرد و مدعی شد:« این کار دولت ترکهای جوان بوده و ما به عنوان حزب اسلامی در آن موقع وجود نداشتیم ولی پذیرفتن مسولیت آن واقعه تلخ از دید عرف حقوق سیاسی بر عهده ی دولت است پس ما از این بابت از علویان عذر خواهی می کنیم » پس انکار انکار چیزی را عوض نمی کند! نخستین نسل کشی قرن بیستم را باید پذیرفت و انکارش انکار حق بشری کشته شدگان است! در ادامه در نوشته تان آورده اید که :«چرا عثمانیها در طول ۵۰۰-۶۰۰ سالی که حکومت میکردند دست به نسلکشی ارامنه نزدند و منتظر آغاز قرن ۲۰ برای این کار شدند؟ نقش دول متفقین در جنگ جهانی اول را در این خصوص توضیح دهید.» البته نباید فراموش کرد اگر ارامنه در قرن بیستم نصیب بردند در آن پانصد و ششصد سال مورد ادعای شما دیگر بلاد در اشغال از عثمانی ها بهرمند بودند! اینجانب چند سالی در یونان زندگی کرده ام توصیه دارم به بلغارستان و یونان بروید و از چند دخمه که یادگار عثمانی هاست دیدن کنید! در یک مورد بیش از دویست و چهل هزار سر قتل عام شدگان را در یک غار جا داده اند تا عبرت مردم بلغار باشد! نکته ی تلخ در این میان وجود درصدی بزرگ از سر بچگان در میان کشه شدگان است! در دو دخمه جزیره میتیلینی با صحنه ی دهشتناک دیگری روبرو می شویم که بنا بر گزارش ها نیمی از جمعیت این جزیزه را شامل می شده است! بیش از نیم میلیون سر انسان از هر سنی در دو دخمه موجود است! چند مورد با کربن چهارده از سرهای یونانی و بلغاری سال نمایی شده تا روشن شود که آیا اینها واقع امر در یک بازه زمانی کشته شده اند یا که نه در زمانهای مختلف مرده یا کشته شده اند و برای جو سازی گرد آورده شده و در حقیقت تاریخ سازی بوده است که متاسفانه همه سرهای بریده شده نشان می دهند که در یک بازه زمانی کشته شده اند! پس نمی شود از عملکرد دستگاه عثمانی در این باره دفاعی کرد! در ادامه نوشته اید:«سو استفاده از جو ترک ستیزی که در حدود ۱۰۰ سال در ایران رواج پیدا کرده...» کاری به پاسخ داده شده ندارم ولی این ادعا خیلی بی اساس است در ایران جو ترک ستیزی نیست مگر اینکه پانترکها بخواهند آنرا برای مقاصدی به راه بیاندازند! درباره حزب داشناکسوتیون هم توصیه می کنم به دانشنامه بریتانیکا سری بزنید! البته به این اشاره بسنده می کنم که:"در سال ۱۹۱۸، در نخستین جمهوری مستقل ارمنستان، حزب داشناکسوتیون حکومت را در دست داشت. بعد از شکست آنها در برابر کمونیستهای ارمنی و ارتش سرخ و اعلام جمهوری شوروی در ارمنستان، داشناکها (در زبان ارمنی اعضای حزب داشناکسوتیون را داشناک میخوانند) به کشورهای مختلف فرار کردند و تشکیلات خود را در کشورهای گوناگون برپا کردند. پس این حزب در حیات شوروی اجازه حضور نداشته که بتواند در رخدادهای ۱۹۸۸تا۱۹۹۲ نقشی داشته باشد و حتا در امروز ارمنستان هم این حزب نقش پررنگی نتوانسته بیابد! پس شواهد خلاف این بخش از ادعای شماست
امیدوارم در نظر داشته باشید که زبان نوشتاری شما هرچه باشد واکنش به آن همان لحن را خواهد داشت
۴۵۷۶۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱
|
از : م دنیز ساوچی
عنوان : حقیقت چیست
جناب اقای مقدم شمارا می شناسم در اذربایجانی بودن شما شکی ندارم.اینجانب معتقد به ازادی اندیشه وطرفدار عدالت اجتمای وحقوق برابر انسان ها هستم.شما به عنوان یک ترک اذری حق دارید هر گونه که فکر مکنید ازاد هستید نظرتان را بیان بکنید. ولی شما حق ندارید نظرتان را به دیگران تحمیل کنید.همانطور که هر انسانی حق ازادی نظر دارد ایجانب هم حق ازادینظر دارم.درست است که نازی ها در المان واروپا شش ملیون یهودی را کشته اند و تمامی دنیا بجز احمدی نزاد ان را محکوم میکنند.این در حالی بود که بیچاره یهو دیان نه سلاحی به روی نازی ها کشبده بودند ونه ستون پنجم متحدین بودند.حتا اگر این کارها را می کردند باز حق داشتند چونکه نازی های المان با تفکر نزاد پرستانه خود نه تنها اروپا را بلکه تمامی دنیا را به خاک و خون کشیده بودند. در مورد عثمانی ها و ارامنه مسئله فرق می کند. اول اینکه ارامنه ستون پنجم دشمنان عثمانی شده بودند و به کمک روسها وانگلیس ها وفرانسوی ها بر علیه مردمان مملکت خویش دست به سلاح برده و چقدر از هم وطنان بی صلاح خودرا کشته بودند.اکنون چندین روستا وحتا باز مانده گانی که ان فجایع را شاهد بودند موجود هست.دوم اینکه اذرنایجان غربی ایران چه ربطی به امپراطوری عثمانی دارد. کشتاری که ارامنه در اورمیه واطراف ان با حمایت نیرو های روسیه تزاری انجام داده اند شما هم خودتان میدانید و هم اسنادش موجود است.منظور این است که قتل عامیکه المان ها انجام داده اند با مسئاله ارامنه وعثمانی فرق می کند. ارامنه توسط امپریالیستها مسلح شده و برای خود هنک وتیپ ولشکر درست کرده علاوه بر دولت عثمانی به روی هموطن بی سلاح شهری و روستای خود سلاح گشیده بودند. این یعنی اینکه دو نیرو در مقابل هم ایستاده با هم جنک میکنند حالا شاید هم جنک نا برابر باشد وارامنه بیشتر کشته شوند.حقیقت این است که حزب داشناکیسیون بامحاسباتاشتباه خود مردم عادی ارمنی را به خاطر افکار نزاد پرستانه به دام انداخته بود این را بعد ها خود رهبر حزب داسناک اعتراف کرده است و خود او گفته این بلا را ما یعنی حزب داشناک بر سر مردم خود اوردیم. سوم اینکه سوال اصلی هم است امپراطوری عثمانی چه ربطی به همه ترکان دارد؟ از اسیای میانه واز چین واز بخشی از ایران گرفته تابالکان مردمانی به زبان ترکی زندگی می کنند.اینها چه تقصیریدارنکهاصلا ایدلوزی عثمابی ها نه ربطی به ناسیونالیسم ترک و به ترکان دارد در اصل ایدلوزی انها اسلام بود وزبان رسمی انان ملغمه ای از زبان ترکی وزبان عربی بود. اقای مقدم اگر هم ارامنه مشگلی با عثمانی دارند این مشکل را به ترکان وصل نفرماید حقیقت این است که ارامنه البته نه تمامی ارامنه ان بخش از ارامنه که تفکر نزاد پرستانه مانند اقای ارسن نظریان مغلطه می کننند به دام تفکر ترک ستیزی نه افتید چونکه خود شما یک ترک زبان هستید. اکنون در خود ترکیه صد ها هزار نفر ارمنی با هم وطن ترک خود به طور مسالمت امیز زندگی میکنند اما در کشور ارمنستان حتا یک روستای ترک زبان وجود ندارد. با توجه به اینکه اگر نه گویم که تمامی کشور ارمنستان حد اقل این که در ان خاک هم ارامنه هم ترکان قبل از تا سیس جمهوری ارمنستان شوروی زندگی می کردند ولی اکنون حتا یک روستای ترک نشین وجود ندارد. در اخر امیدوارم که سایت محترم اخبار روز اگر که اقای ارسن خان عمال نفوذ نکند مثل جمهوری اسلامی کامنت بنده را سانسور نکند و چاپ بفرماید با تشکر.
۴۵۷۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۱
|
از : کاوه زنجانلی
عنوان : لطفا درج فرمایید
مدیریت محترم سایت اخبار روز متاسفانه جناب آقای ناظریان کلامی مبتذل و توهین آمیز در کامنت قبلی و فعلی خود ذکر نموده و توضیحاتی بسیار ابتدائی و فاقد سند ارائه دادهاند.
و سلام
۴۵۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۱
|
از : آرسن نظریان
عنوان : توضیحات
آقای کاوه زنجانلی محترم ،
اجازه بدهید پیش از پرداختن به سوالات شما به یک نکته انحرافی ظریف در رابطه با وقایعی که اکثرا با آب و تاب و گزافه گویی از آن به عنوان برخوردهای "مسیحیان و مسلمانان" در شمالغرب ایران در طی سالهای جنگ جهانی اول باد می شود ، اشاره کنم . درست است که پیش از ورود ارتش عثمانی به ایران هم چنین وقایع ناگواری روی داده است که البته در اینجا جای بحث و پژوهش وسیع راجع به آن نیست . اما ، نکته مهم در اینجاست که از قدیم الایام تا به امروز افراد و شهروندان ایران بر اساس مذهب و اعتقاد مذهبی طبقه بندی شده اند و عنوان ارمنی اصطلاحا به مفهموم مسیحی هم به کار برده شده و می رود . این وجه تسمیه بعضا حتی در اسناد دولتی هم مشاهده می شود که ناشی از سلطه ذهنیت و بینش مذهبی بر افکار و عدم اطلاع از قومیتهای غیراسلامی ایران است . اگر اشتباه نکنم شادروان احمد کسروی طبقه بندی دقیقتری که عنصر قومیت هم در آن ملحوظ می شد مرعی داشته است. ایشان برخلاف بینش و ذهنیت معمول این تمایز را بین اقوام و ملیتهای مسیحی ، مثل ارمنیان ، آسوریان و غیره ملحوظ داشته است . موقعی که صحبت از برخورد "جلوها" و کردها می شود ، ازنظر عوام جلوها مسیحی / ارمنی به حساب می آیند ، در حالی که جلوها یا جیلوها ، گرچه مسیحی بودند ولی ارمنی نبودند ، بلکه آسوریانی بودند که از دست حکام عثمانی ترکیه فرار کرده و به ایران پناه آورده بودند . سپس در ایران با کردها ، که طبق همان طبقه بندی سنتی جزو "امت اسلام" محسوب می شدند، اختلاف پیدا کردند . اختلاف شدت گرفت و وقایع تاسف آور موردبحث را موجب شد . اینجا ، البته به هیچ وجه مقصود آن نیست که این یا آنطرف را در این رویدادهای ناگوار مقصر جلوه بدهیم ، به ویژه که گزارشاتی که دراین زمینه موجود است فقط از یکطرف قضیه است و از طرف دیگر چیزی تا به حال شنیده نشده است . شاید صحیح این باشد که یک هموطن آسوری/ آشوری مطلع در این زمینه نظرش را ابراز کند که البته ، هدف باید روشن شدن واقعیت برای همه در فضایی بیطرفانه و خالی از تعصبات قومی و مذهبی باشد .
حال ، اجازه بدهید به سوالات هفتگانه یا هشتگانه شما بپردازم .
۱ - آقای زنجانعلی عزیز، از سوال اول شما پیداست که شما سرنا را از آن سرش گرفته اید و می زنید . من ایدئولوژیی به عنوان پان– ارمنیسم نمی شناسم . فقط ، به شما عرض کنم که از هر "پان ....ی" بیزارم . قطعا مقصودتان تلاش برای حفظ هویت قومی و زبان مادری نیست ، چون خودتان هم خواستار آن هستید . اما ، شاید منظورتان تلاش برای شناسایی واقعیت نسل کشی ارامنه است . اگر اینطور است ، بدانید که این بنده حقیر خود به عنوان یک انسان و به عنوان یک ایرانی مساله شناسایی قتل عام ارمنیان را مساله ای مهم برای وجدان بشری می دانم و به هیچ وجه آنرا درارتباط با ناسیونالیسم قرارنمی دهم ، همانطور که انکار هولوکاست یهودیان توسط رییس جمهوری تحمیلی مان را هم عملی جاهلانه و قابل تقبیح می شمارم . اگر مقصودتان چیز دیگری است ، لطفا روشنتر بفرمایید .
۲ - درباره پیشنهاد بازکردن آرشیوهای ترکیه و ارمنستان به شما عرض کنم که اولا ، آرشیوهای ارمنستان همواره باز بوده و هرگز از کسی پنهان نگه داشته نشده . هم اکنون ، خود سرکار می توانید به موزه و کتابخانه ژنوسید در ایروان مراجعه کنید و هر آرشیوی را که بخواهید ببینید و بررسی کنید . این دولت ترکیه بوده که تا چند سال پیش حتی صحبت از ژنوسید را ممنوع کرده بود و حالا بر اثر فشار افکار عمومی داخل و خارج به صرافت افتاده که به اصطلاح آرشیوهایش را باز کند . ثانیا به گواه محققینی که برای دسترسی به این آرشیوها به ترکیه سفر می کنند ، هرچه سند و مدرک مهم درزمینه نسل کشی بوده فیلتر و یا دستکاری شده و یا از دسترس آنها خارج نگه داشته می شود . ثالثا ، در سراسر دنیا آنقدر آرشیو و سند و مدرک و شهادت ، حتی شاهد زنده ، که هنوز چندتایی در گوشه و کنار جهان باقی مانده اند ، وجود دارد که آنچه از آرشیوهای ترکیه باقی مانده – اگر مانده - فقط جزء بسیار ناچیزی از کل مساله را تشکیل می دهد . نهایتا ، دولت ترکیه با این شگرد قصد داشت با یک تیر دو نشان بزند ، اولا ، آنچه را که توسط دولتها و پارلمانهای بیش از بیست کشور جهان ، محققان و صاحب نظران بی شمار و سازمانهای متعدد بین المللی مثل پارلمان اروپا ، دادگاه خلق پاریس ، انجمن محققان و متخصصان ژنوسید ، کمیته حقوق بشر وابسته به کمیسیون مدنی-سیاسی سازمان ملل متحد و غیره ، با ایقان و قطعیت به اثبات رسیده ، در معرض شک و تردید قرار بدهد و سیاست انکار و رد خود را پیش ببرد و ثانیا به افراد ساده لوحی مثل جنابعالی اینطور حالی کند که این طرف مقابل است که لجاجت می کند . بنابراین ، پیشنهاد جز یک بازی زیرکانه و خالی از صداقت برای زیر سوال بردن واقعیت نسل کشی چیز دیگری نبوده است .
۳ - دراین که می گویید عثمانی ها در طی ۶۰۰ - ۵۰۰ سال دست به نسل کشی نزدند البته واقعیتی وجود دارد . گرچه ظلم و تعدی نسبت به رعایا ، به ویژه رعایای غیرمسلمان ، رواداشته می شد ، اما نه مشخصا نسبت به ارامنه . اما چه شد که توجه آنها به تدریج به ارامنه و تلاش برای ازبین بردن آنها معطوف شد ؟ در مقاله عایشه گونایسو که ملاحظه کردید ، آنجا که به نقل از مورخ آلمانی ، هانس لوکاس کایزر راجع به " ... فتح داخلی ارمنستان و کردستان ... که ازصد سال پیش از آن آغاز شده بود" صحبت می کند و به بستن مالیات مضاعف بر رعایای ارمنی و غیره اشاره می نماید ، ریشه های تاریخی این امر به خوبی شرح داده شده است . مطلب را دوباره بخوانید .
نسل کشی ارامنه درواقع از اواخر قرن نوزدهم از زمان سلطان عبدالحمید ، که به سلطان سرخ مشهور است ، شروع شد . تا پایان قرن نوزدهم در سه نوبت متوالی بیش از سیصد هزارنفر از سکنه ارمنی عثمانی در منطقه "زیتون"به دستور سلطان قتل عام شدند ، زیرا برعلیه وضع مالیاتهای سنگین به پا خاسته بودند . در ابتدای قرن نوزدهم نیز پس از آنکه ترکهای جوان - به کمک حزب داشناکسوتیون (!) – به قدرت رسیدند ، طعم حکومت نوین ترکیه را با آتش زدن و ویران کردن سکنه ارمنی شهر آدانا و کشتار سی هزار نفر ازآنان به ارامنه چشاندند . ترکهای جوان ، یعنی وارثان به اصطلاح روشنفکر امپراتوری درحال افول عثمانی که متصرفاتشان را در اروپای شرقی ازدست داده بودند ، به فکر احیای امپراتوری در آسیا افتادند . از اینجا ایده ایجاد " توران بزرگ " و پان تورانیسم توسط رهبران رژیم ترکهای جوان مثل ، طلعت پاشا، انورپاشا ، دکتر بهاء الدین شکیر و غیره ، به صورت یک ایدئولوژی سیاسی به نظم درآورده شد . دراین میان تنها مانع اصلی برسر راه آنها ارمنیان بودند. جنگ جهانی اول هم این فرصت را به آنها داد تا نقشه شوم خود را به اجرا درآورند .
۴ - سوال چهارم شما در واقع سردرگمی و بی اطلاعی محض شما را ازتاریخ می رساند . ارامنه لبنان ، فلسطین ، سوریه ، عراق ، اردن ، مصر و غیره همان بازماندگان فراریان و قصر دررفتگان قتل عام بودند که درکشورهایی عربی ، که خود تازه از یوغ عثمانی درآمده بودند و نسبت به ارامنه احساس همدردی داشتند ، پذیرفته شدند . لطف کنید کمی تاریخ و جغرافیا بخوانید تا کمتر سوالات پرت و پلا بکنید .
۵ – در مناقشه قره باغ که شش سال طول کشید ، ازهر دوطرف مجموعا قریب ۳۰ هزارنفر کشته شدند . من راجع به علل جنگ هنوز بحثی نمی کنم ، چون صفحات متعددی را باید صرف آن کنم که از حوصله این مقال خارج است . انشاء الله در فرصتی دیگر اینکار را خواهیم کرد . اما بفرمایید ببینیم در کدام جنگ آدم کشته نمی شود . جنگ البته چیز شنیعی است که انسانها را ازهر قوم و ملیت و مذهب و ایدئولوژی از انسانیت خارج می سازد . شما بفرمایید جواب دهها هزار سکنه بی دفاع قره باغ را که بر اثر بمبارانهای بی محابای ارتش آذربایجان به هلاکت رسیدند چه کسی می دهد ؟ اینقدر هم کلمه "داشناک" را مثل آدامس توی دهانتان نگذارید و نجوید که بی اطلاعی و فریب خوردگی شما را می رساند . برای اطلاع سرکار ، بعد از استقرار نظام سوسیالیستی در ۱۹۲۱ در ارمنستان ، این حزب مجبور به ترک ارمنستان شد و از آنزمان تا حتی زمان حاضر نقشی در زندگی ارامنه ارمنستان و قره باغ نداشته است . مبارزه مردم قره باغ برای آزادی و حقوق انسانی به طور خود انگیخته و بدون کمک خارجی شروع شد و ادامه یافت و حزب داشناکسوتیون نقشی در آن نداشت . امیدوارم که توضیحات من کمی حضرتعالی را شیرفهم کرده باشد .
۶ - اینکه می فرمایید " به فرض اثبات ادعیه شما ، ترکها (مقصودتان التبه دولت ترکیه است) چند نسل باید پاسخگوی ادعاهای شما باشند" ، بفرمایید دولت ترکیه کی پاسخگوی جنایاتش بوده است . تمام بحث برسر اینست که ترکیه حاضر نیست مسوولیتش را در این عمل شنیع بپذیرد . شما بهتر است این شکایتتان را نزد دولتمردان آنکارا طرح کنید و ازشان بخواهید که دست از سماجت بی نتیجه بردارند و با قبول جنایت اسلافش هم خودشان ، هم شما ، هم ما و هم جهانیان را راحت کنند .
۷ - باز یا عامدانه خلط مبحث میکنید یا اینکه حالی تان نیست چه می گویید . روشنفکران و شهروندان پیشرو ترکی که با ارامنه اعلام همدردی می کنند هدف عالی تری را غیر از همدردی دنبال می کنند که من شک دارم که شما متوجه آن شوید . آنها با شهامت قبول ننگ تاریخی کشورشان می خواهند ملت و کشورشان را از منجلاب اخلاقی فعلی نجات بدهند . آنها دروهله اول برای بیداری ملتشان و رهایی آنها از عذاب وجدان تاریخی تلاش می کنند ، زیرا کشوری که شهامت رویارویی با تاریخش را نداشته باشد ، دیریازود خود به دست خود مشکلاتش را دوچندان خواهد کرد .
اینکه در پایان سوالاتتان ، بعد از یک جمله تهدیدآمیز سرپوشیده صحبت از همکاری و تلاش مشترک برای حل مشکلات و اختلافات موجود بین ارمنستان ، ترکیه و آذربایجان می کنید ، باز جای شکرش باقی است . این درست است که نه ارمنستان ، نه ترکیه و نه آذربایجان نمی توانند تا ابد بایکدیگر در خصومت و دشمنی به سرببرند . اما ، از نظر این بنده حقیر لازمست در وهله اول ما ، به عنوان ایرانی با قومیت ، مذهب یا افکار و ایده های متفاوت بتوانیم با هم تفاهم داشته باشیم و زبان همدیگر را بفهمیم . اگر موفق به اینکار شویم خود به خود سرمشق خوبی برای همسایگانمان داده ایم . زمانی که کشورمان ایران رهبران عاقل و خردمندی داشته باشد ، که متاسفانه الآن ندارد ، می تواند به عنوان وزنه مهمی برای صلح و ثبات و رفاه ملل منطقه عمل کند . در این رابطه شما را رجوع می دهم به نوشتار من تحت عنوان "سخنی با بعضی از هموطنان آذری" که در نشریات اخبار روز و کوروش به ترتیب در مرداد و شهریور ۱۳۸۹ انتشار یافته است . لینکها :
http://www.cyrusnews.com/news/print/?mi=۸&ni=۱۲۵۴۴
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۳۱۲۸۳
باقی بقایتان
۴۵۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۱
|
از : عباس مقدم
عنوان : قابل توجه آقایان کاوه زنجانی و دنیز ساوجی!
هیچ شکی ندارم که از نظر شما، ارمنی به خودی خود "مجرم" است! همین طور، هر آذربایجانی هم که بر خلاف نظر شما، سعی در بیان واقعیت های تاریخی، و افشای جنایات ترکان بنماید، ابتدا سعی می کنید آذربایجانی بودن وی را زیر سوال ببرید، اگر نتوانستید، با اتهام شونیست و یا نظایر آن، در صف دشمن قرار می دهید! به هر حال هر کس که مثل شما نیندیشد، و حرفهایی نظیر حرفهای شما نزند، دشمن است و ترک ستیز!
نمی دانم شما این گونه "استدلال" را از کجا آورده اید؟
نسل کشی چیزی نیست که بتوان آن را کتمان و یا انکار کرد. حزب نازی آلمان، در جنگ جهانی دوم دست به نسل کشی یهودیان زد، که جنایتی بزرگ به حساب می آید. ولی اولین کسانی که به هولاکاست یهودیان اعتراف و آن را محکوم کردند، نیروهای دموکرات آلمان بود. امروز در آلمان تمامی احزاب سیاسی که پس از هیتلر، در این کشور در دولت و یا پارلمان، نقشی داشته اند، ضمن محکوم کردن هولاکاست، نه تنها از بازماندگان قربانیان، بلکه از یهودیان جهان، عذرخواهی نموده اند!
مردم و دولت آلمان برای زدودن این لکه ننگین از دامن خود، تلاش بی وقفه ای نمود؛ و موفق شد! امروز مردم آلمان سربلند است، زیرا کاری کرد که نه تنها یهودیان به ویژه بازماندگان قربانیان، آلمانی ها را بخشیدند، بلکه آلمانی ها را دوست و حامی خود بدانند! علاوه بر آن در سایه رواداری، آلمان که در گذشته اسیر نژادپرستی بود، امروز به یک جامعه چند فرهنگی تبدیل شده است!
متاسفانه ترکان نتوانستند و یا نخواستند، همچو آلمانی ها، به موقع برای زدودن لکه ننگ از دامن خود، پیش قدم باشند، بلکه با انکار آن خود را مضحکه مردم جهان نمودند!
ولی خوشبختانه امروز نیروهای دموکرات ترک ـ اگرچه دیر هنگام ـ برای عذرخواهی از ارامنه بپا خواسته اند. اینان با سرمشق قرار دادن شاعر بزرگ خود ناظم حکمت، شعر وی را زمزمه می کنند:
affetmedi bu ermeni vatandaş
kürt dağlarında babasının
kesilmesini.
fakat seviyor seni,
çünkü sen de affetmedin
bu karayı sürenleri Türk halkının
alnına
ترجمه:
این هموطن ارمنی نبخشید
بریده شدن سر پدرش را در کوه های کردستان
فقط تو را دوست دارد چون تو هم نبخشیدی
این سیاهی را از پیشانی مردم ترکیه
آقایان زنجانی و ساوجی، گرچه من آذربایجانی ـ اگر در مورد آذربایجانی بودن من شک دارید به وبلاک و صفحه فیس بوک من مراجعه کنید ـ می توانم با استناد به منابع معتبر، ابعاد وحشتناک جنایت های عثمانیان را بازگویی کنم، همانطوری که تا کنون طی مقالاتی، بیان کرده ام؛ ولی با توجه به گسترش تلاش نیروهای دموکرات ترک، مایلم یکی از انجمن ها را به شما معرفی کنم. همچنین صفحه فیس بوک "علی ارتیم" یکی از فعالان این انجمن را ارائه می کنم.
Soykırım Karşıtları Derneği (SKD); Kontakt : Ali Ertem, Tel.: ۰۰۴۹/۶۹/۵۹۷۰۸۱۳;
http://www.facebook.com/ali.ertem.۷۱
با امید به این که حد اقل برای مدتی بتوانید توهماتی ذهنی خود را کنار بگذارید، و ضمن تماس با این انجمن، در مورد soykirim"" (نسل کشی) مورد نظر آنها نیز کسب اطلاع کنید! همچنین از آنان در مورد گفته دولتمردان ترک مبنی بر "بازکردن آرشیوهای ترکیه و ارمنستان و سپردن مطالعات مربوطه به گروهی از تاریخ دانان بی طرف ... " سوال کنید، تا ببینید آنها چرا این حرفها را "فریب کارانه" می دانند؟
۴۵۶۹۵ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۱
|
از : کاوه زنجانلی
عنوان : مدیریت محترم اخبار روز ، لطفا چاپ فرمایید !!
جناب آقای نظریان بسیار ممنون خواهم بود اگر به سوالات زیر پاسخ فرمائید:
۱-نظر خود را در خصوص پان ارمنیستها و نفوذ آنها در ارامنهٔ ساکن ایران به صورت واضح و شفاف اعلام فرمایید.
۲-در خصوص پیشنهادات آقایان عبدالله گول و اردوغان مبنی بر باز کردن ارشیوهای ترکیه و ارمنستان و سپردن مطالعات مربوطه به گروهی از تاریخ دانان بیطرف جهت بررسی طرح "تهجیر"به قول ترکها و "نسلکشی" به گفته ارامنه، و رد این درخواست از جانب رژیم حاکم بر ارمنستان چه نظری دارید؟
۳- چرا عثمانیها در طول ۵۰۰-۶۰۰ سالی که حکومت میکردند دست به نسلکشی ارامنه نزدند و منتظر آغاز قرن ۲۰ برای این کار شدند؟ نقش دول متفقین در جنگ جهانی اول را در این خصوص توضیح دهید.
۴-ارامنهای که هم اکنون در فلسطین و لبنان زندگی میکنند چه کسانی هستند؟ چرا ارامنهای که در دیگر نقاط امپراطوری عثمانی زندگی میکردند از این طرح به قول شما نسلکشی در امان ماندند؟
۵- نظر شما در خصوص قتل عام اذربایجانیها در قرباغ توسط داشناکهای ارمنی که ۲۰ سال قبل و نه ۱۲۰ سال پیش! اتفاق افتاد چیست؟
۶-با فرض قبول تمامی ادهی ارامنه به طور کامل، چند نسل از ترکها باید پاسخگوی ادعاهای شما باشند؟ آیا تلاش برای زنده نگاه داشتن آن تراژدی و دشمنی و نفرت پراکنی در مورد ترکها مصداق بارز نفرت قومی نیست؟ اتهامی که شما به اقای ساوچی وارد میفرمایید؟
۷-می فرمایید گروهی از روشنفکران ترک اعلام همدردی با ارامنه در خصوص وقایع جنگ جهانی اول نموده اند اما آیا یک نفر ارمنی جنایات فاشیستهای ارمنی در قرهباغ را محکوم نموده است؟!
سؤ استفاده از جو ترک ستیزی که در حدود ۱۰۰ سال در ایران رواج پیدا کرده و بر طبل تنفر قومی کوبیدن نتایجی مصیبت بار تر از تصورات جناب عالی به همراه خواهد آورد. اگر واقعا با تفکّرات اومانیستی به قضایا نگاه میکنید با همراهی گروهی از آذربایجانیها اقدام به رفع مشکلات موجود بین ارمنستان ترکیه و آذربایجان بنمایید. مطمئن باشید هستند گروه کثیری از ترکهای ایران که آمادهٔ همکاری با شما خواهند بود.
در پایان سخنی با آقای تبریزی: جناب تبریزی از کجا آذربایجانی بودن شما را مطمئن شویم؟ کم نیستند شونیستهای وطنی که با اسامی چون تبریزی اردبیلی، ارموی افکار ضّد آذربایجانی و مغایر با منافع و مصالح آنها را بیان مینمایند؟!!!
۴۵۶٨۱ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۱
|
از : آرسن نظریان
عنوان : شگردهای مذموم
آقای م دنیز ساوجی محترم ،
اولا ، اینکه بالاخره قبول کردید که چه در زمان عثمانی ها و چه در زمان جمهوری جوان ترکها "تظلماتی" به سایر خلقها شده گامی به جلو ، گرچه ناکافی ، باید تلقی کرد . اما ، اگر قبول می کنید که نسبت به خلق ارمنی نسل کشی صورت گرفته شهامت – و صداقت – آنرا دارید که آنرا صریحا محکوم کنید ؟ لطفا به این سوال جواب بدهید .
ثانیا ، اگر آنچه را که راجع به "کشتار دهها و صدها هزار مردم ایران توسط ارامنه ... " اظهار می دارید صحت می داشت ، بدون شک من ، هم به عنوان یک انسان و هم به عنوان یک ایرانی ، به شدیدترین وجه محکومش می کردم . اما واقعیت اینست که شما پان ترکیستهای وطنی دقیقا همان تاکتیکهای ناجوانمردانه برادر بزرگتان را در ایران پیاده می کنید . حال که نمی توانید در برابر اسناد و ادله و شهادتهای بی شمار تاریخی و حتی شهادتهای خود ترکها واقعیت نسل کشی را انکار کنید به شگرد اتهام زدنهای شرم آور روی می آورید تا به خیال خودتان طرف را هم مقصر جلوه بدهید . اتهامات مجعولی که می زنید ، همانطور که آقای تبریزی اشاره می کنند، جز در منابع آغشته به تنفر قومی و مذهبی و "مدارک " فاقد سندیت و سایتهای هم مسلکی های شما ، که استفاده از آن فقط بیسوادی و بی فرهنگی استناد کنندگان به آن را می رساند ، یافت نمی شود . ارامنه هرگز روی هم وطنان خودشان ، خواه آذری یا غیر، دست بلند نکرده اند . اینکه در زمان اشغال شمالغرب ایران توسط ارتش عثمانی به طور پراکنده علیه آنها و عمال محلی شان به دفاع ازخود پرداخته اند ، آنهم در وضعیتی که دولت مرکزی در موقعیتی نبود که از آنها حمایت کند ، عملی قابل درک و موجه باید به حساب آید .
شما یا آدم بسیار ساده لوحی هستید که دشمنان ایران از احساسات شما سوء استفاده می کنند تا در موقعیتی که برای تهاجم احتمالی به وطنمان آماده می شوند ، بین اقوام و اقلیتهای ایرانی اغتشاش فکری و تفرقه ایجاد کنند یا خدای نکرده از همانجاها دستور می گیرید . به شما توصیه می کنم عینک تنفر قومی را از چشمانتان بر دارید تا خودتان خودتان را کمتر ناراحت کنید و ما را هم بیش از این زحمت ندهید .
مدیریت محترم اخبار روز ، لطفا چاپ فرمایید .
۴۵۶۷۹ - تاریخ انتشار : ٨ خرداد ۱٣۹۱
|
از : علی تبریزی
عنوان : آقای دنیز ساوجی، اجازه دهید پاسخ شما را من آذربایجانی بدهم!
آقای ساوجی، من در حیرتم! شما که نابودی ارامنه در "ارمنستان غربی" را ، بجای نسل کشی، "تظللمات" می نامید، ـ آنهم بی آنکه نامی از ارامنه ببرید ـ چگونه به خود حق می دهید، انتقامجویی های پراکنده ارامنه و آسوری را "کشتار وحشیانه مردم مسلمان" بنامید؟
کسانی که با تاریخ آشنایی دارند، می دانند که از طرف "شیخ الاسلام" (بالاترین مقام مذهبی در عثمانی) ، جنگ جهانی اول "جهاد علیه کفار" اعلام شده بود. گرچه دولت ایران در این جنگ اعلان بی طرفی می کند، ولی روحانیون شیعه مقیم نجف ـ که در آن تاریخ جزء مستعمرات عثمانی بود ـ اعلان "جهاد" می کنند.
در سایه تلاش دولت عثمانی و آلمان قیصری، در ایران شایعه مسلمان شدن قیصر آلمان، وسیعا پخش می شود؛ تا با تحریک احساسات ایرانیان، آنان را به حمایت از عثمانی و "جهاد علیه کفار روس و انگلیس" بکشانند!
از طرفی ترکان جوان که قتل عام ارامنه و دیگر مسیحیان را به وسیله ژاندارمری و دستجات مسلح کردان و حتی راهزنان، با قدرت تمام ادامه می دادند، با استفاده از فرصت به دست آمده، غرب ایران را به اشغال خود در آوردند. اشغال آذربایجان برای عثمانی، بهترین فرصت برای نابودی ارامنه و آسوریهای ایران بود.
اشغال آذربایجان، چون با هدف توسطه اراضی و ایجاد "ترکستان بزرگ" بود، نابودی ارامنه و آسوری مناطق متصرف شده، نیز از اهم وظایف آنان به حساب می آمد. به همین دلیل پشت سر سربازان، نیز عوامل حکومتی و آخوند های عثمانی، همراه غارتگران، سر می رسیدند.
با توجه به اینکه روسیه قبل از جنگ، با بهره برداری از ضعف دولت قاجار، بخش هایی از آذربایجان را، در اشغال خود داشت، دولت عثمانی با اشغال آذربایجان، سعی تمام داشت که خود را "ناجی" آذربایجان قلمداد کند! به همین دلیل برای جلب نظر مساعد مردم مناطق تحت اشغال، آخوندهای خود را همراه با دیگر عوامل حکومتی، پشت سر سربازان، گسیل می داشت. آخوندهای عثمانی موظف بودند، با رساندن پیام "شیخ الاسلام دولت عثمانی" مبنی بر جهاد علیه کفار، و "کافر واجب القتل" خواندن مسیحیان ایران، با یک تیر دو نشان بزنند: هم ارامنه را از میان بردارند؛ و هم حمایت مردم بومی و مسلمان را جلب کنند!
آقای دنیز ساوجی، امروز بر کسی پوشیده نیست که تاریخ اسلام، سرشار از وقایع و فجایعی است که حکام مسلمان به تایید روحانیون، و به دست توده های مسلمان، یعنی مردم کوچه و بازار، بر سر غیر مسلمانان، نازل کرده اند! قتل عام ارامنه در عثمانی و همین طور در ایران و قفقاز هم، جنایتی بود که با تحریک حاکمان، به دست جنایتکاران و مسلمانان متعصب محلی انجام گرفته است؛ که بنا به فتوای روحانیون، جان و مال آنان، بر مسلمانان حلال بود!
آقای ساوجی، قتل عام مسیحیان ایران، جنایتی بود که بدست عمال عثمانی، و متعصبین محلی در ابعادی وحشتناک، به اجرا گذاشته شد. گزارش مسیونرهای مذهبی آلمانی " Deutsche Orient - Mission" (مسیون آلمانی در شرق)، که در آن تاریخ در یک روزنامه هلندی، منتشر گردید، این جنایت را چنین نقل می کند:
"آخرین خبر حاکی است که چهار هزار نفر آسوری و یکصد نفر ارمنی، فقط در اثر ناخوشی در ظرف پنج ماه گذشته در میسیونها جان سپردهاند. کلیه آبادیهای حول و حوش این منطقه، باستثنای دوسه آبادی، دستخوش غارت و چپاول قرار گرفته، بآتش کشانده شده و نابود گشته است، تعداد بیست هزار نفر مسیحی در ارومیه و اطراف آن سلاخی شدهاند. کلیساهای بسیار و همچنین بسیاری از منازل این شهر را آتش زده و نابود کردهاند.... در هفتوان و سلماس ۸۵۰ جسد بدون سر فقط از چاهها و آب انبارها کشف شده است. چرا؟... برای اینکه افسر فرماندهی برای هر سر مسیحی یک جایزه تعیین کرده بود. فقط در هفتوان بیش از پانصد نفر زن و دختر بکردها و سنجبولاقها واگذار شدند. تصورش را بکنید که بر سر این مخلوقات بدبخت چه آمده و ممکن است دچار چه سرنوشت شومی شده باشند. در دیلمان مسیحیان را دسته دسته بزندان افکنده و به قبول اسلام مجبور میساختند. مردها را ختنه میکردند. گلپارجین، ثروتمند ترین آبادی ایالت ارومیه را با خاک یکسان کردند. مردها به قتل رسیدند. زنان و دختران خوشگل ربوده شدند. همین عمل را در بابارو انجام دادند. صدها نفر زن، وقتی مشاهده کردند که چطوری بسیاری از خواهرانشان روز روشن در وسط جادهها مورد تجاوز و هتک ناموس راهزنان قرار میگیرند، خودشان را برودخانه عمیق پرتاب کردند. در میاندوآب واقع در ناحیه سولدوس نیز همین وقایع رخ داد." (اسماعیل رائین: قتل عام ارامنیان صفه ۱۱۶)
متاسفانه، جنایتی با چنین ابعاد وحشتناک، نه تنها وجدان مسلمانان را به درد نمی آورد، بلکه آنان طبق آموزه های اسلام، شرکت در "جهاد" را امری واجب با ثواب اوخروی، تلقی کرده و خود را برای هر جنایتی محق می دانستند! از طرفی آخوند ها، با بزرگ نمایی اقدامات انتقام جویانه مسیحیان (اعم از آسوری و ارمنی)، مسلمانان را بیشتر تهییج می کردند! در چنین فضای مسموم، و در نبود تاریخ نگاران مستقل و بی طرف، و در نبود منابع قابل استناد و معتبر، وقایع نگاری های یک جانبه محلی، و اغلب مغرضانه، ملاک قرار می گیرد!
تاسف بارتر این که حتی کسروی که می توانست، قتل عام ارامنه توسط نیروهای عثمانی را، مورد توجه قرار دهد، و از اهداف شوم عثمانیان در نابودی، هموطنان مسیحی ما، پرده بردارد، و به نقد عوامل محلی در این جنایت ها بپردازد، فقط وقایع نگاری های یک جانبه را مورد توجه قرار داده است!
البته شکی نیست که با اقدامات انتقامجویانه ارامنه و آسوری، افراد بی گناه زیادی قربانی شده اند! ولی نباید فراموش کنیم که این مسلمانان بودند، با استناد به قرآن و اسلام، اقدام به نابودی ارامنه می کنند! همچنین نمی توانیم کتمان کنیم که تاریخ اسلام، از آغاز تا به امروز، با حملات خونین و جنگ و غارت، همراه بوده است!
۴۵۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۱
|
از : م دنیز ساوچی
عنوان : نظر ارسن نظریان
بسی جای خوش حالی است که در جامعه ترکیه هم از روشنفکران وهم در حاکمیت کسانی پیدا می شود که تضللماتی که به سایر خلقها چه در زمان عثمانی ها و چه در زمان جمهوری جوان تورکها شده بود هم تحقیق می کنند وهم مقاله می نویسند. خوشبختانه اکنون هم از طرف حاکمیت حزب عدالت وتوسعه در ترکیه شرایط برای کردها وسایر خالقها اگر که جوزی هم که باشد فراهم شده است. حالا سوالی که از اقای ارسن نطریان دارم. نظرشان در مورد کشتار وحشیانه مردم مسلمان اذربایجان عربی توسط {جلوها }که اتحاد ارامنه واسوریان که سازماندهی اصلی انها راحزب داشناک انجام داده بود چیست. مردم بی گناه اورمیه واطراف ان که جز عثمانیها وترکیه نبودند. اذربایجان غربی جز خاک ایران است. ربطی به عثمانی ویا ترکیه ندارد.تمامی اسناد این کشتار وحشیانه با حمایت امریالیستهای روس وانگلیس وفرانسه توسط ارمنه در اسناد دولتی ایران در ان زمان موجود هست علاوه بر ان در کتاب {اورمیه در محاریه عالم سوز } نوشته والی ایران در اورمیه روز شمار کشتار مردم بی چاره و درمانده شهری وروستای ان منطقه ثبت شدهاست.اقای ارسن نظریان نظرتان در مورد این گشتار دهها ویا صد ها هزار از مردم ایران به عنوان یک انسان ویک ایرانی چیست.سایت محترم و وزین اخبار روز لطفا چاپ کنید با تشگر.
۴۵۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۱
|
از : عباس مقدم
عنوان : نقش کردهای تحت سلطه عثمانی در نسل کشی ۱۹۱۵ ارامنه، و خود آگاهی امروزی آنان
با تشکر از ترجمه خوب و بجای آقای آرسن نظریان، که مقاله خانم آیشه گونایسو را، منتشر نمودند. مقاله بسیار درخور توجه است. با امید به گسترش آگاهی در جامعه روشنفکری ترک، و با امید به تحکیم پیوند بین ارامنه و کردان، آرزوی قلبی من به عنوان یک ترکزبان ایرانی این است که، جامعه روشنفکری ترک با تاثیر گذاری بر جامعه ترکیه، دولتمردان ترک را به اعتراف و عذرخواهی از نسل کشی ۱۹۱۵، وادارد!
جای تاسف است که امروزه قشری از آذربایجانی ها، بجای تاثیر پذیری از جامعه روشنفکری و دموکرات ترک، تحت تاثیر ناسیونالیستها و نژادپرستان ترک قرار گرقته و در دام ارمنی ستیزی، گرفتار شده اند!
ضمنا لازم است به کتابی از "رجب مراشلی" بنام
Ermeni Ulusal Denokratik Hareketi Ve| ۱۹۱۵ Soykırımı
اشاره کنم. مراشلی از کردان ترکیه است. وی که سالهای زیادی از زندگی خود را در زندان های ترکیه، سپری کرده است، در کتاب خود با افشای اولین نسل کشی قرن بیستم، به نقش کردهای عثمانی در این نسل کشی می پردازد. امیدوارم روزی شاهد ترجمه فارسی این کتاب باشیم!
۴۵۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۱
|
از : آرسن نظریان
عنوان : سپاس متقابل و چند اظهارنظر
جناب ریبوار معروف زاده ،
با تشکر از محبتتان ، بسیار نتیجه گیری بجایی کرده اید ، زیرا ناسیونالیسم یا هر اعتقاد و گرایش فکری دیگری بدون پیوند با انسانیت و هنجارها و ارزشهای عام انسانی مردود و محکوم است .
اعتراف به گذشته تاریک نیز از ملزومات این پیوند است . کسانی که فکر می کنند می توانند با دروغ و لاپوشانی گذشته تاریکشان از پاسخگویی دربرابر جهانیان و دربرابر تاریخ قصر دربروند ، سخت دراشتباهند .
مقاله تان را تحت عنوان " نسل کشی ، دیپلماسی جهانی، کردها و تعهدات جهانی " خواندم . نوشتار جالبی بود . به اطلاع شما برسانم که هم اکنون سازمانهایی هستند که در جهت آگاهی رسانی به جامعه جهانی درباره سرنوشت ملتهایی که به نحوی در معرض مخاطره جدی قراردارند ، فعالیت می کنند ، مثل "سازمان ملتهای درمعرض تهدید " (Threatend or Endangered Peoples) و غیره که شامل ملتهای بدون کشور هم می شود . بعلاوه ، تا آنجا که دیده و اطلاع دارم در کنفرانسهای بین المللی مربوط به نسل کشی یا ژنوسید یک ملت ، به طور معمول نمایندگان ملل نسل کشی شده دیگر ، مثل ارامنه ، کردها ، یهودیان ، آسوریان ، اهالی سودان جنوبی ، رواندا ، کامبوج و غیره نیز شرکت می کنند و یا دعوت می شوند . صد البته چنین تلاشهایی لازم است تا توجه افکار عمومی جهانی به سرنوشت این گروه از ملتها جلب شود .
دررابطه با کردها و مبارزات و اهداف و تعهداتشان نظر این بنده حقیر اینست که در حال حاضر با به وجود آمدن اقلیم خودمختار کردستان کردها موقعیت ممتازی را درمنطقه خاورمیانه به دست آورده اند ، زیرا این اقلیم تنها منطقه کمابیش امن در کشور پرآشوب عراق است که در زمینه اقتصادی و فرهنگی نیز به پیشرفتهای شایان توجهی دست یافته است . در حالی که گروههای عرب سنی وشیعه یا به دلیل ناکارآمدی رهبران سیاسی و فکری شان و یا به علت مذهب گرایی مفرط سنتی به جان هم افتاده اند و به چیزی که نمی اندیشند وحدت کشور و میهنشان است . به نظر من برادران کرد باید این موقعیت خود را با متانت حفظ کند و با بردباری منتظر فرصتهای تازه باشند که به طور حتم پیش خواهد آمد . به ویژه از اقدامات و طرحهای عجولانه باید بپرهیزند ، زیرا در منطقه پرآشوب خاورمیانه ، امکان پس رفت و ازدست دادن دست آوردهای ولو کوچک برای ملتهای آسیب پذیری مثل کردها ، ارامنه ، فلسطینی ها و غیره وجود دارد و با تغییر ناگهانی اوضاع خیلی زود می توانند قربانی زدوبندها و توافقات قدرتهای بزرگ گردند .
با آرزوی صلح و دوستی بین همه ملل .
۴۵۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۵ خرداد ۱٣۹۱
|
از : ریبوار معروف زاده
عنوان : تشکر
خواستم از نویسنده و مترجم مقاله بخاطر نوع نگاهشان به چگونگی پیوند دو ملت کورد و ارامنه تشکر کنم. دوست من"ارسن نظریان" دیریست به این نتیجه رسیدهام که من به عنوان کورد و ما به عنوان ملت کورد باید در نوع مبارزهامان برای تشکیل یک کشور و دولت تجدید نظر کنیم. باید ناسیونالیزم و انسانیت را با هم پیوند دهیم، باید اعتراف به اشتباهات گذشتهیمان بخشی جدایی ناپذیر از مبارزهمان باشد و دست دوستی به سمت ملتهای دیگر برای مقابله با فاشیزم و نژادپرستی دراز کنیم. باید ما فرای ملیتمان با این امر که سرنوشت انسان به کشتن و کشتهشدن، به قاتل و مقتول بودن، گوسفند و گرگ شدن بیانجامد مبارزه کنیم. دوست گرامی برای اینکه دوستی ملتهای منطقه و جهان، برای ارتقاء منزلت انسان(بالاخص انسان شرقی)، وارد فازی عملی شود بنده در قالب مقالهای ایدهای را مطرح نمودهام. دوست دارم شما نیز انرا بخوانید تا همهی ما فرای نژاد و ملیتمان برای صلح و اشتی تلاش نماییم.
لینک مقاله : نسل کشی ، دیپلماسی جهانی، کردها و تعهدات جهانی
در راستای تشکیل سازمان ملل ژنوساید شده http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۲۹۶۳&fb_source=message
۴۵۶٣٨ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣۹۱
|