رای نمی دهیم، از صحنه ی سیاسی کنار نمی رویم! - جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران - اکثریت (داخل کشور)

نظرات دیگران
  
    از : خسرو گ

عنوان : آیا تنها شکل مبارزه شرکت در انتخابات است؟
۱- انتخابات دو وجه اصلی دارد: آزاد بودن و سالم بودن آن. حتا اگر از رد صلاحیت های بی امان شورای نگهبان، مردوران ولایت فقیه، بگذریم که "آزاد" بودن انتخابات را منتفی می سازد، سالم بودن این انتخابات همچنان زیر سوال است. اگر از انتخاباتهای ریاست جمهوری پیش از ۸۴ بگذریم که آنها نیز نه آزاد بودند و نه سالم، عدم سلامت انتخاباتهای ریاست جمهوری ۸۴، ۸۸ اظهرمن الشمس بود که فکر می کنم هیچ کدام از این دوستان نظردهنده در اینجا با این ایده مخالفتی نداشته باشند. نظر من این است که اگر انتخابات جاری بین همین تعداد به شدت دست چین شده سالم برگزار شود، می بایست به خاطر وضعیت خاص کنونی کشور در ان مشارکت کرد ولو اینکه نتیجه آن، البته نتیجه حقیقی آن، جلیلی باشد. زیرا در چنین صورتی مردم چهار سال بعد می توانستند اشتباه خود را تصحیح کنند. اما آیا نشانه ای وجود دارد که این انتخابات سالم خواهد بود، اگر از آزاد نبودنش صرف نظر کنیم؟
۲- دوستان واهمه دارند که اگر شرکت نکنیم، تندروهایی هم چون احمدی نژاد روی کار خواهند آمد. از کجا معلوم با تقلبی دیگر همین جلیلی، سرسپرده مصباح یزدی، به کمک فرماندهان سپاه روی کار نیاید و ۸ سال دیگر همراه دیکتاتور اعظم (خامنه ای) بلاهای بزرگ دیگر بر مردم ما نازل نکند؟ حال با خوشبینی به مساله نگاه کنیم، می گوییم روحانی می اید، که به او لقب امیر کبیر هم داده ایم. اصلاً گیریم که او امیر کبیر عصر ما باشد. مگر نه این است که ۷۰ درصدر قدرت در دست همان دیکتاتور اعظم است و همان دیکتاتور اعظم ۳۰ قدرت رییس جمهور را هر زمان که می خواهد می تواند وتو کند؟ خامنه ای همان کسی است که تنها پایه گذار بازمانده ی ج-ا به جز خود (هاشمی) را برکنار کرده است. نقدهای هاشمی خردمند به این اقدامات نه برای تغییر در کشور به نفع مردم، بلکه برای بقای نظام و در نهایت بقای خود و شخص خامنه ای کودن است. او می داند در پی زوال ج-ا باید به مردم پاسخهای بزرگ ارائه دهد. سر سختی او در ماندن و کنار نکشیدن تنها برای این است نه اینکه او پتانسیلهای انقلابی پایان ناپذیر دارد، آنگونه که خود ادعا می کند.
۳- امید به تغییرات اساسی با روی کار امدن روحانی امیدی واهی است. حتا تغییرات جزیی چشمگیر نخواهد بود، که خود نیز این را اذعان می کنند. تمام تلاش حکومت تضمین بقای ۸ سال دیگر است. حداکثر تغییر تعدیل لحن گفتمان ها است. اگر ما به چنین "تحولی" دل خوش کنیم، خوب این در این ۳۵ سال بوده و خواهد بود. آنگاه، با این انتظار، ما کمتر از اصلاح طلبان زرد خواهیم بود که بیش از اینها می خواهند. ما باید فکر نجات بخش دیگری را در سر بپرورانیم که همواره در تاریخ مبارزات ایرانیان فراموش شده یا بسیار به آن کم توجه شده است. این گوهر نجات بخش نامش اتحاد است، اتحاد عمل رسمی و عملی. اتحاد ساز و کار خود را می خواهد که دوستان بهتر از بنده به آن واقفند، اما مهمترین وجه آن کم کردن خودخواهی حزبی-سازمانی خود، به رسمیت شناختن اپوزیسیون دیگر و تلاش بی وقفه و مصمم در این راه است. پس فکر نکنیم اگر در انتخابات شرکت نکردیم، آخر زمان خواهد شد!
۵۵۰۰۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۲       

    از : حسن شیرزادگان

عنوان : چشمتان را باز کنید لطفا
بعض اکثریت چشمان شما را انگار بسته است که می گویید اجازه بدهید هم میهنان داخل تصمیم بگیرند که دستی در آتش دارند. توجه نفرمودید این ها هم که مصاحبه کرده اند همان جزیی از هم میهنان داخل هستند که دستی در آتش دارند.
در ضمن لطفا این جدیدترین تحفه ی اصلاح طلبان را در بوق نکنید که «هموطنان خارج» حق اظهارنظر ندارند... یادتان باشد ایران مال همه ی ایرانیان است.
۵۴۹۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۲       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : آقایان اکثریتی افیوی که بسیار دیر بفراست افتاده اید
من اگر از بدو انقلاب ۱۳۵۷ توده ای بودم و یا پس از آن "اکثریتی" ...از حضور مردم خاضعانه عذرخواهی میکردم و دیگر هم در امور سیاسی میهنم شرکت نمیکردم و حد اکثر آنکه اگر "کرم سیاست" داشتم تماشاگر امور میشدم و از اکثریت مردم حمایت میکردم و نه بیش! من شخصن سیاست را خدمت بوطن تعریف میکنم و نه بتعریف رایج: تحمیق اکثریت مردم و احراز آن مقام و منصبی بهر قیمت...، شخصن هر گز تنم برای گرفتن مقام و منصب نلرزیده ...آنچنانکه بهترین مقام ممکنه در بهمن ۵۷ پیشنهادم شد و با غرور اعلام میکنم که آنرا با توجه بشرائط انقلاب و حال و احوال دولت موقت...نپذیرفتم و در نتیجه در فاجعه های بعد از انقلاب که با تاسف تا کنون کم و بیش ادامه دارد دستانم مانند بسیاری...در خون جوانان میهن مستقیم و غیر مستقیم...آلوده نیست، سد البته این دلیل آن نشد که ۸ ماه بعد با کمک کارمندان وزارت کشور هشدار لازم را را به شخصی که شیفته مقام ریاست جمهوری بود و آنرا هم "تصاحب" کرده بود هشدار لازم را ندهم و از عاقبت آن او را بر حذر نکنم که با افسوس مانند بسیاری از سیاستمداران...شیفته مقام بود و حفظ آن...که البته زمانی بالاخره "بفراست!!؟" دریافت که آن هنگام بسیار دیر بود همچنامکه این اظهارات "پر ادله!!..." شما هم بمانند آن رئیس جمهور بسیار دیر هنگام است .هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد. اجازه دهید هم میهنان داخل تصمیم بگیرند و آنرا بکار گیرند که دست در آتش دارند...
۵۴۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۲       

    از : روزبه صالحی

عنوان : تشبیه انتخابات به کارناوال انگاه مارکسیسیزم واقعی نمی باشد .
شما در هر زمینه اجتماعی ایران که وارد می شوید با عینک مطلق بینی و خودویژه ، مدل قرن نوزدهمینگاه می کنی. ماندن بر سنت مارکس و عدم توجه به شقوق منشعب از مارکس کاری پسندیده است اما نباید به احساس برتربینی خود و کهترنگری دیگران بیانجامد . پرنسیپ مارکس اساسا ادبیات بهداشتی بوده و هست .بزرگان فکری ما حتی نسبت به رقبا نیز اجازه توهین را نمی دادند؛ هرچند بعدها بعضی از گرایشات مارکسیستی هزاران هتک را در جیب منتقدین با پیشینه مارکس خواهی می گذاردند. مارکس به توده ها ونمادهای مورد علاقه آنها کوچکترین توهین نمی کرد .اما شما رفقا براحتی بر شرکت اکثریتی از مردم در انتخابات جمهوری اسلامی انگ کارناوال می زنید . پس این شعار لنینی که هر جا توده ها هستند ما نیز در کنارشان خواهیم بود . شما و مجموعه تان ، خود را جدا از مردم داخل کشور می دانید . آیا با توجه به درصد علاقمندان به رای دهنده در جمهوری اسلامی این کار باعث بلندتر شدن دیوار جدایی بین شما ومردم نخواهد شد . بنابراین اگر انگیزه شما رشد در متن جامعه داخل کشور می باشد باید نسبت به عرصه های حضور مردم بویژه انتخابات تجدیدنظر کنید و گرنه فراتر از کروژوک های مارکسیستی نخواهید رفت . مگر چه ایرادی دارد که بخشی از مردم متوهم امید به اصلاح جمهوری اسلامی باشند . آیا در شرائط شبه دمکراتیک کنونی بویژه موسم انتخابات نمی توانید در کنار مردم باشید بی انکه باعث تقبل هزینه های بالا ، کار توده ایی انجام داده و سطح آگاهی توده ها را ارتقا بخشید . شما به اتحاد و تمکین وتمرد تاکتیکی رهبر وعناصر جمهوری اسلامی نگاه کنید همین انتخابات ۲۴ خرداد؛ که چگونه هارمونی را هماهنگ کرده و هرکه نت خاص مخالف و همنوایی را جنان در هم می آمیزند که در مرکب خوانی ، باعث واکنش های غیرواقعی برخی از چپ ها نسبت به طرح های آنان می شود . شما عنوان فرموده اید : " تحریم کنش گری سیاسی است. تحریم می تواند در حضوری فعال و روشنگر برای سازماندهی مردم جهت اجتناب از مشارکت در انتخاباتی که رأی و اراده ی مردم تأثیری در نتیجه ی آن ندارد، تبلور یابد. تحریم بر بستر حرکت های اعتراضی و اجتماعی تعریف می شود و با پشتوانه ای از نیروهای تحریم کننده ی متشکل، قوی و هدفمند معنا می یابد. آیا نیروهای اپوزیسیون در چنین موقعیتی قرار دارند؟ " در این نقل متناقض شما چه نشانی دارید جز اینکه تحریم انتخابات هیچگاه با استقبال مردم قرار نگرفت . شما بگویی که چرا ؟ ضمنا نشانه شما از میزان نیروهای تحریم کننده در طبقات زحمتکش ومزدبگیران چیست ؟
۵۴۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۲       

    از : خسرو گ

عنوان : درود
درود بر "اخبار روز" و پرسشهای هوشمندانه اشان، و درودهای بیشتر به رفقای "در دفاع از سوسیالیسم" برای پاسخ های منطقی و مستدل شان. دست مریزاد به هر دو گروه!
۵۴۹۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : "تحریم" و انتخابات
رفقای عزیز
به نظر من، وقتی اصل انتخابات زیر سئوال است استفاده از واژه تحریم مناسب تر است. "رای نمی دهیم" مانند آن است که شما چارچوب و ساختار حقوقی انتخابات را قبول داشته ولی به دلیل عدم وجود کاندیدای مناسب، رای نمی دهید و نه اینکه اصولا" این انتخابات ضد دمکراتیک است و قرار نیست رای شما خوانده شود. در واقع وقتی شما در انتخاباتی شرکت می کنید قصد دارید به چیزی و یا کسی رای دهید و وقتی چنین چیزی و کسی وجود ندارد، رای نمی دهید.درست مانند آنچه که بعضی اصلاح طلبان همچون تاجزاده گفتند. در واقع در اینجا شما انتخابات را زیر سئوال نبرده اید. اشتباهی که سازمان "اکثریت" نیز در عدم امضا بیانیه پنج گروه و سازمان سیاسی مرتکب شد. هر چند به هر حال از نظر من بطور کلی هیچ کدام به معنای انفعال نیست. هر عملی چه تحریم و چه عدم رای دادن یک کنش است و مهم آن است که چه اهدافی را در پی آن باید پیش روی گذاشت.
۵۴۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۲