از : دامون سروی
عنوان : درود
پرسشهایی مطرح می شود: ۱- آنچه به نام امپریالیسم در ادبیات مارکسیستی معروف شده اینک چه نامیده شود و اساسن اگر نامش را عوض یا اصلن "ما" فراموشش کنیم معنی اش اینست که دست از سر جهانیان برداشته و دیگر "عینی" نیست؟
۲- پلورالیسم سیاسی قاعدتن باید این باشد که چند نیروی سیاسی و از گروههای اجتماعی گوناگون در ساختار قدرت و اداره جامعه مثلن از طریق انتخابات شرکت می کنند. ولی "عدم وابستگی سیاسی" چیست؟ مگر نیروهای ائتلاف آویزانند و ناگهان می شوند اعضای یک ائتلاف سیاسی؟
۳-پیش شرط هایی که برای بازتعریف چپ و زمینه چینی برای ائتلاف چپ طرح کرده اید کار را دست نیافتنی نمی کند ؟به همه بازیگران بگوییم از میدان بازی بیرون بروند تا امکان صاف کردن زمین بازی وشروع یک بازی "از آغاز پاک و سره" فراهم آید؟
۴-بر چه اساسی گفته شده "توانایی ها و موفقیت های چپ ها چه در قالب حزب حاکم و چه در ائتلاف های حکومتی ، تاکنون رضایت بخش نبوده است."؟دنبال کدام توانایی و موفقیت باشیم که هرگز دچار تلاطم نشود و نوسان نیابد؟ کدام احزاب دیگر ائتلافهای "همه زمانی" تشکیل داده اند که زمان، چرخ آن را نایستانده باشد؟از این گذشته در جهانی که هر گروه اجتماعی منافع عام و گاه منافع خاص خود را می جوید،این تواناییها و موفقیتها باید برای چه کسانی رضایتبخش باشد؟
۵-وقتی پرسش می شود "چگونه می توان خارج از حوزه این نیروها (بخشی از کارگران و روشنفکران چپ)، سایر نیرو های اجتماعی و شهروندان طبقه متوسط در ایران رابه برنامه های سیاسی – اجتماعی خود جذب نمود؟" براستی هیچگونه تجربه تاریخی در هیچ جای دنیا در این زمینه وجود ندارد؟ آیا برای نمونه چپهایی که در فلان ایالت هندوستان "با جلب نظر مردم و گروههای اجتماعی دیگر" در انتخابات ایالتی بر حزب کنگره و راستهای دیگر پیروز شده و تا وقتی در قدرت هستند طرحهای اصلاحات ارزی و اقتصادی و... در چهارچوب عدالت اجتماعی تصویب و اجرا می کنند نمی تواند مورد استناد چپهای ایرانی باشد؟ آیا تصور این است که هر کجا در آمریکای لاتین چپها به قدرت رسیده اند تعدادی کارگر و مشتی روشنفکر دنبالشان بوده اند؟
۴۹۵۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۱
|