عنوان : چپ یاد نگرفته بابت خطاهایش عذر خواهی کند .
قبل از اینکه مصداقی را بخاطر عمل به باورهایش مورد نکوهش قرار دهید . این چپ نادان را بخاطر فیل هوا کردنش و روی دوش بردن یک تواب مجاهد را مورد نکوهش باید قرار داد .کی هر همین چپ ها خانم مدعی چپ مینا اسدی شعاعر است .اکنون بیایند از دوستشان دفاع کنند . و یا به اشتباه درک خود اعتراف کنند . این چپ هنوز نمیخواهد یاد بگیرد که به اشتباهات خود اعتراف کند و از مردم عذر خواهی
۴۹۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹۱       

عنوان : حرفی از بین حرفها
من بخاطر نبودن در زندان ونبودن در روابط مجاهدین فکر نمیکنم صلاحیت قضاوت داشته باشم ولی خواستم سه چیز را که به یکی در متن اشاره شده است را بگویم.
یکم اینکه حلوا حلوا کردن آقای ایرج مصداقی وبزرگ کردن او بطوری که تو گوئی پدرخوانده زندانیان سیاسی و پدر خوانده زندان است وهر نقل قولی از زندان و...با ترازوی ایشان اندازه گیری میشود را نه مجاهدین که چپها انجام دادند وحالا هم بطور قانونمند میبایستی پای لرزخربزه ای که نوش جان فرموده اند بنشینند.
دوم اینکه هر کس کوچکترین آشنائی با جایگاه ایدئولژیک آقای مسعود رجوی در مجاهدین و روابط تشکیلاتی که سالیان سال است براین جایگاه شکل گرفته آشنائی داشته باشد نمیتواند قبول کند که کسی وهر کس واز جمله آقای مصداقی به مجاهدین وصل باشد و در همان حال اجازه چهره شدن واجازه بزیر سوال بردن ولوآبکی فرهنگ و سیاستها و...حاکم بر مجاهدین را ولو بخاطرتبلیغ و...خود آنها داشته باشد.
علت این امرهم بسیارروشن است چون فرهنگ وسیاستها و...از جایگاه ایدئولژیک آقای رجوی جاری میشود و برای مجاهدین زیان رفتن سراغ رهبری که سمبل مادی آرمانش است با هیچ سود سیاسی که فرضا آقای مصداقی در صدد ریختن بجیب مجاهدین باشد ذره ای از زیان ایدئولژیک را جبران نمیکند.
حال وقتی آقای مصداقی چه درست وچه اشتباه فرهنگ حاکم بر مجاهدین در انتقاد ناپذیری را با حکومت اسلامی یکی میکند در معنی کاکل وسمبل مادی آرمان مجاهدین یعنی آقای رجوی را زیرسوال میبرد و ایشان اگر هم بخواهد نمیتواند بمجاهدین وصل باشد.
بنظر من این خود آقای مصداقی است که دوست دارد وصل بودن بمجاهدین را با دست پس بزند وبا پا پیش بکشد.
البته کسانیکه مجاهدین را بدرست ویا اشتباه فرقه مینامند ولی از اصل خدشه ناپذیر رهبری در فرقه چیزی نمیدانند نا آگاهانه در خدمت عوامل حکومت اسلامی در معرفی آقای مصداقی بعنوان هوادار مجاهد قرار میگیرند.
فرد دیگری که البته بی انصافی است در داشتن مرزبندی با حکومت اسلامی با آقای مصداقی مقایسه شود ولی در با دست پس زدن مجاهدین و...مانند ایشان است آقای بیژن نیابتی میباشد که هر مقاله اش بهانه ای است برای خرید اعتبار ضد امپریالیستی! و ضد صهیونیستی !برای حکومت اسلامی وصد البته در پوش طرف دار مجاهدین که باز هم ساده لوحانی که او را هوادار مجاهدین میخوانند بدون اینکه بخواهند با عوامل حکومتی در هوادار خواندن ایشان همصدا میشوند.
برای حکومت چه چیزی بهتر از یکی نشان دادن خود با مجاهدین به اتکاء فاکت هائی که آقای مصداقی معروف شده به هوادار مجاهد صرفا بر مبنای خصلت فرصت طلبی در اختیارش بگذارد؟ وچه چیز بهتر از اعتبار ضد امپریالیستی!که توسط آقای بیژن نیابتی معروف شده به هوادار مجاهدین بجیبش بریزد؟
امید دارم خوانندگان عزیز این را متوجه شوند که منظور من در اینجا نه مجاهدین ونه حکومت اسلامی بلکه این است که شرط اصلی برای وصل بودن تشکیلاتی به مجاهدین ازعدم زیر سوال بردن رهبری می گذرد واین چیزی نیست که لازمه دریافت وفهم آن احتیاج به بودن در درون مجاهدین ولو در حد یک هوادار معمولی باشد که از بیرون نیز قابل رویت است و این چنین است که آقای مصداقی و...نمی توانند به مجاهدین وصل باشند ودر همان حال نیز...
در اینجا باید اضافه کنم که این شرط اصلی البته از نظر من ناقض کوچکترین حقی از حقوق دموکراتیک یک فرد تا آنجا که آزادانه پیوستن به مجاهدین را انتخاب کرده باشد نمیباشد واتفاقا آناکه این شرط را عین دیکتاتوری واستبداد و...معرفی میکنند با این کار بخود اجازه میدهند یک فردی را که با انتخاب خود به مجاهدین پیوسته است را صغیر وخود را قیم او بدانند ودم ازآزادمنشی نیز بزنند.
من ناچیز چنانچه سراسروجودم کینه به اسلام ناب محمدی نبود و دشمن شماره یک تاریخی خود و میهنم را نه استعمار ونه امریکا ونه انگیس ونه...بلکه همان اسلام وهمان محمد وهمان علی و... نمیدانستم برای مبارزه با اشغالگران اسلامی حاکم بر میهنم لحظه ای درنگ درپیوستن به هواداران مجاهدین و دادن حق تصمیم گیری سیاسی خود به رهبری آن نمیکردم و این تصمیم چه درست بود وچه اشتباه ولی تا آنجا که قبول خط سیاسی رهبری مجاهدین انتخاب خود من بود هیچ جایش تحمیلی نبود و هیچ جایش احتیاج به قیم نداشتم و هیچ جایش هم بر خلاف گفته آقای مصداقی شبیه به لفت ولیس کردن از مقدس نمودن ولی فقیه نبود.
سوم اینکه در دنیای بورژوازی در پشت کمپانی سنگر گرفتن سرمایه داران قابل فهم است اما کمونیستها چرا باید دنباله رو دنیای بورژاوازی باشند؟را نمیدانم وچون نمیدانم عرض میکنم چه بهتر بود بحای جمعی از...فرانکفورت نام حقیقی افراد در پای مقاله بالا گذاشته میشد تا جای هر گونه اما واگر بسته شود.
بهر حال با پوزش از گستاخی وبدرا زا کشیدن عرایظم هر که را که در از جا کندن اشغالگران اسلامی قدمی برمیدارد را به اهورا میسپارم.
۴۹۶۹٨ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹۱