ارامنه و کردها
عایشه گونایسو - مترجم: آرسن نظریان
•
حل مسالمت آمیز مساله کرد در ترکیه راه را برای غلبه بر فرهنگ انکار در آنکشور به مفهوم وسیع کلمه هموار خواهد کرد . این پیشرفتی است ولو کوچک و بطئی ، اما راهی خواهد بود به سوی روشنگری افکار و بیداری وجدان ترکهای بیشمار در رابطه با مصائب هموطنان ارمنی شان وسهمی که خود در ایجاد این مصایب داشته اند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣ خرداد ۱٣۹۱ -
۲٣ می ۲۰۱۲
دراین اواخر** فضای امیدوارکننده ای برای حل آنچه که اصطلاحا درترکیه "مساله کرد" نامیده می شود پدیدارشده است . این مساله اکنون قریب ۳۰ سال است که خونریزی ها ، تلفات انسانی و اقتصادی- مالی
عظیمی را به پای کشور گذاشته است . همینطور، موجب تقویت سنت استبدادی و ضددموکراتیک و ملی گرایی افراطی تا حدی گردیده که آنرا به صورت هنجارهای عادی زندگی روزمره در ترکیه درآورده است .
طبق اطلاع ، وزارات کشور اکنون مشغول تنظیم " مجموعه ای از افکار و ایده های جامع " برای اقدام درجهت یک راه حل مسالمت آمیز می باشد . نمایندگان کرد حزب عدالت و ترقی که حزب اکثریت دردولت می باشد ، اولین کسانی بودند که با قبول ریسک سرزنش توسط نخست وزیر برای علنی ساختن بی موقع برنامه ، از آن سخن گفتند و آنرا مورد تایید و پشتیبانی قرار دادند . همینطور ، برای اولین بار نام رهبر حزب ممنوعه "کارگران کردستان " (پ. کا. کا.) ، عبدالله اوجالان ، که انتظار می رود "طرح حل مسالمت آمیز " خود را در ۱۵ اوت اعلام کند ، بدون توصیفها ی توهین آمیز سنتی ، مثل "قاتل کودکان" ، رییس تروریستها" و غیره ، در مطبوعات و رسانه های عمده برده می شود .
تصادفی نیست که به طور روزافزونی شاهدان دفن اجساد کسانی که در دهه نود به صورت فرا قضایی در جنوب شرق ترکیه به قتل رسیده بودند برای افشای محل و جزییات ماوقع پا به جلو می گذارند . همینطور ، مردم به طور روزافزونی به سازمانهای حقوق بشر و دادستانی ها مراجعه می کنند تا برای یافتن اجساد عزیزان مفقود الاثرشان دستور حفر این محلها را صادر کنند . باز، تصادفی نیست که مظنونین قتل های حل نشده ، از جمله چندین افسر بازنشسته ارتش که در ضمن متهم به سازماندهی اقدامات خشونت آمیز علیه شهروندان ارمنی نیز می باشند ، اکنون در زندان به سر می برند .
آغآز فرآیندی که به حل مسالمت آمیز مساله کرد منجر شود برای روند دموکراسی در ترکیه امری حیاتی است . همینطور ، برای امحای فرهنگ رایج انکار در کشور ، یعنی انکار وجود موجودیتهای مذهبی ، قومی و فرهنگی غیراز موجودیت ترکهای مسلمان و انکار حقوق اعضای این اقلیتها به عنوان شهروندان متساوی الحقوق ، امری ضروری است .
مساله کردها و ارامنه در ترکیه همیشه به صورت تضادگونه و حتی متعارضی از نزدیک به هم درآمیخته بوده است . روسای قبایل و ساکنان محلی کرد در بسیاری از مناطق مستقیما در نسی کشی ارمنیان شرکت کرده و به کشتار همسایگان ارمنی و غصب دارایی هایشان دست زدند . با اینحال ، کردها خیلی زود دریافتند که این همکاری اهریمنی با بانیان قتل عام ، آنها را از دستشان نجات نخواهد داد . تجربه های سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ نیز درس عبرت دیگری شد برای آنها . هانس- لوکاس کایزر ، مورخ آلمانی ، در اثر ماندنی خود Verpasse Friede (صلح ازدست رفته) چنین می نویسد : " انهدام خونین خودمختاری کردهای علوی در سال ۱۹۳۸ تحت عنوان اعاده صلح و تمدن درمنطقه ، در واقع تکمیل فتح داخلی ارمنستان و کردستان بود که از یک قرن پیش آغاز گردیده بود ."
درهمین سال بود که مقاومت کردها در کوهستانهای د ِرسیم دربرابر تبعیدهای جمعی ، که به معنای ایجاد اوضاع و شرایط غیرانسانی ، قحطی و مرگ و میر در راه تبعید بود ، با سبعیت کم سابقه ای در دوران جمهوریت ، درهم شکسته شد . آنچه که کایزر "استعمار داخلی صدساله " می نامد اشاره به لشکرکشی های ارتش عثمانی در سرزمین تاریخی کردستان در سالهای ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰ دارد ، که ضمن آن مقاومت کردها با خشونت تمام سرکوب شد . استعمار داخلی ، همچنین به یک همزیستی مبتنی بر سلسله مراتب در ولایتهای شرقی امپراطوری عثمانی ، جایی که ارامنه تحت حمایت امرای کرد دربرابر پرداخت مالیات از امنیت و رفاه نسبی برخوردار بودند ، خاتمه بخشید . از آن به بعد ، ارامنه مجبور به پرداخت مالیات به حکام عثمانی و روسای قبایل کرد ، هردو ، گردیدند . درنتیجه ، مصائب آنان دوچندان و تنش و خصومت میان ارمنیان و کردها رو به فزونی گذاشت . حکام عثمانی نیز با خام کردن روسای قبایل کرد و جمعیت کرد به طور کلی ، با تاکید بر "برادری و همبستگی" مسلمانان علیه مسیحیان کافر ، در تشدید خصومت بین دو ملت سهم مهمی ایفا نمودند . بعلاوه ، مقامات عثمانی ، به کردها اینطور حالی می کردند که چنانچه ارامنه موفق شوند دولت مستقلی تشکیل دهند این امر به معنای پایان موجودیت کردها درمنطقه خواهد بود.
گذشته ازاین ، تفاوت آشکاری در سطح رشد اجتماعی- اقتصادی جوامع کرد و ارمنی مشاهده می شد. ارامنه از هر نظر، از آموزش و پرورش گرفته تا کلیه جلوه های دیگر زندگی متمدن از کردها جلوتر بودند و این امر حسادت و طمع و آز کردها را بر می انگیخت . درنتیجه ، هرچند که حکومت ترکهای جوان بود که نقشه قتل عام ارمنی ها را برنامه ریزی و به مورد اجرا گذاشت ، لکن ساکنان محلی کرد به رهبری روسای قبایلشان بودند که کشتارها را به انجام رساندند . ( ازطرفی ، این نیز واقیعتی است که گروههای دیگری از کردها ، به ویژه کردهای د ِرسیم ارامنه و آسوریان را تحت حمایت خود قرارداده و از تسلیم آنها به ارتش عثمانی خودداری و یا به فرار آنها کمک کردند .)
به هرحال ، همکاری کردها با اربابان عثمانی شان در ریشه کن کردن ارمنیان ، سودی عاید آنها نکرد . در دوران "نبرد برای آزادی" ترکیه ، کمالیستها به آنها قول خودمختاری درعوض کمک به آزادکردن ترکیه از "بیگانگان" ، که شامل شهروندان یونانی و ارمنی هم می شد ، دادند . این قولها ، اما هرگز به مرحله عمل درنیآمد . رهبران جمهوری جوان ، درست مثل اسلاف عثمانی شان ، به برنامه ترک سازی کشور با تبعیدهای گسترده و اجرای برنامه های مهاجرت اجباری ادامه دادند . بدینجهت ، دوران جمهوریت هم شاهد مقاومتها و شورشها ی پی درپی کردها بودکه هربار با خشونت بیشتری سرکوب می گردید .
این یک واقعیت دردآوراست – واقعیتی که درسهای عبرت بزرگی از آن می توان آموخت – که نسل کشی ارامنه سهمی در رادیکالیزه شدن کردها در دوران تاسیس و پاگرفتن جمهوری ترکیه و بعد از آن ایفا نمود . کردها درطول تاریخ خود به انحاء مختلف در ارتباط متقابل با ارمنیان بوده اند . از یکطرف ، آنها از قدرت اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی رو به افزایش ارمنیان احساس خطر می کردند ، احساسی که دولت هم با پخش شایعه هایی درباره نقشه های سری ارامنه برای تاسیس یک دولت مستقل ، تشدیدش می کرد . از طرفی دیگر ، آگاهی بالای ارمنیان راجع به هویت قومی ، مذهبی و فرهنگی خود و همچنین فعالیتهای سیاسی قشر روشنفکر آنها ، الهام بخش کردها بود . پس از نسل کشی ، خاطره جمعی شوک آور رفتار آنچنانی با ارمنیان و به یادآوردن نقش خودشان درقامت قاتل و غارتگر همسایگانشان ، وجدان کردها راعذاب می داد . آنها احساس می کردند که خودشان هم ممکن است به سرنوشت ارمنیان گرفتارآیند و اینکه ارمنیان و کردها درواقع قربانی طرز فکر و ایدئولوژی واحدی شده اند . رهبران سیاسی وقت ارمنی نیز از این واقعیت پیچیده به خوبی آگاه بودند .
بنابراین ، هرقدر هم تضادگونه به نظرآید ، کاملا غیرمنتظره نبود که فقط دوسال پس از وقوع نسل کشی ، هیات نمایندگی ارامنه به رهبری بوغوس نوبار پاشا و رهبر کردها ، شریف پاشا در کنفرانس بین المللی صلح پاریس در سال ۱۹۱۹ ، با هم به مذاکره پرداختند و در باره تاسیس دو کشور مستقل ، یعنی ارمنستان و کردستان درشرق ترکیه ، به توافق رسیدند . سپس ، چند سال دیگر، متعاقب تاسیس جمهوری ترکیه ، طی یکی از شورشهای کردها به رهبری سازمان "خویبون " (انجمن ملی کردها) ، جمهوری کوتاه عمر کردی آرارات با کمک فدراسیون انقلابی ارمنیان (داشناکسوتیون) ، تاسیس گردید . واهان پاپازیان ، یکی از رهبران داشناکسوتیون ، در کنگره موسس سازمان در لبنان شرکت کرده و آن نشست را "مظهر پیوند و هم بستگی بین ارمنیان و کردها " خوانده بود . ( از کتاب : ملتی بدون کشور ، اثر : ژ. شایلاند ، الف. ر. قاسملو ، ترجمه انگلیسی : م. پالیس ، چاپ ۱۹۹۲) .
ناچی کوتلای ، در کتابش تحت عنوان "کورتلر" ( "کردها") ( انتشارات پری یایینلاری ، اسلامبول ، ۲۰۰۲ ) ضمن نقل قول از م. آ. حسرتیان ، مورخ ارمنی عصر شوروی که متخصص در تاریخ کردهاست ، می نویسد که در کنگره آوریل سال ۱۹۲۹ حزب داشناکسوتیون ، تصمیماتی در حمایت از مبارزه کردها در "ارمنستان ترکیه " گرفته شد . دلایل آن از جمله این بود که اینکار از اسکان توده های ترک زبان در سرزمینهای تاریخی ارمنیان جلوگیری نموده ، ناسیونالیسم ترکی را متزلزل و دولت ترکیه را تضعیف خواهد کرد و بدین ترتیب به ایجاد شرایط برای تاسیس "کشور مستقل و آزاد ارمنستان" ، کمک خواهد نمود .
البته ، باید اذعان کنم که آگاهی و دانش من از روابط تاریخی کردها و ارامنه به هیچ وجه کفاف آنرا نمی دهد که تاریخ آنها را بتوانم به صورت منجز بازگو و ارزیابی کنم . اما ، ازآنچه که شنیده ام و در منابع مختلف به آن برخورد کرده ام ، می بینم و عمیقا احساس می کنم که واقعیتها درباره کردها و ارمنیان – دو ملتی که از نقشه شوم واحدی برای ایجاد یک کشور یکدست قومی و مذهبی – صدمه دیده اند ، پیچیده تر ازآنست که بتوان با رویکردی ساده انگارانه به بازنگری آن پرداخت .
می توان گفت که حل مسالمت آمیز مساله کرد در ترکیه راه را برای غلبه بر فرهنگ انکار در آنکشور به مفهوم وسیع کلمه هموار خواهد کرد . این پیشرفتی است ولو کوچک و بطئی ، اما راهی خواهد بود به سوی روشنگری افکار و بیداری وجدان ترکهای بیشمار در رابطه با مصائب هموطنان ارمنی شان وسهمی که خود در ایجاد این مصایب داشته اند.
________________
* عایشه گونایسو ، فعال حقوق بشر ، فمینیست ، مترجم و محقق ترک می باشد . وی عضو موسس کمیته حقوق بشر ترکیه علیه نژادپرستی و تبعیض (شعبه اسلامبول - ۱۹۹۵) می باشد . از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰٨ ستون نویس یکی از روزنامه های طرفدار کردها درترکیه بود . از سال ۲۰۰٨ مقالاتی تحت عنوان " نامه هایی از اسلامبول " برای نشریات ارمنی زبان می فرستد .
**مقاله اولین باردر اوت ۲۰۰۹ در نشریه آرمینین ویکلی Armenian Weekly چاپ شده است .
|