از : یاشار گولشن
عنوان : یکی دو سوال
جناب روحی
برای روشن شدم ذهن خودم اگر ممکن است در همینجا و یا در نوشته دیگری لطفا تعریف روشن و دقیق جدائی طلبی نژادی و ارتباط آن با نوشته مرا بفرمائید. تا آنجا که بر من معلوم شده اساسا بحث نژاد، جائی مطرح نشده و مهمتر اینکه اخیرا تائید شده که انسان کلا یک منشا نژادی دارد. اگر منظورتان از نژاد همان مردمی هستند که ائتنیک و یا به عبارتی فرهنگ و زبان و پیشینه زندگی متفاوتی با دیگر ائتنیک ها دارند آنرا هم معلوم کنید و بفرمائید در این صورت حرف نژاد را برای چه ذکر کرده اید. به علاوه بسیار مفید خواهد بود که مختصات مورد نظرتان از حقوق ملی خلقها را هم بفرمائید. از آنجا که از خلقها نام بردید حتما حقوق ملی فقط “ملت ایران” مورد نظرتان نبوده است. در ضمن این را هم بفرمائید که وقتی میگوئید آذربایجان، شمالی و جنوبی ندارد منظورتان آیا اینست که این دو خطه یکی است یا اینکه فقط آذربایجان شمالی وجود ندارد و همانطورکه باستان گرایان دوره پهلوی میگفتند اسمش آران است و یا اینکه منظورتان اینست که آذربایجان جنوبی وجود ندارد و اسمش شمال غرب ایران است. در هر یک از حالتهای بالا لطفا این را هم بفرمائید که این نداشتن های مورد نظر شما چه رابطه ای با حقوق مردم همان سرزمین دارد.
۵۲۷۰۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : محمد روحی
عنوان : ارتباط ندارد
جدایی طلبی با دفاع از حقوق ملی خلق های نه تنها یکی نیست، تفاوت ماهوی دارد. جدایی طلبی نژادی تعریف روشن و دقیقی دارد. چرا باید برای توجیه سیاست های مخرب جدایی طلبانه به مدافعان حقوق ملی خلق ها حمله می شود؟ چرا مدافعان تکه تکه کردن ایران اساسا و قطعا ضد چپ و ضد توده ای هم هستند؟
این جدایی طلبی است که تلاش برای برخورداری ملل تحت ستم از حقوق ملی و برپایی یک جمهوری فدارتیو را به شکست می کشاند.
نه آذربایجان شمالی و جنوبی دارد و نه عربستان... این سیاست ها تنها بکار سوریه ای کردن ایران می خورد و بسیاری از مردم میهن ما به حق با آن مخالف اند و علیه آن مبارزه خواهند کرد.
۵۲۶۹۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣۹۱
|
از : روزبه صالحی
عنوان : لازمه تولید اندیشه ، انطباق اصول با شرائط واقعی جامعه است
دوستان ما باید نخست آموزه های علوم انسانی بویزه علوم اجتماعی را با جامعه شناختی واقعی از جامعه و مردم میهن مان مرتبط سازیم و گرنه راه میانبر سیاسی کردن مفاهیم مدرن از مارکس تاکنون برمبنای مقصود خاص خانه ساختن بر آب است
نوروز پیروز
۵۲۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : البرز
عنوان : جهت ایرانی متحد و دموکراتیک بر علیه استبداد، ارتجاع و تجزیه طلبان
یاشار گرامی، نوشتار سراسر احساس مسئولیت !!!! شما را خواندم، بیش از هر چیز و هر موردی، همه را متهم به عهد شکنی در قبال مسئله ملی میکنی، و اینکه ترک زبانان ایرانی به حق و حقوق ملی خود، پس از قیام بهمن ۵۷ نرسیدند. اما مشخص نمیکنی کدام قشر از زحمتکشان ایرانی و در کدام نقطه و مکان ایران به حق و حقوق انسانی و شایسته خود رسیده اند.
آیا غیر از این است، که مبارزین و روشنفکران انقلابی که در زمان حکومت استبدادی شاه تلاش میکردند، بر اثر نداشتن برنامه هایی سراسری و فراگیر، ریشه هایی واقعی و ملموس درون توده های زحمتکش نداشتند. تنها نیروی فراگیر نیروهای مذهبی طرفدار آقای خمینی بود، که منبع اصلی تغذیه این نیرو هم، آن بخش از بازاریان که سهم ناچیزی از غارت زمان شاه را نصیب داشتند، بودند. در چنین شرایطی و با وجود چنین نیروهای در رأس امور قیام بهمن، چگونه میتوان انتظار تغییرات دموکراتیک را بعد از قیام بهمن ۵۷ داشت. همه، امروز میدانیم بدون ایجاد تغییرات دموکراتیک در جامعه، بدون ایجاد دموکراسی در جامعه، شهروندان ایرانی به حقوق مسلم شهروندی خود نخواهند رسید. ایجاد تغییرات دموکراتیک هم چیزی نیست که به یکباره چون هدیه ای آسمانی، از آسمان برایمان نازل شود. تغییرات دموکراتیک تنها از راه تفکر جمعی، فعالیتهای مشترک و ایجاد فرهنگی مبتنی بر دموکراسی میسر است.
یاشار گرامی نوشته ای، «ترکها در ایران به سهولت شرائط اجتماعی و اقتصادی خود را با بخش مستقل شمالی خود مقایسه کرده و با آگاهی از حقوق مسلم انسانی و ملی خود که تحت سرکوب بی امان سیستم حاکم در ایران قرار گرفته انگیزه های قوی در خلاصی از زندان ایرانی خود پیدا میکنند .....»
به عبارت دیگر شما معتقدید که حکومت علی اف ها در آذربایجان شمالی حکومتی است مردمی و مستقل، آیا واقعا چنین است؟؟؟
ایران بواسطه داشتن حکومتی استبدادی، تبدیل شده به زندانی برای تمام ایرانیان، و تمام ملت ایران که متشکل است از اقوام مختلف ایرانی دوشادوش یکدیگر در رزمند با استبداد حاکم. اما شما معتقدید که مردم استان آذربایجان در تلاشند که خود را از زندان ایرانیها برهند، به بیان دیگر شما معتقدید که مردم آذربایجان خود را ایرانی نمیدانند و در تلاشند حقوق انسانی و ملی خود را زیر چتر عدالت گستر!!!!! خاندان علی اف به دست آورند، آیا توجه داری، که داری به مردم این خطه از ایران توهین میکنی
یاشار گرامی، شما را دعوت میکنم، یکبار دیگر نوشتار جالب!!!! خود را خوانده، و سپس برای خوانندگان نوشتار خود توضیح دهید، بر چه اساس و مدرکی، ادعا میکنید که ساکنین غیور خطه آذربایجان خود را ایرانی ندانسته و برای کسب حقوق شهروندی خود، در انتظار لطف و کرم از درگاه خاندان علی اف هستند.
کلامی کوتاه با تفرقه افکنان و تجزیه طلبان، دست از این رقص بد منظر، شوم و پلید خود بردارید. مردم ایران به شهادت جنبشهای مردمی و ضد استبدادی در سده اخیر و نیز دفاع جانانه در برابر هجوم صدام و صدامیان، نشان داده اند، که هرگز خواهان تکه پاره شدن سرزمین نیاکانشان، ایران، نبوده، نیستند و نخواهند بود. ایرانیان یکپارچه و در همبستگی با یکدیگر، با قدمهایی آهسته ولی بی تزلزل در جهت ایرانی متحد و دموکراتیک بر علیه استبداد، ارتجاع و تجزیه طلبان در حرکتند.
آنانی که شب و روز، در خواب و بیداری آرزوی «فروپاشیدن ایران» را به دل دارند، به یقین در این آرزوی خود ناکام خواهند ماند. چنانکه در طول سده ها نتوانسته اند به این آرزوی شوم و پلید خود جامه عمل بپوشانند، چه مردم ایران، که شامل تمامی اقوام ایرانی ساکن در سرزمین ایران میشود، همواره پاسبان تمامیت ارضی میهن عزیزشان، ایران، بوده، میباشند و خواهند بود.
۵۲۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۱
|