امشب دواره با من یادِ گذشته ها کُن - کریم سهرابی

نظرات دیگران
  
    از : م-د-شالکول (عبداله جوادمهدی عبدی حسنعلی ده=دادکستر)

عنوان : بغضی ست مثل مردن...
غزل تازه آقای کریم سهرابی ،بامطلع:امشب دوباره ،بامن یادگذشته ها کن-شورگذشته ها را،باشعرم آشناکن...خاطره ای ست از ایام جوانی،که سرشارازجنبش وسرزندگی است...به پاس آن روزگار ازدست رفته (یادایام جوانی ج گرم خون میکرد...)وهزاران چیزهای دیگر ...دراین غزل ،انسان هم بیادغزل هاوتصنیف های عارف می افتدوهم اشعاررهی معیری...به هرحال،شاعرچه درکنارمی وساغربوده ،چه نبوده باشد،به خودیا به دیگری این ندا رامی دهد-نه به خوش باشی-که:دراین دم،امشب دوباره یادآن ایام کند...وچه حسرتی دارد آنچه راکه انسان داردو،ازدست میدهد !بی شک،آن ازدست دادن وحسرت،بطوردقیق واثباتا ارتباطی باسرمایه ی شخصی ندارد.درک گذشته،درامروزبه معنی درک رویدادهایی است که انسان می تواند آن شرایط گذشته رابه نوعی دیگر ایجاد نماید.ولی درچند کلمه باید گفت:زندگی انسانها وفرهنگ زمان ،باهمان جغرافیاوچیزهایی پیش میرود که همگان درآن زیست کرده اند.وبدوخوب آن هم این است که انسان دریاد آوری ضمنی-نسبت به آن ،مثلا میهن ،حساسیت ذاتی دارد.اماستمهای اجتماعی،درعدم آگاهی عمومی ،درهرمرحله میتواند برای هرنسلی،بعدها تبدیل به خود آگاهی شود.واین به معنی آن نیست که ما یکسره گذشته گرا بوده باشیم....غزل:امشب دوباره با من یاد گذشته ها کن...یک یادآوری آگاهانه ای است برای زندگی امروز.وتمامی جوانب وعناصرزبانی شعری درآن رعایت شده است.شاعردراین غزل به هیچ وجه در جستجوی اثبات وقیاس خوب ویابدبودن ستم گذشته ها نیست .وابدا هم قصدی برای ستایش وضع موجود ندارد...
۵۲۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۱