از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : نکته ای دیگر
آنچه در کامنت اول خود نوشته ام، اصل داستان نیست. با آن در واقع به نوعی به مطلب سیامک پور جزنی عزیز نقب زده ام. وگرنه این شکل داستان پردازی، راز داستان را در همان آغاز لو می دهد؛ و در نتیجه بخش بزرگی از ارزش هنری داستان از بین می رود.
حال این سئوال پیش می آید که پس چرا تصمیم گرفتم تا شکلی دیگر از داستان خود را اینجا بیاورم؟
دلیل اش این بود که روایت سیامک عزیز، زندانی را به بن بستی غریب و شکننده کشاند و رها ساخت۱. این باعث شد که من مطلب او را در واقع ادامه دهم.
یعنی حالا مطلب ایشان عملاً دو نویسنده دارد. یکی نویسنده ی اصلی است، و دیگری فضولی نگران.
زیر نویس ۱ - پس نوشته ی سیامک غیر واقعی است؟ نه، بر عکس، نوشته ی ایشان بیشتر یک داستان واقعی را می مانَد تا خیال پردازی من. اما مسئله ی ما امروز فقط نوشتن سر گذشتی واقعی نیست. ما همانطور که رحمانی عزیز گفته، یعنی تجربه کرده؛ برای گریز از شکستن در سلول انفرادی، احتیاج داریم که خیال پرداز گشته، بر زمان پیروز شویم. به عبارتی دیگر، بخشی از فانتزی امید، بخشی از خود امید است در زندگی واقعی.
۴۷٨٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۱
|