ممنوعیت گویش به زبان مادری در مدارس کرمانشاه چه هدفی را تعقیب میکند؟ - سالار آشناگر - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : salar Ashnagar

عنوان : لطف کنید این نوشته که همهی حروف ‌ه ی آن به همه چسبیده پاک کنید و این نوشته را به جایش بگذارید
۲۱/۰۱/۲۰۱۳
ممنوعیت گویش به زبان مادری در مدارس کرمانشاه چه هدفی را تعقیب میکند؟

سالار آشناگر

در ادامهی سیاست آپارتاید و تبعیض آمیز رژیم این روزها سندی برملا شده است که در آن مدیر کل آموزش وپرورش استان کرمانشاه به دست اندرکاران آموزش و پرورش ابلاغ میکند که از گویش به زبان مادری در مدارس باید جلوگیری شود. در این نوشته من سعی دارم نشان دهم که این ابلاغیه به چه منظوری صادر شده و چه اهدافی را تعقیب میکند. همچنین خواستهام به فضایی که حکومت در سطح بین‌المللی با آن مواجه هست و بحرانهای گریباگیر رژیم ، نیز اشاره نمایم. در این رابطه است که رژیم اتخاذ تدابیری همچون ممنوعیت گویش به زبان مادری را بعنوان بخشی از راهکارهایش برگزیده تا از گسترش جنبشهای اجتماعی جلوگیری کرده باشد .

حکومت اسلامی ایران و بحرانهای گریبانگیرش

رژیم ایران اسلامی از همان اوایل بر سر کارآمدنش ، به سب سیاست مداخلهگرانه و صدور انقلاب اسلامی، موجب ایجاد مشکل و هراس در سطح جهانی شد. برخلاف تمام عرف و عادات بین‌المللی اقدام به اشغال سفارتخانه کشورهای مهمان در ایران نمود. اعمال روش و سیاست هایش سبب شد که در سطح جهانی منزوی گردد.
حکومت اسلامی ایران در سطح جهانی دوستانی بسیار اندک پیدا کرد که آنها هم چشم طمع به ثروت و سامان ایران دوختهاند و از این خوان یغما هرچه توانستهاند برده اند .

دفاع از سازمانها و احزاب تروریستی و ترور مخالفین خویش در خارج کشور و محکومیت این رژیم در دادگاههای بین المللی از جمله دادگاه میکونوس هیچ وجههای برای این رژیم در خارج باقی نگذاشت.
در داخل ایران نیز بر خلاف تمام وعده و عیدها از همان اوایل بر سر کار آمدنش، اقدام به از بین بردن تمام مظاهر آزادی نمود و همه را میخواست به رنگی در آورد که خود خواهانش بود. در اندک مدتی زندانها را مالامال از آزادیخواهان کردند و از کشتهها پشتهها ساختند . در دههی ۶۰ هزاران زندانی را در زندانها قتل عام نمودند و با حمله به کردستان جنایاتی آفریدند که وجدانهای بشری را جریحه دار نمود.در حمله به ترکمن صحرا نیز دستانشان به خون جوانان این خطه اغشته شد و در خوزستان و بلوچستان و آذربایجان و سراسر ایران بسی جنایات در کارنامهی سیاه خود ثبت کردند.
هم اکنون سران این حکومت بر کشوری فرمانروایی میکنند که با انواع بحرانها روبرو هست.
بحران در رابطه با دستیابی به سلاح اتمی بمثابهی دستیابی به وسیلهای ترسناک که بتواند ماندگاریش را به جهانیان تحمیل نماید .
آیت‌اللهها به قمار بزرگی دست زدهاند که برایش هزینهای بس گزاف بر مردم ایران تحمیل کردهاند.
بحران اقتصادی که به سبب سیاستهای این رژیم و مدیریتی بغایت نالایق به آن دچار شده است.
بحران مشروعیت سیاسی که حتی نمایشهای برپایی انتخابات نه تنها نتوانسته است آنرا بهبود ی بخشد، بلکه خود موجب شده است که بسیار بیشتر پایههای ایدئولوژیک رژیم را تهی کرده و دایره خودیهایشان را هرروز بیشتر از پیش محدود ومحدودتر نماید. درگیرجنگ قدرتی هستند که موجبات افشای دزدیها و اختلاسها و دست داشتن در پخش مواد مخدر و تجاوز و فسادهای مالی و جنسی تمامی رهبران این نظام شده است. هرچه بیشتر از دوستان دیروز رهبر، امروز به فتنهگر و منحرف تبدیل شدهاند.
این رژیم در سطح بین‌الملی در رابطه با پایمالکردن حقوق بشر بارها محکوم شده است.

در این میان اینبار نیز میخواهند که نمایش انتخاباتشان بی دردسر برگزار گردد. برای اینکار حتی تحمل سربه زیرترین جناح کمی مخالفشان‌ را هم ندارند و حاضر نیستند پسمانده ههای اصلاح طلبان دولتی را نیز، بدون توبه و برائت از رهبران زندانیشان را بپذیرند.
از سویی دیگر احمدینژاد میکوشد با دادن وعده و صرف هزینههای کش رفته و پولهای کلان حاصل از فروش ارز دولتی به قیمت سرسام آور بازار وعده استخدام ۵۰۰ هزار کارمند برای دولت و قول بالابردن پنج برابریارانهها برای خود وجریانشان رای بخرد.
با این توصیفات حکومت آیت‌اللهها مواجه با شرایطی کاملا بحرانی است و خود نیز این را کتمان نکردهاند و در صددند که تمامی نقاط ضعف و امکانات بالقوهی جنبشها و حرکات تودهای و به میان آمدن مردم را در تمام ایران بخصوص در جاهایی که احتمال آنرا بیشتر می‌بینند بررسی و با نقشههای کوتاه و طویل المدت آنها را خنثی سازند.
از مسائل مهم ایران جدا از خواست آزادی و مسائل اقصادی گریباگیر تودههای وسیع کارگر و زحمتکش سراسر ایران، و مسئلهی زنان تحت ستم ایران، مسئلهی مهم، مسئلهی ستم ملی هست که کانون پیدایش و بروز و بهمیان آمدن تودههای وسیع و جنبشهای اجتماعی است. به همین دلیل از همان اوان سلطهی این حاکمان مالیخولیایی، به توطئه و نقشه متوسل شدند و از هیچ حیله و طرحی غیر انسانی ابایی نداشته و ندارند.
آنان ابایی از کشتار و قتل عامهای فجیع در کردستان برای نمونه کشتار در قارنا، قهلاتان و سرچنار و اگریقاش از روستاهای کردستان را نداشتند و از در معرض بمباران شیمیایی قرار دادن مردم سردشت و ایلام پرهیزی نکردند و از بمباران شهرهای کردستان نظیر آنچه بشار اسد اکنون در سوریه بنا به رهنمودهای آنان عملی میکند، کوتاهی نکردند.
در سراسر ایران به اعدام و جنایت متوسل شدند، در ترکمن صحرا و خوزستان و بلوچستان و آذربایجان به هر جنایتی دست زدند و تا توانستند به ایجاد نفاق و کینهی مذهبی برای پیشگیری از اتحاد مردم ستمدیده پرداختند.
از اجرای طرح طیرا ابابیل، دادن منقل و بافور به جوانان که اخیرا این نیز در اعترافات آقای مصطفی پورمحمدی از سردمداران این حکومت آمده است که دست سپاه پاسداران را در قاچاق مواد مخدر و اشاعهی آنرا برملا کرده است، همه نشان از تلاشها و اعمال این قاتلان حاکم بر ایران دارد.
در این رابطه پروندهی جنایات شنیع غیر انسانی رژیم اسلامی، آنچنان قطور است که در اینجا نمیتوان حتی به سر تیتر آنها نیز پرداخت. همین کافی است که دیگر، قادر به کتمانش نیستند.
برای مقابله با گسترش تحرکات اجتماعی بخصوص در کردستان حکومت در صدد اجرای چه برنامهای هست؟
در ادامهی توطئه و نقشه برای مقابله با نقاطی که خطرات بالقوهی آن تهدید برای حاکمیت است، جدا از دستور اعدام زندانیان اسیر در زندانهایشان ازجمله در خوزستان و کردستان، اخیرا سندی دیگر از نقشهی این جانیان برای مقابله با کانونهای بحران برملا شده است که نشان از ادامهی عمکردشان برای آسیمیلاسیون و از بین بردن اتحاد مردم کردستان برای حقوق حقهشان دارد.
در این دستورالعمل به امضای مدیر کل آموزش وپروش کرمانشاه آقای جلال امینی آمده است که در تمام مدارس کرمانشاه، گویش به زبان کردی ممنوع شده است. یعنی جدا از اینکه دروس باید به زبان فارسی باشد، دانش آموزان حق صحبت کردن به زبان کردی، زبان مادریشان را ندارند.
جدا از اینکه این امر،تا چه اندازه توانستهاست با توجه به بیداری فرهنگی و خودآگاهی ملی مردم کردستان، برای رژیم عملی باشد و باچه مقابلهای روبرو گشته است، نشان از طرحهای گوناگون حکومت برای پیشگیری از اتحاد مردم کردستان دارد. این به قدرت دست یافتهها علی‌الرغم غوطه در بحرانهای عظیم، ، دمی از این غافل نیستند که برای مقابله، همچنان توطئههای قدیمی و زنگ زدهی خویش را باز بیازمایند.
این طرحها بغایت غیر انسانی و تبعیض آمیز است و نشان از عمق دشمنی و ستیز، سردمدارن این حکومت با مردم دارد. قدغن کردن گویش به زبان مادری از سویی برای آن است که مردم کردستان از همان اوایل جوانی و کودکی، زبان مادری خویش را فراموش کنند و از سویی با حذف زبان مشترک مردم این نواحی، زمینهی به هم پیوستگی مردم را در جنبش سراسری کردستان تضعیف کنند.
این اقدام کاملا سیاسی و حساب شدهی حاکمیت قطعا نمیتواند در این دوره با عکس‌العمل شدید مردم مواجه نگردد. زیرا حق تحصیل به زبان مادری از ابتدایی‌ترین حقوقی است که در منشور حقوق بشر آمده است و مردم برآن واقف گشتهاند.
در تمام جوامع متمدن، مزایای تحصیل به زبان مادری از نظر علمی ثابت شده است و آنانی که این امکان را داشتهاند، بسرعت توانستهاند در تمام عرصههای علمی و یادگیری زبانهای متعدد دیگر به مراتب پیشرفت بیشتری داشته باشند. از طرفی تاثیرات تحصیل به زبان مادری سبب رشد بیشتر از نظر روانی و اجتماعی است. اینکه عامدا رژیم جمهوری اسلامی کودکان کردستان را از این محروم میسازد تنها میتوان با دلایل سیاسی و تبعیض نژادی و آپارتاید علنی توجیه کرد که نهتنها حق تحصیل به زبان مادری را از مردم گرفته است، بلکه گویش را نیز ممنوع ساخته است چیزی که با قوانین نوشته در کاغذ این حکومت نیز، منافات دارد.
جا دارد برای مقابله با این تهاجم آشکار، مردم کرمانشاه و کردستان را تنها نگذاشت و آنان که وجدانی بیدار دارند، به کمپینی بپیوندند که مظاهر تبعیض و آپارتاید را در ایران محکوم میکند و اجازه نمی‌دهد که حاکمان جمهوری اسلامی بیش از پیش راهی را باز بپیمایند که دیگران پیمودند و پس از سالها مجبور به شکست و عقب نشینی از آن شدند.
۵۰۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹۱